مردی بزرگوار مانند اجدادش، زیبا بود و نورانی، مانند اکثر پدران خود تنها و غریب ، با دشمنانی بسیار .
او را می شناسی ؟
چشمانی جذاب داشت ، انگار فرشته ای بود بر زمین، چه می گویم ، فرشتگان امام مرا در راه رفتن به نظاره می نشستند، زیبا سخن می گفت، هیچ گاه سخن کسی را قطع نمی کرد، لبان زیبایش همیشه به ذکر خدا مشغول بود.
آیا او را می شناسی ؟
امام من،هادی (ع) بود و هدایت کننده امتش، همه وجودش را انگار وقف هدایت مردمش کرده بود، باید خدا خیلی دوستت داشته باشد ، تا فقط بتوانی درک کنی که این مرد بزرگ، برای زنده نگه داشتن آنچه ، قران کریم دین کاملش می خواند، چه زحمتی کشید، لحظه لحظه عمرش انگار خون دل خورد، او همان کسیست که از 6 الی 8 سالگی سکان هدایت را به دست می گیرد، تا نکند که، تباهی ها و سیاهی ها، چیره شود بر تنها راه مستقیم تا خدا، وامام من فرزند نسلی است که همیشه تحت ظلم و اهانت بوده است.
امام من بزرگیش ثابت می شود، وقتی همه کفر تاریخ نتوانسته است جلوی او و جریان طرفدار او را بگیرد، و همه قدرتش به جایی می رسد که انگار دارد، داد می زند ،ای اهل عالم، دیگر کاری نمانده است که انجامش دهم تا او را از شیعه ، و شیعه را از او بگیرم، این مرد انگار صد ها سال است که همراه با فرزندان و اجدادش ، ایستاده بر سریر عظمت و شکوه ، این کشتی هدایت را رهبری می کند، و تنها راه نجات همین خانواده هستند از ازل تا ابد.
آری ،امام بزرگوار من، راه سعادت بشر است، بشر، نه کسانی که به قول قران کریم مانند حیوانند، و بلکه از حیوان بدتر، راه هدایت برای کسانی باز است، که طالب هدایتند، اما می دانم ، امام من برای آنها هم دلسوز است و غمخوار، او جهنم را برای کسی نمی خواهد ، هر چند دنیا را برایش جهنمی می کردندغیر قابل وصف.
به امام خود ایمان بیاوریم، او را بشناسیم، اینجا که رسیدیم،چشمانمان را روی هم می گذاریم ودستمان را به دستش می دهیم، نجات از هر بلا و مصیبتی اینگونه میسر می شود.
که امام هادی(ع) خود می فرمودند:
شیعیان ما اگر در سختی ها به ولایت ما تمسک بجویند و راه ما را در سختی ها و مشکلات بروند، نگهداری خواهند شد.
* روایتی از امام هادی علیه السلام
با روزها دشمنی نکنید روزها ما هستیم.
حسن بن مسعود مىگوید: به محضر مولایم حضرت ابوالحسن الهادى علیهالسلام رسیدم.
در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمى شده و شانهام در اثر تصادف با اسب سوارى صدمه دیده و در یك نزاع غیر مترقبه لباسهایم پاره شده بود. به این خاطر، با ناراحتى تمام در حضور آن گرامى گفتم: عجب روز شومى برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد!
امام هادى علیهالسلام فرمود: «یَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِى بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؛ اى حسن! این [چه سخنى است كه مىگویى] با اینكه تو با ما هستى، گناهت را به گردن بىگناهى مىاندازى! [روزگار چه گناهى دارد!]»
حسن بن مسعود مىگوید: با شنیدن سخن امام علیهالسلام به خود آمدم و به اشتباهم پى بردم. گفتم: آقاى من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم.
امام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مىشوید، به ایام بدبین مىشوید و به روز بد و بیراه مىگویید!
حسن گفت: اى پسر رسول خدا!، براى همیشه توبه مىكنم و دیگر عكس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمىدهم.
امام در ادامه فرمود: «یَا حَسَنُ اِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِى بِالاْءَعْمَالِ عَاجِلاً وَ آجِلاً؛ اى حسن! به طور یقین خداوند متعال پاداش مىدهد و عقاب مىكند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات مىكند.»
بحارالانوار، ج 56، ص 2
از حضرت ابوالحسن امام علی بن محمد نقی علیه السلام در مورد فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که فرموده اند: ) لا تعادوا الایام فتعادیکم ( یعنی با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد سوال شد
امام هادی علیه السلام فرمودند:
آری منظور از ایام ما هستیم به سببب ما آسمان ها و زمین برپاست پس:
سبت ( شنبه) نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و احد ( یکشنبه) نام امیر المومنین علیه السلام و اثنین ( دوشنبه) حسن و حسین علیهما السلام و ثلثاء ( سه شنبه) علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد علیهم السلام و اربعاء ( چهارشنبه) موسی بن جعفر و علی بن موسی رضا و محمد بن علی و من ،علی بن محمد علیهم السلام و خمیس ( پنج شنبه) فرزندم حسن عسگری علیه السلام و (جمعه) فرزند فرزندم می باشد و به سوی اوست که گروه حق جمع می شوند و همان است که زمین را پر از عدل و داد می کند، چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد، و این است معنی ایام و این که در دنیا با آنها دشمنی نکنید که در آخرت با شما دشمنی خواهند کرد.