ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 6 دي 1388     |     کد : 6009

یکشنبه 6 دي 10 محرم 27 دسامبر

أعمال و عبادات شب عاشورا (دهم ماه محرم) ...

أعمال و عبادات شب عاشورا (دهم ماه محرم)
شب عاشورا از شب هاي بزرگ سال و شبي است كه پيشواي شيعيان و سيّد شهيدان، حضرت ابا عبدالله الحسين(ع)، با نماز، تهجّد و راز و نياز با پروردگارش آن را زنده نگه داشت، در حالي كه دشمنان اهل بيت(ع) وي را از هر سو احاطه كرده و قصد كشتن او و ياران وفادارش و به اسارت بردن بازماندگان و اهل بيتش را داشتند.
بسيار شايسته است كه شيعيان و محبّان آن حضرت، به وي اقتدا كرده و اين شب عظيم و عزيز را زنده نگه دارند و با عبادات، ادعيه، مناجات و سوگواري سالار شهيدان و ساير شهداي كربلا، به استقبال روز عاشورا بشتابند.
در اين جا به برخي از اعمال عبادي اين شب شريف اشاره مي كنيم:
1- احياي شب عاشورا و بيدار ماندن تا طلوع فجر.
پيامبر اكرم(ص) فرمود: هر كسي شب عاشورا را زنده نگه دارد، مثل كسي است كه به اندازه عبادت تمام فرشتگان، خدا را عبادت كرده باشد و پاداش وي، معادل پاداش هفتاد سال عبادت است.
2- خواندن چهار ركعت نماز در آخر شب.
بدين گونه كه در هر ركعت، پس از قرائت حمد، ده بار آية الكرسي، ده بار سوره قل هو الله احد، ده بار سوره قُل اعوذ بربّ الفلق، ده بار سوره قُل اعوذ بربّ النّاس و پس از پايان نماز نيز صد بار سوره قل هو الله احد را قرائت كند.
3- خواندن يكصد ركعت نماز ] به پنجاه سلام[.
در هر ركعت، پس از قرائت حمد، سه بار سوره قل هو الله احد را بخواند و پس از پايان نماز، هفتاد بار اين تسبيحات را تكرار كند: سبحان الله، والحمدلله، و لا اله الّا الله و الله اكبر، و لا حول و لا قوّة الّا بالله العليّ العظيم.
4- خواندن چهار ركعت نماز.
در هر ركعت نماز، پس از قرائت حمد، پنجاه بار سوره قل هو الله احد خوانده شود. پس از آن به ذكر خدا، صلوات بر رسول خدا(ص) و لعنت بر دشمنان اهل بيت(ع) مشغول گردد و آن ها را فراوان زمزمه كند.
5- خواندن ده ركعت نماز.
در هر ركعت، پس از قرائت حمد، يكصد بار سوره قل هو الله احد را بخواند.
6- خواندن يكصد ركعت نماز.
در هر ركعت، پس از قرائت حمد، سه بار سوره قل هو الله احد را قرائت كند و پس از پايان نماز، اين تسبيحات را صد بار: سبحان الله و الحمد لله، و لا اله الّا الله، و الله اكبر، و لا حول و لا قوّة الّا بالله العليّ العظيم و يكصد بار استغفار و يكصد بار صلوات بر محمد و آل محمد(ص) تكرار نمايد.
7- خواندن دعاي: اللّهم إنّي أسئلك يا الله يا رحمن، يا الله يا رحمن …
8- بيتوته كردن در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) در كربلا و زيارت نمودن قبر شريف وي.
آن هايي كه توفيق زيارت آن حضرت را از نزديك ندارند، در هر جايي كه هستند وي را از راه دور زيارت كنند و بر او و شهيدان بلند مرتبه كربلا صلوات فرستاده و بر قاتلانشان لعن و نفرين كنند.
9- صائم نشدن.
روزه گرفتن در اين روز جايز نيست و لازم است كسي كه از مبطلات روزه در اين روز، اجتناب كرده است، به نوشيدن مختصري از آب، روزه اش را باز كند.

آغاز غزوه ذات الرّقاع در سال پنجم هجري قمري
به پيامبر اكرم(ص) خبر داده شد كه جنگجويان دو تيره "بني محارب" و "بني ثعلبه" از قبيله غطفان در سرزمين نجد ] از بخش هاي مركزي جزيرة العرب [ با گردآوري نيرو و تهيه تجهيزات و امكانات لازم، آماده يورش به سوي مدينه منوره و جنگ با مسلمانان شده اند. پيامبر(ص) براي دفع تهاجم دشمن و غافل گير كردن آنان، در دهم محرم سال پنجم قمري ] چهل و هفتمين ماه هجرت[ در رأس چهارصد ] به روايتي هفتصد و يا هشتصد[ تن از سربازان اسلام، از مدينه بيرون رفت و عازم منطقه نجد گرديد. اما همين كه به اين منطقه وارد شد، دشمنان به هراس افتاده و به كوه ها و بلندي هاي اطراف پراكنده گرديدند. وليكن از دور مراقب مسلمانان بوده تا آنان را در فرصتي مناسب، در كمين خويش گرفتار سازند. پيامبر(ص) كه از قصد آنان آگاه بود، جانب احتياط را مراعات مي كرد و بدين جهت براي نخستين بار، آن حضرت و مسلمانان همراه وي، نمازشان را به صورت "نماز خوف" به جا آوردند.
سپاه اسلام، پس از چند روز رزمايش نظامي و به دست آوردن مقداري غنايم جنگي، بدون روبرو شدن با جنگجويان دشمن، به سوي مدينه برگشت. امّا در بين راه، كه در درّه اي گسترده توقف كرده و شب را در آن جا به استراحت پرداختند، مورد هجوم يكي از نيروهاي دشمن واقع شدند. وي كه سپاه اسلام را تعقيب مي كرد، از تاريكي شب استفاده كرد و به سوي نگهبانان اسلام، تيرهاي چندي رها كرد و يكي از آن ها به نام "عبّاد بن بشر" نگهبان عبادت پيشه اسلام مورد اصابت قرار داد و او را از پاي درآورد.

وقوع سريه قُرطاء در سال ششم هجري قمري
قرطاء، نام تيره اي از قبيله "بني بكر بن كلاب" بود، كه نسبت به مسلمانان مدينه و شخص پيامبر(ص)، سر ستيز داشته و هميشه با آنان دشمني مي كردند و مخالفان و دشمنان اسلام را تقويت و همراهي مي نمودند.
پيامبر اكرم(ص) براي خاموش كردن فتنه قرطاء و زمين گير كردن گردنكشان اين طايفه، محمد بن مسلمه را در رأس سي رزمنده مسلمان به سوي آنان اعزام كرد.
محمد بن مسلمه، در دهم محرم سال ششم قمري از مدينه خارج گرديد و رفت و بازگشت او به مدت نوزده روز ادامه يافت و يك روز مانده به آخر محرم به مدينه بازگشت نمود.
وي، به فرمان رسول خدا(ص)، شب ها را راه مي پيمود و روزها را در استتار كامل به استراحت مي پرداخت. تا اين كه پس از چند روز راه پيمايي به گروهي از قبيله "مُحارب" رسيد كه آنان نيز در دشمني با اسلام، همدست مخالفان بودند.
سپاهيان اسلام، آنان را غافلگير كرده و با كشتن يك تن از آنان، شتران و گوسفندان آنان را به غنيمت گرفتند و ساير افراد دشمن تاب مقاومت نياورده و ناچار راه گريز در پيش گرفتند.
محمد بن مسلمه، پس از آن به منطقه اي رسيد كه مشرف به طايفه بني بكر بود. وي، در آن مكان بر آنان شبيخون زد و با كشتن ده نفر از افراد بني بكر، شتران و گوسفندان زيادي از آنان به غنيمت گرفت و از اين راه، دشمن را از جهت نيروي انساني و اقتصادي در فشار قرار داد و توان تهاجم هاي بعدي را از آنان سلب نمود.
محمد بن مسلمه در اين نبرد، در حدود يكصد و پنجاه شتر و سه هزار رأس بز و گوسفند از بني بكر و بني محارب به غنيمت گرفت و همه آن ها را به مدينه منتقل كرد.

دور انديشي و تدبير امام حسين(ع) در شب عاشورا در سال 61 هجري قمري
امام حسين(ع) پس از اطمينان از عدم حمله دشمن در عصر روز نهم محرم و در شب عاشورا، فرصتي يافت تا با يارانش به گفت و گو پرداخته و امور سپاه را تنظيم و به عبادت و تهجّد خود بپردازد و براي روز بعد، خود را از هر جهت آماده نمايد. در اين جا وقايع شب عاشورا را فهرست وار به استحضار مي رسانيم:
1- خطبه امام حسين(ع).
امام حسين(ع) در شامگاه روز تاسوعا، يارانش را در خيمه اي بزرگ گرد آورد و براي آنان خطبه اي خواند و در بخشي از آن فرمود: اما بعد، من ياراني باوفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و خويشاونداني نيكوكارتر و به حقيقت نزديكتر از خويشاوندان خود نمي شناسم، خدا شما را از جهت من، پاداش نيك عطا فرمايد. ياران من! بدانيد يك امشب، بيشتر در اين جهان به سر نخواهيم كرد و فردا از دست اين مردم، جان به سلامت نخواهيم برد. من به شما اجازه مي دهم كه همگي از اين سرزمين بيرون رويد و من بيعت خود را از شما برداشتم و اينك شب تاريك است و شما مي توانيد با كمال آسودگي خود را از چنگال دشمن برهانيد.
پس از سخنان آن حضرت، حاضران در مجلس از جمله برادران، فرزندان، برادر زادگان و عموزادگان آن حضرت، يكي پس از ديگري داد سخن داده و عرض كردند كه ما هرگز چنين نخواهيم كرد و تا زنده ايم، تو را تا آخرين قطره خونمان ياري خواهيم نمود.
پيش از همه، برادرش حضرت عباس(ع) سخن گفت و وفاداري و پايداري خويش را ابراز داشت. سپس ساير ياران امام حسين(ع) به وي اقتدا كرده و هر كدام به نوعي وفاداري خويش را اعلام كردند و از تنها گذاشتن آن حضرت و رفتن از سرزمين كربلا امتناع نمودند.
2- سفارش امام حسين(ع) به خواهرش زينب كبري(س).
حضرت زينب(س) هنگامي كه متوجه حالات امام حسين(ع) گرديد و يقين حاصل كرد كه وي از دنيا قطع اميد كرد و آماده لقاي الهي شده است، بسيار نگران و سراسيمه شد و به نزد آن حضرت رفت و عرض كرد: اي كاش مرگ مرا در مي يافت و به زندگي ام پايان مي داد و من شاهد چنين روزي نبودم. امروز گويا مادرم فاطمه زهرا(س)، پدرم حضرت علي(ع) و برادرم حسن مجتبي(ع) از دنيا رفته اند. اي يادگار گذشتگان و سرپرست بازماندگان! تو چرا؟
امام حسين(ع) خواهرش را دلداري داد و به وي فرمود: خواهرم! متوجه باش كه شيطان، حلم و بردباريت را از تو نربايد. خواهرم! آرام باش و از خدا بپرهيز و به اراده او خوشنود باش و بدان كه اهل زمين مي ميرند و آسماني ها باقي نمي مانند و غير خدا هر چه هست، از بين مي رود و جز ذات پاك باري تعالي كه موجودات را آفريد و مردم را مبعوث مي سازد و يكتاي بي همتا است، هيچ چيز ديگري برقرار نخواهد ماند. جدّم رسول خدا(ص)، پدرم، مادرم و برادرم كه از من بهتر بودند، همگي رفتند. بر من و هر مسلماني لازم است از آنان پيروي كرده و به راه آنان برويم.
آن حضرت، با بياني شيوا و آرام بخش، خواهرش را تسلي داد و بر قوه صبر و حلمش افزود و براي هميشه وي را آرام نمود.
3- تنظيم امور خيمه گاه.
امام حسين(ع) كه تجربيات ارزنده اي از نبرد با دشمنان داشت، با همان ياران اندك خود، تمام جوانب جنگ و دفاع بايسته را ملحوظ مي داشت و از پيش براي آن تصميمات لازم را اتخاذ مي كرد.
آن حضرت، براي دفاع بهتر و روان تر در برابر تهاجم احتمالي دشمن، دستور داد كه خيمه ها را به يكديگر نزديك كرده و با طناب هاي محكم آن ها را به هم پيوند دهند و در اطراف خيمه ها خندقي حفر كرده و آن ها را از خار و هيزم انباشته كنند، تا در هنگام هجوم دشمن از سه طرف آنان را با خندق هايي شعله ور مواجه كرده و از يك طرف با نيروهاي تدافعي خويش در برابر دشمن ايستادگي كنند.
اين تصميم و تدبير آن حضرت، بسيار اثر بخش و كارساز بود. زيرا بارها دسته هايي از اراذل و گروه هاي جنايت پيشه سپاه عمر بن سعد، قصد هجوم به خيمه گاه امام حسين(ع) را نمودند ولي با انبوهي از آتش مواجه شده و از ادامه كار خود منصرف گرديدند.
4- عبادت و تهجّد.
شب عاشوار به عنوان آخرين شب زندگاني امام حسين(ع) و ياران وفادارش، براي آنان بسيار با ارزش و مغتنم بود. آنان از اين شب، بيشترين و بهترين بهره هاي معنوي و عرفاني را تحصيل كرده و تا بامدادان روز عاشورا به راز و نياز، مناجات، نماز و قرائت قرآن پرداختند و روح و روان خود را با تهجّد و شب زنده داري صيقل داده و براي شهادت در راه خدا آماده كردند.

واقعه جانگداز كربلا (دهم محرم) در سال 61 هجري قمري
اين روز، پُر آوازه ترين روز سال و خاطره آميزترين روز تاريخ بشري است. در اين روز بزرگ، پاي مردي، فداكاري و سربلندي گروه اندكي از انسان هاي به خدا پيوسته در برابر خيل عظيم و كثير دشمنان و جنايت پيشه گان به نمايش درآمد.
اين روز، روز فداكاري امام حسين(ع) و ياران باوفاي وي مي باشد و تا ابد به آنان تعلق خواهد داشت.
در اين روز، حوادث و رويدادهاي مهمي در سرزمين كربلا به وقوع پيوست كه براي هميشه در تاريخ انسان ها ثبت و درج خواهد ماند.
در اين جا به طور گذرا به اهم رويدادهاي عاشوراي سال 61 قمري اشاره مي كنيم:
1- تنظيم صفوف سپاه.
امام حسين(ع) پس از نماز صبح عاشورا، سپاه كم تعداد خود را كه متشكل از 32 تن سواره و 40 تن پياده بودند، به سه دسته تقسيم كرد. دسته اول را در بخش ميمنه به فرماندهي زهير بن قين، دسته دوم را در بخش ميسره به فرماندهي حبيب بن مظاهر و دسته سوم را در قلب سپاه به فرماندهي خود آن حضرت تقسيم بندي كرد. هم چنين آن حضرت، بيرق سپاه را به برادرش حضرت عباس بن علي(ع) واگذارد و نيروهاي خود را در جلو و خيمه گاه را در پشت سر آنان قرار داد.
عمر بن سعد نيز فرماندهي ميمنه سپاه خود را به عمرو بن حجّاج، فرماندهي ميسره را به شمر بن ذي الجوشن، فرماندهي سواره نظام را به عروة بن قيس و فرماندهي پياده نظام را به شبث بن ربعي واگذاشت و بيرق سپاه را به دست غلامش "دريد" سپرد.
2- موعظه هاي امام حسين(ع).
امام حسين(ع) پيش از آغاز نبرد، بارها براي اندرز سپاه كفر پيشه دشمن، پيش قدم شد و با بيان خطبه هايي روشن گر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خون ريزي دعوت كرد و از جنگ و مبارزه بازداشت.
آن حضرت، علاوه بر خود، برخي از ياران خويش را نيز در اين روز به نزد سپاهيان عمر بن سعد فرستاد و از طريق آنان، اين سپاه گمراه را به هدايت و حقانيت دعوت كرد.
3- ندامت حرّ بن يزيد.
حرّ بن يزيد كه از فرماندهان سپاه عمر بن سعد و از دلاوران و دلير مردان عرب بود، روز عاشورا پيش از آغاز درگيري رسمي، پشيمان شد و به سپاه امام حسين(ع) پيوست. با اين كه وي نخستين كسي بود كه راه را بر امام حسين(ع) بسته و با اجبار و اكراه، آن حضرت را به سوي سرزمين كربلا گسيل داشت، با اين حال، مورد پذيرش اباعبدالله الحسين(ع) قرار گرفت و آن حضرت، توبه اش را پذيرفت و او را در جمع يارانش قرار داد.
پيوستن حرّ بن يزيد و تعدادي از سپاهيان عمر بن سعد به سپاهيان امام حسين(ع)، دودلي و سردرگمي بسياري از كفر پيشه گان را به دنبال داشت و حالت عجيبي در ميان سپاهيان عمر بن سعد به وجود آورد.
4- هجوم سراسري دشمن.
عمر بن سعد كه تاب پيوستن افراد ديگري به سپاه امام حسين(ع) را نداشت، لشكريان خود را به جنبش درآورد و دستور حمله عمومي داد. در اندك مدتي دو سپاه به هم نزديك شده و نبرد سختي آغاز گرديد.
هر يك از ياران امام حسين(ع) با ده ها تن از سپاه دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت و هيچ سستي و ترديدي در وي ملاحظه نمي شد و اين روحيه بالاي رزمي و اعتقادي قوي، براي دشمن سنگين و كمرشكن بود.
در اين نبرد، حدود پنجاه تن از ياران امام حسين(ع) و صدها تن از سپاه دشمن كشته شدند.
5- نبرد انفرادي.
دشمن كه از نبرد سراسري و تهاجمي، نتيجه اي نگرفته بود، به تدريج به سوي نبرد انفرادي روي آورد.
زيرا اگرچه سپاه عمر بن سعد جملگي براي نبرد با امام حسين(ع) آمده بودند، ولي در ميان آنان مردان زيادي بودند كه جنگ با فرزندان رسول خدا(ص) را روا نداشته و به اكراه و اجبار در سپاه عمر بن سعد قرار گرفته بودند. بدين جهت در كار نبرد عمومي و هجوم سراسري تعلل مي ورزيدند و عمر بن سعد را در رسيدن به مقاصد پليدش ناكام گذشته بودند.
در اين مرحله نيز تعدادي از سپاهيان امام حسين(ع) كشته شدند.
6- نماز ظهر عاشوار.
ابوثمامه صيداوي در گرما گرم نبرد، به امام حسين(ع) نزديك شد و به آن حضرت عرض كرد، كه وقت زوال فرا رسيده است. امام حسين(ع) كه به نماز اهميت ويژه اي مي داد، دستور داد جنگ را متوقف كرده و همگي به نماز پردازند.
دشمنان كه به نماز اهميت چنداني نمي دادند، آن حضرت و يارانش را در حال نماز نيز مورد هجوم ناجوانمردانه قرار داده و با پرتاب تير آنان را نشانه مي گرفتند.
عبدالله حنفي كه خود را سپر امام حسين(ع) قرار داده بود، متحمل سيزده تير دشمن شد و عاقبت در حال دفاع از وجود شريف امام حسين(ع) به لقاء الله پيوست.
7- شهادت ساير ياران امام حسين(ع).
پس از نماز ظهر عاشورا، باقيمانده ياران امام حسين(ع) نيز يكي پس از ديگري به شهادت رسيدند. شير مرداني چون زهير بن قين، نافع بن هلال، مسلم بن عوسجه، حبيب بن مظاهر، حرّ بن يزيد، برير بن خضير و دلير مرداني از بني هاشم چون علي اكبر(ع)، عباس بن علي(ع)، قاسم بن حسن(ع)، عبدالله بن مسلم(ع) و افرادي ديگر در ياري مولا و سرورشان امام حسين(ع) جنگيدند و سرانجام به دست دشمنان اهل بيت(ع)، مظلومانه به شهادت رسيدند.
8- مبارزه و شهادت امام حسين(ع).
امام حسين(ع) پس از آن كه همه ياران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خيمه اي گرد آورد و آنان را تسلي و دلداري داد و به صبر و شكيبايي سفارش نمود و با قلبي شكسته از آنان خداحافظي كرد. آن حضرت، فرزندش امام زين العابدين(ع) را كه در بيماري سختي به سر مي برد، جانشين خويش قرار داد و با او نيز وداع كرد و آماده نبرد با دشمن گرديد. امام حسين(ع) به تنهايي، ساعاتي با نيروهاي گسترده دشمن مبارزه كرد و تعداد زيادي از آنان را كشته و زخمي نمود.
خود آن حضرت نيز زخم هاي فراواني در ميدان مبارزه متحمل شد و بر اثر آن ها، از زين اسبش "ذوالجناح" به زمين افتاد و مورد هجوم وحشيانه دشمن قرار گرفت.
سرانجام شمر بن ذي الجوشن، با قساوت و بي رحمي تمام به بدن خونين و كم رمق آن حضرت نزديك شد و سر مباركش را از قفا جدا كرد و بدين طريق، روح شريفش را به اعلي عليين به پرواز در آورد.

جنايات سپاه عمر بن سعد، در عصر عاشورا در سال 61 هجري قمري
پس از شهادت جانسوز اباعبدالله الحسين(ع) و هفتاد و دو تن از ياران فداكار وي در صبح و عصر عاشورا، دشمنان اهل بيت(ع) جنايت هاي ديگري در عصر عاشورا مرتكب گرديدند، كه به طور اختصار به آن ها اشاره مي كنيم:
1- غارت خيمه هاي حسيني.
سپاهيان عمر بن سعد، به ويژه جنايت كاران گروه نابكار و سفاك شمر بن ذي الجوشن، پس از شهادت امام حسين(ع) به خيمه هاي آن حضرت يورش برده و آن ها را غارت كردند و چهارپايان، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها، خواركي ها و هر چه يافتند، تمامي آن ها را به يغما بردند. آنان، حتي حريم اهل بيت(ع) را مراعات نكرده و زيور آلات و البسه بانوان را به اجبار از آنان ستاندند و به تاراج بردند. به طوري كه زنان اهل بيت(ع) ناچار شده و به عمر بن سعد پناهنده گرديده و از شدت جنايت كاري شمر و گروه نابكارش شكايت كردند. با اين كه عمر بن سعد به ظاهر دستور داد كه از غارت خيمه ها دست بردارند، با اين حال منافقان و جنايتكاران به پست فطرتي و فرومايه گي خويش ادامه دادند.
2- آتش زدن خيمه ها.
پس از غارت، اقدام به آتش زدن خيمه ها نمودند. در اندك مدتي تمامي خيمه ها هر چه در آن ها بود، در آتش ظلم يزيديان سوخت و نابود شد و حتي جان بازماندگان و يتيمان كاروان حسيني، با خطر آتش سوزي مواجه گرديد و بدين منظور، زينب كبري(س) به آنان دستور داد كه از خيمه ها بيرون رفته و به اطراف پناهنده شوند. تا از اين طريق از آتش سوزان خيمه ها در امان بمانند.
3- اسب دواني بر پيكر شهيدان.
عمر بن سعد، بنا به دستور كتبي عبيدالله بن زياد، پس از شهادت امام حسين(ع) و ياران او در كربلا، تصميم به اسب دواني بر پيكرهاي خونين شهيدان گرفت.
ده نفر از منافقان و دشمنان اهل بيت(ع) براي اين كار پيش قدم شده و پس از نعل بندي اسبان خويش بر پيكرهاي شهيدان كربلا، اسب تاختند و پيكرهاي پر از جراحت و بي سر شهيدان را در هم شكستند.
4- ارسال سر مقدس امام حسين(ع) به كوفه.
عمر بن سعد، براي خوش خدمتي بيشتر به دستگاه ظالمانه اموي، دستور داد سر بريده امام حسين(ع) را در عصر عاشورا با شتاب و سرعت به كوفه ببرند و عبيدالله را از پايان يافتن غائله كربلا با خبر گردانند. مأموريت رساندن سر مقدس امام حسين(ع) بر عهده خولي بن يزيد اصبحي گذاشته شد. ولي وي شب هنگام به كوفه رسيد و در آن وقت، دارالاماره بسته بود. به همين جهت شب را در خانه خويش گذرانيد و سر امام حسين(ع) را از ترس همسرش در تنوري پنهان كرد و در بامداد روز يازدهم به دارالاماره رفت و سر آن حضرت را تحويل عبيدالله بن زياد داد.

قتل عبيدالله بن زياد به دست سپاهيان مختار ثقفي در سال 67 هجري قمري
عبيدالله بن زياد، پس از شش سال از شهادت مظلومانه امام حسين(ع) و ياران فداكارش در سرزمين كربلا، در نبردي ميان سپاهيان مختار بن ابي عبيده ثقفي و سپاهيان عبدالملك بن مروان، در حوالي موصل در تاريخ دهم محرم (عاشورا) سال 67 قمري به هلاكت رسيد.
مختار بن ابي عبيده ثقفي، كه در ربيع الاول سال 66 قمري با همراهي و همياري شيعيان عراق بر ضد دستگاه خلافت اموي قيام كرده و به پيروزي رسيد و كوفه و بسياري از شهرهاي عراق را در سيطره خود گرفت، در صدد انتقام از قاتلان و جنايتكاران واقعه كربلا بر آمد و بسياري از آنان را دستگير و به وضع فجيعي قصاص كرد و قلوب شيعيان را تسلي داد. اما علاوه بر مخالفان و دشمنان داخلي، با دو جبهه خارجي نيز رويارويي داشت. از يك سو سپاهيان عبدالله بن زبير از جنوب عراق، وي را تحت فشار قرار داده و هر از گاهي با تهاجم سنگين خود روبرو مي كردند و از سوي ديگر، نيروهاي جنايت پيشه اموي، از شمال و غرب عراق، وي را مورد تهديد قرار مي دادند. عبيدالله بن زياد كه نقش اساسي و كليدي در ماجراي كربلا و شهادت مظلومانه امام حسين(ع) و يارانش داشت، در آن زمان در شام به سر مي برد و از سوي عبدالملك بن مروان (پنجمين خليفه اموي) مأموريت يافت كه در ر‌أس سپاهي سنگين، به استعداد هشتاد هزار نفر به سوي عراق هجوم آورد و قيام و حكومت انقلابي مختار را نابود نمايد.
مختار براي دفع تهاجم سپاهيان شامي، ابراهيم بن مالك اشتر نخعي را در رأس سي هزار مرد جنگي و انقلابي به شمال عراق اعزام داشت.
دو سپاه، در ساحل "نهر خاذر" در چهار فرسنگي شهر موصل به هم رسيده و نبرد خونيني به راه انداختند. تعداد زيادي از طرفين كشته و تعداد فراواني زخمي و از كار افتاده شدند. ولي تلفات و خسارت هاي سپاهيان شام، بسيار سنگين و كمر شكن بود.
از لشكريان عبيدالله، تعداد بي شماري در ميدان جنگ به هلاكت رسيده و تعداد زياد ديگري در هنگام عقب نشيني از رود خاذر غرق شدند. تعداد كشته هاي شاميان را بيش از هفتاد هزار تن بر شمرده اند.
مهم ترين رويداد اين نبرد، كشته شدن عبيدالله بن زياد (فرمانده كل سپاه اموي) و تعدادي از فرماندهان و افسران عالي رتبه شامي بود. عبيدالله، به دست ابراهيم بن مالك اشتر، با يك ضربت شمشير، از كمر به دو نيم شد و به سزاي كردار ننگين خود رسيد.
پس از پيروزي سپاهيان عراق، ابراهيم بن مالك دستور داد كه تعداد هفتاد و دو سر از بدن كشته شدگان شامي (به تعداد سرهاي شهيدان كربلا) جدا كرده و براي مختار در كوفه ارسال نمايند و از اين بابت، دل هاي داغدار اهل بيت(ع) و شيعيان و محبان آن ها را شاد گردانند.

وفات بشر حافي در سال 226 هجري قمري
ابونصر، بشر بن حارث بن عبدالرحمن بن عطاء بن هلال، معروف به "بشر حافي"، از بزرگان و پيشوايان صوفيه در عصر خود بود. وي در سال 150 يا 152 قمري در روستاي "مابرسام" از توابع مرو ] واقع در كشور فعلي تركمنستان[ ديده به جهان گشود و به خاطر استعداد درخشان و نوآوري هاي علمي و اداري، جذب دستگاه خلافت عباسي گرديد و بدين سبب از مرو به عراق مهاجرت كرد و در دارالخلافه بغداد ساكن گرديد.
وي به خاطر برخورداري از موقعيت درباري و حكومتي، يك زندگي اشرافي همانند عباسيان براي خود پديد آورد و از اين راه به بطالت، هرزه گي و خوش گذراني مبتلا شد.
وي پس از مدتي اشتغال به لهو و لعب، روزي بر اثر اتفاق با امام موسي كاظم(ع) آشنا گرديد و از نصايح و مواعظ وي برخوردار شد و از آن زمان، تغيير حالتي در او پديد آمد و يكباره تمامي كارهاي ناپسند و غير مشروع خود را كنار نهاد و در طريق زهد، عزلت و تصوف قرار گرفت و در اين راه از امتحان سختي، سربلند بيرون آمد. وي به رياضت، تزكيه نفس و خودسازي پرداخت و در ميان عارفان و صوفيان عصر خود، يگانه شد و به يكي از پيشوايان تصوف و طريقت تبديل گرديد. سرانجام در روز دهم محرم (عاشورا) سال 226 قمري در 74 و يا 76 سالگي در بغداد بدرود حيات گفت و در همان جا به خاك سپرده شد.

درگذشت «ابواسحاق اِسفَرايني» استاد علم كلام، اصول و فقه در سال417هجري قمري
«ابواسحاق اِسفَرايني» استاد علم كلام، اصول و فقه در سال417هجري قمري درگذشت. او ازاهالي خراسان بود و درنيشابور به تدريس و نشرعلوم مي‎پرداخت. ازاسفرايني اثري به نام «نورُالعين في شهدِالحسين» باقيست.

درگذشت « شيخ ابوالحسين خَرَقاني» در سال425هجري قمري
« شيخ ابوالحسين خَرَقاني» ازعرفاي بزرگ ايران در سال425هجري قمري بدرود حيات گفت. ازشيخ خرقاني كرامات بسياري نقل شده و سخنان حكيمانه وي همواره حديث هرانجمني بوده است. معروفترين اثراين عارف وارسته «نورُ العلم» نام دارد كه به سبكي بسيارساده و روان نگاشته شده است.

تصرف شهر بغداد پايتخت خلافت عباسي توسط سپاه مغول به فرماندهي« هولاكو» در سال 656 هجري قمري
سپاه مغول به فرماندهي« هولاكو» شهربغداد پايتخت خلافت عباسي را» در سال 656 هجري قمري تصرف كرد. دراين حمله منابع غني علمي بغداد كه درآن روزگارمركزمهم علمي جهان اسلام و محل نگهداري كتابهاي منحصربفرد علوم مختلف بود ازبين رفت. سپاه مغول كتابخانه‎هاي معتبراين شهررا به رود دجله انداختند و گويند تا چند روزآب رود دجله جوهري رنگ بود.

بمب گذاری در روضه منوره حرم حضرت امام رضا(ع) در سال1415هجري قمري
دراوج عزاداري سرورو سالارشهيدان حضرت امام حسين(ع) منافقان كوردل بمبي به وزن5 كيلوگرم درروضه منوره حرم حضرت امام رضا(ع) در سال1415هجري قمري منفجر كردند. با انفجاراين بمب به بخشهايي ازحرم امام رضا(ع) آسيب وارد شد و همچنين شماري از هموطنان عزيزمان شهيد يا مجروح شدند.

حمله نظاميان روسيه یا شوروي سابق به افغانستان در سال1358هجري شمسي
نظاميان روسيه یا شوروي سابق در سال1358هجري شمسي برخلاف همه قوانين بين المللي به كشور اسلامي افغانستان حمله كردند. دراين حمله برق آسايش از25000نظامي ارتش سرخ مجهزبه سلاحهاي پيشرفته و جديدترين نوع بمب افكن‎هاي قوي اززمين و هوا به افغانستان سرازيرشدند. تجاوزنظامي شوروي به افغانستان به منظورسرنگون شدن حفيظُ الله امين دست نشانده سابق شوروي و روي كارآوردن بَبرَك كارمَل مطابق برنامه مشترك برنامه سه جناح حاكم و مسلط برشوروي سابق يعني حزب كمونيست، ارتش سرخ و سازمان جاسوسي" كا، گ، ب" صورت گرفت. اين سه مجموعه بطور هماهنگ بيش ازيك دهه برآب و خاك اين كشور اسلامي تاختند و به كشتارو ويرانگري پرداختند اما سرانجام درسال1370 شمسي درسايه مبارزات مستمرانقلابيون مسلمان افغانستان نيروهاي اين كشور بتدريج و درچند مرحله ازافغانستان خارج شدند و خاك اين كشور ازسربازان روسي پاك شد.

تولد يوهان كِپلِرمنجم و رياضيدان آلماني در سال571ميلادي
يوهان كِپلِرمنجم و رياضيدان آلماني در سال571ميلادي در اين كشورمتولد شد. اوابتدا درمدرسه پروتستانها و سپس در دانشگاه توبينگن تحصيل كرد و بعد دركراتس اتريش به تدريس پرداخت. كپلربعدها با تيكوبراهه منجم معروف آشنا شد و به دعوت او به پراگ رفت و مدتي با او تحقيقات علمي مشتركي انجام داد كه حاصل آن تهيه جدول رُدُلفي بود. كپلرواضع قوانيني است كه درنجوم و رياضيات بنام او به«قوانين كِپلِر» معروف شد. او همچنين قواعد عادي تعيين فاصله كانونهاي عدسيهاي ساده و درشت نمايي ميكروسكوپ را عرضه كرد. كپلردرزمينه هندسه نيزتحقيقات وسيعي انجام داد و چند اثرتأليفي همچون نجوم جديد را ازخود به يادگارگذاشت.

تولد لوئي پاستورشيميدان، پزشك و ميكروب شناس فرانسوي در سال1822ميلادي
لوئي پاستورشيميدان، پزشك و ميكروب شناس فرانسوي در سال1822ميلادي در دهكده‎اي كوهستاني درفرانسه متولد شد. او اگر چه دردوران تحصيلي پيشرفت زيادي نداشت، عاقبت از دانشگاه سوربن فرانسه دكتري خود را گرفت و درمقام استاد شيمي به تدريس و تحقيق مشغول شد. تحقيقات پاستوردرباره ساختمان شيميايي موادآلي ازمراجع مهم گسترش علم شيمي آلي است و درهمين تحقيقات او دريافت كه عمل تخميرناشي ازوجود موجودات ريززنده است و سرانجام مطالعات و تحقيقات مستمر پاستور منتهي به كشف روش پاستوريزاسيون يا ميكروب زدايي شد. پاستور پس ازكشف ميكروب درسال1885ميلادي نخستين واكسناسيون را عليه بيماري هاري با موفقيت انجام داد. 





نوشته شده در   يکشنبه 6 دي 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode