ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 1 آذر 1388     |     کد : 5577

یکشنبه 1 آذر 4 ذي الحجه 22 نوامبر

درگذشت ابواسحاق ابراهيم بن محمدِ اِسفَرايني ملقّب به ركن الدين در سال 418 هجري قمري...

درگذشت ابواسحاق ابراهيم بن محمدِ اِسفَرايني ملقّب به ركن الدين در سال 418 هجري قمري

« ابواسحاق ابراهيم بن محمدِ اِسفَرايني» ملقّب به«ركن الدين» در سال 418 هجري قمري در گذشت. او در علوم سياسي بويژه فقه عالي برجسته بود. از آثار اسفرايني كتاب «اَلجامع في اصول الدين» را مي توان نام برد.

 

درگذشت « نَجيبُ الدين محمّد بن حلّي » در سال 645 هجري قمري

« نَجيبُ الدين محمّد بن حلّي » از علماي بزرگ حلّه در سال 645 هجري قمري وفات يافت. محضر درس وي همواره مركز تجمع بزرگاني چون محقّق حلّي بود. حلّي در سال 636 هجري قمري مدرسه اي جنب مقام منسوب به صاحبُ الزّمان (ع) در شهر حِلّه بنا كرد و سالها در اين مركز به تدريس و تربيت دانش پژوهان پرداخت.

 

تولد «علاءُ الدّين ابوالمظفّر عطا ملك جويني» در سال 681 هجري قمري

«علاءُ الدّين ابوالمظفّر عطا ملك جويني» مورّخ بزرگ و سياستمدار قرن هفتم هجري قمري در سال 681 هجري قمري بدنيا آمد. جويني در نظام اداري و ديواني مغولان به كار گماشته شد و حضورش بسياري از اقدامات خصمانه و غير انساني مغولان را كاهش داد.عطا ملك جويني بيست و چهار سال اداره امور عراق را بعهده داشت و بسياري از ويراني ها را ترميم كرد. اما سرانجام سخن چيني هاي دشمنان موجبات قتل او را فراهم آورد و خان مغول دستور قتل او را صادر كرد. مهمترين اثر عطا ملك جويني تاريخ جهانگشاي جويني نام دارد.

 

تاجگذاری محمد علي شاه در سال 1324 هجري قمري

محمد علي شاه در سال 1324 هجري قمري بدون دعوتِ مجلس شوراي ملي تاجگذاري كرد. او ابتدا خود را موافق مشروطه جلوه داد اما پس از به توپ بستن مجلس، و اعدام عده اي از سران مشروطه خواه دشمني عميق خود را با مظاهر آزادي مردم و ميهن آشكار كرد. اين ماجرا بعد از آنكه مجاهدان مشروطه خواه تهران را فتح كردند شكل ديگري به خود گرفت، و محمد عليشاه ابتدا به سفارت روسيه در تهران پناهنده شد و سپس به روسيه گريخت.

 

درگذشت آيت الله ملّا عبدالله مازندراني  در سال 1330 هجري قمري

آيت الله ملّا عبدالله مازندراني از عالمان و رهبران نهضت مشروطه در سال 1330 هجري قمري در نجف بدرود حيات گفت. ايشان در نجف همراه با آيات عظام خراساني و خليلي تهراني رهبري مشروطه را بعهده گرفت و بعد از درگذشت اين دو بزرگوار خود اين وظيفه خطير را به انجام رساند. اما آيت الله مازندراني تا زمان سقوط استبداد زنده نماند تا با رهبري درست خويش از انحرافات احتمالي مشروطيت جلوگيري كند.

 

شهادت شهيد شيخ مرتضی بروجردی  در سال 1418 هجری قمری

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت :

ايشان در بين الطلوعين هفدهم جمادی الاول سال 1348 هجری قمریدر يك خانواده مذهبی به دنيا آمد و وجه تسميه ايشان به مرتضی به دو جهت می  باشد اول اين كه ساعاتی قبل از تولد، والده ايشان كه بسيار عابده و زاهده بوده در خواب پيامبر اسلام (صل الله عليه وآله) و امير المؤمنين (عليه السلام) را می  بيند كه از والد ايشان مرحوم حاج شيخ علی محمد سئوالاتی می  نمايند و حاج شيخ پاسخ می گويد و پس از اتمام سؤالها و بحث از زير عبای مباركشان طفل قنداق شده ای را به مرحوم حاج شيخ هديه می نمايند و می فرمايند نامش مرتضی می باشد.

و جهت دوم اين كه ايشان در جوار مرقد مطهر امام علی مرتضی (عليه السلام) متولد شده است .

پدر بزرگوارش شيخ علی محمد بروجردی يكی از مراجع تقليد شيعه و از برترين تلامذه آيات عظام، ميرزای نائينی، سيد ابوالحسن اصفهانی، آقا ضياء الدين عراقی، محقق اصفهانی، سيد علی قاضی به شمار می رفت، كتاب های توضيح المسائل، مناسك حج، انيس المقلدين، حاشيه عروة، كتاب الخمس از آثار وی می  باشد.

تحصيلات :

ايشان از سن شش سالگی به كسب علم و دانش پرداخت مقدمات و سطوح را تحت نظر والد بزرگوار خود به پايان رساند و از محضر درس اساتيد حوزه علميه نجف اشرف هم بهره های فراوانی برد و به مقام شامخ مرجعيت رسيد.

اساتيد :

اساتيدی كه ايشان در محضر آنها تلمذ نموده است.

1 - شيخ علی محمد بروجردی والد شان .

2 - شيخ حسين حلی .

3 - سيد محسن حكيم .

4 - سيد ابوالقاسم خوئی .

تأليفات :

ايشان موفق به تأليف تقريرات درس مرحوم سيد ابوالقاسم خوئی در زمينه فقه و اصول در حدود چهل جلد شدند كه شانزده جلد آن به نام مستند العروة الوثقی چاپ گرديده و فضلاء حوزه علميه از آن استفاده می  نمايند.

خصوصيات اخلاقی :

وارستگی و بی اعتنائی به زخارف دنيا، و احتياط در صرف وجوه شرعيه يكی ديگر از خصوصيات ايشان بود و خود معظم له از هدايا و نذوراتی كه برای شان می آوردند با اقتصار تام مصرف و مقداری را نيز جهت فقراء و نيازمندان نجف اشرف اختصاص داده بودند، در سرپرستی و ياری رساندن به خانواده زندانيان عراق نقش بسيار مهمی  داشت و به طور ناشناس و مرتب ما يحتاج زندگی آنان را تأمين می نمود.

در انجام وظايف دينی خستگی نمی  شناخت غالب اوقات شبانه روز چيزی در حدود 18 ساعت به مطالعه و تدريس و كمك به مستمندان و ساير خدمات دينی انجام می  داد. فقراء گاهی اوقات نامناسب دق الباب می  نمودند كه همه خواب بودند، آقا خودشان برخواسته و با دست خود و با ترحيب به آنان كمك می  نمودند و تا حد امكان نمی  گذاشتند فقيری دست خالی از در منزلشان رد شود.

تهجد و تضرع های نيمه شب و راز و نياز ايشان به در گاه احديت چنان از سوز دل بر می خواست كه ديگران را تحت تأثير شديد قرار می  داد، بيش از پنجاه سال بود كه نماز شب شان ترك نشده بود و غالب اوقات تهجد در شب را در اتاقی كاملا تاريك به حدی كه اگر روزنه نوری از پنجره داخل می  آمد آن را پوشانده كه اتاق ايشان در ظلمات و تاريكی محض قرار گيرد، علت را كه سؤال می  كردند می  فرمودند : می  خواهم به ياد تاريكی قبرم بيافتم، و در آنجا معبودش را خطاب و به درگاه احديت نيايش می  نمود، در سجده به مدت‌های طولانی متضرعانه و ناله كنان با چشمان اشك بار معبود و معشوق اش را مخاطب قرار می  داد.

مسافرت :

در تابستان سال 1398 هجری قمریبه منظور زيارت مرقد مطهر ثامن الحجج (عليه السلام) و هم زيارت مرقد پدر و به منظور چاپ كتاب های خود به ايران مسافرت و مورد استقبال كم نظير اهالی بروجرد قرار گرفتند، اهالی قدردان و گوهرشناس بروجرد تا ملاير از معظم له استقبال و مقدمش را گرامی  داشتند، در شهرستان های قم، مشهد، تهران و بروجرد از طرف حوزه علميه و طبقات مختلف تقاضای زيادی برای توقف شان نمودند.

لكن ايشان به منظور جلوگيری از تضعيف حوزه علميه نجف اشرف به آن ديار مقدس مراجعت كردند و همواره جهت حفظ آن حوزه علميه علی رغم مشكلات عديده احساس وظيفه می  نمودند، اقامت در نجف اشرف و ادامه درس و بحث و تربيت طلاب در آن حوزه علميه مقدسه را بر خويش واجب می  دانستند.

وفات ( شهادت ) :

سر انجام در سحر گاه بيست و چهارم ذی الحجه سال 1418 هجری قمریكه مصادف با شب خاتم بخشی مولی الموحدين اميرالمومنين علی (عليه السلام) و شب مباهله، به هنگام باز گشت از حرم مطهر از سوی مرد مسلحی مورد حمله قرار گرفته شد كه آقا با فرياد ( الله اكبر) در مقابل درب مسجد ( قتله گاه ) بر زمين افتاده و همان جا به لقاء الله و ديدار معبود و معشوق اش شتافت پيكر پاك او را ( بنا به وصيت ايشان كه فرموده بود : قبرم را در وادی السلام نزد دو قبر مطهر حضرت هود و صالح (عليهما السلام) تعيين نماييد ) به خاك سپرده شد.

 

درگذشت استادعَبدالسَّلام فيزيكدان و عالم مسلمان پاكستاني در سال1375هجري شمسي

استاد عَبدُ السَّلام فيزيكدان مسلمان و عالم برجسته پاكستاني در سال1375هجري شمسي درگذشت. استاد عبدالسّلام علاوه برتدريس فيزيك نظري دركالج سلطنتي لندن، مديريت مركزبين المللي فيزيك نظري درتريسْت ايتاليا را نيز به عهده داشت. اين استاد عالم و مسلمان درسازمان ملل متحد نيز درسمتهاي مختلف انجام وظيفه كرده است. استاد عبدالسّلام طي 4دهه 20جايزه بين المللي دريافت كرد كه مهمترين آنها«جابزه نوبل دررشته فيزيك» بشمار مي رود كه به اتفاق دو تن ديگر از دانشمندان آمريكايي آن را دريافت كرد.

 

رحلت آیت الله شيخ محمد على اراكى در سال 1373 شمسی

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت :

او در 24 جمادى الثانى 1312 هـ. ق در اراك ديده به جهان گشود. پدرش شيخ احمد آقا، مشهور به ميرزا آقا فراهانى از علماى مشهور آن سامان بود. مادرش نيز از نوادگان امامزاده سيد حسن واقف است.

تحصيلات :

وى پس از يادگيرى خواندن و نوشتن، در نوجوانى وارد حوزه علميه اراك شد و مقدمات علوم اسلامى و دروس سطح را در آنجا فرا گرفت و تا سال 1340 هـ. ق در زاد گاه خود مشغول تحصيل بود و براى ادامه تحصيل به قم هجرت نمود و بعد از كسب فيض از محضر بزرگان آن حوزه به مقام شامخ مرجعيت رسيد.

اساتيد :

شيخ محمد على اراكى از محضر اساطينى چون : استاد سيد جعفر شيثى ، سيد محمد تقى خوانسارى ، شيخ محمد باقر اراكى معروف به سلطان آبادى ، شيخ آقا نور الدين اراكى و شيخ عبدالكريم حائرى يزدى كسب علم نموده است.

تدريس :

شيخ محمد على اراكى در طول بيش از 35 سال تدريس در حوزه علميه قم ، پيچيده ترين مباحث علمى را با گفتارى شيوا و بيانى رسا مطرح مى كرد. از ويژگيهاى درس ايشان پرهيز از تكرار و زياده گويى بود. كلام را گزيده و پر معنى اداء مى كرد. اعتقادشان بر اين بود كه طالب علم بايد قبل از حضور در درس ، مطالعه نمايد.شيخ محمد على اراكى پس از وفات سيد محمد تقى خوانسارى به درخواست شمارى از شاگردان او، به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت. بسيارى از استادان بر جسته حوزه علميه قم و مسئولان نظام جمهورى اسلامى سال ها از محضر ايشان كسب فيض نمودند.

تأليفات :

مرجع بزرگ تقليد شيعيان در طول عمر پر بركت خويش، كتاب هائى در علم فقه و اصول نوشته اند كه آثار ايشان عبارتند از :

1 ـ تقريرات بحث مرحوم شيخ محمد سلطان العلما اراكى.

2 ـ تقريرات درس فقه شيخ عبدالكريم حائرى.

3 ـ تقريرات درس اصول فقه شيخ عبدالكريم حائرى (3 دوره ).

4 ـ حاشيه بر (درر الاصول) مرحوم شيخ عبدالكريم حائرى.

5 ـ تقرير درس فقه سيد محمد تقى خوانسارى كتاب الطهارة.

6 ـ حاشيه العروة الوثقى.

7 ـ شرح مفصل العروة الوثقى ـ باب طهارت.

8 ـ توضيح المسائل.

9 ـ مناسك حج .

10 ـ رساله استفتائات .

11 ـ مقدمه بر تفسير (القرآن و العقل ).

12 ـ كتاب النكاح و الطلاق.

گفتار بزرگان :

مرحوم حاج احمد شيرازى در مورد ايشان چنين مى گويد : خداوند به تو (يعنى به شيخ محمد على اراكى )سه نعمت بزرگ عنايت كرده كه به احدى نداده است : يكى استادى خداوند به شما داده كه به احدى نداده (منظورشان مرحوم حـاج شيخ عبدالكريم حائرى بوده است) و نيز يك پدرى هم به شما داده است كه به احدى نداده، خداوند عيالى به شما داده كه به احدى نداده است (از فضل و تقوى ).

استاد محمود شاهرخى، از شاعران شهير انقلاب درباره ديدارش با شيخ محمد على اراكى مى گويد : در خلال شبهاى شعر فيضيه به محضرشيخ محمد على اراكى مشرف شديم چه ديدارى ! سخت بهجت خيز و عبرت انگيز! ديدار مردى بزرگ كه آثار گذشت زمان بر سيماى مباركش پديدار بود و انوار معرفت از پيشانى روشنش ساطع . او مظهر و جلاى روحانيت سخت كوش شيعه مى باشد. در اتاقى محقر و ساده تر از ساده ، آن بزرگ را ديدار كرديم كه با ضعف مفرط مزاج ، لباس رسمى پوشيده و بر روى چهار پايه اى استقرار يافته بود. پس از به جاى آوردن معارفه، آن بزرگ سخنانى مبسوط و ممتع و مواعظى رسا و بليغ ايراد كرد كه همگان را سخت متأثر ساخت، كه از غايت شور و تأثير بيانات ايشان اكثر حاضران اشك از ديدگان جارى ساختند. مكرر به ابياتى از عارفان صاحبدل، از جمله شيخ شيراز و شيخ شبسترى و شيخ بهايى استشهاد و استناد مى فرمود و خود مى گريست.

خصوصيات اخلاقى :

شيخ محمد على اراكى به عبادت خيلى اهميت مى داد. قبل از اذان صبح بيدار مى شد، و يك جزء قرآن مى خواند در ماه رمضان روزانه سه جزء قرآن مى خواند. در نافله هاى شبهاى جمعه، در قنوت، دعاى كميل مى خواند.

وقتى به ايشان پيشنهاد كردند كه نماز جماعت را به خاطر افراد كهنسال و مريض، زياد طول ندهيد. فرمودند : از من پيرتر و ضعيف تر، در نماز كسى هست ؟!

او محضر گرم و با صفا، سخنان عالمانه و حكمت آميز داشت.

مرجعيت :

پس از رحلت حضرت امام (ره) در سال 1409 هـ. ق، بويژه پس از رحلت حضرت آية اللّه گـلپايگانى (ره) يك حالت خاص در جامعه اسلامى پيش آمد كه مـى تـوان از آن وضـع مـوجـود بـا عبارت خلا مرجعيت متمركز و جا افتاده تعبير آورد چون اغلب مـجـتـهـديـن و مـدرسـين محترم در شرايط خاص تساوى شأن و شهرت قرار داشتند، انتخاب و گزينش يكى و تقديم يكى بر ديگرى خالى از اشكال و عارى از نقص نبود.

جـامـعـه مـدرسين حوزه علميه قم، بيش از هر نهاد ديگر، مرجعيت ايشان را مطرح ساختند، و بر اساس اين گزينش ، تبليغات را آغاز نمودند در پى اين اقدام بود كه برخى از وزنه هاى علمى حوزه مطالب و گفتگوهايى را انجام دادند.

در اين گفتار به برخى از خصوصيات و ويژگيهاى معظم له اشاره شده است.

1 ـ حـضـور علمى و فقاهت تام.

2 ـ تـقـوى، عـدالـت و وارستگى.

3 ـ مـرجعيت مايه هراس دشمنان و اميد دوستان.

4 ـ توحيد در ترس : آنـكـه مـى ترسد و فقط از خداى سبحان مى ترسد، نظير امام راحل (ره)

و در زمـان غـيـبـت جـاى امام مى نشيند و اين وصف انبيا و اوليا است ذات اقدس اللّه در سوره مباركه احـزاب، انـبيا و مبلغان الهى و پيام آوران حق را چنين وصف مى كند.

فعاليت :

اقدامات اجتماعى و سياسى :

1 ـ مـشـاركـت در تـأسيس حوزه علمى قم.

2 ـ اقامه نماز جمعه .

3 ـ امامت جماعت .

4 ـ همگامى با انقلاب اسلامى .

5 ـ حمايت از دفاع مقدس .

6 ـ تأييد و تقويت رهبرى بعد از رحلت امام .

7 ـ پيامها در مقاطع حساس .

وفات :

مرحوم شيخ محمد على اراكى پس از يك قرن و اندى عمر توأم با وارستگى و قداست، در اول آذر ماه سال 1373 هـ. ش مطابق با 1415 هـ. ق بـا بـروز يـك عـارضه عروقى در بيمارستان شهيد رجايى تهران نداى (ارجعى الى ربك ) را لبيك گفت و انـبـوه مـقلدان و پيروان خود را در غم و اندوه فرو برد با اعلام خبر ارتحال آن مرجع عاليقدر تمام بلاد ايران اسلامى عزادار شده و يكسره به سوگوارى پرداختند و بعد از تشييع با شكوهى پيكر پاك آن فقيد فرزانه را در حرم مطهر حضرت معصومه در قم به خاك سپردند.

 

استقلال کشور لبنان در جريان جنگ جهاني دوم در سال1943ميلادي

در جريان جنگ جهاني دوم در سال1943ميلادي كشور لبنان به استقلال رسيد. لبنان بعد ازخروج ازتسلط عثماني بنابر تصميم جامعه مللي تحت سرپرستي فرانسه قرارگرفت. اما سرانجام فرانسه درسال1943ميلادي استقلال لبنان را برسميت شناخت. قابل توجه است كه درزمان نفوذ فرانسوي ها درلبنان، فاصله طبقاتي ميان مسيحيان ثروتمند و عربهاي مسلمان بسيار زياد شده بود. لبنان درخاورميانه واقع و با سوريه و رژيم اشغالگر صهيونيستي مرز مشترك دارد.

كشور لبنان، به عنوان كوچكترين سرزمين خاورميانه (پس از بحرين) با 10400 كيلومتر مربع در شمال فلسطين اشغالى، جنوب و غرب سوريه و شرق درياى مديترانه واقع است. لبنان از دو منطقه كوهستانى تشكيل شده كه در ميان اين دو منطقه دره بقاع واقع شده كه دو رودخانه ليتانى و اورنتس  در آن جريان دارند. اين دره مهمترين منطقه كشاورزى لبنان به حساب مى آيد. لبنان تنها كشور خاورميانه است كه فاقد بيابان مى باشد. آب و هواى آن مديترانه اى كوهستانى مى باشد.

لبنان سابقه تاريخ زيادى داشته و قدمت آن به دهها قرن قبل مى رسد. كنعانيان در اواسط هزاره سوم ق.م وارد اين كشور شده و حكومتى را تشكيل دادند. يونانيان اين قوم مهاجر را فنيقى ناميدند فنيقى ها نخستين امپراطورى بازرگانى جهان را بوجود آورده و پايه هاى اولين تمدن را در اين سرزمين بر جاى نهاده و خط را اختراع نمودند. در 5/5 ق.م هخامنشيان لبنان را فتح كردند و در سال 64 ق.م اين كشور زير سلطه روم قرار گرفت و با تسلط روم شرقى (بيزانس) بر آن، مسيحيت رواج پيدا كرده و فرهنگ رومى اوج پيدا كرد  . با شكست هراكليوس فرمانده رومى در عصر خليفه دوم مسلمين، مسلمانان، اين منطقه را به تصرف خويش در آوردند. ابوذر غفارى يكى از بزرگترين صحابه پيغمبر اكرم(ص) كه در اين سرزمين به حالت تبعيد به سر مى برد در ميان مردم جبل عامل كه اغلب مسيحى بودند به تبليغ آئين اسلام پرداخته و بذر اسلام و عشق به دودمان پيامبر را در قلب آنان كاشت و پرورش داد. حكومت دمشق از اين حركت ابوذر عصبانى و او را به بيابان ربذه تبعيد نمود. از قرن هفتم مسيحيان مارونى به لبنان روى آوردند. و در ارتفاعات شمالى سكنى گزيدند. در اواخر قرن يازدهم، لبنان همراه بسيارى از نقاط اين ناحيه جزو قلمرو مسيحيان گرديد. با وجود آنكه صلاح الدين ايوبى منطقه را تماما از وجود صليبى ها پاك نمود، تعدادى از دستجات صليبى در كوههاى لبنان، سوريه و فلسطين باقى مانده كه بعدا تشنج هاى زيادى در منطقه بوجود آوردند. با وجود آنكه اكثر نيروهاى صلاح الدين ايوبى از شيعيان بودند از دلاورى آنان نگران شده و پس از پيروزى بر مسيحيان، به قتل عام آنان پرداخت.

در زمان سلطه عثمانيان، احمدپاشا جزار كه از سوى دولت عثمانى فرمانرواى شهر عكاء بود، چندين بار به شيعيان حمله كرد تا آنان را شكست داد و جبل عامل را زير نفوذ خود گرفت. وى پس از پيروزى بر شيعيان فرمان قتل عام آنان را صادر كرد و دستور داد همه كتابهاى شيعه را به پايخته برده و بسوزانند، مدت يك هفته حمامها و نانوائى هاى شهر عكاء با كتابهاى علماى شيعه مى سوختند. شهيد اول و شهيد ثانى از علماى اين خطه هستند كه توسط حكومت وقت شام، به شهادت رسيدند.

در سال 1843 م دربار عثمانى تحت فشار دول بزرگ، لبنان را به دو قائم مقام از ميان فئودالهاى بزرگ سپرد يكى مسيحى به قائم مقامى مارونى ها و ديگرى دروزى كه اين اقدام اوضاع لبنان را آشفته تر كرد و درگيريهاى خونينى را بين دروزى ها و مارونيها پديد آورد. منازعات مذكور و بخصوص قتل عام مسيحيان مارونى توسط دروزى ها در سال 1860 م موجب آن شد كه ناپلئون سوم امپراطور فرانسه آن را دستاويز قرار داده و به بهانه كمك به مسيحيان، مستقيما در لبنان مداخله نمايد. در سال 1923 م جامعه ملل، سوريه و لبنان را تحت قيموميت فرانسه قرار داد. سر انجام در سال 1945 م با استقلال اين كشور موافقت شد و لبنان عضو سازمان ملل متحد گرديد اما دست پروردگار فرانسوى يعنى مارونى ها حكومت اين كشور را در دست گرفتند و چون قانون اساسى لبنان كه در سال 1926 م از قانون اساسى فرانسه اقتباس گرديد به مردمان اين كشور به صورت مجموعه اى از طوايف مى نگرد، آزادى و مساوات در لبنان مورد مخاطره قرار گرفت. بر طرق اين قانون رئيس مجلس از شيعيان انتخاب مى شود كه ناگزير است توازن طايفه اى حاكم در مجلس و حكومت را رعايت كند، در واقع اين فرد تابع شخص رئيس جمهور است.

در پى جنگ 1948 م گروهى از آوارگان فلسطينى به جنوب لبنان آمدند و در همين سال قواى صهيونيستى 14 روستاى اين كشور را در منطقه جبل عامل تصرف نمودند. در اين جنگ 2000 نفر از شيعيان لبنان به شهادت رسيده و 75% روستاها و شهرهاى آنان در اين نبرد هفت روزه ويران مى گردد.

در سال 1958 م كه فالانژهاى لبنان به قدرت زيادى دست يافته و مسيحيان از 66 كرسى 55 كرسى را به خود اختصاص دادند جنبش هاى مردمى شدت يافت و كاميل شمعون رئيس جمهور وقت كه موقعيت خود و فالانژها را در خطر ديد طى پيامى از آمريكا خواست تا به مداخله نظامى در لبنان اقدام كند كه در 15 ژوئيه 1958، 14300 تفكندار آمريكائى وارد بيروت شده و به سركوبى شديد تظاهر كنندگان پرداختند. از زمان استقرار فلسطينى ها در لبنان حملات اسرائيل غاصب بر اين كشور فزونى گرفت و در تهاجم هاى متوالى آن، تعداد زيادى كشته و مجروح گشته و نقاط مسكونى و مراكز تجارى و صنعتى قابل توجهى ويران گشته است. در سال 1978 م اسرائيل جنوب لبنان را تا رودخانه ليتانى اشغال نمود كه پس از چندى عقب نشينى نمود و از آن پس اين سوئيس خاورميانه هگز روى آرامش را نديد زيرا از يك طرف انبوه هواپيماهاى اسرائيلى محموله هاى مرگبار را به طور گسترده بر سر مردم فرو مى ريخت و توپخانه هاى آنها از راه دريا و خشكى بيروت را هدف گرفته و بمبهاى فسفرى و خوشه اى سينه زنان و كودكان و پيرمردان را بدون هيچ ترحم و انسانيتى آماج خود قرار مى دهد، و از سوى ديگر فالانژها عده اى را زنده زنده در آتش سوزانيده و با بمب گذارى، ترور و شكنجه آرامش را از مسلمين و بخصوص شيعيان گرفته اند.

در سال 1982 م اسرائيل با نيروهاى زياد و سلاحهايى بى شمار جنوب لبنان را مورد حمله شديد قرار داد اين تهاجم وضع اسف انگيز و توام با فاجعه براى آورادگان فلسطينى كه در جنوب لبنان مستقر بودند پديد آورد اوضاع براى جنگجويان محاصره شده بسيار سخت و پيچيده گرديد.

مركز لبنان شهر بيروت و ديگر شهرهاى آن: طرابلس، جبيل، صيدا، صور، زحله و بعلبك است. منطقه جبل عامل با فلسطين و قدس رابطه دارد و محل نزول وحى بر پيامبران مى باشد و در هر گوشه از آن مرقد پيامبر ديده مى شود. شيخ بهاء الدين عاملى از دانشمندان شيعه است كه در عصر صفوى به ايران آمد. در قرن يازدهم ميلادى عده زيادى از شيعيان به لبنان كوچيده و در آنجا سكنى گزيدند از ان جمله آل عمران در طرابلس و آل عامله در جنوب لبنان و گروهى نيز در بعلبك بيروت و جبيل اقامت يافتند.

در لبنان 5/3 ميلمون نفر زندگى مى كنند كه 85/0 در كانونهاى شهرى هستند رشد جمعيت 4/2/0 و تراكم نسبى آن 5/286 در كيلومتر مربع است. مردم آن اغلب از نژاد تيره سامى بوده و از 16 فرقه مذهبى آن 62/0 مسلمان هستند شيعيان اكثرا در جبل عامل ، صور شرق بعلبك اطراف بيروت و كوهستانهاى شامل سكونت دارند در وزى ها كه پيرامون مدهب اسماعيليه هستند و مكتب آنها در اوايل قرن يازدهم توسط محمد درزى پايه ريزى شده به 400000 نفر بالغ مى گردند كه در جبل لبنان، كوههاى شوف مناطق راشيا زندگى مى كنند. اهل تسنن كه به نيم ميليون نفر مى رسند در شمال لبنان بوده و از ناسيوناليسم عربى حمايت مى كنند.

مسيحيان كه قدرت نظامى،سياسى لبنان را در اختيار دارند شامل طايفه هاى مارونى كاتوليك،ارتدوكس و ارمنى هستند.گروههاى كوچكى چون يهوديان،سريانى ها و نسطوريان نيز در اين كشور زندگى مى كنند.

بينان گذار شيعه در لبنان ابوذر غفارى است.بدنبال استقلال لبنان،رهبرى شيعيان به عهده سيد عبد الحسين شرف الدين بود.اين مجاهد بزرگ شيعه كه خود نمونه اى از تقوا و علم و مجاهدت بود در مدت پنجاه سال اقامت در شهر صور،مدام در تبليغ فرهنگ ائمه و اتحاد مسلمين كوشيد وى مردم را به نقشه هاى استعمار واقف ساخت و آنان را به مبارزه با طاغوت دعوت نمود.فرانسوى ها براى انتقام از اين عالم شيعى،كتابخانه اش را در شهر صور به آتش كشيدند و در صدد دستگيرى ايشان بودند اما مردم خشمگين جبل عامل كه به شهر صور آمده بودند فرانسويان را از اين تصميم خود منصرف نمودند.

سيد شرف الدين در بستر بيمارى وصيت مى كند كه مردم بعد از وى،امام موسى صدر را كه در قم تحصيل مى كند براى رهبرى بياورند و خود در سال 1956 م فوت مى كند.سرانجام براى تحقق وصيت اين عالم و با تاكيد حضرت آيت الله العظمى بروجردى(ره)،امام موسى صدر در اواخر سال 1959 م به لبنان مى رود با تلاشهاى وى در سال 1969 م مجلس اعلاى اسلامى شيعيان بوجود آمد كه پارلمان لبنان آن را تصويب نمود.اين حركت باعث شد كه شيعيان احساس هويت و شخصيت كنند.

از سوى ديگر براى متشكل شدن جوانان لبنان با همكارى امام موسى صدر و دكتر مصطفى چمران حركت المحرومين و جنبش امل بوجود آمد.با پيروزى انقلاب اسلامى،شيعيان لبنان فرصت مناسبى براى ابراز عقيده يافتند.دشمنان كه مشاهده كردند ممكن است امام موسى صدر با الهام از اين انقلاب و كلام نافذ خود،دنباله رسالت امام خمينى(ره)را در لبنان پياده كند،رهبر شيعيان را از آنان گرفتند.شهيد شيخ راغب حرب درباره تاثير انقلاب اسلامى بر لبنان مى گويد:

«ما زمانى در حال ترس و اضطراب از حمله و تعرض دشمن به سر مى برديم ولى اكنون در پرتو انقلاب اسلامى ايران،اين دشمن است كه از ما و اسلام بوحشت افتاده است ».

از اثرات انقلاب اسلامى بر لبنان اين بود كه ماهيت رهبران محافظه كار را آشكار نمود و حزب الله لبنان به عنوان مظهر انقلاب اسلامى قلمداد شد.حزب الله بدنبال تجاوز نيروهاى اسرائيلى در سال 1982 م در شرق لبنان بوجود آمد.علامه سيد محمد حسين فضل الله رهبر قبل حزب الله مى گويد:

«تولد حزب الله در لبنان بخشى از مبارزه سراسرى اسلامى است و سازمانى است كه از مفاهيم اسلامى زائيده شده است »

بر خلاف آنكه لبنان فاقد مواد اوليه مى باشد و در آشوب و جنگ داخلى مى سوزد و مدام مورد تجاوز غاصبين صهيونيستى قرار مى گيرد اما در توسعه اقتصادى از كشورهاى مجاور موفق تر بوده است.در اين كشور 2500 كارخانه وجود دارد.جنگلهاى بادام و زيتون اطراف بيروت و سواحل،چشم اندازهاى زيبائى بوجود آورده كه بر جاذبه توريستى اين كشور افزوده است بنحوى كه در سال 1975 م حدود 250 ميليون دلار از طريق جهانگردى در آمد داشت كه 20 درصد در آمد ملى را تشكيل مى داد.تا قبل از جنگ داخلى لبنان از قطب هاى تجارى بود بطوريكه روزانه 120 كشتى در سواحل بيروت در انتظار تخليه بارهاى خود بودند.لبنان دو پالايشگاه مهم نفت در شمال و جنوب دارد.در نواحى ساحل و دره هاى اطراف آن،انواع ميوه از جمله سيب،موز،زيتون و مركبات با كيفيت بالا بدست مى آيد.در دره بقاع پنبه و غلات توليد مى شود  .واحد پول لبنان ليره (پوند) لبنان است.

 

اختراع گرامافون در سال1877ميلادي

توماس اديسون مخترع برق گرامافون را در سال1877ميلادي اختراع كرد. گرامافون اديسون ازيك استوانه با پوشش نازكي ازقلع ساخته شده بود كه با كمك دست به چرخش درمي آمد. به هنگام صحبت درلوله استوانه اي شكل عملياتي درآن صورت مي گرفت و درنتيجه ارتعاشهاي مكانيكي صدا ضبط مي شد. اديسون براي اختراع گرامافون 7سال آزمايش و تحقيق كرد.

 

 


نوشته شده در   يکشنبه 1 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode