جام جم آنلاين: نقص شنوايي از جمله اختلالاتي است كه بر مهارتهاي زباني و ارتباطي مبتلايان تاثير شديدي دارد. بنابر گزارشها، حدود 10درصد جمعيت هر كشور را معلولان تشكيل ميدهند.دو درصد جمعيت نيز ناشنوايان و نابينايان هستند.
بعلاوه، براساس قانون جامع حمايت از حقوق معلولان، صداوسيما بايد در هفته حداقل سه ساعت براي معلولان برنامه پخش كند.
شايد به لحاظ عددي، صداوسيما چنين ميزاني را به پخش برنامههايي با رابط ناشنوايان اختصاص دهد، اما با توجه به درصد بالاي اين معلوليت در كشور كه با احتساب جمعيت 70 ميليوني ايران، رقم زيادي را شامل ميشود، برنامهريزان درصددند كيفيت برنامهها را براي اين قشر بالا ببرند و اين مساله ضرورت استفاده از رابط ناشنوايان يا استفاده از زيرنويس براي مجموعههاي پرمخاطب را يادآور ميشود.
ناشنوايان هم ميتوانند با كسب دانش و معلومات به موفقيت دست يابند و زندگي عادي را تجربه كنند. در خانوادههايي كه يكي از اعضاي آنها ناشنواست، ديگران به فرد ناشنوا كمك ميكنند تا يك مجموعه را دنبال كند يا تماشاگر يك فيلم تلويزيوني باشد، بنابراين در مدتي كه فيلم يا مجموعه پخش ميشود، يك نفر بايد ماجراها را براي عضو ناشنوا به زبان اشاره بازگو كند.
گرچه از گذشته تا حالا در بخشهاي خبري تلويزيوني به پخش اخبار براي ناشنوايان يا استفاده از رابط ناشنوا در حين پخش برخي بخشهاي خبري توجه شده است، اما بايد دقت كرد خبر، تنها نياز رسانهاي ناشنوايان نيست چون منابع خبري مكتوب شامل روزنامهها و سايتهاي خبري، اين نياز را برطرف ميكند و بحث مهمتر در ارتباط با ناشنوايان، نياز به سرگرمي براي اين قشر از مخاطبان است كه در مجموعههاي نمايشي بارها شاهد توجه به اين مقوله بودهايم.
مدتهاست در برخي شبكهها و برنامههاي نمايشي مختلف سيما، تصوير كوچكي از يك فرد آشنا به زبان اشاره روي تصوير اصلي مجموعه به نمايش درميآيد كه همه ديالوگها و اتفاقات را به زبان اشاره براي ناشنوايان بازگو ميكند و ميتواند اين قشر از مخاطبان تلويزيون را با خود همراه كند.
در آسيبشناسي اين نوع برنامهسازي ميتوان به نكاتي اشاره كرد؛ مثلا اين كه سريالهاي پرمخاطب شبانه كه از شبكههاي مختلف سيما پخش ميشوند براي ناشنوايان و حتي كمشنوايان استاندارد نشدهاند و ريتم تند كلامي بسياري از آنها، مانع استفاده كمشنوايان ميشود.
از سوي ديگر، زبان اشاره طبيعي قواعد ساختاري دارد كه در زبان اشاره رسمي يا استاندارد كنار گذاشته ميشود و به جاي آن در جملهسازي با علائم اشاره از قواعد ساختاري زبان گفتاري و نوشتاري استفاده ميشود و گفتار هم آن را همراهي ميكند تا در عين حال لبخواني هم كمكي براي درك مطلب باشد و با وجود اين تمهيد همانطور كه گفته شد اين زبان اشاره مصنوعي كه غالبا در برنامههاي تلويزيوني به كار گرفته ميشود، گاه براي ناشنوايان قابل فهم نيست، لذا به نظر ميرسد بايد از زبان اشاره طبيعي در اين موارد استفاده شود.
اين را هم بايد در نظر داشت كه زبان اشاره طبيعي اشخاص ناشنوا مانند اختلاف در گويشها و لهجههاي زبان فارسي در مناطق مختلف كشور متفاوت است، ولي چون وجوه اشتراك زبانهاي اشاره طبيعي مناطق مختلف (اعم از علائم و قواعد ساختاري) از وجوه اشتراك گويشهاي مناطق مختلف بيشتر است، بنابراين احتمال دارد ابتدا بهكارگيري زبان اشاره طبيعي تهراني در برنامههاي تلويزيوني سراسري براي ناشنوايان همه مناطق كشور قابل استفاده نباشد ولي بعد از مدتي بهكارگيري در تلويزيون براي عموم ناشنوايان سراسر كشور قابل فهم خواهد بود و به اين طريق زبان اشاره طبيعي ملي ساخته خواهد شد و البته لازم است طي ساخت تدريجي زبان اشاره طبيعي ملي، فرستندههاي تلويزيوني منطقهاي هم به منظور قابل استفاده كردن برنامههاي خود براي ناشنوايان، زبان اشاره طبيعي محلي يا منطقهاي را به كار گيرند.
مشكل ديگري كه استفاده از رابط ناشنوايان ايجاد ميكند، تمركززدايي از ابعاد بصري خبر و آثار نمايشي نزد مخاطب ناشنواست.
زيرنويس مخصوص ناشنوايان هم بحث ديگري است كه هنوز در رسانه ملي جايي پيدا نكرده است و البته اكنون با توجه به بالا رفتن درصد سواد عمومي اشخاص، ميتواند گزينه قابلتأملي براي دستاندركاران و عوامل برنامهساز سيما باشد.
تاكنون در زمينه نحوه ارائه برنامههاي تلويزيوني بر زبان دريافتي ناشنوايان كمتر پژوهشي صورت گرفته، اما اين يك واقعيت است كه تلويزيون ايران در استفاده از رابط ناشنوايان، در منطقه پيشتاز بوده و حتي نخستين كشور در سطح جهان است كه براي سريالها از رابط ناشنوايان استفاده كرده است.(جام جم - ضميمه قاب كوچك)
مريم رها