ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 18 دي 1391     |     کد : 48446

داستانك‌هايي از شركت فاميلي

محور قرار دادن يك خانواده در مجموعه‌اي تلويزيوني، از جمله فرمول‌هاي امتحان پس داده براي جذب مخاطبان به حساب مي‌آيد كه مجموعه تلويزيوني «ميلياردر» ساخته عليرضا اميني هم بر اين اساس شكل گرفته است.

درباره سريال ميلياردر

داستانك‌هايي از شركت فاميلي

جام جم آنلاين: محور قرار دادن يك خانواده در مجموعه‌اي تلويزيوني، از جمله فرمول‌هاي امتحان پس داده براي جذب مخاطبان به حساب مي‌آيد كه مجموعه تلويزيوني «ميلياردر» ساخته عليرضا اميني هم بر اين اساس شكل گرفته است.


تاسيس شركتي خانوادگي كه براساس روابط فاميلي اداره مي‌شود هم ايده‌اي قديمي و در عين حال قابل تامل است كه نمونه‌هاي خوب و بد بسياري بر مبناي آن تا امروز شكل گرفته است كه ميلياردر از نمونه‌هاي خوبش به حساب مي‌آيد.

در اين مجموعه كه رگه‌هاي پررنگي از كمدي كلامي بر آن سايه افكنده، شركت ساختماني بزرگي را مي‌بينيم كه در آن روابط فاميلي حاكم است و بي‌نظمي به اوج خود رسيده و هركس به فكر سركيسه‌كردن رييس آن - فرجام- است.

اميني و سعدونديان در طراحي فيلمنامه و شخصيت‌ها تا حدودي از رئال بودن فاصله گرفته و رگه‌هايي از فانتزي به آن تزريق كرده‌اند كه اين مساله در برخي شخصيت‌ها مانند بهمن، بهادر سير و خسرو بيشتر از بقيه است.

در دو، سه قسمت نخست، ضعف‌هايي در رودررويي با شخصيت‌ها و پيشرفت قصه به چشم مي‌خورد كه براي مجموعه‌اي 25 قسمتي بسيار خطرناك به نظر مي‌رسيد.

اميني براي خلق شخصيت‌هاي اصلي‌اش با پيروي از مولفه‌هاي سينماي كمدي، شخصيت‌هايي تك‌بعدي و بعضا كاريكاتورگونه خلق كرده كه گاه همچون بهمن فرجام خوب از كار درآمده و گاه مانند آذر، شيرين و تيرداد سطحي و پيش پا افتاده شده است.

فرجام به عنوان مركز ثقل فيلمنامه مرد ثروتمند تنهايي است كه حتي در خانواده‌اش هم احساس آرامش نكرده و بيشتر به يك عابربانك شبيه است تا پدري دلسوز و مهربان! اين وجه از فرجام بخوبي پرداخت شده و ايراد چنداني به آن وارد نيست؛ اما در مقام مدير يك شركت بزرگ تجاري با كارمندان متعدد، آنچنان كه بايد از آب درنيامده و براي مخاطب باورپذير جلوه نمي‌كند.

با اين حال شكل رابطه او با همسرش - سيمين - كه به همه چيز و همه كس از بالا نگاه مي‌كند، سر و شكل خوبي دارد و متقاعدكننده به نظر مي‌رسد. داستانك‌هاي طراحي شده براي شخصيت‌هاي كار كم بوده و براي مجموعه‌اي بيست و چند قسمتي كافي نيست.

در اين ميان، علاقه كودكانه بهمن به يكي از كارمندان زن شركت با توجه به شخصيت كودك مانده بهمن، بهتر از ديگر داستانك‌ها از كار درآمده و مخاطب را به خنده وامي‌دارد.

در حقيقت، بهمن رگه‌هايي از جنون كمدي را با خود دارد و هماهنگ با لحن كلي حاكم بر داستان است. در نقطه مقابل، آذر و منصور قرار دارند كه بشدت از كليشه‌هاي رايج بهره گرفته و نوآوري چنداني در خلق آنان به چشم نمي‌خورد بخصوص آذر كه كليشه دختر دلسوز پدر را تمام و كمال اجرا كرده و براي مخاطب كاملا آشنا و در عين حال تكراري به نظر مي‌رسد.

بهادر سير به عنوان ديگر شخصيت مركزي كار، تلفيقي از كليشه‌هاي قديمي و نوآوري است كه بخوبي با هم تركيب شده و به نتيجه مناسبي رسيده است.

جوان باسواد و تحصيلكرده‌اي كه كمي دست و پا چلفتي به نظر مي‌رسد و در ارتباط با ديگران مشكلاتي دارد. براي نمونه مي‌توان به ارتباط او با نامزدش -رها - اشاره كرد كه سرشار از تناقض‌هايي است كه بعضا واقعي به نظر مي‌رسند.

بهادر با آن كه شوخي‌هاي بسياري را شكل مي‌دهد، اما خود آغازكننده شوخي نبوده بلكه اغلب شوخي‌ها روي او واقع مي‌شود ولي سير - پدر بهادر - يكي از جذاب‌ترين شخصيت‌هاي ميلياردر است كه لحظات دلنشيني را خلق كرده و شريك خوبي براي بهادر در ايجاد لحظات كميك در طول كار بوده است.

نويسندگان فيلمنامه اين مجموعه از ولي به عنوان ايجادكننده نقطه عطف اصلي فيلمنامه (آشنايي قديمي ولي با فرجام و قضاياي رخ داده بين اين دو) به بهترين شكل بهره گرفته و كار را از يكنواختي نجات داده‌اند.

مجموعه‌هاي تلويزيوني از جنس ميلياردر با شخصيت‌هاي متعدد به بازيگراني از طيف‌هاي مختلف نياز دارند كه به وجود آوردن هماهنگي ميان آنها مي‌تواند موفقيت آن را تضمين كند اما در ميلياردر اين اتفاق نصفه و نيمه رخ داده است و شاهد بازي‌هاي يكدستي در طول كار نيستيم.

محمدرضا شريفي‌نيا در نقش فرجام همان بازي هميشگي‌اش را ارائه كرده با اين تفاوت كه شيريني آنها را ندارد و رگه‌هاي تلخي آن بيش از اندازه به نظر مي‌رسد.

انتخاب سامان گوران بدون پيشينه روشني در بازيگري براي نقش بهادر، خطر بزرگي بوده كه آنچنان كه بايد به نتيجه نرسيده است.

گوران بيش از اندازه روي ميميك چهره تمركز كرده و به همين علت بازي‌اش در بسياري از پلان‌ها اغراق شده و غلوآميز جلوه مي‌كند.

مجيد مظفري هم پس از مدتي كم‌كاري جلوي دوربين، بازي گرم و دلنشيني در نقش ولي ارائه كرده و با درك درستي كه از نقش داشته، باورپذيري‌اش را به حداكثر رسانده است.

در عين حال، شوخي‌هاي جذابي را در برخورد با اعضاي خانواده اش شكل داده و طنز شيريني را به كاراكتر ولي اضافه كرده است.

زهير ياري در نقش بهمن يكي از بهترين‌هاي مجموعه بازيگران ميلياردر است كه حواس‌پرت بودن بهمن را به شكل مطلوبي به تصوير كشيده و لحظات مفرحي را خلق كرده است.

در طرف مقابل، بازيگران زن اين مجموعه با توجه به بهره‌گيري بسيار از كليشه‌ها در خلق شخصيت آنها خوب از كار درنيامده و كليشه‌هاي به كار رفته در فيلمنامه به بازي آنان هم رخنه كرده است.

براي نمونه مي‌توان به عاطفه رضوي در نقش سيمين و سحر ذكريا در نقش آذر فرجام اشاره كرد. (جام جم - ضميمه قاب كوچك)

محمد جليلوند


نوشته شده در   دوشنبه 18 دي 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode