سندرم بيقراري مزمن
بيقرارم، بيقرار
جام جم آنلاين: چند سالي است نام سندرم بيقراري مزمن در كتب پزشكي ديده ميشود؛ در حالي كه تا 30 سال پيش هيچ پزشكي در هيچ جاي دنيا اين بيماري را نميشناخت. برخلاف بيشتر بيماريها كه كشف ميشود، سندرم بيقراري مزمن را در واقع پزشكان اختراع كردند؛ البته نه به آن معني كه اين بيماري ساخته ذهن پزشكان باشد.
اين سندرم وجود داشت و آنقدر هم شايع بود كه پزشكان را در نقاط مختلف دنيا به فكر واداشت، اما از آنجا كه هيچ عاملي براي ايجاد آن شناخته نشد (و هنوز هم نشده است) نام آن را سندرم بيقراري مزمن گذاشتند و بعد هم گروههاي مختلفي از پزشكان سعي كردند درستترين و دقيقترين تعريف را براي آن پيدا كنند.
كلمه سندرم به معناي مجموعهاي از علائم است. پزشكان معمولا وقتي اين واژه را به كار ميبرند كه مجموعهاي از علائم وجود دارد، اما نميتوان همه آنها را به يك عامل بيماريزا نسبت داد. قصه سندرم بيقراري مزمن هم همين است و البته اين قصه، فقط عنوانش بيقراري است؛ اما به همين كلمه ختم نميشود.
مجموعهاي از علائم، از درد عضلات و مفاصل گرفته تا تيكهاي مختلف و سر درد و خستگي، در طيف علائم اين بيماري قرار ميگيرد.
مزمن بودن آن هم به اين معناست كه مجموعه همه علائمي كه گفته شد، فقط به چند روز منحصر نميشود. بعضي پزشكان ميگويند علائم بايد دستكم شش هفته به طول بينجامد تا بشود تشخيص سندرم بيقراري مزمن را براي بيماري مطرح كرد.
جوانان در معرض ابتلا
دكتر ايرج خسرونيا رييس جامعه پزشكان داخلي ايران در گفتوگو با «جامجم» در اين باره ميگويد: شروع اين سندرم از جواني و شروع بيقراري مزمن در ميانسالي يعني بين 40 تا 50 سالگي است.
سندرم بيقراري مزمن منشأ عصبي ـ رواني دارد و بهصورت استرس و اضطراب خود را نشان ميدهد. در همان ماههاي اول بروز علائم اين سندرم، بخصوص وقتي فرد مبتلا جوان است بايد درمان شود وگرنه بتدريج خود را بهصورت سردرد، معده درد و انواع بيقراري نشان ميدهد.
دكتر خسرونيا با اشاره به اين كه سندرم بيقراري مزمن بهصورت تكان دادن دست و پا يا تيكهاي مختلف خود را نشان ميدهد، ميگويد: بتدريج شخص دچار اضطراب ميشود و به داروهاي معمولي پاسخ نميدهد.
به گفته وي، براي همين است كه درمان اضطراب بايد در سنين پايين صورت گيرد، ولي در جامعه ما متاسفانه اكثر افراد از رفتن پيش روانپزشك اكراه دارند و سعي ميكنند در همان حال بمانند و همين مساله بيماريشان را تشديد ميكند.
مقصران اصلي، كاهش املاح و كمكاري تيروئيد
در واقع درباره سندرم بيقراري مزمن هنوز هيچ چيز به اثبات نرسيده و علت آن نامعلوم است حتي تشخيص آن قطعي نيست و هيچ تست آزمايشگاهي هم وجود ندارد كه بتواند بيماري را با قطعيت تائيد كند. با اين وضع، خيلي عجيب نيست كه درمان مشخصي هم براي آن وجود نداشته باشد.
باز هم مطالعات روي بيماران مبتلا به سندرم بيقراري مزمن نشان داده است بيشترين اشكال به سيستم عصبي بيماران برميگردد.
از آنجا كه غدد درونريز و سيستم ايمني هم در اين بيماري مشاهده ميشود، عدهاي از پزشكان پيشنهاد كردهاند نام اين بيماري را به اختلال عصبي ـ غددي ـ ايمني تغيير دهند.
اين فكر براي مبتلايان به سندرم ايجاد ميشود كه ديگر هيچ وقت از شر علائمشان خلاص نميشوند؛ اما در حقيقت اين طور نيست و درصد زيادي از بيماران پس از گذشت چندماه، از شر علائم سندرم بيقراري مزمن راحت ميشوند اما رييس جامعه پزشكان داخلي ايران زمينههاي اضطراب در سندرم بيقراري مزمن را يا به علت اختلالات هورموني ميدانند يا ژنتيك يا كمبود املاح معدني در بدن، املاحي مثل منيزيم، كلسيم و فسفر.
البته به عقيده دكتر خسرونيا نقش املاح در دست بررسي است، ولي بايد گفت كساني كه تا 20 سال پيش در بخش رواني بستري ميشدند، كمكاري تيروئيد مزمن را در اين افراد تشخيص ميدادند. براي همين مبتلايان به سندرم بيقراري مزمن هم بايد تحت بررسي باليني و آزمايشگاهي قرار گيرند.
تغذيه به كمك مبتلايان ميآيد
با اين حال به عقيده دكتر خسرونيا، كساني كه مشكلات بيقراري و عصبي دارند، مشكلات تغذيهاي هم پيدا ميكنند.
براي همين خانوادههاي اين افراد بايد حبوبات، لبنيات و ميوههاي تازه را در برنامه غذايي اين افراد بگنجانند البته فراهمكردن يك زندگي آرام و سالم براي اين بيماران نيز بسيار اهميت دارد.
همچنين اين افراد بايد تحت بررسيهاي دقيق روانپزشكي مانند گفتار درماني و رفتار درماني قرار بگيرند. ممكن است اين افراد حتي به دارو هم نياز نداشته باشند و با مشاوره مشكلشان حل شود.
آزمايشهاي لازم براي اطمينان از اين سندرم
آزمايشهاي تيروئيد، كبد، اندازهگيري تعداد گلبولهاي خون و سرعت تهنشينشدن آن براي تشخيص لازم است، اما آزمايش ادرار لازم نيست.
به عقيده دكتر خسرونيا اگر يكي از اين آزمايشها غيرعادي بود، نميتوان شخص را مبتلا به سندرم بيقراري مزمن دانست بلكه در اين مرحله بايد به دنبال نشانههاي ديگر بود.
همانطور كه گفته شد، بيماريها يكي از علل مبتلاشدن به اين سندرم است؛ بيماريهايي از قبيل هپاتيت، كمخوني، بيماريهاي عفوني، سرطانها، بيماريهاي عصبي و عضلاني، كمكاري تيروئيد و ديابت. افراد خيلي چاق، داروها و الكل نيز ممكن است منجر بهابتلاي اين سندرم شود.
سميه شرافتي - جامجم