جام جم آنلاين: پاي 5/12 ميليون كودك و نوجوان در ميان است كه غرق در دنياي دانشآموزي از منشور و حقوق فقط واژههايي را ميشناسند كه در كتاب فارسي و تاريخ، ديكتهشان را آموختهاند.
نزديك به ده سال پيش قرار بود دانشآموزان صاحب منشوري شوند كه در آن حقوقشان تكتك شمرده شود و يادشان دهد كه دانشآموز بودن هم مثل انسان بودن (منشور حقوق بشر) و مشتري بانك و بيمار بودن (منشور حقوق مشتري و حقوق بيمار) باعث ايجاد حقوقي ميشود كه رعايت آنها به عهده اولياي مدرسه است.
در اين منشور، حقوق دانشآموزان در هفت فصل طبقهبندي شد و اين حقنامه چنان دلچسب از كار درآمد كه به دانشآموز جايگاه فراموش شدهاش را يادآوري كرد، ولي اين منشور پنجاه و چهار مادهاي با اينكه لقب «ملي» را همراه داشت به سرانجام نرسيد.
اكنون از دبيرخانه مجلس دانشآموزي كه اين منشور در اولين دوره برگزاري آن و در قالب سند مياندورهاياش تدوين شده بود، خبر ميرسد اين منشور كه مقدمهاي براي تدوين منشور اصلي بوده به اين علت مسكوت مانده كه باشگاههاي يونسكويي حاضر نشدهاند روي آن كار كنند كه اين موضوع درست برخلاف نيت طراحان منشور بوده كه ميخواستند حقوق طبقهبنديشده دانشآموز را در راستاي حقوق كودك به موضوعي جهاني تبديل كنند.
با اين حال مجلس دانشآموزي امسال كه ششمين دوره خود را آغاز كرده همچنان نيمنگاهي به منشور مسكوت ماندهاش دارد چون قرار است به عنوان سند اصلي روي «جايگاه دانشآموز طراز جمهوري اسلامي» كار كند و توضيح دهد دانشآموز ايدهآل از نظر نظام چه دانشآموزي است.
حرفهاي منشور
با اين حال يك منشور حقوقي كه حامي حقوق كودكان و نوجوانان است و تمام افراد لازمالتعليمي كه در نظام آموزشي كشور حاضرند را شامل ميشود، حتي اگر مسكوت بماند باز هم ارزش مرور كردن دارد.
طبق مفاد اين منشور، دانشآموزان در حوزههاي آموزش، آزمون، بهداشت، دادرسي و حمايتهاي خاص صاحب حق هستند و مثل هر انسان ديگري حق دارند از حقوق اساسي بهرهمند شوند. اين حق دانشآموزان است كه آزادي عقيده و بيان داشته باشند و پس از بيان عقيده نيز از پيامدهاي آن مصون بمانند.
آنها حق دارند از تعرضات جسماني، رواني و حيثيتي در امان بمانند و كرامت و شخصيت انسانيشان مورد احترام قرار گيرد. دانشآموزان از حق حريم شخصي نيز برخوردارند و كمد، لباسها و وسايل شخصي هيچ دانشآموزي را نميتوان تفتيش كرد. آنها حق دارند اصل انصاف دربارهشان رعايت شود و طعم رفتار منصفانه را بچشند. (حقوق اساسي دانشآموز)
دانشآموز حق دارد پاي درس مدرسان توانمند و برجسته در ابعاد اخلاقي و علمي بنشيند و در فضايي تحصيل كند كه در آن نسبت مطلوب ميان معلم و شاگرد(از نظر تعداد) رعايت شده باشد. آنها حق دارند به طور يكسان از امكانات آموزشي بهرهمند شوند و درباره مسائل و امكانات آموزشي آزادانه اظهارنظر كنند.
دانشآموز حق دارد با فرهنگ بومي و ملي و فرهنگ ساير ملل آشنا شود و در حالي كه به كتابخانه، اينترنت و فناوريهاي جديد علمي و آموزشي دسترسي دارد، در مدرسه از اصول حقوق بشر و اسناد و مقررات بينالمللي درباره حقوق كودك و دانشآموز آگاه شود. (حقوق آموزشي دانشآموز)
نكته: دانشآموز حق دارد با فرهنگ بومي و ملي و فرهنگ ساير ملل آشنا شود و در حالي كه به كتابخانه، اينترنت و فناوريهاي جديد علمي و آموزشي دسترسي دارد، در مدرسه از اصول حقوق بشر و اسناد و مقررات بينالمللي درباره حقوق كودك و دانشآموز آگاه شود
بچهها حق دارند در محيط آموزشي از امكانات و تسهيلات بهداشتي و درماني بهرهمند شوند و در حالي كه پرونده بهداشتي و شناسنامه سلامت دارند در محيطي درس بخوانند كه تراكم جمعيتياش كه با سن و مرحله رشد او متناسب است، زمينه سلامت روان او را نيز مهيا كند. (حقوق بهداشتي دانشآموز)
همه اين حقوق در منشور هفت فصلي حقوق دانشآموز شمرده شده و با يك ماده «ضمن آموزشي» نيز تلفيق شده تا مجموعه حقوق محصلان به جايي برسد كه هم آنها، هم والدين و هم اولياي مدرسه بدانند كه دانشآموز حق دارد، مطالب آموزشي شادي را بياموزد و اين مطالب را با اجراي متنوع و شاديبخش دريافت كند.
منشوري كه به واقعيت نميآيد
مثل منشور حقوقبشر كوروش كه پس از دو هزار و 500 سال هنوز احساس آرامش و احترام به انسان ميدهد، منشور حقوق دانشآموز هم با اينكه از حد يك پيشنويس بدون اجرا فراتر نرفته، ولي به خاطر احترامي كه براي كودك و نوجوان قائل شده به همان اندازه رنگ و بوي آرامش و احترام درخود دارد.
حتما بعضيها كه حقوق اعطا شده به دانشآموز را ميخوانند آن را كلماتي اغراقگونه و بلندپروازانه ميبينند كه در سيستم آموزشي كشور امكان پياده شدنش نيست. حتما برخي نيز اينها را حقوق از دست رفته و بحقي ميدانند كه اگر عملي شود دانشآموزان به جايگاهي كه تا به حال مستحق آن بودهاند، اما از آنها دريغ شده است، ميرسند.
گفتههاي اين دو گروه البته نه كاملا درست است و نه كاملا غلط چون هم آنهايي كه ميگويند رسيدن دانشآموز به اين درجه از احترام و اهميت در فضاي فعلي سيستم آموزشي شدني نيست، درست ميگويند و هم آنهايي كه با وجود همه محدوديتها اين حقوق را لازمه زندگي دانشآموزي ميدانند.
حتما به مذاق اولياي مدرسه خوش نيست اگر گفته شود حتي دانشآموزاني كه با عشق سرشار به مدرسه ميآيند نيز پس از مدتي به دليل جو حاكم بر برخي مدارس و برخوردهاي تحكمآميز از بودن در مدرسه دلسرد ميشوند، چه رسد به دانشآموزاني كه از ابتدا رغبتي به درس خواندن و ماندن در مدرسه ندارند.
شايد عدهاي كتمان حقيقت را به بيان واقعيت ترجيح دهند، اما قابل انكار نيست كه بسياري از مدارس به علت ناديده گرفتن حقوق انساني دانشآموزان به محيطهايي نهچندان دلچسب تبديل ميشوند و كمبود امكاناتشان نيز مزيد بر علت ميشود و عرصه را بر دانشآموزان تنگ ميكند. بچهها كه دور هم جمع ميشوند و بزرگسالاني كه از خاطرات دوران تحصيلشان ميگويند به اتفاق تائيد ميكنند كه در مدرسه به جاي ايجاد فضايي كه خلاقيتها را رشد دهد و به ايدههاي نو اجازه بروز دهد، سياستي حاكم است كه اطلاعات را از بالا به پايين ديكته ميكند و دانشآموزي كه خلاف جريان آب حركت كند، طرد ميشود.
شايد اين وصف، شامل حال همه مدارس و اولياي آن نشود اما وقتي ملاك، تجربيات گروه زيادي از دانشآموزان در حال تحصيل در اين چرخه است، ثابت ميشود كه نظام آموزشي كهنه كشور كه سعي در پيادهكردن جو مكتبخانهاي در مدارس دارد تا زماني كه به اين روش اصرار كند، نتيجهاش همين خواهد شد.
البته چنين فضايي فقط محصول اشتباهاتِ شخصي معلمان و مديران نيست، بلكه سيستمي كه در آن براي دانشآموز جايگاه قابل احترامي تعريف نشده، سرچشمه تمام مشكلات است. مدارس اگر قرار است فقط آموزش داشته باشند، اكنون نيز همين كار را انجام ميدهند، اما اگر قرار است پرورش هم داشته باشند بايد به هر دانشآموز به چشم انساني توانمند و قابل احترام نگاه كنند كه حضورش در مدرسه فقط وسيلهاي است براي پرورش استعداد و شكوفايي شخصيتي كه ميتواند در آينده مهمترين نقشهاي اجتماعي را به عهده بگيرد.
مريم خباز / گروه جامعه