جام جم آنلاين: لوكيشن در كارهاي تلويزيوني از جمله مولفههايي است كه هر چه جديتر گرفته شود و فكر و طراحي شده باشد، ميتواند در جذب مخاطب و افزايش بيننده تاثير داشته باشد. تاثيري به اندازه بازيگران يك سريال و حتي بيشتر از آن!
به عبارتي ديگر، آنچه در بستر يك قصه جذاب كنار كارگرداني و بازيگري در برقراري ارتباط ميان مخاطب و اثر، نقشي مهم ايفا ميكند، جداي از فضاسازي مبتني بر تصوير و موسيقي، انتخاب هوشمندانه لوكيشن يا مكان وقوع رويدادهاي قصه است.
هر چه اين مكان، ملموستر باشد مخاطب با آنچه در اتمسفر سريال يا كار تلويزيوني ميگذرد بيشتر همراه خواهد شد.
نمونههاي زيادي دركارهاي تلويزيوني ـ بويژه كارهاي تاريخي ـ داشتهايم كه انتخاب درست لوكيشنهاي خارجي و داخلي آنقدر جذاب بوده كه حتي با يك رجوع و مرور 30 ساله، هنوز جذابيت و طراوت خود را از دست نداده است.
لوكيشن در سريالهاي پربينندهاي چون «سربداران» (محمدعلي نجفي)، «ابن سينا» (كيهان رهگذار) و البته «هزاردستان» (علي حاتمي) اينگونه اهميت يافته و يادآوري آنها با نشانهگذاري لوكيشنهاي معروفشان خاطرهانگيز است.
شهرك غزالي گرچه به عنوان شهرك سينمايي از آن ياد ميشود، اما براي توليد سريال هزاردستان ايجاد شد و اوايل دهه 60، بخشي از آن براي سريال سربداران دكورسازي شد و بعدها، دكور سريالها و كارهاي تلويزيوني متعددي در اين مكان شكل گرفت كه سازندگان برخي از اين كارها، دكورهاي قبلي را نيز از ميان بردند.
شهرك سينمايي دفاع مقدس نيز بويژه طي دهه اخير در كارهاي مختلف تلويزيوني (اعم از تاريخي يا جنگي) مورد استفاده فيلمسازان قرار گرفته است.
در سريالهاي مشهور تلويزيون، ترفندهايي براي يكدستي فضاي خارجي و بناها با فضاي داخلي وجود داشته است.
در سريال «سلطان و شبان» (داريوش فرهنگ) فضاهاي خارجي كاخ سلطان در يك لوكيشن و فضاهاي داخلي در لوكيشني ديگر (استوديو گلستان) كار شد، اما به قدري در جزئيات دقت شده بود كه كمتر كسي متوجه اين ماجرا شد.
سريال «گرگها» (داوود ميرباقري) نيز چنين شرايطي داشت و دكورهاي نماهاي خارجي كار در شهرك غزالي اجرا شد.
استوديو گلستان در حقيقت ميزبان لوكيشنهاي سريالهاي مختلفي با مضامين متفاوت بوده است. بخشهايي از كارهاي تاريخي (مثل سلطان و شبان، سربداران و ولايت عشق) و كارهاي اجتماعي و شهري (مثل آرايشگاه زيبا، بدون شرح، بانكيها، قطار ابدي، شهر قشنگ و...) همه در اين استوديو ضبط شدهاند.
تلفيق دكور و فضاهاي واقعي در كارهاي تلويزيوني به مضمون تاريخي، وقتي با خلاقيت در ايجاد يكدستي همراه باشد، نتيجه خوبي داده كه كارهاي «كارآگاه» (حسن هدايت) يا «كوچك جنگلي» (بهروز افخمي) و «در چشم باد» (مسعود جعفريجوزاني) از اين نظر مثالزدني هستند و البته در اين ژانر، برخي سازندگان سريالها (مثل سعيد نيكپور در «شاهشكار» و «اميركبير») اصولا كار در فضاهاي واقعي را به دكور ترجيح دادهاند و برخي مديران هنري نيز دكورهايي منحصر به سريال خود ساختهاند (مثل دكور شهر سمرقند در «نردبام آسمان» يا دكورهاي متعدد «مختارنامه»).
سازندگان بسياري از سريالها حتي سريالهاي داستاني، لوكيشن داخلي خود را در پلاتوها قراردادهاند؛ پلاتوهايي كه از نظر نورپردازي و استقرار دوربين، بهترين شرايط را براي ارائه يك كار تلويزيوني ايجاد ميكردند، اما روح لازم را براي انتقال حس بصري واقعگرا به مخاطب منتقل نميكردند.
حسن كارهاي استوديويي شايد وجود امكانات مناسب و ويژه براي نورپردازي و ضبط تلويزيوني باشد كه در سرعت توليد يك مجموعه تلويزيوني ميتواند اثربخش باشد، اما اتمسفر غالب كار در فضاهاي طبيعي (منهاي تلهتئاترها) قطعا براي تماشاگر باورپذيرتر است.
در ضمن شيوه كار در لوكيشنهاي پلاتويي طي سهدهه گذشته در برخي كارهاي فانتزيتر ـ بهعنوان نمونه «محله بروبيا» يا جنگهاي تلويزيوني و كارهاي طنز ـ بخوبي جواب داده است.
در اين ميان برخي كارگردانهاي مجموعههاي تلويزيوني آگاهانه با لوكيشنيابي واقعگرا، وسواس درستي در ايجاد ارتباط حسي با مخاطب داشتهاند كه سيروس مقدم بويژه در مجموعه «زير هشت» نمونه موفقي در اين زمينه ارائه كرد.
در سريالهاي به اصطلاح آپارتماني سيما نيز كه معمولا بهواسطه بودجه، گاه توجهي به انتخاب مكان تصويربرداري متناسب صورت نميگيرد، استثنائاتي وجود دارد كه نشان ميدهد چگونه ميتوان از فضاهاي بظاهر تكراري، استفادههاي درستي كرد.
مهدي فخيمزاده در «ساختمان 85» - كه در آن بازسازي دكور صورت گرفته بود ـ و ديگر كارهاي تلويزيونياش، نشان داده كارگرداني است كه چنين دغدغهاي دارد. آنچه مسلم است با توجه به گستره جغرافيايي شهر و شهرستان، تنوع در انتخاب لوكيشن ميتواند حداقل از نظر بصري، تماشاگر را از فضاهاي آشنا دور كند.
تلهفيلمها و مجموعههاي داستاني كه لوكيشنهاي خود را در شهرستانها درنظر گرفتهاند يا كارهايي كه در مراكز استاني توليد ميشوند، از يك پتانسيل بالا اما نهفته در اين عرصه نشان دارد.
از سويي، طي چند سال اخير از راهاندازي شهرك سينمايي در هشتگرد و ورامين براي توليد در زمينه سينما و تلويزيون حرفها زده شده، اما خبري از اجراي اين ايدهها نشده است.
در زمينه دكورسازي، تلويزيون جز در چند مورد چندان پركار نبوده و شايد اگر زندهياد علي حاتمي اواخر دهه 50 به فكر ايجاد شهرك براي توليد سريال خود نميافتاد، مشخص نبود كارهاي تلويزيوني بدون اين لوكيشن چگونه توليد ميشدند!
استفاده از فضاسازي ديجيتال نيز همانطور كه در سينماي ايران منجر به توليد فيلمي چون «ملكسليمان» شد، ميتواند در تلويزيون بيش از اين مورد استفاده قرار گيرد و ترفندهاي بصري را از آنچه در نيم قرن پيش مورد بهرهبرداري قرار ميگرفته و هنوز هم در تلويزيون و سينماي ما نمونه و نمود دارد، جدا كند و به واقعيت امروز تكنيكال در زمينه طراحي هنري نزديكتر كند تا به اين واسطه در بسياري از موارد بتوان فضاسازي كامپيوتري را جايگزين ساخت هزينهبر دكور كرد.
در نهايت ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه انتخاب لوكيشن در سريالهاي تلويزيوني ميتواند چشماندازي مطلوبتر نسبت به امروز داشته باشد به شرط آن كه صداوسيما به مقوله لوكيشن نگاه مهربانتري داشته باشد.(جام جم - ضميمه قاب كوچك)
علي افشار