ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 26 دي 1403
چهارشنبه 26 دي 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 18 مهر 1391     |     کد : 43916

پرسپوليس؛ مهد مربيان خارجي ناموفق

اگر آلن راجرز انگليسي و استانكو پوكله‌پوويچ كروات را ناديده بگيريم، پرسپوليس مهد مربيان خارجي ناموفق بوده است.

جام جم آنلاين: اگر آلن راجرز انگليسي و استانكو پوكله‌پوويچ كروات را ناديده بگيريم، پرسپوليس مهد مربيان خارجي ناموفق بوده است. مربياني كه يا اصلا زمينه‌ها و ابزار كسب موفقيت را در جمع قرمزها نداشتند يا داشتند ولي چون چند ناكامي كسب كردند و فشار روي آنها بالا گرفت و عصبي‌تر و پراشتباه‌تر شدند، عمرشان در اين تيم كوتاه‌تر گشت و به‌سرعت عذرشان را خواستند.

مانوئل ژوزه كه به نظر مي‌رسد به قماش دوم تعلق داشته باشد و با وجود برد خفيف و آبكي يك بر صفر پنجشنبه 6 مهرماه تيمش در برابر تيم آلومينيوم هرمزگان در تهران شايد آينده‌اي كوتاه در پرسپوليس داشته باشد، دومين مربي پرتغالي تاريخ حيات قرمزهاست. اولي نلو وينگادا بود كه فقط در 17 بازي سكان هدايت تيم را در دست داشت و 8 برد و 5 باخت كسب كرد كه طبعا كارنامه درخشاني براي پرسپوليس نبود. كارنامه مانوئل ژوزه 66 ساله با احتساب 10 هفته آغازين فصل جاري مشتمل بر چهار باخت و فقط دو برد است و به اين ترتيب از وينگادا هم بدتر به نظر مي‌رسد و اگر هنوز او را رد نكرده‌اند به سبب لجاجت مديران سرخ در قبال اعتراض‌كنندگاني است كه مي‌گويند ژوزه راه و هدف را گم كرده و مولفه‌هاي فوتبال ايران و چرخه‌هاي كار در پرسپوليس را نمي‌شناسد. با اين كه اين مديران متوجه شده‌اند اين اظهار نظر صحيح است، براي حمايت از انتخاب اوليه خويش، همچنان بر آن پاي مي‌فشارند.

در نقطه مقابل اين دو پرتغالي كه هيچ‌گاه نتوانستند بر قاطبه بازيكنان پرسپوليس به لحاظ روحي سوار شوند و غريبه آمدند و غريبه رفتند، آلن راجرز و استانكو پوكله‌پوويچ قرار مي‌گيرند. اولي يك انگليسي درجه چندم بود كه در كشورش نيز كسي نام او را نشنيده بود اما خوب موقعي به پرسپوليس آمد. وجود مهره‌هاي متعدد قوي در جمع سرخ‌هاي آن زمان و مهارت ذاتي مدافعان كناري آن زمان پرسپوليس (ابراهيم آشتياني و رضا وطنخواه) در ارسال سانترهاي بلند از جناحين و قدرت خيره‌كننده سرزني مهاجمان نوك (به قول امروزي‌ها مهاجمان هدف) تيم شامل همايون بهزادي و حسين كلاني و بعدها صفر ايرانپاك، پرسپوليس را به وسيله مناسبي براي اجراي بازي بريتانيايي دلخواه راجرز تبديل مي‌كرد. از اين طريق بود كه پرسپوليس راجرز در 96 بازي رسمي 56 برد كسب كرد و در قبال 175 گل زده، بيشتر از 63 گل نخورد. معدل برد او (3/58 درصد) بالاترين معدل پيروزي در ميان تمام مربيان تاريخ پرسپوليس است و بازيكنان آن وقت پرسپوليس شامل علي پروين هنوز به نيكي از او ياد مي‌كنند.

حكومت راجرز در اواخر دهه 1960 و اوايل دهه 1970 ميلادي و بهتر بگوييم اوايل دهه 1350 شمسي شكل گرفت و استانكو كه در نيمه اول دهه 1370 سكاندار قرمزها شد تقريبا تا مرز برابري با راجرز پيش رفت. پرسپوليسي‌ها با هدايت اين كروات بلندقد و تا حدي سنگين‌وزن، 54 بازي رسمي انجام دادند و 31 مسابقه آن را بردند تا معدل استانكو 4/57 درصد شود. اگر راجرز در دوران «كم‌جام» فوتبال ايران دو جام براي پرسپوليس صيد كرد كه يكي از آنها اولين قهرماني اين تيم در جام تخت‌جمشيد سابق بود، استانكو دو قهرماني متوالي را در ليگ آزادگان در سال‌هاي 1375 و 76 براي سرخ‌ها ثبت كرد. هر چند دومي با مشاركت چشمگير حميد درخشان دستيار اول وقت استانكو همراه شد، زيرا اين مرد كروات در اواسط فصل به كشورش بازگشت و درخشان بود كه در عين جواني، تيم را از او تحويل گرفت و به ساحل قهرماني رساند.

از استانكو كه بگذريم، اين نكته مشخص است كه كارنامه ساير مربيان خارجي پرسپوليس به قدري ناموفق است كه هيچ‌كس از رفتن آنها غصه نخورد. هانس يورگن گده آلماني در تيم كشاورز در اوايل دهه 1370 انقلاب كرد، اما در پرسپوليس شهرآورد تهران را بسيار آماتوروار و با حساب 1ـ3 به آبي‌ها واگذار كرد و در 22 بازي در مقام مرد اول كادر فني قرمزها فقط شش برد به دست آورد.

ايويكيا مت‌‌كوويچ كروات‌ در 13 بازي، هفت برد به ارمغان آورد و به معدل 8‌/‌53 درصد پيروزي رسيد كه آمار بدي نبود اما به علي پرويني خورد كه بعد از پنج سال دوري از پرسپوليس، آمده بود همه چيز را قبضه كند و البته كرد و وي را عزل و خودش را سرمربي كرد. راينر زوبل آلماني در نظام پروين دچار سرسام شد، زيرا به ادعاي علي پروين هم اختيار تام داشت و هم نداشت و باوجود فتح نيمي از بازي‌هاي تيمش و رسيدن به معدل 6‌/‌51 درصد زير پايش را خالي كردند. وضع اشميت، هموطن زوبل از او هم تيره‌تر بود. چون پروين و ابراهيمي رسما در ارنج‌هاي او دست مي‌بردند و بعد از هر ناكامي تيم، تقصيرها را گردن او مي‌انداختند.

با كارنامه‌هايي از اين دست، بيلان ژرمن‌ها در پرسپوليس به قدري پايين آمد كه ديگر كسي سراغشان نرفت و مربيان خارجي اخير پرسپوليس از تركيه (مصطفي دنيزلي)‌، كرواسي (زلاتكو كرانچار)‌ و البته پرتغال (وينگادا و ژوزه)‌ بوده‌اند.

هواداران پرسپوليس طاقت باخت را ندارند و مربيان و ستاره‌هاي قديمي پرسپوليس هم دوست ندارند يك خارجي را در راس امور فني تيم ببينند. با اين اوصاف، دو بار رفتن دنيزلي و جواب گفته شدن وينگو بگوويچ و ولاديسلاو بگوويچ جاي تعجبي نداشته است هرچند «بگوويچ دوم» فقط در پنج بازي سكاندار بود و تنها يك باخت داشت. در ميان مديران سرخ فقط رويانيان است كه پاي مربيان خارجي منتخب خود مانده است. اما اقدام او به اين سبب كه يا اصولا گزينش‌هاي اشتباهي بودند (نمونه: دنيزلي كه تيم‌هايش اصلا خط دفاعي ندارند) يا درست بودند ولي بدهنگام و بسيار دير استخدام شدند و فرصتي براي تطابق نداشتند (نمونه: ژوزه)‌ كاري چندان مفيدتر از اسلاف وي نبوده است كه خارجي‌هايي چه خوب و چه بد را آوردند و پايشان نايستادند.

مهم‌ترين قرباني پرسپوليس كه شايستگي‌اش بعدا اثبات شد، زلاتكو كرانچار بود كه سه فصل پيش فقط اجازه هدايت پرسپوليس در 13 بازي به وي داده و سپس خلع شد. او رفت و بعد از مدتي برگشت و سپاهان را قهرمان ليگ برتر كشور كرد و آن هم در فصلي كه پرسپوليس دوازدهم شد!

وصال روحاني / جام جم


نوشته شده در   سه شنبه 18 مهر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode