هنرهای مقرّب، هنرهايی هستند كه به جزئيات نمیپردازند و با كمك نمادها و با عدم توجه به جزئيات، موضوع اثر را به نمايش میگذارند؛ اين هنرها هنگامی كه میخواهند پيام دينی غير حسی را بيان كنند، درصدد نشان دادن آن بر نمیآيند، بلكه نمادی را برای امر غير حسی انتخاب میكنند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجت الاسلام و المسلمين سيدمحمدحسين نواب، در نخستين روز هشتمين همايش بين المللی مهدويت و در كميسيون شماره دو اين همايش به ارائه مقاله خود با عنوان «هنر؛ مقرّب ظهور يا مبعّد ظهور؟!» كه به عنوان يكی از مقالات برگزيده اين همايش انتخاب شده بود، پرداخت.
وی در ابتدای سخنان خود با تقسيم شیء هنری به دو ساخت فرم و محتوا اظهار كرد: هنر اگر بخواهد زمينهساز ظهور باشد، بايد پيام خود را از عالم عقل بگيرد و علاوه بر اين بايد در صورت خود نيز نسبتی با دين داشته باشد. در اين مقاله با دو نوع پردازش صورت (فرم) روبهرو هستيم كه عبارت از هنرهای مقرّب و هنرهای مبعّد است.
وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به بخشی از بيانات آيت الله العظمی جوادی آملی بيان كرد: هنر مادی هيچگاه پيامی از عالم عقل و غيب ندارد و هرگز هدفی جز وهم و خيال نخواهد داشت، اما اوج هنر مادی، مثال متصل و به هم آميخته است، اما در مكتب الهی هنر زمينه ساز بايد محتوای خود را از عالم عقل بگيرد و لباس مادی بدان بپوشاند.
نواب در بخشی از سخنان خود با بيان اين كه هر هنری نمی تواند محتوای خود را از عقل بگيرد، افزود: مسيحيت به عنوان يك دين تبشيری تلاش كرده كه از هنر به عنوان زبان تبليغ استفاده كند و از همين جهت است كه برای نمونه پاپ مسيحی در حدود 500 سال پيش ميكل آنژ نقاش را مشاور هنری خود قرار می دهد.
وی با تآكيد بر اين كه هنر اسلامی، هنری سمبليك و نمادين است، خاطرنشان كرد: هنرهای مقرّب، هنرهايی هستند كه چندان به جزئيات نمیپردازند و با كمك نمادها و با عدم توجه به جزئيات، موضوع اثر را به نمايش میگذارند. هنرهای مقرب با فضايی كه در ذهن مخاطب آزاد می گذارند، به او اجازه می دهند كه زيباترين صورت و سيرت برای موعود شكل بگيرد.
حجت الاسلام نواب با بيان اين كه مخاطب در هنرهای مقرب، انسانی منفعل نيست، بيان كرد: در هنرهای مقرب با كمك مخاطب است كه اثر هنری تكميل میشود. هنرهای اسلامی بيشتر از نماد استفاده میكنند و هنگامی كه میخواهند پيام دينی غير حسی را بيان كنند، درصدد نشان دادن آن بر نمیآيند، بلكه نمادی را برای امر غير حسی انتخاب میكنند.
وی با بيان اين كه هنرهای مقرب به واسطه اين نماد منظور خود را به مخاطب منتقل میكنند و آسيبی به مفهوم دينی اثر وارد نمیكنند، تصريح كرد: به همين دليل هنر مقرّب هنری است كه میتواند به عنوان زمينهساز باشد، اما هنرهای مبعّد هنرهايی هستند كه تلاش میكنند همه جزئيات را به تصوير بكشند و كوچكترين نكتهای را فرو نمیگذارند.
اين محقق و پژوهشگر افزود: اگر تطور هنر غرب در بستر تاريخ را بررسی كنيم، به راحتی میبينيم كه همه آرزوی هنر غرب، به تصوير كشيدن جزئيات و نشان دادن عين واقعيت است. عكاسی و سپس سينما اين آرزوی جهان غرب را محقق كردند. تلاش برای نمايش جزئيات در امور غير محسوس موفقيتآميز نيست، زيرا از يك سو اصرار دارد تصوير همراه با جزئيات امر غير محسوس را نمايش دهد و از سوی ديگر تصويری از امر غير محسوس نزد خود ندارد.
حجت الاسلام نواب در پايان سخنان خود خاطرنشان كرد: در نتيجه اين رويكرد، اين هنر مبعّد غربی، تصوير تحريف شده و جعلی از امور غير محسوس دينی ارائه میدهد و روشن است كه اين دست هنرها نمیتوانند به عنوان هنر زمينهساز به كار گرفته شوند و برزگترين مشكل سينما، به عنوان هنر جديد غرب آن است كه ادعا می كند كه می تواند دنيای متافيزيك را نيز منعكس كند.