مدرس عرفان اسلامی، با اشاره به محوريت توحيد ناب در انديشه علامه طباطبايی(ره)، تأكيد كرد: میتوان گفت كه در كتاب الميزان، عرفان ناب توحيدی غلبه دارد كه زيرساخت اين نگاه عرفانی علامه، آموزههای توحيدی ائمه طاهرين(ع) است.
محمدباقر خيریراد، پژوهشگر و مدرس عرفان اسلامی، تفسير و علوم قرآنی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان ويژگیهای تفسير الميزان و چگونگی تاثيرگذاری عرفان و فلسفه بر ديدگاه تفسيری علامه طباطبايی پرداخت.
وی با اشاره به اينكه يكی از تمايزات علامه طباطبايی و نويسندگان تفاسير مأثور، تأملات طولانی ايشان در متن آيات قرآن است، گفت: در احوالات ايشان آمده است كه در حالات مختلف فراغت، غالبا به تفكر در آيات قرآن میپرداخت.
اين پژوهشگر علوم قرآن، ضمن تأكيد بر غلبه نگاه عرفانی علامه طباطبايی به عنوان وجه مشخصه تفسير الميزان، افزود: ايشان به بيان توحيد نابی در تفسير آيات قرآن میپردازد كه با توجه به سيره ائمه معصومين(ع) به آن دست يافته بود.
خيری راد در ادامه، ضمن بيان اينكه علامه طباطبايی، اساتيدی نظير علامه قاضی داشته كه تأثير زيادی از ايشان پذيرفته است، گفت: با توجه به محوريت توحيد ناب در انديشه علامه، میتوان گفت كه ايشان، به رغم آشنايی با عرفان اهل تسنن، سالك عرفان شيعی قلمداد میشود كه زيرساخت تأملات آن را نگاههای توحيدی ائمه طاهرين(ع) شكل داده است.
وی با اشاره به اينكه علامه طباطبايی در الميزان طيفهای مختلف جامعه، حتی مردم عادی را مخاطب قرار داده است، ادامه داد: به همين جهت، علامه وارد موارد ريز و تخصصی عرفانی نشده است تا كتاب او برای عموم مردم قابل فهم باشد و اگر جنبههای محض عرفانی در الميزان قابل مشاهده نيست، به دليل همين محدوديت است.
اين محقق تأكيد كرد: به رغم اينكه گرايش غالب الميزان، فلسفی است، اما خود مباحث فلسفی الميزان مبتنی بر بينشهای عميق عرفانی است كه بعضا به شكل استدلالی و يا در قالب اصطلاحات فلسفی بيان شده است.
وی با اشاره به شباهتهای روش فلسفی علامه طباطبايی و ملاصدرا، افزود: ايشان به جهت پيروی از ملاصدرا، میكوشد مفاهيم و ظرايف عرفانی را به زبان فلسفی و استدلالی بيان كند و چنين رويكردی به خصوص در «رسائل توحيديه» قابل مشاهده است و میتوان اين رويكرد را در «الميزان» ردگيری كرد.
پژوهشگر عرفان اسلامی، در ادامه با اشاره به امتياز علامه طباطبايی نسبت به ملاصدرا و بيان اينكه علامه تفسير را زودتر از سنينی كه ملاصدرا به تفسير میپردازد، آغاز كرده است، افزود: ملاصدرا در مقدمه تفسير خود بر قرآن اذعان میكند كه پس از پرداختن به قرآن، به اين نتيجه رسيده كه عمر خود را در پژوهشهای غيرقرآنی تلف كرده است و افسوس میخورد كه ای كاش زودتر به قرآن پرداخته بود.
وی با بيان اينكه برخی مفسرين، نظير اسماعيليه، در تفسير باطنی افراط كردهاند و بعضا به طرح دعاوی بدون دليل میپردازند، تأكيد كرد: اما علامه طباطبايی، به دليل تقيد به روايات معصومين(ع) بيشتر به تطبيق مفاهيم كلی بر مصاديق میپردازد كه اصطلاحا «جری» ناميده میشود و به معنای حمل مفهوم كلی بر مصاديق جزئی در طی زمان است.
پژوهشگر علوم قرآنی در ادامه به بيان حديثی از امام صادق(ع) پرداخت كه «القرآن يجری كما تجری كالشمس و القمر؛ قرآن مانند آفتاب و ماه، همواره در جريان است» و افزود: اين گفتار بر اين معنا دلالت دارد كه میتوان يك مفهوم قرآنی را با گذشت زمان، بر مصاديق مختلف اطلاق كرد و علامه با مصداقيابی دقيق مفاهيم قرآنی، و بعضا با استفاده از روايات صحيح، در پرتو اين حديث نورانی گام برداشته است.
وی با بيان اين نتيجه كه میتوان تفسير الميزان را به جهت تكيه بر روايات و مصداقيابی مفاهيم، يك تفسير باطنی منحصر به فرد دانست، اظهار كرد: علامه طباطبايی با اتخاذ چنين روشی، بر خلاف ساير گروههای باطنی، نظيراسماعيليه، به ورطه افراط نيافتاده است.