جام جم آنلاين: نشانههای افسردگی را میتوان در هر سن و سالی دید. واقعیتی كه ربطی به احساسات جوانی و دلتنگیهای بچگی ندارد؛ حال آنكه نمودش در جوانان نیز اغلب درك نمیشود و بدتر از آن با بیانات نادرست و رنجآور همراه می شود؛ كنشی كه آنان را بیشتر و عمیقتر در آغوش كپكزده این بلای جان و روان غرق میكند.
افسردگی از نظر روانپزشكی، احساس غم، پایینآمدن اعتماد به نفس، بیعلاقگی و از دستدادن انگیزهها، احساس تنهایی، نداشتن هدف و دربردارنده تمام مشخصههايی چون ملال، سكوت، دوری از جمع یا انجام كارهای روزمره است.
گاهی چنان شدید میشود كه بخشی یا تمام زندگی فرد را دربرمیگیرد و بر شغل و اطرافیان و روابط و حتی خوردن و خوابیدن وی اثرات محسوس میگذارد. از نظر پزشكی ممكن است دلایل ژنتیك داشته باشد.
اختلال در سروتونین یا نوروترانسمیترهای سیناپسهای مغز از دوره آغازین زندگی در فرد شكل میگیرد و هر چه سن بالاتر میرود شمایل آن نمود بیشتری پيدا ميکند.
ممكن است به سبب مصرف داروهای مهار فشار خون یا قرصهای پیشگیری از بارداری یا مصرف پیاپی مسكنها رخ دهد یا در نتیجه بیماریهایی مثل سرطان، كمكاری تیروئید و حتی آلزایمر و مانند آن.
از نظر جامعهشناسی نیز عواملی چون استرس و اضطراب، مسائل اجتماعی یا خانوادگی مثل نارضایتی یا نوع ارتباطات، شكستهای بزرگ و كوچك یا پیاپی، مرگ عزیزان و... همگی در بروز آن اثرگذار است.
هر چه هست، وقتی مغز كه مسوولیت كنترل روحیات و خلقیات و اعمالی اعم از خواب، اشتها، رفتار و احساسات را دارد به سبب تغییر یا تحلیل فعل و انفعالات شیمیایی بدرستی نوع رفتار و روابط را تنظیم نكند، كنشهای حاصل از این رفتار، باعث افسردگی میشود.
افسردگی در زنان، بویژه پیش از رسیدن به دوران یائسگی ، دو برابر مردان برآورد شده و اگر عمیقتر باشد، حداقل یك بار فكر خودكشی را در ذهن اغلب مبتلایان به آن را بارور میكند؛ هر چند بسته به افكار و رفتاری كه با فرد پیش گرفته میشود، فكر خودكشی در این افراد معمولا به مرحله عمل نمیرسد؛ اما طبق برخی بررسیها پس از دوران بازنشستگی، این مردانند كه به سبب فشارهای ناشی از تغییر رفتارها، تأمین هزینهها و مخارج، حتی برخورد زن و فرزند، عنوان تعداد بیشتر افسردگان را نصیب خود میكنند.
در دوران كودكی و نوجوانی ابراز دردهای جسمی، توهم در شنوایی، ترس و استرس، علاقهمند شدن به مصرف مواد، در پیش گرفتن برخی رفتارهای هنجارگریز، فرار از مدرسه، ناتوانی و درماندگی از حل مشكلات، بیاعتنایی به بهداشت شخصی، سر باز زدن از خورد و خوراك، تحریكپذیری و ناامیدی به عنوان ویژگیهای آن قلمداد میشود و در دوره سالمندی، حواسپرتی، نسیان و فراموشی، رفتارهای گیج و گنگ، تصور مداوم مرگ، ابراز دردهای بیدلیل و ناگهانی، رنجشهای گاهبهگاه، بیاشتهایی و تمایل نداشتن به مصرف داروهای خود و مانند آن را میتوان در این اشخاص دید.
گاهی چنان پیش میرود كه سردرد، یبوست، اختلال در سیستم گوارش و ادرار یا حتی بیماریهای قلبی را نیز با خود پدید میآورد.
در قدمهای اول، حمایت عاطفی از افراد مبتلا به افسردگی، بخصوص سالمندان بسیار كارساز است. سعی كنید با صبر و حوصله به صحبتهایشان گوش دهید. از هر گونه صحبت احساساتبرانگیز یا سرزنش خودداری كنید.
پیادهروی و قدمزدن بخصوص برای سالمندان و ترغیب به تفریح مورد علاقه بویژه برای جوانان تا حدود زیادی مؤثر است.
هر چه فكر و جسم درگیر انجام فعالیتی باشد كه وی را از غرق شدن یا به یاد آوردن موارد منفی باز دارد، اثرات دوری از افسردگی نمود بیشتری مییابد.
به سبب آنكه ابتدا دلایل بروز افسردگی باید مشخص شود (اختلالی عاطفی، فصلی يا ژنتیكي است یا اجتماعی، پس از زایمان رخ داده یا...)، شایسته است شیوه درمان بهتر از متخصصان پرسیده شود.
مراجعه به روانشناسان و پزشكان، درمانهای دارویی، رواندرمانی، ورزش، تماشای فیلمهای شاد و خندهدار، تغییر تغذیه و نوع رژیم غذایی نیز زیر نظر متخصصان مؤثر است.