پاي فناوريهاي نوين ديجيتال به كلاسهاي درس باز شده است
ف مثلِ فناوري
جام جم آنلاين: پيشرفت و ارتقاي تعليم و تربيت و فناوري آموزشي قاعدتا تابع پيشرفت زمان است. متدهاي آموزشي سنتي شايد در گذشته موفقيتآميز بودهاند، اما ذهنيت و طرز فكر نسل حاضر با نسل سابق تفاوت دارد.
همين مساله مدلهاي آموزشي ابتكاري و نوين را طلب ميكند كه مشخصا خوراك و نيازهاي آموزشي و تحصيلي دانشآموزان امروز را برآورده كند. البته كنار گذاشتن و دور انداختن همه مدلهايي كه با زحمات و مساعي معلمان، در طول سالهاي طولاني ايجاد شده است نيز خردمندانه و منطقي نيست.
فراموش نكنيم كه مدلهاي آموزشياي كه اغلب مورد استفاده نظامهاي آموزش و پرورش دنيا قرار ميگيرند، از آن جهت محبوب و فراگيرند كه زماني به طرزي باور نكردني موفقيتآميز بودند و علت آن كه توصيه ميشود از اين مدلها به عنوان پايه و مبنايي براي ارائه مدلهاي جديد استفاده شود نيز همين سابقه موفقشان است. در واقع مساله مهم، يافتن راه و مسيري براي انتقال مزاياي متدهاي آموزشي سنتي به روشهاي نوين آموزشي است. در آن صورت، معلمان بايد هر چه در چنته قدرت و تجربه دارند، براي يك كاسه كردن و تلفيق گذشته و حال در يك متد آموزشي نوآورانه و ابتكاري به خرج دهند. ايجاد توازن و تعادل درست بين متدهاي سنتي فردگرا و متدهاي آموزشي پويا و مشاركتي نوين، راهكاري است كه معلمان بايد هدف قرار دهند، چرا كه موفقيت در اين زمينه، شانس موفقيت معلمان را به طور معنيدار و چشمگيري افزايش ميدهد.
نسل ديروز و امروز از والديني كه بچه مدرسهاي دارند گرفته تا اولياي آموزشي و حتي صاحبنظران اين حوزه همگي در نظامهاي آموزشي مبتني بر مدل معلم محوري تحصيل كردهاند. فرآيند تدريس در اين مدل با مركزيت معلم و حضور يكجانبه وي به عنوان توضيح دهنده مطالب درسي بود، كه از تبادل و كنش دانشآموز در آن خبري نيست. فقدان محاوره و ارتباط دوطرفه بين معلم و دانشآموز باعث انفعال و بيانگيزگي و كاهش تمركز و انحراف ذهن شاگردان شده و كارآيي يادگيري را كاهش ميدهد. در مقابل، مدلهاي تدريس جمعي و مشاركتي ايده مناسبي هستند كه پتانسيلهاي زيادي را در امر تعليم و يادگيري دانشآموزان و بويژه آمادگي آنها براي حضور شايسته در اجتماع و زندگي آينده در دل خود نهفته دارد.
آموزش پويا و هدفدار
تدريس خوب، تركيبي از علم و هنر است و معلم خوب ميتواند تفاوت بزرگي را در زندگي يك كودك رقم بزند. معلم خوب دريافته كه نقشش تنها ارائه معلومات به دانشآموزان نيست، بلكه آنها را در امر يادگيري نحوه كسب معلومات جهت بقيه سالهاي زندگيشان كمك ميكند. تدريس به همان اندازه كه درباره انتقال اطلاعات دور ميزند به الهامبخشي نيز مربوط ميشود. اگر معلم حس و دركي از جهان را كه در آن، طبيعت مكاني جالب و شايسته كشف و جستجو است، به دانشآموز خود معرفي كند، انسان پراميد و مشتاق يادگيري را پرورش داده است كه آينده خود و ديگران را روشن خواهد ساخت. درگير كردن دانشآموزان و اعطاي حس مشاركت در فرآيند يادگيري همان روش تدريس پويايي است كه به كلاسهاي درس و تحصيل دانشآموزان جان دوباره ميبخشد. تحقيقات نشان ميدهد اينگونه راهبردهاي تدريس و يادگيري زماني، بيشترين كارايي و اثربخشي را دارند كه در محيطهايي سرشار از حسن اعتماد و حمايت از دانشآموز به كار ميرود. در محيطهاي تحصيلي كه به شناخت نيازهاي عاطفي، جسماني و اجتماعي دانشآموزان توجه ميشود و نقاط قوت و تواناييهاي آنها شناسايي، حمايت و پرورش داده ميشود، ميتوان انتظار ظهور نخبگان را داشت.
امروزه از روشهاي مختلف يادگيري دانشآموزان مانند روشهاي آموزشي بصري براي طراحي راهبردهاي سودمند و موثر در امر تدريس و آموزش استفاده ميشود. معلمان و مربيان با سود جستن از طبيعت يادگيري مغز انسان، از تركيب و ادغام چند رسانه ارتباطي براي درگير كردن، تحريك، به شوق آوردن و به ذهن سپاري مطالب جديد به بهترين روش ممكن توسط دانشآموزان استفاده ميكنند. در تكنيكهاي يادگيري مبتني بر طبيعت يادگيري مغز، مشاهده و تماس با موضوعاتي نظير آثار هنري باعث رشد مغز شده و امكان به هم پيوستن و ارتباط مطالب جديد با موضوعات قبلي و توسعه حافظه دراز مدت را براي دانشآموز فراهم ميآورد.
تكنيك يادگيري جهشي نيز راهبرد تدريس و يادگيري موثر ديگري است كه براساس درگير كردن هر دو نيمكره مغز براي شتاب بخشيدن به يادگيري دانشآموزان و قدرت به خاطرسپاري آنها طراحي شده است. نمايش، موسيقي، تحريك بصري و بازي از جمله تكنيكهاي ابتدايي هستند كه دانشآموزان در محيط چنين كلاسهايي تجربه ميكنند. يادگيري با اين روش، سريعتر و با يادسپاري بيشتري نسبت به تكنيكهاي يادگيري سنتي اتفاق ميافتد.
رويكرد آموزشي نويني همچون تدريس و يادگيري مبتني بر پروژههاي گروهي، تجربه كلاسي همهجانبهاي را براي دانشآموزان به ارمغان ميآورد. يادگيري پروژه محور به دانشآموزان كمك ميكند تا آنچه را فراگرفتهاند، در تجربيات زندگي واقعي به كار ببرند. يادگيري پروژهاي يك رويكرد پوياي تدريس است كه طي آن، دانشآموزان مسائل و چالشهاي جهان واقعي را كشف ميكنند و همزمان برنامه درسي خود را نيز ضمن فعاليت در گروههاي كوچك و يادگيري كارگروهي، دنبال ميكنند. اين رويكرد آموزشي چون سرشار از يادگيري و مشاركتي فعال است، الهامبخش دانشآموزان براي كسب معلوماتي عميقتر از موضوعات درسيشان خواهد بود. تحقيقات نيز نشان ميدهند دانشآموزاني كه معلوماتشان را از طريق اين رويكرد كسب ميكنند، مقايسه با روشهاي سنتي متنمحور، حافظه يادسپاري طولانيتري دارند. ضمن آن كه اعتماد به نفس و اتكا و انضباط و حس همكاري در گروه نيز دانشآموزان را به موازات حركت در هر دو مسير گروهي و مستقل رشد ميدهد. دانشآموزان در فرآيند به انجام رساندن و اتمام پروژههاي خود، مهارتهاي پژوهشي و كارگروهي را نيز ياد ميگيرند، ارتباطات بهتري را با همتايان و بزرگسالان برقرار ميكنند و هنگام كار در جامعه، اثرات مثبت و عيني كارشان را مشاهده ميكنند.
درواقع اين روش به گونهاي آموزش علوم در كنار يادگيري زندگي اجتماعي است و به دانشآموز ميآموزد كه كارهاي بزرگ در قالب مشاركتهاي جمعي به سرانجام ميرسند.
نكته: كاربرد صحيح فناوري در كلاس درس به افزايش درگيري دانشآموز و ايجاد دقت زياد و ارتباط با موضوعات درسي كمك ميكند
يادگيري پروژهاي، روش موثري براي تلفيق و تركيب فناوري با برنامه تحصيلي نيز به شمار ميرود؛ مثلا يك پروژه ميتواند با استفاده از رايانه، اينترنت و همچنين وايتبردهاي كنشگر، دستگاههاي موقعيتياب جهاني (جي.پي.اس)، دوربين ديجيتال، تصويربرداري و ملزومات تدوين توام و مرتبط شود.
اتخاذ چنين رويكردي در كلاس درس يا مدرسه ميتواند به لطف تماس و برخورد نزديك با جهان واقعي، به محيط يادگيري روح و نشاط، به برنامه درسي انرژي و به ميل و آرزوي دانشآموزان براي كشف، جستجو و درك دنياي اطرافشان قوت ببخشد.
سواد فناوري؛ نياز امروز و پشتوانه فردا
زماني يونسكو اعلام كرده بود كه تا سال 2000 هر كس سواد رايانهاي نداشته باشد، بيسواد محسوب خواهد شد. دانشآموزان 2 دهه پيش و والدين امروز ديگر به اهميت اين قضيه پي بردهاند و كاملا درك ميكنند كه سواد فناوري آن روز چه نقش و تاثير مهمي ميتوانسته در سرنوشت خود و آينده فرزندانشان ايفا كند.
نظر به جايگاه و اهميتي كه فناوري در بهبود و ترقي نظام آموزشي ابتديي دارد، يك دهه قبل در بخشي از قانون «هيچ كودكي جا گذاشته نشود» (NCLB)معروف به قانون ارتقاي تعليم و تربيت از طريق فناوري، مقرر شد كه تمامي دانشآموزان تا زمان اتمام پايه هشتم (پايان دوره راهنمايي) از سواد فناوري برخوردار شوند. اگر كودكان تحصيل فناوري را زودتر شروع كنند، هنگام اتمام دوره راهنمايي آشنايي و سواد فناوري بيشتري خواهند داشت.
البته ميزان تجربه فناوري كه دانشآموزان در طول تحصيلشان پيدا ميكنند، به 2 حوزه شامل بودجه مدرسه يا ناحيه براي فناوري و همچنين سطح راحتي و اطمينان معلم با فناوري بستگي دارد.
با اين اوصاف، هيچ كس نميتواند انكار كند كه فناوري، تحولي اساسي در آموزش و پرورش ايجاد كرده است. مربيان و معلمان نيز متدهاي تدريسشان را در واكنش به فناوري نوين تا حد چشمگيري طي اين سالها تنظيم و سازگار كردهاند. اكنون بسياري از مدارس موقع بحث و مذاكره درباره بهترين شكل استفاده از فناوري نوين با دقت و توجه، هزينه و كاربردها را ملاحظه ميكنند.
مثلث طلايي كلاس، تدريس، فناوري
فناوري ميتواند ابزار تشويقي و محركي خوبي براي تدريس و يادگيري دانشآموز باشد. كاربرد صحيح فناوري در كلاس درس به افزايش درگيري دانشآموز و ايجاد دقت زياد و ارتباط با موضوعات درسي كمك ميكند. دانشآموزان ابتدايي اول از همه با مقدماتي در فناوري شروع ميكنند و طي اين دوره، مهارتهاي خود را براي تامين انتظارات دوره تحصيلي راهنمايي شكل ميدهند. معلمان پايههاي ابتدايي هرچه زودتر و تا جاي ممكن بايد دانشآموزان را با موادي همچون نرمافزار، سختافزار و ادوات و لوازم جانبي مربوط آشنا سازند تا به حفظ علاقه و شوق آنها كمك شود.
بحث تلفيق فناوري و آموزش از مباحث مطرح و مورد توجه آموزش و پرورش امروز است. تلفيق فناوري ميتواند بتدريج و خيلي ساده با ايراد يك سخنراني به وسيله پروژكتور ديجيتال و با هدايت و سرپرستي معلم شروع شود و تا اجراهايي با گردانندگي و هدايت دانشآموز توسعه يابد.راه ديگر تلفيق فناوري با كلاس درس استفاده از فعاليتهاي فناوري همراه با دانشآموزان است. معرفي و استفاده از برنامههاي نرمافزاري الهامبخش و خلاقانه براي دانشآموزان ابتدايي و راهنمايي كه آنها را در امر تجسم كلمات، اعداد و مفاهيم كمك ميكند و به مراتب بيشتر از برنامههاي تكراري و كسلكننده تمرين و مشق كلاسي و اتلاف وقت به درد ميخورند.
يك راه متداول و همهگير كاربرد فناوري در كلاس درس از طريق اينترنت است. اينترنت ميتواند ابزار تدريس بزرگي باشد، ولي نبايد آن را تنها راه ممكن دانست. برخي اولياي آموزشي معتقدند دانشآموزان و والدين بايد نوعي موافقتنامه استفاده از اينترنت را امضا كنند كه براساس آن والدين دانشآموز اجازه برخورداري فرزندشان را از امتياز اينترنت و هر پيشامدي كه در صورت زير پا گذاشتن مقررات رخ دهد، اعطا ميكنند. دانشآموزان بايد هر زمان مشغول كار با يك رايانه و نه صرفا اينترنت هستند، كنترل و مراقبت شوند. فيلترهاي اينترنت بدون عيب و ايراد نيستند و دانشآموزان هم بالاخره مقررات و چنين فيلترهايي را دور ميزنند. در اين ميان، آموزش دادن دانشآموزان براي استفاده مناسب و مسوولانه از اينترنت به ايجاد تجربيات سودمند و مثبت براي معلم و دانشآموز كمك خواهد كرد.
در حال حاضر و بتدريج پاي فناوريهاي نوين ديجيتال و چند رسانهاي نيز به كلاسهاي درس و تدريس باز ميشود كه عمدتا مختص معلم يا دانشآموزان هستند.
فناوري مدرسهمحور در ادوات و وسايل فناورانهاي هستند كه مشخصا از سوي معلمان استفاده ميشوند و براي ارتقا بخشيدن به اجراهاي كلاسي يا براي كمك به امور دفتري يا كمكرساني براي ارتباطات با بيرون طراحي ميشوند. دستگاههاي نمايش تصوير، ارزانتر شدهاند و در حال حاضر وسيله تقريبا استاندارد بسياري از كلاسها محسوب ميشوند. وايتبردهاي كنشگر هر چند هنوز گران هستند، ولي يك ارتباط بينابيني فوري ميان كلاس و فضاي سايبري فراهم ميكنند و به معلمان امكان تبديل همزمان كنفرانسهاي درسيشان به صورت اجراهاي چند رسانهاي را ميدهد. در پايان هم بايد متذكر شد كه امروزه ديگر هيچ توجيهي قابل قبول نيست كه يك مدرسه فاقد حداقل امكانات كار با كامپيوتر و اينترنت باشد.
مهريار ميرنيا / جامجم