مجموعه بيراهه (1)
معنويت هاي نوظهور
مولف: حميدرضا مظاهري سيف
انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
چاپ اول بهار 1390
کتاب حاضر، مجموعه ي کوچکي از پرسش ها و پاسخ هاي دانش آموزي درباره ي جنبش هاي معنوي نوظهور است، که با هدف روشنگري پيش گيرانه نوشته شده است.
در مقدمه اين مجموعه آمده است: در جامعه در حال توسعه، سلامت جسماني افراد جامعه مورد توجه و اهتمام ويژه است. در جوامع توسعه يافته، علاوه بر توجه به سلامت جسماني افراد، به علت افزايش آسيب هاي فردي و بحران هاي اجتماعي و نيز امکانات مادي بيشتر، سلامت رواني هم مورد نظر قرار مي گيرد اما در دهه هاي اخير، هم در جوامع توسعه يافته و هم در کشورهاي در حال توسعه ساخت ديگري براي آسيب هاي انساني پيداشده که به معنويت اختصاص دارد. نياز اساسي انسان از يک سو و ناتواني سبک زندگي مدرن و ساختارهاي جامعه از پاسخ گويي به نياز معنوي از سوي ديگر، فضاي آسيب زايي را براي پيدايش و گسترش انواع فرقه ها و جنبش هاي معنوي نوظهور به وجودآورده است.
نگارنده در ادامه اين متن مي نويسد: جنبش هاي معنوي نوظهور، يک مساله ي اجتماعي است که آسيب هاي آن بيش از هرکس جوانان را تهديد مي کند. آگاهي از اين فرقه ها و دانستن جذابيت ها و آسيب هاي آنها تأثير زيادي در جلوگيري از آسيب هاي معنوي خواهدداشت.
براين اساس اين كتاب در سيزده فصل به بحث و بررسي درباره اين مهم پرداخته است. مبحث اول با عنوان فرق ضاله به چه معني است؟ و مدعيان دروغين چه کساني هستند؟ به کنکاش در موضوع پديده هال ضاله از دريچه هاي مختلف مي پردازد.
در مقدمه اين بحث آمده است فرق ضاله گروه هايي هستند که تغييراتي در باورها يا آيين هاي ديني به وجود مي آورند و موجب گمراهي مردم مي شوند. معمولاً افرادي که اين تغييرات را در باورها، اعمال و آيين هاي ديني به وجود مي آورند مدعي هستند که پيامبر، امام معصوم يا قديس هستند و از سوي خداوند مأموريت تغيير و اصلاح دين را پيدا کرده اند. هميشه در طول تاريخ در برابر پيامبران و اولياي الهي چنين مدعياني وجود داشته اند. امروزه نيز افراد زيادي وجود دارند که در کشورهاي مختلف جهان ادعاهاي دروغين مطرح مي کنند....
از اين رو به نظر مي رسد بررسي همه جانبه اين موضوع و اشاره به کليشه اي بودن روش ها و شيوه هاي دروغ پردازي اين مدعيان دروغين مي تواند جواناني را که با ترفندهاي آنان آشنا نيستند آگاه سازد.
مسئله ي بعدي که نگارنده در خصوص آن به بحث نشسته است بررسي و تبيين پاسخ به اين است که آيا عرفانهاي نوظهور فقط مختص به کشور ماست و در اينجا به وجود آمده است؟. وي معتقد است عرفانهاي نوظهور يک پديده ي جهاني است و به کشور ما اختصاص ندارد." امروزه در دنيا اين حرکت هاي اجتماعي به نام جنبش هاي ديني يا معنوي نوظهور شناخته مي شوند که به اصطلاح به آنها new religious movements گفته مي شود. اين گرايش در حدود پنجاه سال پيش در کشورهاي غربي شدت پيدا کرد و با سرعت زيادي افزايش يافت به طوري که تعداد آنها از شمار بيرون رفت و حتي گروه هاي تحقيقاتي پرکار هم از اعلام آمار دقيق آنها ناتوان شدند."
يکي ديگر از سوالات مطرح شده از سوي دانش آموزان در اين اثر پرسش در خصوص عرفانهاي نوظهور در جامعه اسلامي،زمان پيدايش آن در کشور ما و تعداد فرقه هاي نوظهور ي است که در جامعهرسوخ پيدا کرده اند.
به نقل از کتاب حاضر، بعد از اينکه موج معنويت گرايي در دنيا برخواست آثار زيادي در اين زمينه به وجود آمد و مؤسسات و سازمانهاي بزرگ بين المللي در اين رابطه تشکيل شد. اين آثار و مؤسسات در فرهنگ جهاني تأثير زيادي داشتند تا جايي که به تدريج در سالهاي بعد پيامدها و نتايج اين تغييرات فرهنگي در کشور ما نيز آشکار شد. ترجمه ي آثار به وجود آمده و ارتباط مؤسسات ايجادشده با سازمانها و مراکزي در داخل کشور، موجب شد که حرکت کندورود معنويت هاي جديد در کشور آغاز شود....
نگارنده پس از بحث در خصوص عرفانهاي نوظهور، به بررسي درباره اين پرسش مي پردازد که آيا افکار جديد که درباره ي موفقيت، خوشبختي، قانون جذب و تکنولوژي فکر در سطح کشورها مطرح مي شود يک دين است.
وي مي نويسد: در پديده ي بزرگ روي آوري بشر به معنويت و پيدايش اديان ساختگي يکي از جريانهاي بسيار مهم، دين عصر جديد يا جنبش عصر جديد نام دارد. اين جريان يک جريان ساده نيست بلکه بسياري از مدعيان و جنبش هاي معنويت گراي ديگر در آن ريشه دارند و آسيب هايي را به باورها و نگرش مذهبي مردم وارد مي کنند. دين عصر جديد، امروزه در کشور ما و در ساير کشورها روز به روز در حال گسترش است و بسياري از مردم کشور ما بدون اطلاع دقيق و تحليل روشن از آن، با آن آشنا شده و عده اي آن را پذيرفته اند.
اينكه علل پيدايش عرفانهاي نوظهور و گرايش گروهي از جوانان به آنها چيست؟ و آيا رفاه طلبي را مي توان به عنوان يکي از اين علت ها برشمرد؟ پرسش هاي ديگري است که در قسمت بعدي اين اثر به اجمال به آن پرداخته شده است.
در مقدمه اين بحث مي خوانيم: علل پيدايش را مي توانيم از علل گرايش جدا کنيم. علل پيدايش پاسخ به اين پرسش است که معنويت هاي نوظهور چرا به وجود آمده اند؟ اما علل گرايش پاسخ به اين پرسش است که چرا گروهي از مردم به اين جريان هاي معنويت گرا رو مي آورند؟ البته در بعضي از موارد علت پيدايش به نوعي علت گرايش هم هست. پيش از همه فطرت خداگرا و معنويت جوي انسان، علت پيدايش اين فرقه ها و گرايش گروهي از مردم به سوي آنهاست انسان همواره نياز به معنويت و ارتباط با ماوراء جهان مادي دارد. هيچ کس نمي تواند خود را تنها سرگرم دنيا و امور دنيوي کند حتي کساني که موفقيت هاي زيادي در زندگي به دست مي آورند. پس از مدتي از آن دلزده شده و گويا گم کرده اي دارند که به درستي نمي دانند چيست، پس انسانها در هر شرايطي در جستجوي فراروي از محدوديت جهان مادي هستند....
نگارنده در قسمت بعدي اثر حاضر در خصوص کارکردهاي اجتماعي فرقه هاي انحرافي مي نويسد: فرقه هاي معنويت گرا که بهتر است بگوييم شبه معنوي، آسيب هاي متعددي به فرد و جامعه وارد مي کنند گاهي اوقات اين آسيب ها بسيار شديد و گاه ساده تر و قابل تحمل است.
در ادامه و در بخش بعدي به مبحث عرفان حلقه و اينکه آيا اين عرفان شاخه اي از عرفان اسلامي است پرداخته مي شود: عرفان حلقه يک فرقه ي مدعي معنويت گرايي است که از حدود پانزده سال پيش فعاليت خود را آغاز کرده است و همواره کوشيده تا خود را اسلامي جلوه دهد،پايه گذاران اين فرقه يعني محمدعلي طاهري و همکارانش نتوانستند انحرافات فکري و مذهبي خود را پوشيده نگهدارند و امروز علاوه بر انحرافات فکري اتهاماتي نظير جعل سند و کلاهبرداري و ... نيز در پرونده آنها موجود است.
نويسنده در فصلي ديگر در باب اينکه چرا اين همه دين متفاوت وجود دارد و از همان ابتدا يک دين واحد بوجود نيامد؟ مي نويسد: ديني که از سوي خداوند به مردم رسيده است يکي بوده است و آن اينکه خداوند يکتا را بپرستند و تنها از او اطاعت کنند و از نافرماني او بپرهيزند، قرآن کريم اين حقيقت را مورد تأکيد قرارداده و بارها به بيان هاي مختلف فرموده است که تمام پيامبران آمدند تا به قوم خود بگويند اي مردم خداي يکتا را بندگي کنيد خدايي غير از او براي شما نيست.
در قسمت بعدي اين مسئله مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد که چگونه مي شود حلقه هاي انحرافي را شناسايي کرد، نويسنده در اين بحث ضمن اشاره به معيارهاي سه گانه جهت شناسايي فرقه هاي انحرافي، به نشانه هاي معنويت هاي نوظهور هم اشاره اي کوتاه دارد.
يکي از معيارهاي مطرح شده در اين اثر عقل است. به نقل از کتاب حاضراگر ادعاها و آموزش هاي يک فرقه با عقل ناسازگار بود نمي توان آن را پذيرفت. معمولاً گفته مي شود که عرفان فراتر از عقل است و به عشق مربوط مي شود اما اين موضوع به اين معنا نيست که مطالبي متعارض با عقل گفته مي شود...
نيز ضرورت و لزوم آشنايي با فرقه هاي انحرافي موضوع ديگري است که در قسمت بعدي کتاب به آن اشاره شده است: فرقه هايي در ميان ما هستتند و هر روز قربانيان تازه اي از ما مي گيرند همه مردم در معرض افتادن به دام اين فرقه ها هستند و از اين رو بايد روشنگري پيش گيرانه براي تمام مردم جامعه ارائه شود. اگر مردم ما با فرقه هاي ضاله آشنا شوند و جذابيت ها و آسيب هاي آنها را بشناسند نه تنها خودشان ايمن مي شوند بلکه به نجات دوستان و بستگان و نزديکانشان نيز کمک مي کنند.
مولف در بحث بعدي به عوامل اجرايي مقابله با پديده ي عرفان هاي کاذب و اينكه اين امر وظيفه چه افراد و چه سازمانهايي مي باشد و چرا با وجود اين همه عرفان هاي نوظهور کمتر با اين آسيب مقابله مي کنند و راه هاي مبارزه با آن چيست مي پردازد.
به نقل از کتاب حاضر با توجه به ظرفيت ها و مأموريت هاي سازماني، سازمان تبليغات اسلامي و بعد از آن وزارت ارشاد اسلامي و دفتر تبليغات حوزه ي علميه قم و سازمان ملي جوانان مسئوليت مقابله با فرق ضاله را به عهده دارند اما اين نگرش درستي نيست که مقابله با اين انحرافات را به سازمانهاي اجرايي واگذاريم....
اين پرسش که آيا مي توان دين خود را عوض کرد، موضوع قسمت بعدي کتاب حاضر است. نگارنده در اين خصوص معتقد است: پيشرفت و تحول از ضروريات وجود انسان است. اگر کسي در مسير تحول خويش متوجه شود که دينش کاملترين دين نيست و کاستي هاي اساسي دارد بايد آن را تغيير دهد و تعصب ورزي بر دين پيشين نه با عقل سازگار است و نه مورد رضاي خداوند تعالي است.
نيز در ادامه کتاب حاضر در خصوص اينکه در صورت مواجه شدن با افرادي که دين هاي غير الهي دارند چه رفتاري داشته باشيم؟ آمده است: افرادي که بي دين هستند دوگروه اند نخست افرادي که از نظر اخلاقي و انساني سالم اند و حق را انکار نمي کنند با اين افراد بايد برخوردي اخلاقي و دوستانه داشته باشيم. خداوند در قرآن کريم به پيامبر (ص) توصيه مي کند که اگر کسي از مشرکان پيش تو آمد به او پناه بده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به خانه اش برسان زيرا آنها مردماني ناآگاه هستند....
اين اثر بيش از دانش آموزان براي معلمان خواندني و گفتني است چرا که بنا به عقيده نگارنده معلمان مي توانند تأثير اين کتاب را با بيان و تذکرات مشفقانه ي خود صدچندان کنند.