جام جم آنلاين: انگار كودك با همسن و سالانش خيلي فرق ميكرد. وقتي ديگران اسمش را صدا ميزدند يا با او صحبت ميكردند، به نظر ميآمد اصلا صداي آنها را نميشنيد، در حالي كه ناشنوا هم نبود. علاقهاي به بازي با بچههاي ديگر نداشت و به تنهايي با اسباببازيهايش بازي ميكرد. هيچ وقت تلاش نميكرد تحسين و تمجيد ديگران را جلب كند و از همه مهمتر اين كه وقتي ديگران ناراحت و غمگين بودند اصلا به آنها توجهي نميكرد و به اصطلاح حس همدردي نداشت.
آسپرگر، يك اختلال رشدي شديد است كه ويژگيهاي آن عبارتند از: مشكلات عمده در تعامل اجتماعي، الگوهاي غيرعادي علايق و رفتار به علاوه مهارتهاي نسبتا سالم شناختي و ارتباطي. كودكان مبتلا به اختلال آسپرگر (AD) همان آسيبديدگيهاي اجتماعي و علايق محدود و قالبي كودكان در خودمانده را نشان ميدهند، اما از لحاظ زباني، رشد شناختي، رشد مهارتهاي خودياري متناسب با سن، رفتار انطباقي (به جز تعامل اجتماعي) و كنجكاوي درباره محيط دچار تاخير نيستند.
افراد مبتلا به اين اختلال معمولا خودمحور و به لحاظ اجتماعي نالايق هستند و همه فكر و ذكر آنها موضوعات و علايق بسيار محدود است كه باعث ميشود آنان غيرعادي به نظر آيند. ديگر ويژگيهاي باليني رايج آسپرگر عبارتند از:
حركتهاي ناپخته و بدآهنگ، قيافه و رفتارهاي عجيب و غريب، فقدان همدلي، تعامل اجتماعي ناپخته و ناهمخوان و يكطرفه، ناتواني در برقراري دوستي، انزواي اجتماعي، گفتار سرد و بيروح، ارتباط غيركلامي ضعيف و اشتغال فكري به موضوعاتي چون آب و هوا.
نشانگان آسپرگر
برخي كودكان مبتلا به نشانگان آسپرگر رفتارهايي چون زدن، فرياد كشيدن، اوقات تلخي كردن، جر و بحثهاي مكرر يا حتي به فرد آسيب رساندن را انجام ميدهند.
اغلب ما به طور طبيعي ميدانيم چگونه به فردي كه در حال صحبت كردن با ماست، نگاه كنيم، لبخند بزنيم يا گاهي سر تكان دهيم كه دليل توجه ما به او باشد، ولي افراد داراي آسپرگر ظاهرا نميتوانند از اين قواعد نانوشته پيروي كنند. رفتار آنها هنگام ترك يك موقعيت اجتماعي گاهي اوقات آشفته ميشود يا هنگام مواجه شدن با ظرافتهاي اجتماعي دچار دستپاچگي ميشوند و از قراردادهاي اجتماعي تخلف ميكنند. آنان عقايد خصوصي خود را به ديگران ميگويند يا سوالات كلا شخصي از طرف مقابل ميپرسند. افراد داراي نشانگان آسپرگر اغلب رفتارشان به گونهاي است كه انگار احساسات يا نظرات ديگران را درك نميكنند و اين موضوع، واكنشهاي اجتماعي آنان را مشكلتر ميسازد. معمولا همدلي در دوران كودكي ايجاد ميشود، زماني كه افراد شروع به ابراز علاقه و توجه به احساسات ديگران ميكنند. كودكان در سنين پيشدبستاني غالبا درباره دوستان نگران و عصباني خود صحبت ميكنند. آنها حتي در بازيهاي خيالي خود ويژگي افراد ناراحت يا پريشان را مشخص كرده و نشان ميدهند شرايط و پاسخهاي مربوط را درك ميكنند، اما كودكان داراي آسپرگر در درك احساسات ديگران مشكلات اساسي دارند. بسياري از اين كودكان حتي به والدين، خواهر و برادران و كودكاني كه دچار آسيب و نگراني هستند، توجهي ندارند يا اين كه ممكن است فهم نادرست و وحشتناكي از احساسات ديگران داشته باشند. اكثرا افراد مبتلا به اين اختلال در مقايسه با همتايان تقريبا همسن و سال خود مشكلات بيشتري دارند و در روابط خود با ديگران در طول زندگي با مشكل روبهرو ميشوند.
نكته: بسياري از دانشآموزان مبتلا به نشانگان آسپرگر با وجود هوش متوسط يا بالا در مدرسه مشكلاتي دارند و به سطح مورد انتظار نميرسند. آنها در سازماندهي و تطبيق خودشان با نظم و دقت در كلاس مشكل دارند
كودكان با اختلال آسپرگر معمولا فعاليتهايي انجام ميدهند كه در صورت نياز به تكرار، بدون ايجاد كسالت قادر به انجام آن هستند. در ميان چنين افرادي، اين ويژگي معمولا نشاندهنده علايق ويژهاي است كه مانند يك وسواس يا مشغله ذهني نمود ميكند و آنان آنقدر غرق اين سرگرمي شده كه از بقيه مستثنا ميشوند. كودكان مبتلا به آسپرگر ممكن است در انديشيدن دچار مشكل شوند، اما از يك حافظه عالي برخوردار باشند. بسياري از اين كودكان استعدادهايي دارند، مثلا بسياري از آنان در خواندن برتري دارند يا ميتوانند بسياري از جزئيات گذشته را به خاطر آورند.
دانشآموزان با اختلال آسپرگر
بسياري از دانشآموزان مبتلا به نشانگان آسپرگر با وجود هوش متوسط يا بالا در مدرسه مشكلاتي دارند و به سطح مورد انتظار نميرسند. آنها در سازماندهي و تطبيق خودشان با نظم و دقت در كلاس مشكل دارند كه اين مشكلات اغلب منجر به شكست در انجام تكاليف در مدرسه و صرف ساعات زيادي براي تكميل آنها ميگردد. اين دانشآموزان اغلب كارهايشان را خيلي بد سازماندهي ميكنند و از قبل براي اهداف اصلي و فرعي مناسب موردنظر و آنچه براي تكميل تكاليف لازم است به خانه آورند، برنامهريزي نميكنند. غالبا قادر به تشخيص تكاليف اصلي جزئي نيستند و وقت و انرژي را به تناسب به آنها اختصاص نميدهند. در نهايت پاداشهايي كه ساير كودكان (كودكان سالم) را انگيزهدار ميكند بر كودكان مبتلا به آسپرگر با عملكرد بالا تاثيري ندارد. همچنين اين دانشآموزان اهميتي نميدهند كه ممكن است آموزگاران و والدينشان از اينكه آنها كارشان را نيمهتمام گذاشته يا نمرات بدي گرفتهاند، ناراحت شوند و برايشان مهم نيست كه به عنوان تنبيه بعد از پايان كلاس در مدرسه نگه داشته شوند يا در زنگ تفريح اجازه خروج از كلاس را نداشته باشند. به اين ترتيب، تحريك اين دسته از دانشآموزان مبتلا به انجام تكاليف مدرسه حتي با وجود تواناييهاي بالاي عقلاني نيز دشوار است.
روشهاي درماني
روشهايي وجود دارند كه اگر نتوانند اين اختلال (آسپرگر) را به طور كامل درمان كنند، ولي ميتوانند به طور قابلملاحظهاي در بهبود آنها موثر واقع شوند. راههاي فراواني وجود دارند كه از طريق آنها بتوانيد اين اختلال را تحميل و به كودكتان كمك كنيد كه در مدرسه و محيطهاي اجتماعي احساس راحتي بيشتري كند و براي او محيط خانوادگي را سالم و عادي و آرام نگه داريد. برخي از اين درمانها براي افراد مبتلا به آسپرگر شامل گروههاي مهارتهاي اجتماعي، حمايت آموزشي، درمان زبان ـ ارتباط، دارودرماني، تحليل رفتار كنشي و رواندرماني فردي است.
ميتوان گفت مشكلات اجتماعي كودكان مبتلا به آسپرگر با گروهدرماني بهبود مييابند. اين گروهها بسرعت به آن دسته از رفتارهاي اجتماعي متمركز ميشوند كه به نظر ميرسد كودكان ديگر آنها را به صورت طبيعي ياد ميگيرند. رفتار اجتماعي به بهترين وجه در اين گروهها آموزش داده ميشود. برخي از موضوعات متداول مورد توجه اين گروهها شامل زبان بدن، تماس چشمي (ارتباط با ديگري از راه چشم يا نگاه كردن) ، درك هيجانات ديگران و پي بردن به ديدگاههاي ديگران است. همچنين مهارتهاي مكالمهاي و ديگر رفتارهاي مهم جهت ايجاد تعاملات مثل معرفي خود، ملحق شدن به يك گروه، اظهار ارادت كردن نمونه درمان از طريق گروههاي مهارتهاي اجتماعي است.
معمولا كودكان مبتلا به آسپرگر در استفاده از زبان براي مبادله انديشهها و اطلاعات با ديگران مشكلات دارند، مثلا وقتي با آنان به كنايه حرف ميزنيم يا شوخي ميكنيم ممكن است كودك مبتلا درست متوجه نشود. در درمان از طريق زبان ـ ارتباط، بايد اين مهارتها را با حضور ديگر كودكان تمرين كرد و در اين ميان، راهنمايي يك درمانگر آگاه كه بتواند يك جو حمايتي ايجاد كند، لازم است. فراموش نشود يكي از مسائل مهم مربوط به درمان، خانواده است چرا كه والدين اغلب براي آينده فرزندشان بسيار نگران و مضطرب هستند و ممكن است گاهي احساس گناه كنند يا از رفتارهاي غيرمعمول كودكشان ناراحت و افسرده شوند. در اينجا يك درمانگر خانوادگي آموزش ديده ميتواند به والدين ياد دهد كه چگونه در مقابل اين احساسات عكسالعمل نشان دهند و نيازهاي كودكشان را برآورده سازند.
معصومه اسدي / جامجم