سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (يونسکو) دهه پايانی سده 20 ميلادی را به عنوان "دهه جهانی توسعه فرهنگی" معرفی نمود و 21 ماه مه ميلادی روز جهانی توسعه فرهنگی اعلام شده است.
به تعبير و برداشت کلی فرهنگ culture مجموعه ای بهم پيوسته از دانش ها، آگاهی ها، باورها، ارزشها، "هنجارها، ايستارها و مهارت های لازم و ضروری برای زندگی اعضای جامعه است. بدون فرهنگ امکان ادامه زيست جوامع بشری وجود نخواهد داشت.
مطالب زير نکاتی است در زمينه مفهوم فرهنگ يک کشور و توسعه آن:
فرهنگ
فرهنگ مفهوم پيچيده ايست که تعاريف متعدد و متنوعی از آن داده شده است. برای مدتها "فرهنگ" به مجموعه ای از فعاليت های فکری و هنری محدود می شد. و سپس تعريف نسبتا جامع و تا حدی دقيق از فرهنگ ارائه شد اما، با وجود اين تعريف صرفا به جنبه های معنوی مساله پرداخته شده بود.
" فرهنگ ابتدايی" فرهنگ را "مجموعه پيچيده ای تعريف می کند که متضمن دانش، اعتقادات، هنرها، اخلاق، قوانين آداب و رسوم و کليه توانايی ها و قابليت ها و عادات مکتسبه است که انسان به عنوان عضوی از يک جامعه تحصيل می نمايد."
اما به دنبال تشکيل کنفرانس جهانی فرهنگ و توسعه در مکزيکوسيتی در سال 1982 در رابطه با سياست های فرهنگی و اعلام دهه جهانی توسعه فرهنگ از سال 1988 تا 1997 از طرف سازمان ملل مفهوم " فرهنگ" تغيير يافت. بنا به توصيه کنفرانس مزبور فرهنگ را بايد در مفهوم گسترده و به منزله بافتی پيچيده و با روابطی متقابل در نظر گرفت که مجموعه ای از سنتها و دانشها و نيز شکلهای متفاوت بيان و تحقق فرد در بطن جامعه استوار است. به عبارت دقيق تر،طبق تعريف اين کنفرانس فرهنگ عبارت از:
"مجموع کامل مشخصه های مميزه روحی، مادی، فکری و عاطفی است که يک جامعه يا گروه اجتماعی را مشخص می کند. نه تنها شامل هنرها بلکه شامل اشکال زندگی، حقوق اساسی انسانی، نظامهای ارزش، سنتها و اعتقادها نيز می شود."
با ويژگی هايی که تعريف فوق برای فرهنگ جامعه يا گروه اجتماعی تعيين می کند ديگر نمی توان فرهنگ را بعد فرعی يا تزئينی توسعه تلقی کرد، بلکه فرهنگ عنصر ضروری جامعه به شمار آمده و در رابطه کلی با توسعه، نيروی درونی جامعه محسوب می شود. و می توان گفت: فرهنگ مجموعه بسيار پيچيده و گسترده ای است که انسان در جريان تکامل اجتماعی و تاريخی پديد می آورد. فرهنگ هر جامعه سطح ترقی تکنولوژی، توليد، آموزش، علم، خبر و ادبيات دوره خاصی از تحول اجتماعی را نشان می دهد.
فرهنگ ملی
فرهنگ ملی هر سرزمينی، دارای خصوصيات و ويژگی های خاصی آن سرزمين است که تحت عناصر تاريخی، جغرافيايی، مذهبی، عقيدتی و کليه آن خصوصياتی که رنگ و بوی خاصی دارد و به آن ملت هويتی متفاوت از ديگران می دهد، شکل می يابد.
فرهنگ ملی از پايه های استقلال ملی است و بر مردم آن جامعه است که از فرهنگ خود همانند سرزمين خود، دفاع می کند. در طراحی برنامه های توسعه آنچه اهميت دارد، توجه به هويت های ملی است. هيچ الگوی توسعه وارداتی را نمی توان به کار برد، مگر آنکه با ويژگی های محلی، منطقه ای و ملی هماهنگی داشته باشد، و اساسا نمی توان هيچ الگويی را تحميل کرد.
توسعه واقعی بدون توجه به بعد فرهنگی ملی و احترام به هويت فرهنگی ملت ها تحقق نخواهد يافت. همانطور که ريموند شاسله می گويد:
"تاکيد بر هويت فرهنگ (ملی)، شرط لازم حاکميت و استقلال و شکوفايی تواناييهای فردی و توسعه هماهنگ جوامع است اقدامی است رهايی بخش، اسلحه ايست برای مبارزه در جهت نيل به استقلال واقعی، تاکيد بر حفظ هويت فرهنگی يا رد هر گونه تقليد (برون گرايی) و کنار گذاردن شيوه های فکری و عملی از سنتها، تاريخ و ارزشهای اخلاقی و حفظ ميراث نياکان بدون سنت گرايی، گذشته گرايی، بی تحرکی و انزواست هويت فرهنگی درارتباط و تماس با سنتها و ارزشهای ملل ديگر نو و غنی می شود، و امکان تعالی و شکوفايی انسان را افزايش می دهد."
بنابر اين تعريف، توسعه و حفظ فرآوردهای فرهنگی منطقه ای و ملی ضرورت تام دارد، چرا که فرآوردهای فرهنگی مطمئن ترين ضامن توسعه مستقل است، هويت فرهنگی را تقويت می کند و قوه خلاقيت و آگاهی مردم را نسبت به ميراث فرهنگی افزايش می دهد.
در واقع سرتاسر اين گستره بزرگ، کشور ما ايران را کران تا کران، فرهنگ ها و پاره فرهنگ های رنگارنگ تشکيل داده، که طی سده ها و هزاره های گذشته آداب و رسوم، باورها و سنت های آنها، تاثيرات و تاثرات ژرف و گسترده ای را از هم پذيرفته اند و بافت ظريف و يکسان آن، تجلی وحدت در کثرت را معنی بخشيده است.
در اين راستا مراکز آموزشی کشور بويژه وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی و موسسات فرهنگی و هنری کشور می بايست رسالت خطير تقويت فرهنگ ها و پاره فرهنگ ها را در جای جای ميهن اسلامی ايران با يک برنامه ريزی منسجم و دراز مدت در کنار دروس آکادميک، مطابق با واقعيت های عينی کشور به انجام برسانند. ناگفته پيداست، آموزش مشترک ملی، همراه با شناخت فرهنگ اقوام ايرانی، نه تنها مايه تداوم وحدت اين مرز و بوم کهن می شود، بلکه درخت تناور فرهنگ و تمدن ايران را پربارتر از هميشه خواهد کرد.
و توجه به اهدافی مانند آنچه که در ذيل آمده، محققا می تواند موجب گسترش و توسعه فرهنگ ملی اسلامی و غنی کشور ما ايران، در سطح جهان گردد:
-- گسترش و تقويت مناسبات فرهنگی با ملل و اقوام مختلف به ويژه کشورهای مسلمان به منظور مبادلات فرهنگی و عرضه صحيح فرهنگ و تمدن ايران اسلامی.
-- تنظيم و تقويت مناسبات فرهنگی جمهوری اسلامی ايران با ساير کشورها و سازمانهای فرهنگی جهان.
-- تبيين تحولات معنوی، فکری و اجتماعی و تحولات ناشی از انقلاب اسلامی ايران.
-- تقويت و تعميق زمينه های بحث و گفتگو با مجامع و علماء اديان الهی.
-- سياست گذاری و هماهنگی کليه فعاليت های فرهنگی و تبليغی در خارج از کشور.
-- انجام مطالعات و تحقيقات فرهنگی بين المللی و حمايت از پژوهشهای اسلامی و ايرانی بويژه در زمينه شناخت اديان، فرق، فرهنگ ملل و ساختار جريانهای فرهنگی در جوامع مختلف.
-- شناخت جمعيت ها، انجمن ها و شخصيت های فرهنگی و مذهبی جهان.
-- برگزاری گردهمائيها، جشنواره ها و نمايشگاههای فرهنگی و تبليغی و مراسم عمومی در خارج از کشور.
-- اشاعه و گسترش زبان و ادبيات فارسی و تقويت کرسيهای زبان فارسی و ايران شناسی.
-- تشکيل سمينارها و کنفرانس های علمی و اجرايي به منظور هماهنگ ساختن نظرات و تبادل امکانات شيعيان در زمينه های مختلف.