پس از يكصد و بيست سال استيلاي قوم تاتار و مغول بر ايران و بسياري از مناطق آسيا، قيامي مردمي در باشتين و سبزوارِ خراسان عليه ظلم و تعدّي حاكمان مغول و عاملان مزدور آنان به وقوع پيوست. اين نهضت كه به قيام "سربداران" شهرت يافته است، از لحاظ وسعت، بزرگترين، از نظر تاريخي مهمترين جنبش آزاديبخش خاورميانه در قرن هشتم هجري بود. تلاش پيگير رهبران آزاده و متديّن اين قيام، منجر به تشكيل حكومت مستقل ملي و شيعه مذهب ايراني در خراسان شد. مهمترين ويژگيهاي اين حكومت عبارت بود از: تنفّر و انزجار از عنصر مغولي و تثبيت ايدئولوژي تشيّع امامي. نخستين حاكم سلسلهي سربداران، "عبدالرزاق باشتيني" بود كه به مدت دو سال و چهار ماه حكومت كرد. پس از وي، "برادرش وجيه الدين امير مسعود" به حكومت رسيد. امير مسعود با اين كه در مردم داري و مبارزه با حاكمان مغول و تثبيت حكومت سربداران، داراي موفقيتهاي بالايى بود، ليكن به خاطر اختلاف با شيخ حسن جوري(رهبر روحاني نهضت سربداران) و توطئه در قتل او، پايگاه مردميخويش را از دست داد و حكومتش به تدريج رو به ضعف نهاد. به همين جهت سپاهش در نبرد با امراي مازندران متحمل شكست گرديد و خود وي كشته شد. پس از مرگ امير مسعود، 10 تن ديگر از اين سلسله به حكومت رسيدند كه معروفترين آنها عبارتند از: شمس الدين علي، خواجه يحيى كرابي و خواجه علي مؤيّد. فقيه نامور شيعه شهيد اول، معاصر با خواجه علي مؤيّد بود كه در پي دعوت خواجه از وي، كتاب شريف "اَللُّمْعَةُ الدَّمِشقيّه" را در فقه امامي تدوين و به همراه نمايندهاي به سوي خواجه علي مؤيّد در سبزوار فرستاد. سرانجام در پي هجوم "امير ولي" به سبزوار و محاصرهي چهار ماههي اين شهر در سال 783 قمري، خواجه علي مؤيّد، دست نياز به سوي "تيمور لنگ گوركاني" دراز كرد، و از او ياري خواست. با تسليم شدن خواجه علي مؤيّد به تيمور لنگ، پروندهي حكومت سربداران نيز براي هميشه بسته شد و منطقهي خراسان پس از 46 سال رهايي از يوغ استعمارِ مغولان، مجدداً مقهور و مغلوب آنان گرديد.