تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران از سوي مجلس خبرگان (1358ش)
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و برگزاري اولين انتخابات كه منجر به تعيين نوع حكومت و تشكيل جمهوري اسلامي در ايران گرديد، بحث راجع به تعيين قانون اساسي نظام در محافل مختلف گسترش يافت. در اين مرحله با تيزبيني حضرت امام خميني(ره)، پيشنويس قانون اساسي كه پايه نظام جمهوري اسلامي ايران را بر آموزهها و ارزشهاي حياتبخش اسلام به ويژه عدالت اجتماعي و جامعه توحيدي قرار داده، نگارش يافت و با تاكيد آن حضرت، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي در 12 مرداد 1358 برگزار گرديد. اين مجلس در 28 مرداد 1358 فعاليت خود را آغاز كرد تا اين كه پس از سه ماه تلاش و كوشش فوقالعاده و كار پُر مسئووليت، تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را به انجام رساند. اين قانون اساسي، در نهايت در دوازده فصل و يكصد و هفتاد و پنج اصل توسط خبرگان قانون اساسي مورد تصويب قرار گرفت. اين قانون سپس در يك همهپرسي در 12 آذر 1358 به تأييد مردم مسلمان ايران رسيد و بدين گونه، قانون اساسي تازهاي بر مبناي حقوق انساني و اصول اسلامي تدوين و فصلي تازه در برابر قوانين اساسي كشورهاي جهان گشوده شد. در سال 1368 بخشهايي از قانون اساسي پس از بازنگري در شوراي بازنگري قانون اساسي و برگزاري همهپرسي، به اجرا درآمد.
مسدود كردن دارايي هاي ايران در خارج از كشور توسط دولت ايالات متحده آمريكا (1358 ش)
چند روز پس از تصرف سفارت آمريكا در تهران كه به محلي براي جاسوسي تبديل شده بود و به دنبال تصميم دولت ايران براي خارج كردن ذخائر ارزياش از بانكهاي آمريكايي، دولت ايالات متحده آمريكا در واكنشي شديد بر ضد اين اقدام انقلابي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، ذخاير ارزي ايران را در همه بانكهاي خود در سراسر جهان مسدود كرد. با بسته شدن حسابهاي بانكي ايران، فشارهاي اقتصادي دولت آمريكا بر جمهوري اسلامي ايران، افزايش يافت. چند روز قبل از اين اقدام آمريكا، ايران نيز صادرات نفت خود را به آمريكا به دليل اقدامات خصمانه اين كشور، متوقف كرده بود. مسؤولان دولت ايران، مبلغ سپردهها را در حدود 12 ميليارد دلار اعلام كرده و از آن زمان بارها با شكايت به مجامع بينالمللي خواستار استرداد اين مبلغ شدهاند ولي مطبوعات آمريكا اين مبلغ را پنج ميليارد دلار گزارش دادهاند. با اين حال، آمريكا هميشه و در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از باز پرداخت اين ثروت ملي ايران به صاحب آن طفره ميرود.
رحلت فيلسوف شهير "سيدمحمد حسين طباطبايي" صاحب تفسير شريف "الميزان" (1360 ش)
علامه سيدمحمدحسين طباطبايي در سال 1281 ش برابر با 1321 قمري در تبريز متولد گرديد و در 5 سالگي مادر و در 9 سالگي پدرش را از دست داد. در همان زمان علاوه بر فراگيري قرآن مجيد و كتابهاي متداول روز و خوشنويسي، به تحصيل مقدمات عربي روي آورد و در 23 سالگي عازم نجف اشرف گرديد. علامه، طي يازده سال اقامت در نجف از محضر عالمان نامداري همچون ميرزاي ناييني، سيدابوالحسن اصفهاني، محمدحسين غروياصفهاني و ميرزاعلي آقا قاضيطباطبايي استفادههاي فراوان برد و مدارج علمي و كمالات اخلاقي را پيمود. وي پس از آن به مدت ده سال در تبريز اقامت گزيد و سپس در سال 1325 ش راهي شهر قم شد. علامه از آن پس با درك نياز حوزه به تفسير وفلسفه، به تدريس اين دو پرداخت و در اين دو رشته مقام شامخي به دست آورد. علامه طباطبايي همزمان با تدريس، از تاليف آثار گرانبها و سودمند غفلت نورزيد و كتب متعددي را به رشته تحرير درآورد كه اصول فلسفه و روش رئاليسم در 5 جلد، بدايةُ الحكمه، نهايةُ الحكمه، وحي يا شعور مرموز، علي(ع) و فلسفه الهي و حاشيه بر اسفار صدرالدين شيرازي و.... از آن جملهاند. اما مهمترين اثر علامه، تفسيرالميزان نام دارد، اين كتاب شريف كه اصل آن به زبان عربي و در بيست جلد تاليف گرديده بارها از سوي ناشران داخلي و خارجي به زبانهاي عربي و فارسي چاپ و منتشر شده است. استاد شهيدمرتضي مطهري در مورد اين تفسير ميگويد: "كتاب تفسير الميزان، يكي از بهترين تفاسيري است كه براي قرآن مجيد نوشته شده است و ميتوان ادعا كرد بهترين تفسيري است كه در ميان شيعه و سني از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است." علاوه بر تاليفات متعددي كه از علامه طباطبايي به يادگار مانده است، شاگردان فاضلي در حلقه درس ايشان مراتب كمال علمي را پيموده و منشاء خدمات فراواني شدهاند. حضرات آيات و دانشمندان فرهيختهاي از قبيل شهيد مرتضي مطهري، شهيد سيد محمدحسيني بهشتي، امام موسي صدر، ناصر مكارم شيرازي، شهيد دكترمحمد مفتح، شهيد علي قدوسي، يحيي انصاري شيرازي، شهيد سيدمحمدعلي قاضي طباطبايي، سيدعبدالكريم موسوي اردبيلي، محمدتقي مصباح يزدي، ابراهيم اميني، حسين نوري همداني، حسن حسنزاده آملي، عبداللَّه جوادي آملي، سيدمهدي روحاني و دهها عالم فرزانه در طي سالها حضور در محضر پرفيض استاد، خوشهچين خرمن معرفت علامه بودهاند. علامه سيدمحمدحسين طباطبايي سرانجام در صبح يكشنبه 24 آبان 1360 ش برابر با هجدهم محرم 1402 ق پس از يك هفته بيماري، دارفاني را در هشتاد سالگي وداع نموده و به ديار باقي شتافت. مزارش در كنار حرم حضرت معصومه(س) زيارتگاه عاشقان و شيفتگانش ميباشد. همزمان با يكصدمين سال تولد ايشان، همايش ملي ميزان حكمت در دي ماه 1381 در محل سالن همايشهاي بينالمللي صدا و سيما برگزار شد و شخصيت علمي اين مفسر فرزانه، گرامي داشته شد.
آغاز عمليات نامنظم فتح 3 در منطقه دهوك توسط سپاه پاسداران (1365ش)
عمليات چريكي ونامنظم فتح 3 در منطقه زاخو و دهوك در عمق 300 كيلومتري شمال عراق و با هدف انهدام مراكز اقتصادي و نظامي دشمن توسط نيروهاي سپاهي و مبارزان كُرد عراقي انجام گرفت. در اين عمليات كه در دو مرحله صورت گرفت علاوه بر انهدام مقر لشكر 38 عراق و انهدام مراكز دولتي، سوخت، جايگاههاي بنزين و انهدام تعدادي تانك و خودرو نظامي، بيش از 500 نفر از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند.
رحلت فقيه بزرگوار و حكيم الهي، آيت اللَّه "ميرزاحسين هبة اللهي مراغي" (1376 ش)
آيتاللَّه ميرزا حسين هِبَةُاللهي مراغي در سال 1286 شمسي (1325ق) در مراغه در آذربايجان شرقي به دنيا آمد و پس از سپري ساختن طفوليت، در محضر والد دانشمندش به تحصيل مقدمات علوم ديني پرداخت. وي علاوه بر فراگيري سطوح متوسطه و عالي، برخي كتابهاي رياضيات و نجوم را از محضر آيت اللَّه ميرزا حسين آقا مجتهد مراغي آموخت و چون علاقه شديد نسبت به تحصيل معارف در خود احساس مينمود، تمام متون سطح را با دقت بسيار به پايان برد. آيت اللَّه هبةاللهي مراغي سپس در سال 1310 ش براي تكميل تحصيلات عاليه فقه و اصول، عازم حوزه علميه قم گشت و در دروس خارج آيات عظام: شيخ عبدالكريم حائري يزدي و سيد محمد حجت كوه كمرهاي حاضر شد تا اين كه با جديت و پشتكار بسيار و همت عالي، به مرتبه والاي اجتهاد دست يافت. ايشان در آن ايام به تشويق شهيد آيت اللَّه سيد محمدعلي قاضي طباطبايي در بحث فلسفه و حكمت امام خميني(ره) نيز حاضر شد و مباحث مهمي از حكمت الهي را از آن حكيم رباني فرا گرفت. آيت اللَّه مراغي در اين مدت با بزرگاني همچون: شهيدان محمد صدوقي، سيد اسداللَّه مدني و سيدمحمدعلي قاضي طباطبايي (هر سه شهيد محراب) مباحثه ميكرد. ايشان پس از اقامت هشت ساله در قم و به دنبال ارتحال والد معظمش، در 33 سالگي به مراغه بازگشت و بيش از چهل سال از عمر خود را به امر تبليغ و ارشاد مردم، احياي شعائر الهي، تدريس و تربيت طلاب علوم اسلامي و تاليف كتب سودمند همت گماشت. آيت اللَّه هبة اللهي مراغي در تدريس و اداره امور علمي مدرسه محل تدريس، جديت و نشاط خاصي داشت و مقاطع مختلف را در طول روز، تدريس ميكرد. وي علاوه بر علوم رسمي، در شعر و ادب نيز داراي ذوق و قريحه خاصي بود و در اشعارش، به هِبَتي تَخَلّص ميكرد. ايشان به دقت نظر، حافظه سرشار، همت والا، عفت نفس و مناعت طبع نيز معروف بود. از ايشان آثار متعددي بر جاي مانده كه تفسير سوره حمد به زبان عربي، تلخيص مثنوي معنوي، ديوان اشعار و تقريرات درس آيت اللَّه حجت از آن جملهاند. اين عالم جليل سرانجام پس از يك دوره بيماري شانزده ساله و خانهنشيني، در 24 آبان 1376 ش برابر با 14 رجب 1418 ق در 90 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و پس از تشييعي با شكوه، در مراغه به خاك سپرده شد.
روز كتاب و كتابخواني
كتاب محصول تجربههاي بشري و خلاقيتهاي ذهني و آموختههاي دراز مدت انسان است. سهم كتاب در انتقال دانشها، گاهي به مراتب بيشتر و فراتر از ديگر ابزار آموزشي است. پديد آوردن آثار علمي و فرهنگ مكتوب از توصيههاي مهم اولياي دين است و با كمك به گسترش دانش، به عنوان يك ميراث فرهنگي براي نسلهاي آينده، ماندگار ميشود. وقتي كتاب، حاصل انديشهها و تجربههاي اهل انديشه و معرفت باشد، كتابخانه نيز كانون همايش صاحبنظران وموزه پرطراوت و شاداب دانشمندان و صاحبان معارف خواهد بود. يكي از مشكلات و كاستيهاي جامعه ما، گريز از كتاب و پايين بودن سطح فرهنگ مطالعه است. از آن سو، دامنه علوم و موضوعات و كتابها گسترش يافته است و بايد فرصت و نيروي كتاب خوانان، به خواندن بهترينها و لازمترينها اختصاص دهند. از اين رو، با نامگذاري امروز به نام روز كتاب و كتابخواني، اهميت اين موضوع بيشتر از قبل مطرح ميگردد تا به عنوان يك فرهنگ در جامعه نهادينه شود.
24 آبان در سال 1372 به عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز میباشد.
آغاز نبرد تاريخي مجمع المُرُوج (699 ق)
جنگ تاريخي مجمع المُروج ميان نيروهاي غازان ايل خان و مَلِك ناصر در سوريهي كنوني به دليل منافع و مصالح سياسي ميان دو طرف درگرفت. مماليك مصر پس از بيرون آوردن شام و سواحل مديترانه از دست صليبيون درصدد تصرف بغداد و بيرون آوردن آن از دست مغول برآمدند. غازان براي دفاع از متصرفات ايلخانان وارد اين نبرد شد و در محل مجمع المروج مسلمين را شكست داد و بر شام و فلسطين مستولي شد.
مرگ "فريدريش هِگِل" فيلسوف معروف و نظريهپرداز بزرگ آلماني (1831م)
گئورگ ويلْهِلْم فردريش هِگِل، فيلسوف معروف آلماني در 27 اوت 1770م در اشتوتگارت آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي دروس متوسطه، تحصيلات خود را در علوم الهي به پايان برد و پس از آن به تدريس فلسفه پرداخت. هگل پس از چندي تحت تاثير امانوئل كانْتْ، فيلسوف هموطن خود، به فلسفه اصالت تعقل گراييد و كتابي درباره زندگي مسيح(ع) نگاشت. هگل، معقد بود هر آنچه عقلاني است واقعي است و هر آنچه واقعي است، عقلاني. هگل پس از چندي اعلام كرد كه هستي بر اصل تضادْ، قائم است و هر آنچه در عالم خلقت ميبينيم متضادي نيز دارد. هر رويى، پشتي دارد و نميتوان به بينهايتْ، بدون نهايت و به زندگي بدون مرگ، انديشيد. هر شيء بدان سببْ خودِ آن است كه چيز ديگر نيست. از اين گذشته، ضدّ هر چيز در خود آن است. هر قطبي، قطب مقابل را، در خود دارد. همينطور گرما، سرما، عشق، نفرت، روز و شب و جواني و پيري. در اينجا هگل عنوان نمود كه هر چيزي، نه تنها ضد خود را در بر دارد، بلكه ضد خود است. هستي، نزاع قواي مخالف است براي تركيب آنها به صورت وحدتي عاليتر. هستي، نزاعِ اجزا است براي تشكيل يك كُل و كشمكش متفرّقات است براي جذب شدن در مطلق. در فلسفه هگل تنها پس از گذشتن از درياي خون ميتوان به جزيره متبارك مطلق رسيد. در همين جا نيز، هگلْ مطلق را نه با يك دولت جهاني، بلكه با دولت پروسْ، عينيت ميدهد و آزادي را محدود به قدرت مطلق آن دولت ميكند. افكار هگل در ابتدا حول آزاديخواهي بود و او خود را شيفته آزادي ميدانست. اما تصريح مينمود كه منظور از آزادي، بيبندوباري نيست. فرد، فقط آنگاه شخص است كه موجودي اجتماعي باشد و در فعاليتهاي اخلاقي شركت جويد. وي اخلاق اجتماعي را در سه حوزه به هم پيوسته مورد بررسي قرار داد؛ اول خانواده، كه نه تنها نظام بشري را تداوم ميدهد، بلكه افرادبشر را نيز تعالي ميبخشد. دوم جامعه مدني، كه نهادهاي خاصي براي تنظيم و تسهيل فعاليتها دارد و از ديدگاه هگل، ابزاري براي نيل به اهداف شخصي ميباشد. و سوم، دولت، كه منظور هگل مجموعهاي از نهادها نبود بلكه تجسم عيني حيات اخلاقي را درنظر داشت و حتي در مورد دولت پروس نيز به دلوتي اخلاقي و با هدف، ميانديشيد. وي در دوره انقلاب كبير فرانسه، تحت تاثير اين رويداد مهم قرار گرفت اما ديري نپاييد كه با الهام از يوهان فيخته، ديگر فيلسوف آلماني كه شعارش "آلمان فوق همه" بود، آلمان را علت غايى آفرينش جهان عنوان كرد. هگل كه فلسفه نژاد برتر فيخته، در او آتشي را روشن ساخته بود اعلام داشت كه تمام جهان بر جاده انحطاط و زوال است جز آلمان. آلمان مقصد مطلق تاريخ است و تنها آلمانيها هستند كه مشعل تمدن را به پيش ميبرند. از اين رو به عقيده هگل، سرنوشت چنين است كه آلمان بر تمام دنيا تسلط يابد. هگل همچنين، آزادي خودآگاهانه رعاياي آلماني را فرمانبرداري از شاه آلمان عنوان ميكرد و پادشاه آلمان را در كشاندن رعاياي خود به نام وطن براي تجاوز به جهان آزادي قلمداد مينمود، زيرا هگل تنها آلمان را روحاً زنده ميپنداشت و بقيه جهان را مرده تصور ميكرد. با اين حال، پايه فلسفه بغرنج و پيچيده هگل كه بر تصورات بياساس گذاشته شده و با هاله غليظي از راز وَري احاطه شده بود، يكي از اسبابهايى شد كه تاريخ جهان، بازيچه دست ناسيوناليسم آلماني گردد. در نتيجه ابهام نوشتههاي هگل، هر كس و هر دستهاي به نفع خود از فلسفه او بهرهبرداري كرد، اما بيشتر از همه كس، فلسفه او روح توحّش و تجاوز را در مردم پروس دميد. بر همين اساس، نازيها كه فلسفه خود را بر مبناي تفسير اهريمني فلسفه هگل نهاده بودند، عقيده داشتند كه آزادي يعني تسليم به قدرت جبار. درباره هگل، اختلاف نظر فراوان وجود دارد. عدهاي از فلاسفه او را متفكري مرتجع، عدهاي ديگر محافظهكار و بالاخره بعضي، متفكري تندرو و افراطي ميدانند. آزادي خواهان او را الهام بخش هيتلر و موسوليني ميدانند و محكومش ميكنند. فاشيستها نيز او را پيشرو ماركس و لنين ميشمارند و محكوم مينمايند. مجموعه آثار هگل كه الهام بخش كابوسهاي اهريمني چون هيتلر بود، پس از مرگش در هجده مجلد به چاپ رسيد كه برخي از اين آثار عبارتند از معرفت علم منطق، دايرةالمعارف علوم فلسفي و اصول فلسفه و حقوق. فريدريش هِگِل سرانجام در چهاردهم نوامبر 1831م در 61 سالگي جان سپرد.