رحلت فقيه، محدث، مفسر و اصولي شيعه آيتاللَّه "جعفر نزاري نقدي" (1329ش)
آيتاللَّه شيخ جعفر نزاري نقدي در سال 1265ش (1303ق) به دنيا آمد و از خردسالي، شوق فطري طبيعي به علم و ادب و تحصيل كمالات داشت. از اينرو در ابتدا اصول قرائت و خط عربي و فارسي را فرا گرفت و در چهارده سالگي براي ادامه تحصيل عازم حوزه علميه نجف اشرف گرديد. پس از تكميل مقدمات و سطوح، در درس خارج حضرات آيات عظام: آخوند ملامحمد كاظم خراساني، سيد محمد كاظم يزدي و شيخ احمد كاشف الغطا و ديگر استادان عصر حاضر شد و مراتب عالي علمي را پيمود. در اينحال با اصرار جمعي از مؤمنان يكي از مناطق شيعهنشين جنوب عراق و به دستور استادش، علامه يزدي، جهت تبليغ دين و نشر علوم اسلامي و حل دعاوي شرعي راهي منطقه العماره گرديد. آيتاللَّه نزاري پس از حدود ده سال اقامت در العماره، به عضويت دادگاه شرعي بغداد منصوب شد اما پس از مدت كوتاهي از اين مقام كنارهگيري كرد و در نجف اشرف به تاليف و تدريس و ارشاد مردم همت گماشت. از اين فقيه اصولي آثار متنوعي به جاي مانده كه الانوارُالعلويه و الاسرارُ المُرتَضَويه، القوانينُ المَنطقيه و نيز حواشي بر شرايع و معالم و شرح شمسيه از آن جملهاند. آيتاللَّه جعفر نزاري نقدي سرانجام در بيست و هشتم مهر 1329ش برابر با هفتم محرم الحرام 1370ق در 64 سالگي در نجف اشرف درگذشت و در تاسوعاي حسيني در آن شهر به خاك سپرده شد.
رحلت "زينب بنت خزيمه" همسر پيامبر(ص) در مدينهي منوره (4 ق)
زينب بنت خزيمه پس از آن كه شوهر اولش در اُحد به شهادت رسيد، به شرف ازدواج با حضرت محمد(ص) نايل شد و چند ماه پس از آن بدرود حيات گفت. اين بانوي بزرگوار از كثرت رَحْم و اطعام و صدقه برمساكين و فقرا به "امُّ المساكين" شهرت دارد.
آغاز قيام توابين در كوفه به رهبري "ابن صُرَد خزاعي" عليه حكومت ظُلم اُموي (65ق)
گروهي از مردم كوفه كه از شهادت امام حسين(ع) سخت اندوهگين شده و از اين كه امام را ياري نكردند، پشيمان شدند، توبه نموده و خود را توّابين ناميدند. اينان پس از اين كه بر مزار سيدالشهداء به عزاداري پرداختند، به رهبري سليمان بن صُرَد خزاعي از اصحاب رسول خدا و شانزده هزار نفر، راهي كوفه شدند تا انتقام خون امام حسين(ع) رابگيرند. در نتيجه، جنگي با لشكر شام روي داد كه سليمان كشته شد و سپاه منهزم گرديد.
عقب نشيني سپاه "ناپلئون بُناپارت" از روسيه به علت سرماي شديد منطقه (1812م)
با روي كار آمدن ناپلئون بُناپارت در فرانسه و وقوع جنگهاي مختلف، اين كشور به بزرگترين قدرت اروپا و جهان مبدل شد و در سال 1810 به وسيعترين حدِّ خود رسيد. قلمرو امپراتوري ناپلئون، بخش اعظم اروپا را از ايتاليا و اسپانيا تا هلند و آلمان و لهستان فرا گرفت، ولي ناپلئون به اين هم اكتفا نكرد و در سال 1812م با يك نيروي عظيم پانصد هزار نفري به سرزمين پهناور روسيه يورش برد. نيروهاي مهاجم در مدتي كمتر از سه ماه تا مسكو رسيدند ولي هنگام ورود ناپلئون به مسكو، مدافعان شهر، آن را آتش زدند تا چيزي به دست فرانسويان نيفتد. اين عملْ مؤثر واقع شد و سربازان ناپلئون در جريان نبرد، با گرسنگي روبرو گرديدند. همچنين سرماي كشنده روسيه و بيماري باعث شد كه سپاه ناپلئون در نوزدهم اكتبر 1812م مجبور به عقب نشيني شده و شهر را ترك كنند. ولي در مسير عقبنشيني نيز سربازان روسي مرتباً آنها را مورد حمله قرار داده و مانع از رسيدن آذوقه به آنان ميشدند. در جريان اين حمله و عقبنشيني تاريخي، از صدها هزار نيروي فرانسوي تنها در حدود سي هزار سرباز خسته، جان سالم به در بردند. در اين هنگام ناپلئون با شتاب به پاريس برگشت تا پول تجهيزات و لشكريان مورد نياز خود را براي حملات بعدي خويش فراهم آوَرَد، اما دول اروپايي با اتحاد عليه كشور ضعيف شده فرانسه، به كشور گشاييهاي ناپلئون خاتمه داده و شكست ناپلئون را قطعي كرده و پس از دستگيري وي را تبعيد كردند. شكست ناپلئون در روسيه، آغازي بر افول اقبال سياسي و نظامي او در اروپا بود كه درنهايت به فروپاشي امپراتوري وي انجاميد.