برگزاري اولين جلسه مجلس شوراي ملي پس از پيروزي نهضت مشروطه (1285 ش)
به دنبال فراگير شدن نهضت مشروطه ايران و صدور فرمان مشروطيت توسط مظفرالدين شاه قاجار، انتخابات مجلس شوراي ملي انجام گرفت و جمعاً 200 نفر به مدت دو سال به اين سمت انتخاب شدند. از نكات قابل توجه در فرمانهاي مظفرالدين شاه كه بر اثر فشار مردم و اوجگيري نهضت، مجبور به آن گرديد، اين است كه در دستخط اول، وعده تشكيل مجلس شوراي ملي داده شده بود ولي در دستخط دوم، به دليل خواست مردم، مجبور به دستور تشكيل مجلس شوراي اسلامي گرديد. اين ميتواند نشانگر تاكيد مردم و نمايندگان نهضت و صفوف اول مبارزه بر خواستههاي اسلامي باشد كه با كارشكنيهاي عوامل دربار و فرنگ رفتهها، سرانجام در عمل دچار تحريف گرديد. اين انتخابات بر طبق نظامنامه، صنفي بود و طبقات شاهزادگان، اعيان و اشراف، مالكين، بازرگانان، اصناف و علما و طلاب، براي خود در مجلس نماينده برگزيدند. سرانجام اولين جلسه مجلس شوراي ملي، با حضور نمايندگان مجلس، علماي اعلام، شاهزادگان، سفراي كبري و وزراي مختار، ساير بزرگان پايتخت و مقامات حكومتي و اداري در چهاردهم مهر 1285 ش برابر با 18 شعبان 1324 ق در كاخ گلستان تشكيل گرديد. در اين مراسم، شاه عليل و مريض را با زحمت آوردند و بر كرسي نشاندند. وي كه روزهاي آخر عمر را ميگذراند، با صداي ضعيف و لرزان گفت: "ده سال است آرزوي اين روز را داشتم، الحمداللَّه كه به مقصود خود رسيدم." پس از آن، انتخابات داخلي مجلس انجام گرفت و كار آن آغاز شد. در اولين دوره مجلس شوراي ملي، هيئتي مأمور تدوين قانون اساسي گرديد و قانون مزبور به اسم نظامنامه سياسي در 51 اصل، تهيه و تنظيم و پس از تصويب نمايندگان به تأييد شاه رسيد. مجلس اول در واقع يك مجلس انقلابي بود و در استقرار اصول عدالت و قطع نفوذ متنفذين و مستبدين اهتمام بسيار نمود.
افتتاح آخرين دوره مجلس سنا و شوراي ملي (1357ش)
از زمان وقوع انقلاب مشروطه در ايران تا پيروزي انقلاب اسلامي، مجلس شوراي ملي 24 دوره از عمر خود را سپري نمود. در مراسم افتتاحيه هر دوره شاه ايران به عنوان فرد اول مملكت به نطق افتتاحيه ميپرداخت و در آن ضمن ترسيم سياستهاي آينده كشور جهت بهبود رفاه اقتصادي و گسترش آزاديهاي سياسي وعدههايي ميداد با اين حال همه ملت و حتي مسئولان مملكتي ميدانستند كه هم مجلس شورا و مجلس سنا جنبه سمبليك و صوري دارد و هيچگونه كارايي و توانايي براي رسيدگي به اوضاع مملكت را ندارند و همه سخنان شاه چيزي جز سخنراني نيست. با اين حال، مجلس در آغاز دوره بيست و چهارم همانند ساير دورهها شاهد سخنراني افتتاحيه محمدرضا پهلوي بود و اين همزمان با روند رو به رشد تظاهرات و راهپيماييها عليه شاه و حكومت شاهنشاهي در سراسر ايران بود. در آخرين اجلاسيه مجلسين كه بر خلاف هميشه هيچ كدام از اعضاي خاندان سلطنتي حضور نداشتند شاه در نطق خود ضمن اشاره به اجراي سياست توسعه آزاديهاي دموكراتيك و ايجاد فضاي بازتر سياسي به وقوع اشتباهات و سوء استفادههايي كه باعث ايجاد نارضايتيها شده بود، اعتراف نمود. با اين حال 4 ماه بعد با درهم پيچيده شدن طومار حكومت پهلوي، نهادهاي صوري مشروطه نيز به تاريخ پيوست.
روز دامپزشكي
در سال 1369 شمسي به دنبال پيگيري و تلاش دامپزشكان براي اختصاص روزي از روزهاي سال در تقويم رسمي كشور به نام روز دامپزشكي، جناب آقاي دكتر حسن تاجبخش استاد ممتاز دانشگاه تهران و چهره ماندگار دامپزشكي و مؤلف كتابهاي تاريخ دامپزشكي و پزشكي ايران ماه مهر را به عنوان ماهي شايسته به خاطر آغاز سال تحصيلي و روز چهاردهم را به ياد گوش روز كه در ايران باستان روز مباركي بود و در منابع اسلامي هم آمده است پيشنهاد و مطرح نبودند و از طريق مجار ذيربط چهاردهم مهرماه به عنوان روز دامپزشكي معين شد.
درگذشت آيت اللَّه "مجتهد تبريزي" عالم بزرگ اسلام (1337 ق)
حاج ميرزا مصطفي مجتهد تبريزي از افاضل علماي تبريز است كه بسيار كريم النفس و خوش خلق و داراي ذكاوت و هوش سرشار بود. ميرزاي مجتهد تبريزي در خانداني فاضل و عالم پرور به دنيا آمد. وي در فقه، اصول، نجوم، رياضيات، شعر و ادب تبحر داشت و كمال او بر همگان آشكار بود. در ابتدا به تحصيل مقدمات پرداخت و سپس در نجف اشرف از درس آخوند خراساني، شيخ الشريعهي اصفهاني، سيدمحمدكاظم يزدي و ديگر بزرگان استفاده كرد. العَروض، حاشيهي كفايةالاصول و اللباس المشكوك از جمله تاليفات ايشان است.
تولد "دنيس ديدِرو" مؤلف اولين دائرة المعارف جهان (1713م)
دنيس ديدِرو فيلسوف و دانشمند فرانسوي در 5 اکتبر سال 1713 در شهر لانگِر فرانسه به دنيا آمد. وي بيآنكه تحصيلاتي در رشته مشخصي داشته باشد، بر اثر همت و پشتكار خود، به زبانهاي لاتين، انگليسي، ايتاليايى و علم رياضيات تسلط يافت و در فلسفه، هنر و ادبياتْ صاحب نظر گرديد. وي در قوت بيان وسرعت انتقال و درك مسائل مشكل و دريافتن مطالب تازه، كمتر نظير داشت و از جواني با پژوهش و تحقيق آشنايى يافت. ديدرو در جواني به جرم نگارش مقالاتي درباره تكامل، كه حدود يك قرن بعد توسط چارلز داروين، طبيعيدان انگليسي كامل و اثبات شد، محكوم به زندان گرديد و پس از آزادي از حبس، تصميم گرفت با همكاري عدهاي از نويسندگان فرانسوي، دايرةالمعارفي را بنگارد. غرض او و ساير نويسندگان اين كتاب، بيش از همه، آشنا كردن عامه به معارف عمومي و تربيت افكار و اذهان ايشان بود. هرچند ديدرو در مسائل مذهبي، از عقايد عامه تجاوز نميكرد، ليكن در تقرير مسائل علمي و اجتماعي، مقالات را طوري ترتيب ميداد كه راه بحث و نظر بر عموم خوانندگان در خصوص اوضاع زمان باز باشد و اساس تقليد كوركورانه، تزلزل پذيرد. به منظور آنكه دايرةالمعارف مزبور شامل مطالب واقعي با جنبههاي متعدد باشد، قسمتهاي عمدهاي از انديشههاي فلسفي كه مخالف رهبران كليسا بود در آن چاپ شد كه پس از انتشار جلد اول آن، چاپ مجدد و ادامه كار آن ممنوع گرديد. با اين حالْ ديدِرو با سختي و زحمت و به تنهايى به مدت بيست سال به تكميل اين دايرةالمعارف پرداخت و آن را به طور پنهاني چاپ و منتشر ساخت. دايرةالمعارف ديدرو به عنوان اولين دايرةالمعارف جهان، آكنده از آزادي خواهي و مخالفت با زيادهرويهاي مقامات كليسا، دستگاه قضايى و حكومت وقت بود و نويد استقلال، آزادي، مشروطيت و حقوق ميداد. انتشار دايرةالمعارف ديدرو در ايجاد افكار آزادي خواهانه نقشي اساسي و ارزشمند ايفا كرد، به طوري كه آن را از علل بروز انقلاب كبير فرانسه در سال 1789م دانستهاند. اما دنيس ديدرو پنج سال قبل از بُروز انقلاب، در 30 ژوئیه1784م در 71 سالگي درگذشت. ديدرو در تفكرات فلسفي خود، بيشتر از نظريات شكاكانه در باب حيات پيروي ميكرد نه عقايد جزمي. وي بر اين عقيده بود كه هيچ چيز را براي هميشه نميتوان حقيقت مطلق انگاشت. دنيا دائماً در حال تغيير است و دريچه ذهن ما بايد به روي همه وجوه مختلف اين تغييرات باز باشد. پس بايد پايبند عقل و استدلال نشد و در مورد ايمان خويش نيز به احتياط عمل كرد. دنيس ديدِرو به سبب قدرت خلاقه شگرف و انديشههاي بديع و افكار علمي و فلسفي تازه و نو، يكي از نوابغ عالم ادب به شمار ميرود. وي همچنين پديد آورنده نقد هنري است.
وقوع شورش تاريخي سلطنت طلبان در جريان انقلاب فرانسه (1795م)
بعد از وقوع انقلاب فرانسه در سال 1789م و شكلگيري دوره جديد، قانون اساسي اين كشور در سال 1791م تصويب گرديد. چندي بعد اين قانون تكميل شد و براساس بخشي از آن، مجلس از دو قسمت تشكيل ميشد. يك شوراي پانصد نفره كه اعضاي آن بالاي سي سال سن داشتند و داراي حق انشاء و تدوين قوانين بودند و يك شوراي پيران (مانند سنا) كه شامل 250 عضو بالاي 40 سال بود كه حق تبديل مصوبات شوراي اول به قانون را داشت. در عين حال به منظور خنثي كردن طغيان ناگهاني سلطنتطلبان و طرفداران شاه، قانون مقرر داشت كه در انتخابات بعدي، دو سوم نمايندگان مجلسِ قانونگزاريِ جديد، از بين نمايندگان فعلي انتخاب شوند. اين مصوبه كه به فرمان دو سوم معروف شد، در پاريس با مخالفتهايى روبرو گشت. با استفاده از اوضاع متشنج و اعتراضات مردمي، قيام سلطنتطلبان به وقوع پيوست كه خطري براي حكومت انقلابي به وجود آورد. ادامه اين وضعيت باعث شد تا شورشهاي پراكندهاي در مناطق گوناگون كشور شكل گرفته و از جمله مشروطهخواهان توانستند با استفاده از نارضايتي گسترده مردمي، بار ديگر بر بخشهايى از مناطق تسلط يابند. اين مسئله باعث شد تا حكومت وقت با كشاندن نيروهاي نظرامي به پايتخت دست به مقابله زند. در 5 اكتبر 1795م عصيان علني و شورش عمومي با شركت حدود 25 هزار پاريسي شكل گرفت. تظاهركنندگان كه به جنگافزار هم مجهز بودند نواحي متعددي را تصرف نمودند اما باراس كه فرماندهي نيروهاي نظامي را برعهده داشت با كمك معاون خود ناپلئون بُناپارت و آتش سنگين توپخانه، توانست شورش را درهم شكند. گرچه عدم حمايت عمومي مردم از سلطنتطلبان از ديگر عوامل شكست آنها به شمار ميرفت.