واگذاري شيلات شمال ايران به "استفان ليانازوف" سرمايهدار روسي (1272 ش)
پس از آنكه ناصرالدين شاه قاجار امتياز رويتر مبني بر تاسيس بانك شاهنشاهي و بهرهبرداري از بعضي معادن ايران را به انگليسيها واگذار كرد، دولت روسيه نيز به همچشمي انگلستان در صدد اخذ امتياز جديدي بود. سرانجام دولت روس با تحت فشار قرار دادن شاه، امتيازات متعددي از جمله امتياز شيلات شمال ايران و صيد ماهي و نيز امتياز تاسيس بانك استقراضي را به دست آورد. در اين ميان، استفان ليانازوف، از سرمايهداران روسي، امتياز شيلات شمال ايران را به دست آورد. پس از مرگ ليانازوف، امتياز شيلات شمال به ورثه او منتقل گرديد. پايان آخرين دوره امتياز ليانازوف، با انقلاب روسيه و از هم گسيختن امور ورثه مصادف شد. پس از آن از سال 1301 تا 1306 ش دولت شوروي با پرداخت مبلغي، از شيلات بهرهبرداري ميكرد. اين امتياز بعدها به صورت مشاركت بين ايران و انگلستان ادامه يافت تا اين كه با ملي شدن شركت شيلات ايران در سال 1331 ش، تمام امور مربوط به ماهيگيري، به دولت ايران محول گرديد.
تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره لزوم پايان جنگ ايران و عراق (1366ش)
قطعنامه 598 شامل 10 ماده بود كه به اتفاق آراي 15 عضو شوراي امنيت به تصويب رسيد. اين قطعنامه يكي از معدود موارد مورد اتفاق پنج عضو دايمي شوراي امنيت در تاريخ چهل ساله سازمان ملل تا آن روز به شمار ميرود. رژيم بعثي عراق بلافاصله موافقت بدون قيد و شرط خود را با مفاد آن، مشروط به متابعت ايران از آن اعلام نمود. از آنجا كه در قطعنامه 598، برخلاف قطعنامههاي قبلي اين سازمان، تا حدودي نسبت به حقوق ملت ايران توجه شده و نكات مثبت در آن آمده بود، دولت ايران آن را رد نكرد و تنها شرط تحقق آن را تعيين متجاوز اعلام نمود. پا فشاري ايران براي شناسايي متجاوز، بار ديگر بر دشمنان ايران گران آمد و آنان را وارد ميدان كرد كه در اين ميان آمريكا با حضور بيش از 43 رزمناو در خليج فارس و ديگر متحدان نيز با اهداي سلاحهاي گوناگون، اوج اتحاد خود را با رژيم عراق به نمايش گذاشتند. از آن پس، دشمن بعثي با حمايت همه جانبه و به كارگيري گسترده سلاحهاي شيميايي، غيرانسانيترين اعمال را در جنگ انجام داد و حتي از كشتار مردم كشور خود نيز كه به رزمندگان اسلام پناه داده بودند، ابا نكرد. سرانجام با وقوع حوادث متعدد، رهبر كبير انقلاب اسلامي، با درك توطئه غرب و نيز در نظر گرفتن منافع و مصالح نظام، قطعنامه 598 شوراي امنيت را يك سال بعد در 27 تيرماه 1367 پذيرفتند.
آغاز عمليات والفجر 2(1362ش)
عمليات والفجر ۲ در چنين روزي از سال ۱۳۶۲ هجري شمسي بهعنوان نخستين عمليات منظم در جبههي شمالي جنگ آغاز کرد. عمليات والفجر ۲ از سلسله عملياتهاي والفجر، در ۲۹ تيرماه ۱۳۶۲ش در منطقهي مرزي پيرانشهر و بلنديهاي حاجعمران در شمال غربي ايران، توسط يگانهاي سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي ايران به اجرا درآمد. حمله در ساعت ۲۴ با رمز "يا الله يا الله يا الله" آغاز شد. هدف نيروهاي خودي تجزيه و انهدام نيروي دشمن و فتح چندين ارتفاع مهم منطقه بهمنظور خارج ساختن شهرهاي مرزي از آتش سنگين توپخانه و ديد دشمن بود. به اين ترتيب، پادگان حاجعمران آزاد و نيروهاي ايراني بر شهر "چومانمصطفي" عراق مسلط شدند. در اين عمليات همچنين تردد افراد ضد انقلاب و نفوذ آنها از سوي خاك عراق به ايران محدودتر و زمينه براي اجراي عمليات نفوذي به قلب دشمن فراهم شد. بهويژه آنكه شهر "اربيل" و "كركوك" عراق و تأسيسات نفتي شهر كركوك به محل استقرار نيروهاي خودي نزديك بود. در اين عمليات، ۱۶ گردان از سپاه پاسداران و ۶ گردان پياده و يك گردان مكانيزه از ارتش شركت داشتند و هوانيروز كار پشتيباني را انجام ميداد. طي اين عمليات و در همان ساعات نخستين، ضمن آزادسازي چندين روستاي منطقه، گمرك پيرانشهر به دست نيروهاي ايراني افتاد و تا پايان دو هفته نبرد و درگيري؛ چندين تنگهي مهم و ارتفاعات معروف منطقه و در مجموع ۲۰۰ كيلومتر مربع از خاك ايران و عراق آزاد شد. همچنين ۵ فروند هواپيماي روسي عراق، ۱۰ فروند چرخبال، ۴۰ دستگاه تانك و نفربر زرهي، ۴۵ دستگاه خودروي مهمات و خودروهاي ديگر و چندين قبضه سلاح سنگين و نيمهسنگين از ارتش عراق منهدم و شماري از يگانهاي كماندويي، مكانيزه و پيادهي آنها متلاشي و بيش از ۴۲۰۰ تن از نيروهاي بعثي عراقي كشته، زخمي يا اسير شدند. در ميان غنائم به دست آمده از ماشين جنگي صدام، ۲۰ دستگاه تانك و نفربر، ۱۲ قبضه انواع توپ،۵۰ دستگاه خودروي نظامي، چندين دستگاه خودروي مهندسي، صدها قبضه سلاح سبك و نيمهسنگين و تيربار و خمپارهانداز به چشم ميخورد. از جملهي اتفاقات مهم در اين عمليات، شهادت محمد بروجردي قبل از عمليات، شهادت حجتالاسلام والمسلمين مصطفي ردانيپور فرماندهي لشكر ۱۴ امام حسين (ع) در حين عمليات و شهادت شهيد ذبيحالله عاصيزاده فرماندهي تيپ ۱۸ الغدير ميباشد.
تصرف بغداد توسط "تيمور گوركاني" و قتل هزاران نفر از مردم(804ق)
تيمور گوركاني معروف به تيمور لنگ طي دوران سلطنت سي و شش سالهاش، سه يورش وحشيانهي سه، پنج و هفت ساله به نواحي اطراف ايران داشت و در هر نوبت، صدها هزار نفر را قتل عام كرد. وي پس از فتح هر شهر، از سرهاي كشتگان، منارهها ميساخت و يادبودي از قساوت و سنگدلي در يادها ميگذاشت. در جريان يورش هفت سالهي تيمور، وي شهر بزرگ بغداد را كه در قتل و غارت هلاكوخانِ مغول در سال 565 ق ويران شده بود تصرف كرد و چون چند سرباز او در آن شهر كشته شده بودند، دستور داد تا هر يك از سربازان او دو سر حاضر كنند و به دنبال آن، قتل عام سختي در بغداد رخ داد و هزاران نفر از كوچك و بزرگ و زن و مرد بيگناه، در پنجهي قهرِ سربازانِ خونخوارِ تيمور لنگ مبتلا گرديده و كشته شدند. تيمور سرانجام پس از جنايات فراوان و غارت بغداد، آن را همچون ويرانهاي ترك كرد.
شكست چين در جريان جنگ با انگلستان موسوم به جنگ ترياك (1842م)
در آستانه قرن نوزدهم ميلادي، در حالي كه سه قرن از تماس و تجارت پرتغاليها با چين ميگذشت، چندين كشور اروپايى ديگر نيز به تجارت با چين مشغول بودند كه مهمترين آنها، انگلستان بود. در نيمه اول اين قرن، انگليسيها با تسلط كامل بر هندوستان و انحصار بازار چين، در شمار قدرت مسلط استعماري آسيا قرار گرفتند. آنچه كه انگلستان را بيش از ديگران، به توسعه تجارت با چين برميانگيخت، گسترش فعاليتهاي اقتصادي آنان با هند و نواحي مجاور آن بود. از جمله كالاهايى كه انگليسيها به چين وارد ميكردند ترياك بود. افزايش مصرف ترياك و شمار معتادان چيني، كمكم دولت چين را به واكنش واداشت و در نهايت واردات و فروش اين ماده مخدر را ممنوع كرد. اما انگليسيها كه به راحتي نميتوانستند از اين تجارت سودآور چشمپوشي كنند، به قاچاق اين ماده مهلك ادامه دادند. در اين ميان دولت چين با قدرت تمام، با قاچاق ترياك مقابله كرد. در عوض، انگليسيها به بهانه ضبط و مصادره ترياكهاي متعلق به بازرگانان انگليسي، جنگي را در اول ژوئيه 1839م به راه انداختند كه به جنگ ترياك معروف شد. نيروهاي متجاوز در نخستين مراحل جنگ، بندر كانتون در جنوب چين را به توپ بستند و سپس بندر تجاري هنگ كنگ را نيز به تصرف خود درآوردند. چينيها پس از تحمل خسارات فراوان در اين جنگ، سرانجام به شرايط صلح انگليس گردن نهادند. در نهايت به موجب قراردادي كه در 19 ژوئيه سال 1842م بين دو طرف به امضا رسيد، بندر مهم هنگكنگ به انگليس تسليم گرديد و پنج بندر بزرگ چين براي تجارت و رفت و آمد كشتيهاي خارجي آزاد شد. بندر هنگكنگ سرانجام پس از بيش از يكصد و پنجاه سال، در اول ژوئيه 1997م به حاكميت چين بازگشت. (ر.ك: 1 ژوئيه)