ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 28 ارديبهشت 1403
جمعه 28 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399     |     کد : 191989

روز شمار تاريخ

چهارشنبه27فرودین 1399-21شعبان 1441-15آوریل 2020

آغاز سلطنت "جلال‏الدين ملكشاه سلجوقي" پس از قتل پدرش "آلپ ارسلان" (465ق)

آغاز سلطنت "جلال‏الدين ملكشاه سلجوقي" پس از قتل پدرش "آلپ ارسلان" (465ق)

آغاز سلطنت "جلال‏الدين ملكشاه سلجوقي" پس از قتل پدرش "آلپ ارسلان" (465ق)
سلطنت جلال‏الدين ملكشاه سلجوقي پس از قتل پدرش آلپ‌‌‌‌‌‌‌ارسلان در چنين روزي از سال ۴۶۵ هجري قمري آغاز شد. طغرل بنيادگذار سلسله سلجوقي، تلاش زيادي براي به دست آوردن قدرت کرد. پس از وي، بهره آن قدرت را آلپ‌‌‌‌‌‌‌ارسلان و فرزندش ملکشاه سلجوقي بردند. آنان در دوراني نسبتاً آرام و در عين حال مقتدرانه و باعظمت سلطنت کردند. ملکشاه تنها هجده سال سن داشت که به پادشاهي کشوري به اين بزرگي رسيد. وي پس از بيست سال، در سن سي و هفت سالگي درگذشت. ممالک تحت سلطه ملکشاه، به‌‌‌‌‌‌‌قدري گسترده است که با قلمرو عباسيان در آغاز خلافتشان قابل قياس است. ملکشاه بر سر سفره آماده نشست. راوندي به‌‌‌‌‌‌‌حق مي‏گويد: پدران سلطان ملکشاه جهانگيري کردند و او جهانداري. با اين حال، خود ملکشاه نيز تلاش زيادي از خود نشان داد. ماوراءالنهر با وجود دولت قراخاني، در اختيار ملکشاه بود. در بخش آذربايجان و ارمنستان، فرزندان قتلمش سلجوقي فتوحاتي داشتند که گرچه قلمروشان به مملکت ملکشاه ضميمه نشد، اما به هر روي تحت سلطه خاندان سلجوقي بود. زماني که سليمان فرزند قتلمش انطاکيه را تصرف کرد، خبر فتح آن را به ملکشاه نوشت و به او تبريک گفت. از سوي ديگر، مناطق مرکزي ايران تا جنوب ايران به‌‌‌‌‌‌‌طور کامل تحت سلطه اين شاه قدرتمند بود. هم‌‌‌‌‌‌‌چنين سرزمين‏هاي عربي، از شمال عراق تا شام و از آن سوي تا جزيرةالعرب همه در اختيار سلجوقيان قرار گرفت. با مرگ آلپ‌‌‌‌‌‌‌ارسلان، ملکشاه به‌‌‌‌‌‌‌سرعت به سوي ري حرکت کرد. اين اقدام از آن روي بود که احتمال شورش برخي از اميران سلجوقي بود، طبعاً تسلط آن‌‌‌‌‌‌‌ها بر ري که کليد اصلي تسلط بر اين قلمرو وسيع بود، دشواري زيادي به‌‌‌‌‌‌‌همراه داشت. قاورد برادر آلپ‌‌‌‌‌‌‌ارسلان، حاکم کرمان به سوي ري تاخت. ملکشاه نيز با سپاه خويش به سوي وي رفت. آن‌‌‌‌‌‌‌ها در کرج ابودلف با يکديگر مصاف دادند. سپاه قاورد شکست خورد و خود وي، اندکي بعد دستگير و کشته شد. با اين حال، ملکشاه کرمان را به فرزندان او سپرد. ملکشاه سلجوقي اصفهان را به‌‌‌‌‌‌‌عنوان پايتخت انتخاب کرد. به‌‌‌‌‌‌‌همين دليل در طول سال‌‌‌‌‌‌‌هاي سلطنت خود به آبادي اين شهر همت گماشت. راوندي نوشته است: از جهت دارالملک و نشست خويش از همه ممالک اصفهان اختيار کرد و آنجا عمارت‏هاي بسيار فرمود در شهر از کوشک‏ها و باغ‏ها. اين مرکزيت در کنار درايت و ذکاوت نظام‌‌‌‌‌‌‌الملک سبب شد تا دامنه اين دولت تا اين حد گسترش يافته و آرامش و ثبات بر آن حکم‌‌‌‌‌‌‌فرما باشد. روابط ميان ملکشاه و القائم عباسي (م ۴۶۷) بسيار خوب بود. در اوايل سال ۴۶۶ القائم، حکم سلطنت ملکشاه را توسط گوهرآيين نزد وي فرستاد. با مرگ آلپ‌‌‌‌‌‌‌ارسلان و بازگشت ملکشاه از ماوراءالنهر، حاکم سمرقند، برخي نواحي، از جمله ترمذ را به تصرف خود درآورد که سبب رفتن ملکشاه به آن ديار و بيرون راندن وي از بلخ و سمرقند شد. او آن سرزمين را به برادرش شهاب‌‌‌‌‌‌‌الدين تکش داد. تکش در سال ۴۷۳ بر ملکشاه شوريد، اما کار با صلح تمام شد. وي در سال ۴۷۷ نيز بار ديگر سر به شورش برداشت که سرکوب شد. مقتدي خليفه وقت عباسي دختر ملکشاه را در سال ۴۷۴ خواستگاري کرد که دختر، مشروط به آن‌‌‌‌‌‌‌که خليفه همسر و کنيز ديگري نداشته باشد، حاضر به قبول اين ازدواج شد. خليفه شروط را پذيرفت و ازدواج صورت گرفت(!) گويا عروس به سال ۴۸۰ عازم خانه بخت شد و در سال ۴۸۲ با يک فرزند از خليفه به‌‌‌‌‌‌‌صورت قهر به اصفهان بازگشت. ملکشاه سفرهايي به کرمان و خوزستان داشت که براي آرام کردن و تثبيت اوضاع سياسي آن مناطق انجام مي‏شد. او در سال ۴۷۹ به حلب رفت و پس از گشودن آن، به بغداد وارد شد. نظام‌‌‌‌‌‌‌الملک نيز در اين سفر سلطان سلجوقي را همراهي مي‏کرد. آن‌‌‌‌‌‌‌ها با يکديگر مرقد امام موسي بن جعفر (ع) و نيز معروف کرخي و احمد بن حنبل را زيارت کردند. روزهاي بعد، سلطان و وزير به زيارت قبر اميرالمؤمنين (ع) و امام حسين (ع) رفتند. در همين سفر، نظام‌‌‌‌‌‌‌الملک وارد مدرسه نظاميه بغداد شد، به کتابخانه مدرسه رفت و ساعتي به مطالعه کتاب‏ها پرداخت. آن‌‌‌‌‌‌‌ها در سال ۴۸۰ به اصفهان بازگشتند. سلطان در سال ۴۸۲ بار ديگر با سپاهي بي‏کران عازم ماوراءالنهر شد و تا کاشغر رفت و بار ديگر نفوذ خود را در اين مناطق تثبيت کرد. سلطان و وزير، يک بار ديگر به سال ۴۸۴ به بغداد رفتند و سپس به اصفهان ‏بازگشتند. در سال ۴۸۵ بار ديگر سفر بغداد پيش آمد که خواجه در صحنه - شهرکي ميان همدان و کرمانشاه - توسط يکي از فدائيان اسماعيلي کشته شد. برخي از نقل‏هاي تاريخي حکايت از آن دارد که در اصل سلطان يا تاج‌‌‌‌‌‌‌الملک که رقيب نظام‌‌‌‌‌‌‌الملک بوده، در اين کار دست داشته‏اند. سي و سه روز پس از آن، سلطان نيز در بغداد به‌‌‌‌‌‌‌دليل بيماري ناشناخته‏اي درگذشت. هم‌‌‌‌‌‌‌اکنون مقبره‏اي در خيابان احمدآباد اصفهان، کوچه خواجه نظام‌‌‌‌‌‌‌الملک وجود دارد که گفته مي‏شود هر دوي آن‌‌‌‌‌‌‌ها در کنار يکديگر در آنجا دفن شده‏اند.

ولادت تاج‌‌‌‌‌‌‌الاسلام ، محدث و مورخ معروف سده‌‌‌‌‌‌‌ ششم هجری (506ق)

ولادت تاج‌‌‌‌‌‌‌الاسلام ، محدث و مورخ معروف سده‌‌‌‌‌‌‌ ششم هجری (506ق)
ابوسعيد عبدالكريم بن محمد سمعاني ملقب به تاج‌‌‌‌‌‌‌الاسلام محدث و مورخ معروف سده‌‌‌‌‌‌‌ ششم هجري در چنين روزي از سال ۵۰۶ هجري قمري در مرو چشم به جهان گشود. سمعاني براي كسب علم بيش‌‌‌‌‌‌‌تر ايام خود را در سفر گذراند و به ايران، عراق، شام، حجاز و ماوراءالنهر مسافرت كرد و از عالمان هر شهر و ديار بهره علمي برد. «تاريخ مرو» از جمله سمعاني است كه از منابع مهم تحقيق درباره منطقه مرو به‌‌‌‌‌‌‌شمار مي‏‎رود اما معروف‌‌‌‌‌‌‌ترين اثر سمعاني كتاب «الانساب» است كه به انساب سمعاني نيز شهرت دارد. وي در اين كتاب، مسائلي اعم از تفاسير و علوم قرآني، ادبي، عرفاني، تاريخي، سفرنامه‌ها و دواوين را جمع‌آوري كرده است. وي هم‌چنين در اين كتاب‌ ۳۳ تفسير قرآن تا قرن ششم هجري قمري معرفي و بررسي شده است.

درگذشت ابن بصيص زبيدی ، نحودان و لغت‌‌‌‌‌‌‌شناس مشهور يمني سده‌‌‌‌‌‌‌ هشتم هجری (768ق)

درگذشت ابن بصيص زبيدی ، نحودان و لغت‌‌‌‌‌‌‌شناس مشهور يمني سده‌‌‌‌‌‌‌ هشتم هجری (768ق)
ابن بصيص زبيدي نحودان و لغت‌‌‌‌‌‌‌شناس مشهور يمني سده‌‌‌‌‌‌‌ هشتم هجري در چنين روزي از سال ۷۶۸ هجري قمري دار فاني را وداع گفت. ابن بصيص زبيدي مكني به «ابوالعباس» و ملقب به «شهاب‌‌‌‌‌‌‌الدين» بود. اين عالم مسلمان علاوه بر نحو و لغت، در عروض نيز استادي توانا محسوب مي‏شد به‌‌‌‌‌‌‌طوري‌‌‌‌‌‌‌كه از سراسر عربستان و عراق براي دانش‌‌‌‌‌‌‌اندوزي در علم نحو به محضر او مي‏‎شتافتند. از جمله ‏آثار ابن بصيص زبيدي، «عروض و قوافي» را مي‏توان نام برد. ابن بصيص زبيدي ملقب به شهاب‌‌‌‌‌‌‌الدين سرانجام در بيست و يکمين روز از شعبان‌‌‌‌‌‌‌المعظم سال ۷۶۸ هجري قمري چشم از جهان فروبست.

فاجعه غرق كشتي عظيم "تايتانيك" در اقيانوس اطلس (1912م)

فاجعه غرق كشتي عظيم "تايتانيك" در اقيانوس اطلس (1912م)
كشتي اقيانوس‏پيماي تايتانيك، در اوايل قرن بيستم ميلادي توسط انگلستان ساخته شد و علاوه بر عظمت و بزرگي ظاهري، در داخل آن نيز از لوازم لوكس استفاده شده بود. اين كشتي كه انگليسي‏ها آن را غرق ناشدني ناميده بودند، با 46/300 تُن، بزرگ‏ترين كشتي جهان تا آن مقطع به شمار مي‏رفت. با اين همه، اين كشتي در اولين سفر خود در جريان پيمودن اقيانوس اطلس دچار مشكل شد و در واقع، آخرين سفر خود را انجام داد. در نيمه شب 15 آوريل 1912م، اين كشتي با يك كوه يخ عظيم برخورد كرد و با تمامي استحكام و بزرگي‏اش، هم‏چون مقوايى درهم شكست. سرعت زياد، كمي تعداد قايق‏هاي نجات و ناآزمودگي كاركنان كشتي باعث شد تا از حدود دو هزار مسافرِ تايتانيك، در حدود هزار و پانصد نفر به همراه كشتي در اعماق دريا غرق شوند و فاجعه‏اي بزرگ و مصيبت‏بار را در آغاز قرن بيستم رقم بزند. اين حادثه سبب شد تا مقررات و تشريفات فراواني براي تأمين ايمني كشتي‏هاي اقيانوس پيما وضع گردد كه به كارگيري بيشتر وسايل ايمني، تجديدنظر در وسايل موجود در تمام كشتي‏هاي مسافربري و ايجاد مقررات سخت‏تر براي گشت و ديدباني از جمله آنهاست.

شهادت افسر مسلمان مصري "خالداسلامبولي" توسط رژيم مصر (1982م)

شهادت افسر مسلمان مصري "خالداسلامبولي" توسط رژيم مصر (1982م)
خالد شوقي اسلامبولي افسر مسلمان و مبارز مصري در سال 1958م به دنيا آمد. او در مدرسه فرانسوي نوتِردام قاهره تحصيل كرد و سپس به ارتش پيوست و در 20 سالگي با درجه ستواني در توپخانه ارتش مصر مشغول به كار گرديد. وي ضمن اين كه از افسران لايق ارتش محسوب مي‏شد، با جنبش اسلامي جهاد مصر، همكاري مخفيانه داشت. پس از امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد كه در آن انور سادات رئيس جمهور وقت مصر حكومت غاصب اسرائيل را به رسميت شناخت، نقشه ترور اين خائن به آرمان فلسطين، در ذهن خالد اسلامبولي ترسيم شد. اين نقشه در ششم اكتبر 1981م عملي گرديد و هنگامي كه انور سادات در مراسم رژه نظامي ارتش مصر در سالگرد جنگ اكتبر 1973م شركت كرده بود، خالد اسلامبولي در لحظه عبور زره‏پوش‏ها و خودروهاي نظامي از مقابل جايگاه، همراه با چند تن از نظاميان هم‏رزم خود به سوي سادات آتش گشود. خالد اسلامبولي و گروهي كه براي قتل او هم قسم شده بودند. در اين زمان در مقابل جايگاهي كه سادات و رهبران سياسي و نظامي مصر در آن نشسته بودند توقف كردند و با سرعت عملي كه بيشتر به يك فيلم سينمايى شباهت داشت از خودروي نظامي خود بيرون پريده، با شليك مسلسل و پرتاب نارنجك به طرف جايگاه سادات پيش رفتند. در اين حادثه، هفت تن از مقامات مصري به هلاكت رسيدند. كه در جايگاه بودند و سادات نيز ساعاتي بعد در بيمارستاني در قاهره به كام مرگ فرو رفت. پس از اين عمليات شجاعانه، خالد اسلامبولي كه رهبري آن را بر عهده داشت دستگير و پس از يك محاكمه طولاني، در 15 آوريل 1982م در 34 سالگي تيرباران شد. وي در جريان محاكمه خود فرياد مي‏زد: مردم! من فرعون مصر را كشتم.

 


نوشته شده در   چهارشنبه 27 فروردين 1399  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode