روز بزرگداشت ادیب و عارف شهیر "شیخ فرید الدین عطار نیشابوری"
شیخ فریدالدین محمد بن ابراهیم نیشابوری مشهور به عطار، شاعر و عارف نام آور ایرانی در قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری است. وی در ابتدا شغل عطاری داشته و پس از تغییر حال، در سِلک صوفیان و عارفان درآمد. عاقبت پس از سفرهای متعدد، در زادگاه خود رحل اقامت افکند. عطار به حق از شاعران بزرگ متصوفه است که کلام ساده و گیرنده او با عشق و شوقی سوزان همراه میباشد. زبان نرم و گفتار دل انگیزش که از دلی سوخته و عاشق و شیدا بر میآید، حقایق عرفانی را به نحوی خاص در دلها جایگزین میسازد. غیر از دیوان مفصّل عطار، مثنویهای متعدد او مانند اسرارنامه، الهینامه، مصیبتنامه، خسرونامه، سیفصل و لسانالغیب و... مشهورند. معروفترین مثنویهای عطار، منطقالطیر نام دارد و کتاب تذکرة الاولیاء در بیان مقامات عرفا نیز از آثار مشهور منثور اوست.
عملیات نامنظم فتح 5 در شمال سلیمانیه توسط سپاه پاسداران (1366ش)
عملیات نامنظم فتح 5 با رمز مبارک یا صاحب الزمان(عج) در منطقه ماووت در استان سلیمانیه عراق با هدف انهدام مراکز نظامی دشمن صورت گرفت. رزمندگان تحت فرمانده قرارگاه رمضان، متشکل از سپاه پاسداران و معارضین کُرد عراقی، با عبور از کوهستانهای صعب العبور، خود را به اهداف از پیش تعیین شده رساندند و بعثیان را مورد تهاجم قرار دادند. در این عملیات علاوه بر آزادیسازی چندین ارتفاع مهم منطقه و انهدام پایگاههای دشمن، حدود 1200 نفر از مزدوران بعث کشته و زخمی شدند و 300 تن دیگر به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.
وقوع غزوه ي "بني مُصْطَلَقْ" به فرماندهي پيامبر بزرگ اسلام(ص)(6 ق)
بنيمُصْطَلَقْ تيرهاي از قبيلهي خُزاعه ميباشند كه با قريش هم جوار بودند. آنان قصد داشتند با تهيهي سلاح و نيرو، مدينه را به محاصره درآورند. پيامبر اسلام(ص) همچون مواقع ديگر، براي خاموش كردن نطفهي فتنه، با ياران خود به سوي قبيله بنيمصطلق حركت كرد و در كنار چاه "مريسيع" با آنان روبرو گرديد و پس از نبردي، سپاه دشمن را پس از دادن 10 كشته متفرق کرد.
تولد "توماس جِفِرسون" سیاستمدار و نظریهپرداز معروف امریکایی (1743م)
توماس جِفِرسون، سومین رئیس جمور امریکا، در 13 آوریل 1743م در ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات خود، ابتدا به عنوان وکیل به خدمت پرداخت و با به دست آوردن موفقیتهای پی در پی، به عضویت کانون وکلا درآمد تا این که به کنگره ملی امریکا راه یافت. جفرسون از آن پس مدارج ترقی را طی کرد و به مناصبی همچون وزارت کشور و معاونت رئیس جمهور دست یافت و در نهایت در سال 1800م به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شد. وی سالها قبل از آن، پیشنهادی درباره الغاء بردگی داد که رد شد اما آن چنان بر سر این کار پافشاری کرد که به تصویب رسید. جفرسون همچنین به هنگام نمایندگی کنگره امریکا، اعلامیه معروف خود را در زمینه استقلال قرائت کرد. او دو دوره ریاست جمهوری امریکا را برعهده داشت و علیرغم میل مردم برای انتخاب دوباره او به ریاست جمهوری، از این کار کناره گرفت. جفرسون مدعی دموکراسی و مخالف نظام سرمایهداری بود، با این حال، آشکارا از سلطه مطلق فردی بر کل جامعه و از تمرکز تمامی اختیارات ایالات در دست رئیس جمهور جانبداری میکرد. او هرگز این شیوه را نافی دموکراسی نمیدانست. او همچنین با اینکه از آزادیخواهی و از حق همه مردم در برخورداری از مزایای اجتماعی سخن به میان میآورد، در عین حال از بزرگترین ملاکان بردهدار در ویرجینیا محسوب میشد. به طور مثال زمانی که به ریاست جمهوری امریکا انتخاب میشد، تنها در یکی از مزارعش، بیش از یکصد و پنجاه برده سیاهپوست داشت که در تمامی ساعات روز به کارهای سخت و طاقت فرسا اشتغال داشتند. جفرسون در آغاز دوران دوم حکومت خود در سال 1804م، برای فرار از پرداخت حق تردد کشتیهای امریکایى از دریای مدیترانه به دولتهای شمال افریقا، کشتیهای جنگی فراوانی را رهسپار این منطقه کرد و پس از حمله به بنادر شمال افریقا، از مطالبات مالی دولتهای افریقایى جلوگیری به طوری که از آن پس، کشتیهای اروپایى و امریکایى بدون پرداخت کمترین وجهی از این منطقه عبور میکردند. اما آن چه شخصیت جِفِرسون را برجسته ساخته، نظرات سیاسی و اندیشههای فلسفی اوست. جفرسون در تاریخ امریکا، یکی از مردانی است که جهانیترین مغزها را داشت. او علاوه بر علایق فلسفی، سیاسی و تربیتی، در موسیقی نیز دارای استعداد بود؛ مخترعی توانا بود و از طالبان عمیق ادبیات، ریاضیات، گیاهشناسی، هواشناسی، جانورشناسی، نجوم، نژادشناسی و معماری به شمار میرفت. اما همه این علایقِ متفاوت از میل واحدی سرچشمه میگرفت و آن، میل کمک به هموطنان خویش برای رسیدن به دانش بهتر و آزادی بیشتر و زندگی مرفهتر بود. هدف عمده او در زندگی، کمک به ایجاد و استقرار جامعه آزادی بود که در آن برای تمام افراد، فرصت مناسب جهت انجام وظایف اجتماعی و نیل به سعادت و خوشبختیهای شخص وجود داشته باشد. جفرسون از هواخواهان جدّی تعلیم و تربیت برای همه، تساهل مذهبی و الغای بردگی بود. اساس اندیشههای سیاسی جفرسون، تساوی حقوق و تبدیل حکومتها به دموکراسی بود. به نظر او، حکومت دموکراسی تنها حکومتی است که نمیتواند چه در ظاهر و چه در باطن برای همیشه با حقوق مردم ستیزه کند. فلسفه او بر پایه اصل اعتماد متقابل نهاده شده است. از دید جفرسون، به دلیل این که برخی غیرقابل اعتمادند نباید همه را نامعتمد به شمار آورد. توماس جفرسون 18 سال آخر عمر را در ملک شخصی خود به نویسندگی، کشاورزی و نواختن موسیقی پرداخت تا این که در چهارم ژوئیه 1826م در 83 سالگی درگذشت.
تولد خانم "ژرژ سانْدْ" نویسنده معروف فرانسوی (1804م)
اورور دوپن بارون دو دووان معروف به ژرژ سانْدْ، بانوی داستاننویس فرانسوی در سیزدهم آوریل 1804م در پاریس به دنیا آمد. وی پس از مرگ پدر به مدرسه شبانه روزی رفت و در آنجا تعداد فراوانی از آثار نویسندگان را مطالعه نمود. ژرژ ساند در جوانی کتابهای سرخ و سفید و داستان ایندیانا را نگاشت و با انتشار آن به شهرت رسید. با این حال چاپ کتاب دیگر وی به نام للیا، به دلیل مبارزه با برخی عقاید جامعه، با جنجال فراوان و حمله شدید مخالفان مواجه گشت. ژرژ ساند در طی سالهای متمادی در جستجوی عشق به ازدواجهای متعدد تن داد. عشق در نظر او مترادف با زندگی بود و نه تنها خوشبختی را در برداشت بلکه حق مسلم و والای بشر و حتی آیین الهی به شمار میآمد تا حدی که ژرژ ساند همه اقدامات را درباره عشق، مجاز و قانونی میدانست. وی همچنین جامعه را مسئول همه معایب و بدیهای فرد میشمرد و تنها عشق را برای تغییر جامعه و فروریختن دیوارهای طبقات اجتماعی و برقراری برابری جهانی قادر میدانست. آثار فراوان داستان و نمایشی ژرژ ساند سراسر زندگی او را از شهرت و پیروزی برخوردار ساخت و تا نیم قرن پس از مرگش ادامه یافت. ژرژ ساند داستاننویس ستایشانگیزی است که به آسانی میتوانست طرح رُمانی را بریزد و عشق را که به عنوان اصل واحد و کامل زندگی پذیرفته بود تنها موضوع داستانهایش قرار دهد، داستانهایى که میتوان گفت خالی از برجستگی خاص و ابداع فکری و تنوع است. اما نکته انکارناپذیر این که، ژرژ ساند اولین زنی است که از تجربههای زنانهاش در کار ادبی سود برده است و پس از او، در واقع، بیشتر شخصیت خود او استوار مانده است تا آثارش. از ژرژ ساند آثار متعددی بر جای مانده که هفت تار چنگ، مرداب شیطان، سرگذشت من در 20 جلد، مکاتبات در 6 جلد و اقتصاد بشری از جمله مهمترینِ آنان است. ژرژ ساند سالهای آخر عمر را در مِلک خود که موسوم به نوهان بود گذراند تا این که در 20 اکتبر 1876م در 72 سالگی درگذشت.
اشغال اتریش توسط نیروهای متفقین در اواخر جنگ جهانی دوم (1945م)
اتریش پس از جنگ جهانی دوم، کشوری مستقل بود، اما چندی قبل از آغاز جنگ، هیتلر، اتریش را ضمیمه خاک آلمان نمود و سربازان اتریشی نیز به نفع آلمان وارد جنگ شدند. در آوریل 1945م، پس از عقبنشینی آلمان از اتریش و اشغال آن توسط دولتهای متفق، اتریش به چهار منطقه تجزیه شد که هر منطقه توسط یکی از دولتهای امریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه اداره میگردید و ویِن پایتخت اتریش، تحت اداره مشترک چهار دولت قرار داشت. ده سال بعد، در سال 1955م بین چهار کشور اشغالگر و دولت اتریش، قراردادی به امضا رسید که به موجب آن، بیطرفی و استقلال اتریش تضمین شده و نیروهای چهار کشور اشغالکننده، خاک اتریش را تخلیه خواهند کرد. تخلیه نیروهای اشغالگر در سال 1955م پس از ده سال آغاز شد و از آن پس اتریش بیطرفی خود را در مناقشات بینالمللی حفظ نمود.