تصويب تشكيل سازمان اطلاعات و امنيت كشور در مجلس شوراي ملي (1335 ش)
كلمه ساواك مخفّف سازمان اطلاعات و امنيت كشور است كه طرح تشكيل آن در 23 اسفند 1335 توسط مجلس شوراي ملي تصويب رسيد. اين سازمان مخوف از ابتداي سال 1336، همزمان با آغاز به كار دولت منوچهر اقبال، با رياست سپهبد تيمور بختيار عملاً تاسيس شد. فلسفه وجودي ساواك برقراري سيستم سركوب به منظور مقابله با حركتهاي سياسي مخالف رژيم و نيز از بين بردن مبارزه و مقاومت ملت مبارز ايران بود.از انجا كه حكومت نظامي براي سركوب مخالفين و در وضعيت ويژه، خواه ناخواه حالتي موقتي داشت، سيستم ساواك به صورت دائمي با همان اهداف، جايگزين حكومت نظامي گرديد. ساواك كه از يك سو با سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، و از سوي ديگر با سازمان اطلاعاتي رژيم صهيونيستي، موساد، در ارتباط بود، به تدريج به يك سازمان مخوف و جهنمي مبدل شد. ساواك در طول حيات سياه خويش، شرم آورترين فجايع و رقتبارترين تراژديها و ننگينترين جنايتها را عيه ملت ايران و به ويژه در مورد مبارزان نهضت اسلامي ايران آفريد. ساواك داراي تيمهاي تعقيب ومراقبت بود كه با تجهيزات پيشرفته، هر كس را كه به هر اتهامي دستگير مينمود، نخست براي به دست آوردن اطلاعات مورد نظر به شكنجهگاهها روانه ميكرد و سپس تسليم دادگاهاي فرمايشي نموده، آنگاه به زندانهاي مخوف گسيل مينمود. قساوت و بيرحمي ساواك در شكار متهمان و شكنجه دادن و زنداني كردن در سياه چالها تا به آنجا رسيد كه دبير كل سازمان عفو بينالملل، در سال 1353 ش اعلام كرد كارنامه هيچ كشوري در جهان، سياهتر از كارنامه ايران در زمينه حقوق بشر نيست. اعمال ساواك از تعقيب، دستگيري، شكنجه و محاكمه گرفته، تا زنداني كردن، برخلاف قانون و كاملاً خودكامه بود و تنها با فرمان شخص محمدرضا شاه انجام ميشد. اين روش به مدت حدود بيست و دو سال در كشور جاري بود تا آنكه در روزهاي پاياني عمر ننگين رژيم پهلوي، شاپور بختيار براي فرو نشاندن خشم مردم، لايحه انحلال ساواك را به مجلس برد و در حالي كه انقلاب تمام كشور را دربرگرفته بود و عملاً قدرت از دست رژيم خارج شده بود، لايحه انحلال ساواك در اقدامي عوام فريبانه و بسيار دير يك روز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد.
رحلت عالم مجاهد و روحاني مبارز آيت اللَّه "سيدابوالقاسم كاشاني" (1340 ش)
آيتاللَّه سيدابوالقاسم فرزند سيد مصطفي حسيني كاشاني در سال 1261 ش (1300 ق) در تهران متولد شد. وي در 16 سالگي در خدمت والد بزرگوارش به قصد حج بيتاللَّه الحرام راهي مكه شد و پس از آن در نجف اقامت گزيد. سيد ابوالقاسم، علوم مختلف را در محضر والد معظم خود و بزرگاني نظير آخوند ملامحمد كاظم خراساني و ميرزاحسين خليلي تهراني و ساير علماء شاگردي نمود و در 25 سالگي به درجه رفيع اجتهاد نائل آمد. وي در جريان جنگ جهاني اول، زماني كه انگليسيها با نيروي عظيمي به قصد تسلط بر عراق، به مناطق شرقي حملهور گرديدند به همراه جمعي از علما وارد جنگ با آنان گرديد و باعث شكست انگليسيها شد. از اين رو وقتي كه آيتاللَّه كاشاني وارد تهران شد، انگليسيها به دليل شكستي كه خورده بودند با ايشان دشمني داشتند و در زمان دولت قوامالسلطنه به دستور آنها چند بار او را تبعيد كردند؛ به طوري كه 18 ماه در حبس و زندان متفقين به سر برد. وي پس از رهايي از زندان، عليه سه جناح ضداسلامي، يعني استعمارگران، استبداد حكومتي و احزاب ضدديني به مبارزه برخاست. يكي از خط مشيهاي اصولي آيتاللَّه كاشاني، حفظ وحدت و يكپارچگي ملت در برابر دشمن خارجي بود و بارها در پيامها و اعلاميههاي خود، مردم را به هوشياري در برابر توطئههاي آنان، فرا ميخواند. آيتاللَّه كاشاني ترجيح ميداد به عنوان يك رهبر اسلامي در پشت صحنه سياست كشور، نيروهاي سياسي و تودههاي وسيع مسلمان را در صحنه نگهداشته و از يك دولت ملي و مردمي حمايت كند. از اين رو با روي كار آمدن دولت دكتر مصدق، زمينههاي اين حمايت، باعث قدرت دولت و مجلس در تصويب لايحه ملي كردن صنعت نفت شد، هرچند در نهايت با ايجاد اختلاف بين نيروهاي ملي و مذهبي، كار به كودتاي آمريكايي 28 مرداد 1332 و انزواي آيتاللَّه كاشاني انجاميد. سالهاي پاياني عمر اين مجاهد في سبيلاللَّه در خانهنشيني و بيماري سپري شد تا اين كه سرانجام در 23 اسفند 1340 ش برابر با 7 شوال 1381 ق در هشتاد سالگي دعوت حق را لبيك گفت و به سوي حق تعالي شتافت. در آن روز تهران در مرگ پيشواي خود تعطيل عمومي بود و تشييعي بسيار با شكوه برگزار گرديد تا اينكه پيكر اين عالم مجاهد در جوار حضرت عبدالعظيم در ري به خاك سپرده شد.
شهادت حاج "عباس كريمي" فرمانده لشكر 27 محمدرسول اللَّه(ص) در جريان جنگ تحميلي (1363ش)
سردار رشيد اسلام، برادر حاج عباس كريمي در سال 1336 ش در يكي از روستاهاي اطراف كاشان به دنيا آمد و پس از طي دوران تحصيل و اخذ ديپلم، به عنوان درجهدار وارد ارتش شد. وي در دوران سربازي، اعلاميههاي امام خميني را مخفيانه تهيه ميكرد و بين سربازان پخش مينمود. همزمان با تشكيل كميته استقبال از امام، عباس كريمي نيز به اين كميته پيوست و جزو نيروهاي انتظامي مراسم بود. پس از پيروزي انقلاب، شهيد كريمي اولين كسي بود كه براي تشكيل سپاه پاسداران در كاشان اقدام كرد و به عضويت رسمي آن درآمد. او در جريان غائله كردستان و فتنه عناصر ضدانقلاب راهي مريوان شد و در ريشهكني اين تحريكات نقشي فعال ايفا كرد. اين شهيد گرانقدر با آغاز جنگ تحميلي به جبهههاي نور عليه ظلمت شتافت و در عملياتهاي گوناگون سپاه، فرماندهي برخي از نيروهاي جان بركف سپاه را به عهده گرفت. سردار عباس كريمي، پس از چندي به فرماندهي تيپ سوم سلمان از لشكر 27 محمد رسولاللَّه منصوب گرديد و تا عمليات بزرگ و غرورآفرين خيبر در اين مسؤوليت انجام وظيفه كرد. با شهادت سردار رشيد سپاه اسلام، شهيد محمد ابراهيم همت در عمليات خيبر، حاج عباس كريمي فرماندهي اين لشكر را بر دوش كشيد تا اينكه پس از جانفشانيهاي بسيار، در تاريخ 23 اسفند 1363 ش در عمليات غرورآفرين بدر در منطقه شرق رود دجله، عاشقانه به آرزوي ديرين خود رسيد و شربت شهادت نوشيد.
آغاز عمليات والفجر 10 در منطقه حلبچه (1366ش)
عمليات والفجر 10 از بامداد 23 اسفند 1366 با رمز مقدس يا رسولاللَّه(ص) توسط دليرمردان سپاه اسلام و در منطقه حلبچه، با هدف آزادسازي بخش وسيعي از استان سليمانيه و انهدام ماشين جنگي دشمن در پنج مرحله به اجرا گذاشته شد. اين عمليات زماني صورت گرفت كه شهرهاي مختلف ايران، به شدت از سوي دشمن بمباران ميشد و عمليات مقابله به مثل نيز با قاطعيت از طرف جمهوري اسلامي انجام ميشد. نتايج اين عمليات عبارتند از: تلفات نيروي انساني دشمن: 6000 نفر اسير، 11000 نفر كشته و زخمي؛ ساير نتايج: به تصرف درآمدن 120 كيلومتر مربع شامل بخشي از استان سليمانيه عراق موسوم به دشتزور شامل شهرهاي حلبچه، دوحيله و خورمال؛ تجهيزات و امكانات: تانك و نفربر: 450 دستگاه انهدامي، 90 دستگاه اغتنامي، توپخانه صحرايي: 60 قبضه انهدامي، 100 قبضه اغتنامي، دستگاه مهندسي: 13 دستگاه انهدامي، 15 دستگاه اغتنامي، خودرو: 230 دستگاه انهدامي، 800 دستگاه اغتنامي، هواپيما: 10 فروند انهدامي؛ هليكوپتر: 1 فروند انهدامي. واكنش رسانههاي خبري و كارشناسان و تحليلگران محافل سياسي - نظامي نسبت به عمليات والفجر 10 در فضاي ناشي از حملات موشكي عراق به تهران انجام گرفت. ابعاد و تبعات موشك باران تهران كه براي نخستين بار انجام ميگرفت، قبل از عمليات والفجر 10 در كانون توجهات قرار داشت ولي نتايج درخشان اين عمليات، اعجاب و تحسين رسانههاي خبري دنيا را برانگيخت. البته اين عمليات بيشتر بدان جهت مورد توجه قرار گرفت كه شهر كردنشين حلبچه، دو روز بعد، در 25 اسفند 1366 هدف سلاحهاي مرگبار شيميايي قرار گرفت و هزاران نفر از كردهاي ساكن آن را به كام مرگ فرستاد.
آغاز عمليات بيتالمقدس 3 توسط سپاه (1366ش)
عمليات بيت المقدس 3 با رمز مقدس يا موسي بن جعفر(ع) در منطقه عمومي استان سليمانيه عراق توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و با هدف آزادسازي ارتفاعات شمال سليمانيه و پاسخ به شرارتهاي عراق در بمباران مناطق مسكوني صورت گرفت. در اين عمليات كه در دو مرحله انجام شد، علاوه بر انهدام مقدار قابل توجهي ادوات سنگين و نيمه سنگين دشمن، تعداد 1100 تن از نفرات دشمن كشته و زخمي و تعداد هشتاد تن از آنها به اسارت نيروهاي اسلام درآمدند. همچنين علاوه بر ساقط كردن يك فروند هواپيما و انهدام يك تيپ پياده دشمن، ارتفاعات و مناطق مورد نظر به دست رزمندگان اسلام افتاد.
كشف "پلوتون" دورترين سياره منظومه شمسي (1930م)
قبل از آن كه سياره پلوتون از رصدخانه آريزونا در امريكا توسط كلايْدْ تامبا كشف شود، بعضي از ستارهشناسان نيز در سال 1915م از طريق محاسبات نجومي به وجود سياره پلوتون و محل آن پي برده بودند. تحقيقات بعدي نشان داد كه مطالعات قبلي درست بوده و صحت محاسبات دانشمندان روشن گرديد. در نهايت، در 13 مارس 1930م كشف اين سياره اعلام شد اما تا زمان كشف قمر آن به نام "چارون" اطلاع چنداني از پلوتون در دست نبود. در 22 ژوئن 1978م اين قمر توسط جِيمز كريستين كشف گرديد. فاصله پلوتون تا خورشيد 5811 ميليون كيلومتر است و يك دور گردش آن به دور خورشيد 284 سال برابر با 99700 روز طول ميكشد. پلوتون يكي از سيارات منظومه شمسي و نهمين سياره از لحاظ بعد مسافت نسبت به خورشيد ميباشد. حجم آن نسبت به زمين 9% ميباشد. گرچه به نظر ميرسد ديگر پلوتون دورترين سياره منظومه شمسي به حساب نميرود چرا كه در 14 سپتامبر 1992م كشف سياره جديدي اعلام شد كه ماهيت آن شناخته شده نبود.
مرگ "نيكولا بوالو" شاعر و منتقد معروف فرانسوي (1711م)
نيكولا بوالو دِسپرو، شاعر و منتقد برجسته فرانسوي در 1 نوامبر 1636م در پاريس به دنيا آمد وي در ابتدا در رشته حقوق فارغ التحصيل شد و به وكالت دعاوي پرداخت. اما به زودي از اين شغل دست كشيد و بر حسب ذوق و استعداد خويش راه ادبيات را در پيش گرفت و به سرودن شعر و نقد هنري و هجو پرداخت. بوالو ذوقهاي ساختگي، بي مايه و تحميلي را كه از برخي كشورهاي اروپايى به فرانسه راه يافته بود، مردود شمرد و با وجود مخالفت محافل ادبي و حتي آكادمي فرانسه، راه سادگي و طبيعي را ارائه داد. بوالو در سي سالگي اولين هجويات خود را انتشار داد و زماني جز هجو نسرود. وي در دوازده مجموعه از هجويات خود با روشي منظم و طنزي لطيف و نقدي بيشائبه، درباره شاعرانِ مورد توجه عصر به قضاوت پرداخت و نظر مردم را به خود جلب كرد. بوالو در سال 1674م كتاب فن شعر را در چهار منظومه منتشر كرد. وي در اين اثر درباره استعداد شخصي و آگاهي از دستور زبان، انواع شعر، انواع مهم شعر، چگونگي آداب نويسندگي و ذوق و سليقه در سرودن شعر به بحث پرداخته است. بوالو پس از انتشار اثري به نام رُقعهها كه بخشي از آن را به لويى چهاردهم، پادشاه فرانسه تقديم كرده بود، به دربار فرانسه راه يافت و چهار سال بعد، در 42 سالگي، وقايع نگار و مورخ مخصوص پادشاه شد. وي با وجود مقام مهم درباري، از تملّق و مديحهگويى روي گردان بود و از اين جهت براي خود دشمنان زيادي دست و پا كرد. همچنين كار تاريخنويسي در دربار، موجب قطع فعاليت ادبي بوالو شد و پس از يك دوره سكوت، با انتشار كتاب قصيده در فتح نامور به فعاليت ادبي بازگشت. بوالو در قطعهاي از آثار خود نيز، اسكندر مقدوني را هجو كرده است كه تا آن زمان، كسي به اين شدت، اين كار را نكرده بود. بوالو با وجود سرسختي مخالفان، تنها با پشتيباني شاه، در سال 1684م به عضويت آكادمي فرانسه برگزيده شد. بوالو با خلق آثار متعدد و سودمند، يكي از بزرگمردان ادب و معروفترين شعراي مكتب كلاسيك فرانسه شناخت شد و نفوذش اگر چه در معاصرانش قابل توجه نبود، در قرن هجدهم گسترش يافت. بوالو سالهاي آخر زندگي را در خانهاي كه از طرف پادشاه برايش خريده شده بود، گذراند و دوستان اديب خود را در آنجا پذيرفت، اما از وضع نامساعد كشور و انحطاط ذوق مردم، پيوسته در رنج بود. دوران پيري بوالو بسيار تلخ گذشت زيرا در ابتدا شنوايي خود را از دست داد و بعداً فلج شد. نيكولا بوالو دسپرو سرانجام در سیزدهم مارس 1711م در 75 سالگي درگذشت.