روز درختكاري و آغاز هفته منابع طبيعي تجديد شونده
در جمهوري اسلامي ايران، از 15 تا 22 اسفندماه، به عنوان هفته منابع طبيعي تجديد شونده نامگذاري شده است كه نخستين روز اين هفته، روز درختكاري ميباشد. در اين هفته، نهالِ انواع درختان، متناسب با شرايط جوي ايران، بين مردم توزيع ميگردد و شيوههاي كاشت درخت آموزش داده ميشود. اگر به صورت علمي از درختان استفاده شود و در ضمن، گونههاي آنها تكثير گردد، نه تنها ميزان منابع چوب جنگلي كاهش نمييابد، بلكه بر شمار درختان افزوده ميشود.
امضاي موافقت نامه الجزاير بين ايران و عراق در زمينه اختلافات مرزي (1353 ش)
در فرصت تشكيل اجلاس سران دول صادركننده نفت كه از تاريخ 13 تا 15 اسفند 1353 ش برابر با 4 تا 6 مارس 1975 م در الجزيره پايتخت الجزاير تشكيل گرديد، در اين روز، ايران و عراق طي اعلاميه مشتركي اعلام كردند كه درمورد رفع اختلافات دو كشور به توافق رسيدهاند و امنيت و اعتماد متقابل را در امتداد مرزهاي مشترك خويش برقرار خواهند ساخت. طرفين تصميم گرفتند روابط حُسن همجواري و دوستانه خود را به ويژه درراه حذف و از بين بردن كليه عوامل منفي و ايجاد همكاري متقابل برقرار سازند و منطقه بايد از هرگونه دخالت خارجي مصون بماند. به منظور اجراي تصميمات اتخاذ شده در الجزيره، وزيران امور خارجه ايران، عراق و الجزاير، جهت تنظيم و امضاي سند حاوي اعلاميه الجزاير، چندين بار با يكديگر ملاقات كردند كه در نهايت در 23 خرداد 1354 به امضاي دو طرف رسيد. پس از توافق الجزيره، سطح روابط دو كشور به حد اعلاي خود رسيد و طرفين ضمن اعلام تصميم قاطع خود براي اجراي كامل مفاد اين قرارداد، از اقدامات جدي دو طرف در اجراي مفاد قرارداد الجزيره، به منظور پايان بخشيدن به كليه اختلافات معوقه بين دو كشور و حفظ مناسبات ديني و تاريخي و روابط حسن همجواري، ابراز خشنودي كردند. اما اين موافقتنامه كه به قرارداد 1975 الجزاير معروف گرديد. بيش از پنج سال دوام نيافت و در شهريور 1359ش با نقض آشكار آن توسط صدام حسين، مرزهاي جمهوري اسلامي ايران مورد هجوم رژيم عفلقي قرار گرفت و جنگ هشت سالهاي به دولت و ملت ايران تحميل شد. در پايان جنگ و در شكستي مفتضحانه، صدام حسين حاكم ديكتاتور دولت عراق، دوباره اين قرارداد را به رسميت شناخت.
درگذشت علامه "ذبيح اللَّه محلاتي" فقيه و محقق برجسته مسلمان (1364 ش)
استاد ذبيحاللَّه محلاتي در سال 1271ش (1310ق) در محلات به دنيا آمد و مقدمات علوم را در زادگاه خود فرا گرفت. سپس به حوزه علميه نجف رفت و از محضر عالمان و محدثان بزرگي از جمله آيات عظام: عبدالحسين رشتي، سيدحسن صدر، سيد محمد فيروزآبادي، شيخ محمدجواد بلاغي، ميرزاي ناييني و سيدابوالحسن اصفهاني كسب فيض نمود. علامه محلاتي پس از 11 سال اقامت در حوزه علميه نجف و اخذ اجازات اجتهاد و روايت به سامرا رفت و در محضر شيخ آقا بزرگ تهراني به تكميل تحصيلات خود پرداخت. او پس از مدتي حلقه درس خود را در اين شهر تشكيل داد و كتبي را تاليف كرد. علامه محلاتي پس از 25 سال اقامت در سامرا، در سال 1327 ش به تهران رفت و تحقيقات و تأليفات خود را ادامه داد. دايرةالمعارف رياحين الشريعه در 6 جلد در بيان شرح حال زنان صاحب كمال و برجسته مسلمان، وقايعُ الايام در 8 جلد، كشفُ الغرور در مفاسد بيحجابي و تاريخ سامرا در 12 جلد و... از جمله آثار اوست. اين شخصيت علمي سرانجام در نيمه اسفند 1364ش در 93 سالگي درگذشت.
آغاز استراتژي "دفاع متحرك" توسط ارتش بعث عراق در جريان جنگ تحميلي (1364 ش)
فتح فاو و درهم شكسته شدن ديواره دفاعي و صدمات قابل توجهي كه بر ارتش عراق وارد آمد و نيز تغيير موازنه به نفع جمهوري اسلامي، باعث احساس خطر غربيان گرديد. در اين ميان، آنان به منظور ممانعت از استمرار وضعيت يادشده و گسترش احتمالي پيروزيهاي ايران، با اتخاذ تدابير جديدي، عملاً فشار تازهاي را در دو ميدان جنگ و اقتصاد با هدف به استيصال كشانيدن جمهوري اسلامي در دستور كار خود و رژيم عراق قرار دادند. در اين ميان آنچه براي دشمن حايز اهميت بود و ارزش حياتي داشت، باز پس گرفتن فاو و يا سرپوش نهادن بر روي شكستهاي حاصل از عمليات بزرگ والفجر 8 بود. از اين رو، عراقيها پس از نااميدي از باز پسگيري فاو، به دليل تشديد آسيبپذيري مواضع دفاعي و استحكامات خود و آشكار شدن ميزان قدرت دفاعي اين كشور، استراتژي موسوم به دفاع متحرك را آغاز كردند كه انتقال از موقعيت دفاعي به تهاجمي بود. در واقع عراقيها در نظر داشتند با كسب پيروزي نظامي، قدرت نظامي خود را مجدداً به نمايش بگذارند. از اين رو در اين چارچوب، مبادرت به تعرضاتي در نقاط مختلف جبهه كردند و برخي مناطق را به اشغال خود درآوردند. اما سرانجام پس از گذشت ده هفته از دفاع متحرك عراق، در حالي كه ارتش صدام، موقعيت خود را تثبيت شده و غيرقابل نفوذ ميپنداشت، جشن و پايكوبي آنان با آغاز عمليات كربلاي 1 تبديل به كابوسي وحشتناك شد و برخي از مناطق اشغالي، بار ديگر به دست رزمندگان اسلام آزاد شد. بدين ترتيب استراتژي هفتاد روزه عراق با آزادسازي شهر مهران به دست سلحشوران اسلام به بنبست رسيد و در 27 ارديبهشت 1365 به شكست مطلق انجاميد.
ولادت حضرت علي اصغر(ع) فرزند امام حسين(ع)(60 ق)
عبداللَّه رضيع(شيرخواره) يا علي اصغر، فرزند سيد الشهداء امام حسين(ع) است كه در روز عاشورا در آغوش پدر با تير حرمله يا عَقبةِ بن بِشر به شهادت رسيد. مادرش، رباب، دختر امرءُالقيس بود. وقتي امام براي آخرين وداع، مقابل خيمهها آمد، زينب(س)، علي اصغر را آورد. وي در آغوش امام بود كه تيري بر گلوي او اصابت نمود و به شهادت رسيد. آن گاه امام(ع) جسد آن كودك را در كنار خيمهها در گودالي كه حفر كرد، به خاك سپرد.
ولادت "امام محمدتقي(ع)، جواد الائمه(ع)" (195 ق)
حضرت امام محمدتقي(ع) امام نهم، در مدينهي منوره به دنيا آمد. روز تولد آن حضرت را پانزده و نوزده رمضان نيز گفتهاند. ابوجعفر، كنيه و جواد، تقي، قانع، مرتضي و نجيب از القاب آن امام ميباشند. نام مادر امام را سَبيكِه گفتهاند. آن حضرت در 8 سالگي و در زمان مأمون به امامت رسيد و در عصر معتصم عباسي در 25 سالگي شهيد شد. فرزندان امام جواد(ع) را چهار تن ذكر كردهاند. آن امام بزرگوار، از محبوبيت فوق العادهاي در ميان مردم برخوردار بود. آن حضرت به واسطهي بخشندگي زيادي كه داشت به جواد به معناي بخشنده مشهور شد. خانهي امام جواد(ع) پناهگاه نيازمنداني بودكه از هر سو نااميد شده و به مساعدت امام چشم دوخته بودند. در دوران امام جواد(ع) حوزهي نفوذ اسلام، پهنهي گستردهاي را شامل ميشد.اين امر زمينه را براي انتقال و نشر آراء مختلف فراهم آورد و باب مباحثه و گفتوگو بين انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان را باز كرد. در اين ميان، آن امام به عنوان يادگار پيامبر اسلام(ص)، از هر فرصتي بهره ميبرد تا مردم را با علوم و معارف والاي اسلامي آشنا سازد و از نفوذ انديشههاي غيرالهي جلوگيري كند.
رحلت عالم و مجتهد بزرگ آيت اللَّه "ميرزا باقر قاضي تبريزي" (1366 ق)
ميرزا باقر قاضي تبريزي فرزند ميرزا محمدعلي در سال 1285 قمري در تبريز متولد گرديد. وي از محضر اساتيدي چون ميرزا حبيباللَّه رشتي، ملاحسينقلي همداني، فاضل شربياني، آخوند خراساني، علامه محمد كاظم يزدي، شريعت اصفهاني و شيخ حسن مامقاني بهرهها گرفت. اين عالم رباني پس از كسب اجازات متعدد از اساتيد معظم خويش، به تبريز مراجعت كرد و به تدريس و رفع حوايج مردم پرداخت. از ميرزا باقر قاضي آثار گرانبهايى چون حاشيهي رسائل شيخ مرتضي انصاري، حاشيهي رياضُ المسائل، حاشيهي فُصول الاصول و الدُّرَرُ الغَرَويَّه في الفوائِدُ العلميه و... باقيمانده است. ميرزا باقر، اخلاق حسنهاي داشت؛ انساني حليم، متواضع و به دور از مسايل دنيوي بود و تا آخرين لحظهي زندگي، از وجوهات شرعي استفادهي شخصي نكرد. اين عالم بزرگ سرانجام در دهم رجب 1366 قمري در 81 سالگي در تبريز وفات يافت و پيكر مطهرش با شكوهي تمام، تشييع و تدفين شد.
تولد "گراردوس مركارتور" جغرافيدان برجسته بلژيكي (1512م)
در زمينه جغرافيا، اعتبار دانش جغرافيايى يونان به پايان رسيد و عصر جغرافيايى نويني آغاز گرديد. گراردوس مركاتور سرانجام در پنجم گرهارْدْ كِرْمِرْ جغرافيدان بلژيكي كه به رسم معمول عصر خود، تخلّص لاتيني گراردوس مركاتور را براي خود برگزيده بود، در پنجم مارس 1512م در بلژيك به دنيا آمد. وي از جواني به جغرافيا و مسائل جغرافيايى علاقهمند بود. مركاتور در همان سالهاي جواني تصميم گرفت نقشههايى براي دريانوردان تهيه كند. وي با همين فكر و تصميم، در سال 1534م، مؤسسه عالي جغرافيايى را تأسيس كرد و با استفاده از وسايل مهندسي كه شخصاً ساخته بود، به تهيه مجموعهاي از نقشههاي جغرافيايى صحيح و دقيق پرداخت. اين در حالي بود كه در آن زمانْ، اصول جغرافيايى، صرفاً بر پايه عقايد و نظرات بطلميوس، دانشمند يونان باستان بود و نقشهها نيز بر آن مبنا رسم ميشد. مركاتور هم نخست تحت تاثير نفوذ عقايد بطلميوس قرار گرفت. با اين حال، بزرگترين پيشرفت مركاتور در سال 1568م رخ داد. وي كوشيد تا سطح كروي زمين را روي سطحي صاف و مستوي بكشد. بديهي است كه ضمن انتقال از سطح كروي به سطح مسطح، تغيير شكلهايى روي ميداد كه اجتنابناپذير بود. مركاتور به اين فكر افتاد كه از تصوير استوانهاي استفاده كند. بدين ترتيب كه وي استوانهاي در نظر گرفت كه مقياس شعاع قاعده آن برابر شعاع كره زمين بود. وي چراغي را در مركز زمين فرض كرد كه نور اين چراغ، سايه قسمتهاي مختلف زمين را بر سطح استوانه ميافكنْد. حال اگر استوانه، گسترش يافت، نقشه از سطح كروي بر صفحه مستوي و صاف به وجود ميآمد. اين همان است كه به "تصوير مركاتور" تعبير ميشود. از ويژگيهاي اين نقشه اين كه، نصف النهارها به صورت عمودي و موازي يكديگر هستند. اين نصف النهارها از دو طرف بر سطح كُره به تدريج به يكديگر نزديك شده و در قطبين به هم ملحق ميگردند. امروزه بيشتر نقشههاي جغرافيايي بر طبق اصول تصوير مركاتور ترسيم ميشود. مركاتور سالهاي آخر عمر خود را به تهيه مجموعهاي از نقشههاي مختلف اروپا گذرانيد. با كارهاي مركاتور دسامبر 1594م در 82 سالگي در آلمان درگذشت.
درگذشت "پيرسيمون لاپْلاس" رياضيدان بزرگ فرانسوي (1827م)
پيرسيمون ماركويس لاپلاس فيزيكدان و اخترشناس فرانسوي در 23 مارس 1749م درفرانسه به دنيا آمد. از كودكي لاپلاس چيز مهمي در دست نيست و خودش هم آن را مخفي ميكرد. با اين حال، از كودكي به رياضيات علاقه فراواني داشت و به سرعت در آن پيشرفت كرد. لاپلاس در 18 سالگي عقايد و افكار خود را براي دالامبِر، بزرگترين رياضيدان وقت فرانسه نوشت ولي دالامبر توجهي به آنها نكرد. پس از چندي، لاپلاس با تهيه رسالهاي در باب مكانيك بر دالامبر غلبه كرد و به سمت استاد مدرسه نظامي پاريس انتخاب شد. اولين مسئله مورد توجه لاپلاس، دنبال نمودن كار اسحاق نيوتن دانشمند انگليسي بود. زيرا نيوتن قانون اصلي مكانيك آسماني را يافته بود و لاپلاس ميخواست اين قانون را در مورد تمام اجسام منظومه شمسي به كار بَرَد. وي در ابتدا قوانين مكانيك سيارات راتعيين كرد و عنوان كرد كه اگرچه وضع سيارات نسبت به خورشيد تغيير ميكند ولي اين تغييرات، تناوبي است. لاپلاس تمام اين اكتشافات را تحت عنوان مكانيك آسماني در 5 جلد منتشر ساخت ولي چون فهم مطالبش براي همه مقدور نبود لذا كتاب شرح دستگاه جهان را با روش آسانتري نگاشت. لاپلاس همچنين درباره حركت ماه، سيارات و ستارگان دنبالهدار و جزر و مد درياها، مطالعه و تحقيقات بسيار انجام داد و نظريههايى ارائه نمود. براساس نظريه سحابي لاپلاس، سحاب چرخنده بزرگي، مدت زيادي در فضا حركت ميكرده است. به مرور زمان، گازهاي فروزاني از آن جدا شده، خورشيد و سيارگان را تشكيل داده است و تكه جدا شده از سحاب، كرات مستقل و اقمارشان را به وجود آورده است. نظريه لاپلاس گرچه با مخالفتهايى روبرو شد اما سرانجام اعتبار و ارزش خود را به دست آورد. با اين حال بيشتر شهرت او به سبب ارائه فرضيه آفرينش و تشكيل جهان و منظومه شمسي است. لاپلاس درباره تشكيل زمين بر اين عقيده بود كه زمين، ميليونها سال قبل، از ستاره مذاب خورشيد جدا شده است. زمين از آن پس در فضاي بيپايان به دور خورشيد به چرخش درآمد و طي مرور زمان، سرد و سخت گرديده است. همچنين چون بخارْ اطراف آن را گرفته بود، بارانهاي شديدي باريده است و با پر شدن گودالهاي اين سياره، درياها پديدار شدند. لاپلاس در شيمي نيز دست به آزمايشهايى زد و به يافتههايى رسيد. او ثابت كرد كه مقدار حرارت لازم براي تجزيه يك جسمِ مركب به عناصر سازنده آن، درست معادل حرارتي ميباشد كه هنگام تركيب عناصر سازنده و تشكيل جسم مركب به دست ميآيد و اين كشف، آغاز شيمي حرارتي بود. در فيزيك نيز لاپلاس به اندازهگيري گرماسنجي مربوط به حرارت مخصوص مواد و به فعل و انفعالات شيميايى و بيان فرمول ظاهراً زائد است، تغييرات يك گاز و به كار بستن آن در تعيين سرعت سير صوت پرداخته است. لاپلاس علاوه بر نجوم و رياضيات، استاد بزرگ فيزيك نيز بود و درباره لولههاي مويين و انتشار امواج صوتي، مطالعات فراواني داشت. پيرسيمون لاپلاس سرانجام در پنجم مارس 1827م در 78 سالگي جان سپرد و آخرين حرف او اين بود كه: آنچه ميدانيم بسيار ناچيز است و آنچه نميدانيم، عظيم و وسيع است.
درگذشت "الكساندر ولتا" فيزيكدان معروف ايتاليايي (1827م)
الكساندر ولتا كه بعدها وُلت ناميده شد، در هجدهم فوريه 1745م در شهر كومو در ايتاليا به دنيا آمد. وي تا هفت سالگي، كودكي عقب مانده مينمود اما تحصيلات خود را ادامه داد و به مباحث برق علاقهمند شد. ولتا در 29 سالگي به سمت استاد فيزيك دبيرستان شهر منصوب شد و پنج سال بعد به سمت استادي فيزيك يكي از دانشگاههاي ايتاليا مفتخر گشت. الكساندر ولتا همزمان با تدريس در دانشگاه، به مطالعه و تحقيق نيز پرداخت و موفق شد دستگاه اندازهگيري مقدار برق يا الكترومتر، وسيلهاي براي ذخيره كردن الكتريسيته و نيز دستگاه الكتروفور براي توليد الكتريسيته ساكن را بسازد. ولتا در سال 1800م دو عنصر سديم و پتاسيم را با استفاده از جريان الكتريسيته براي تجزيه يك محلول كشف كرد كه اين روش، الكتروليز ياعمل تجزيه مواد شيميايى با برق ناميده شد. وي همچنين در سال 1808م، براي اولين بار صاعقه توليد شده از الكتريسيته را به وسيله كربن به وجود آورد. ولتا مدتي بعد، پيل الكتريكي را اختراع كرد كه به نام خودش، "پيل ولتا" ناميده شد. اختراع ولتا، نوآوري جالبي بود كه راه تازهاي را در پيشرفت علم گشود. با استفاده از پيل ولتا، شيميدانها و دانشمندان توانستند در مدت زمان كوتاهي،آب را به دو عنصر اكسيژن و هيدروژن تجزيه كنند. با اين اختراع، آوازه شهرت ولتا در جهان آن روز پيچيد و افتخارات فراواني نصيب او ساخت. پيل ولتا در حقيقت، بشر را در آستانه بهره برداري از نيروي برق قرار داد و جامعه را به سوي جهاني نو سوق داد. الكساندر ولتا سرانجام در 5 مارس 1827م در 82 سالگي درگذشت. 66 سال پس از مرگ الكساندر ولتا در سال 1893م، دانشمندان علم الكتريسيته، كنگرهاي تشكيل دادند و به اتفاق آرا، واحد نيروي محركه برق را به افتخار الكساندر ولتا، ولت نام نهادند.
مرگ "ژوزف استالين" رهبر ديكتاتور اتحاد جماهير شوروي سابق (1953م)
ژوزف ويساريونوويچ جوگاشويلي موسوم به استالين ديكتاتور سفاك شوروي سابق، در 21 دسامبر 1879م در شهري نزديك تفليس در گرجستان به دنيا آمد. وي در حين تحصيل به علت فعاليتهاي سياسي از كالج الهيات تفليس اخراج شد. استالين در 19 سالگي به سازمان زيرزميني و مخفي سوسيال دموكرات ماركسيست تفليس پيوست و پس از دستگيري بارها از زندان گريخت. استالين از سال 1902م به بعد به مدت پانزده سال در حال تبعيد و زندان بود و حتي پنج بار از تبعيدگاه سيبري گريخت. وي در سال 1905م با لنين آشنا شد و به عنوان نماينده مخفي بلشويكها عازم گرجستان گرديد. او در 1917 همراه با لنين، انقلاب موفق بلشويكي را به پيروزي رساند و از طرف لنين به وزارت كشور روسيه منصوب شد. استالين در سال 1922م به جانشيني لنين كه به علت بيماري توان انجام كار نداشت برگزيده شد و از اين تاريخ به بعد، استالين با قبضه كردن تشكيلات حزب كمونيست به تدريج قدرت را به دست گرفت. در اواخر سال 1922م، استالين براي اينكه رهبري بلامنازع كشور را به دست بگيرد، لنين را به عنوان استراحت و معالجه و در واقع براي دخالت نكردن در امور، به شهر كوچك گوركي در پنجاه كيلومتري مسكو منتقل كرد و ارتباط او را با خارج به تدريج قطع نمود. در اين زمان، لنين يادداشتي براي رهبران حزب كمونيست شوروي نگاشت و در آن خواستار بركناري استالين از مقام دبيركلي حزب گرديد. اما مزدوران استالين مانع رسيدن اين نامه به دست شوراي مركزي حزب كمونيست گرديدند به طوري كه اين يادداشت، سي سال پس از مرگ استالين و در واقع شصت سال پس از نگارش آن، افشا شد. استالين، پس از مرگ لنين در 1924م حاكم مطلق شوروي گرديد. از لحظه مرگ لنين هر دستور استالين واجب الاجرا بود و در اين راه هرگونه مخالفتي را با كشتار مردم و حتي بزرگان و افراد برجسته پاسخ ميداد. استالين پس از مرگ لنين، ياران و همكاران نزديك خود را كه رقباي بالقوه خود تشخيص ميداد، يكي پس از ديگري از مقامات حزبي و دولتي بركنار نمود. وي در سال 1927م نخستين برنامه پنج ساله اقتصادي شوروي را با هدف اشتراكي كردن كشاورزي و ايجاد واحدهاي بزرگ صنعتي آغاز كرد و ميليونها دهقان روسي را كه حاضر نبودند با رها كردن زمين خود، در مزارع دولتي و اشتراكي كار كنند، قتل عام نمود. در دهه 1930 و همگام با تأسيس سازمان پليس مخفي، صدها هزار نفر از مردم، دچار تصفيههاي خونين شدند و ميليونها نفر به سيبري و اردوگاههاي كار اجباري تبعيد گشتند. در اين دهه، سازمان پليس مخفي شوروي به عنوان منفورترين و سهمناكترين سازمانهاي پليسي جهان، تقريباً از تمامي اقشار جامعه و حتي بسياري از مقامات ميانهرو حزب كمونيست شوروي سابق را به جوخه آتش سپرد. در جريان اين تصفيهها، عدهاي از برجستهترين فرماندهان ارتش سرخ نيز دستگير، محاكمه و تيرباران شدند و تعميم اين تصفيه تا ردههاي پايين افسران ارتش سرخ، توان نظامي شوروي را در آستانه جنگ دوم جهاني تحليل برد. واژه سياسي استالينيسم، بيانگر اختناق هولناك سالهاي زمامداري استالين به ويژه در دهه 1930م ميباشد. استالين از 1941 تا 1945 جنگ عليه آلمان را رهبري كرد و با شركت در كنفرانس تهران و يالتا نفوذ قابل ملاحظهاي براي شوروي در اروپا و سازمان ملل كسب كرد. استالين در سالهاي پس از جنگ سياست دوري از غرب را در پيش گرفت كه بعدها به سياست پرده آهنين معروف شد. ژوزف استالين سرانجام در پنجم مارس 1953م پس از عمري جنايت و خونريزي، در 74 سالگي درگذشت و بسياري از مردمان را از شرّ خويش راحت كرد. از آثار معروف استالين ميتوان از كتابهاي مسائلِ لنينيسم، اساس لنينيسم، تاريخ اتحاديه حزب كمونيست و رسالههاي راه قدرت، وظيفه جوانان، امپرياليسم عاليترين مرحله كاپيتاليسم و جنگ آزادي ملي نام برد. پس از ژوزف استالين، نيكيتا خروشچف به زمامداري شوروي رسيد.
مرگ "فريدريش مسمر" روانشناس آلماني و مُبدع هيپنوتيزم (1815م)
فريدريش آنتوان مُسمِر روانشناس آلماني، در 23 مه 1734م در نزديكي بال در اتريش به دنيا آمد. وي پس از طي دروس متوسطه، در رشته پزشكي با درجه دكتري از دانشگاه وين فارغ التحصيل شد و به طبابت پرداخت. مسمر در جريان معالجه، روشي را برگزيد كه در جريان آن، با استفاده از خواص آهنرباي معمولي و سپس با كمك مغناطيس حيواني، با لمس كردن بيمار با دست، بيمار را درمان ميكرد. روش ابداعي مسمر سر و صداي زيادي برپا كرد تا جايى كه او را از وين اخراج كردند. از اين رو در سال 1778م به پاريس رفت و كار خود را ادامه داد. روش درماني مُسمر كه امروزه به هيپنوتيزم معروف است با تلقين بيمار همراه بود و گه گاه نتايجي در معالجه بيماران حاصل ميگشت. قواعد علم مسمريسم در كليات بر اصول مانيهتيسم استوار است كه شامل نيرويى در بدن انسان و برخي از حيوانات است كه اصل و ذات آن ناپيداست اما به واسطه اثرها و خاصيتهايى كه دارد، پي به وجود آن بردهاند. به عبارت ديگر، موجي است كه از بدن انسان خارج ميشود و از يكي به ديگري اثر ميكند. در اين راستا، اين موج در شرايط و حالات خاصي قادر به جذب و دفع ميباشد. مركز اين نيرو بيشتر در چشم است و كساني كه داراي اين نيرو ميباشند ميتوانند ديگران را تحت تاثير قرار دهند و آنها را مطيع اراده خود سازند و يا به خواب مغناطيسي ببرند. يكي از راههاي استفاده از هيپنوتيزم يا خواب مصنوعي، درمان برخي بيماريهاي رواني است. فريدريش مسمر سرانجام در 5 مارس 1815م در 81 سالگي درگذشت.