رحلت حكيم برجسته "استاد سيد كاظم لواساني" (1353 ش)
حجت الاسلام والمسلمين استاد سيدكاظم حسيني لواساني معروف به "عصّار" دانشمند و حكيم برجسته مسلمان در حدود سال 1263ش (1302ق) در خانداني فرهيخته در كاظمين به دنيا آمد. در حالي كه يك سال داشت، پدرش او را به تهران آورد و سيد كاظم از آن پس به تحصيل علم پرداخت. وي داراي هوشي سرشار و استعدادي خدادادي بود به طوري كه در سه سالگي به قرائت قرآن و فراگيري ادبيات فارسي و تعليم خط پرداخت و در پنج سالگي تمام قرآن را از حفظ نمود. استاد عصار سپس راهي اصفهان شد و در آنجا به تحصيل فلسفه مشغول شد. وي پس از مدتي به تهران بازگشت و نزد استادان اين شهر، فلسفه، عرفان و فقه آموخت و به مدارج والاي علمي دست يافت. استاد سيد كاظم لواساني در سال 1290ش به عتبات رفت و پس از بهرهگيري از عالمان آن ديار همچون شيخ الشريعه اصفهاني، آقاضياءالدين عراقي و ميرزا محمدتقي شيرازي موفق به اخذ اجتهاد گرديد. ايشان پس از اقامت ده ساله در عراق، مجدداً به تهران مراجعت نمود و در مدرسه سپهسالار، به تدريس فلسفه مشغول شد. وي همچنين مدتي در اروپا به سر برد و به زبان فرانسه تسلط پيدا كرد. از اين عالم و مدرس بزرگوار آثاري بر جاي مانده كه تفسير سوره حمد و كتاب علم الحديث از آن جملهاند. استاد سيد كاظم عصار سرانجام در نوزدهم دي ماه 1353ش برابر با 26 ذيحجه 1394ق در نود سالگي بدرود حيات گفت و در حرم عبدالعظيم(ع) به خاك سپرده شد.
قيام خونين مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله ساواك عليه امام خميني(ره) (1356ش)
نخستين تظاهرات گسترده و شكوهمند مردم مسلمان ايران بر ضد رژيم پهلوي، پس از قيام 15 خرداد 42، در 19 دي 1357 ش در شهر مقدس قم برگزار شد و بدين گونه، پس از چهارده سال، مردم انقلابي ايران، بار ديگر با روحيهاي انقلابي و عزمي استوار، فرياد درود بر خميني سر دادند. واقعه 19 دي 1356، سرآغاز مرحله نوين انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) عليه نظام استبدادي و استكباري پهلوي بود. اين تظاهرات بدين علت روي داد كه رژيم منفور شاه در 17 دي ماه (سالروز كشف حجاب) با درج مقالهاي در روزنامه اطلاعات، امام خميني(ره) را كه در آن زمان در نجف اشرف در حال تبعيد بودند، مورد توهين قرار داد و همين امر موجب اظهار نگراني و اعتراض دستهجمعي فضلا و طلاب حوزه علميه قم گرديد. آنان با تعطيل نمودن درسها به منازل مراجع تقليد و مجتهدان نامدار رفته و با آنها اعلام همدردي نمودند. روز بعد، بازار قم نيز تعطيل شد و افراد كثيري از دانشآموزان، دانشجويان و بازاريان و متدينان شهر با روحانيت همراه شده و به حركت اعتراضي خويش ادامه دادند. ايادي رژيم كه تحمّل اعتراضات مردمي را نداشتند، صداي آنان را با گلوله پاسخ گفتند. در نتيجه، از سوي مزدوران رژيم پهلوي، تيراندازي به مردم از چهار راه فاطمي (شهداء كنوني) آغاز گشته و تعداد زيادي شهيد و زخمي شدند.
آغاز عمليات بزرگ كربلاي 5 در شلمچه و شرق بصره (1365 ش)
عمليات بزرگ كربلاي 5 با رمز يا زهرا(س) از جبهه جنوب شلمچه و شرق بصره در منطقهاي به وسعت 150 كيلومتر مربع، با هدف آزادسازي شلمچه، جزاير و مناطق شرق بصره، انهدام ماشين جنگي عراق، پاسخ دندانشكن به شرارتهاي دشمن در بمباران مناطق مسكوني، در سه مرحله، از نوزده دي سال 1365 با 22 لشكر از سه قرارگاه آغاز شد و تا 8 اسفند آن سال به مدت پنجاه روز به طول انجاميد. عمليات كربلاي 5، در شرايطي انجام گرفت كه رژيم صدام قصد داشت با تبليغات گسترده در ميان حاميانش، نسبت به قدرتِ مقاومت ارتش عراق در برابر تهاجمات برقآساي رزمندگان اسلام، اميدي كاذب ايجاد كند. در اين علميات، قويترين پدافند دشمن كه با كمك مستشاران خارجي ايجاد شده بود تا عمق 9 كيلومتري خاك عراق در هم شكسته شد و دشمن براي مقابله با تهاجم برقآساي رزمندگان اسلام، 140 تيپ را به اين منطقه اعزام كرده بود كه از اين ميان 81 تيپ و گردان به طور كامل و 34 تيپ ديگر به ميزان 50 درصد آسيب ديدند. در اين عمليات ده درصد از نيروهاي هوايي عراق منهدم و سنگينترين تلفات انساني به ارتش دشمن وارد گرديد. نتايج عمليات بزرگ كربلاي 5: تلفات نيروي انساني دشمن: 2700 اسير و چهل هزار نفر كشته و زخمي. ساير نتايج: به تصرف درآمدن 150 كيلومتر مربع از جمله پاسگاههاي بوبيان، شلمچه، كوت سواري و خين و همچنين جزاير بوارين و امالطويل، كانال پرورش ماهي و چندين روستا در نتيجه استقرار نيروهاي اسلام در 10 كيلومتري بصره. تجهيزات و امكانات: تانك و نفربر: 700 دستگاه انهدامي، 220 دستگاه اغتنامي، هواپيما: 80 فروند انهدامي، توپ صحرايي: 250 قبضه انهدامي، 85 قبضه اغتنامي و 400 دستگاه ساير ادوات جنگي، انهدامي، خودرو: 1500 دستگاه انهدامي، 500 دستگاه اغتنامي، وسايل مهندسي: 100 دستگاه اغتنامي، توپ ضدهوايي: 120 قبضه انهدامي، 100 قبضه اغتنامي.
آغاز هفته اهداي كتاب
با توجه به تأکید قرآن مجید و سیره پیشوایان، به ویژه با وجود برخی مسایل از قبیل تهاجم فرهنگی و تأثیر آموزش در پیشرفت اجتماعی ـ فرهنگی کشور، ترویج فرهنگ مطالعه از ارزش های دینی و ملی به شمار می آید. در روایات اسلامی، به اصل هدیه دادن، به منظور افزایش محبت، بسیار تأکید و سفارش شده است. به یقین اگر در کنار سایر وسایل، کتاب نیز به عنوان نیازی اساسی برای ارتقای سطح فرهنگ، به عنوان هدیه بین مردم رد و بدل شود، منافع بی شماری از این جهت عاید خود آنها و جامعه می گردد. به منظور ترویج فرهنگ اهدای کتاب و همچنین گسترش کتاب خانه های عمومی، از 19 تا 25 دی ماه، به عنوان هفته اهدای کتاب نام گذاری شده است.
شهادت حضرت فاطمه ي زهرا(س) "به روايتی" (11ق)
روز شهادت حضرت فاطمهي زهرا(س) مورد اختلاف مورخين است و يكي از اين موارد، سيزدهم جمادي الثاني ميباشد. فاطمه(س) پس از پدر بزرگوار خود، روز به روز بدنش رو به ضعف و سستي ميگراييد. پيوسته سوخته دل و اشك ريزان بود و در فراق پدر ميگريست. پس از به خلافت نشستن ابوبكر، خواستند تا از امام علي(ع) براي ابوبكر بيعت بگيرند كه در اين مسير حضرت زهرا(س) مخالفت كرده و به آتش كشيده شدن در خانهي آن حضرت و وقايع بعدي انجاميد. حضرت زهرا(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) از مردم آزار بسيار ديد. به خانهاش هجوم برده و كودكش را سقط كردند. در اثر ضرباتي كه به آن حضرت وارد شد، حضرت زهرا(س) اين نور چشم پيامبر و پارهي تن رسول خدا، پس از تحمل روزها بيماري، به پدر بزرگوار خود، ملحق گشت. به وصيت آن حضرت، محل دفن وي مخفي ميباشد. گرچه اقوالي در اين باره است، از جمله اين كه شيخ صدوق مرقد مُنوّر آن بانو را خانهي آن حضرت ميداند كه اكنون جزء مسجد ميباشد. اين قول را ديگران نيز تاييد كردهاند.
كشته شدن "ابراهيم بن مالك اشتر" در نبرد با خاندان اُمَوي(71 ق)
ابراهيم فرزند مالك اشتر نَخَعي، هنگام قيام مختار بن ابوعبيدهي ثقَفي براي خونخواهي امام حسين(ع) با او بود و در سال 67 ق به سرداري لشكر منصوب گرديد. ابراهيم از طرف مختار، مأمور تصرف موصل شد و سپاه شام را كه از طرف خليفهي اموي آمده بودند شكست داد. او عبيداللَّه بن زياد، حاكم كوفه در زمان واقعهي كربلا را به قتل رساند و تعدادي از كُشَندگان امام حسين(ع) و ياران او را از دَمِ تيغ گذراند. ابراهيم بن مالك با دستگيري و قتل مختار توسط مُصعَب بن زُبَير، به مُصعَب پيوست و به دولت ابن زُبَير خدمت كرد. سرانجام، هنگامي كه عبدالملك بن مروان، خليفهي اموي، لشكري براي نبرد با سپاه ابن زبير به عراق فرستاد، ابراهيم بن مالك در اين جنگ كشته شد.
وفات محقق حلی، دانشمند جلیلالقدر (676ق)
افرادی که در رشتههای مختلف علوم به بررسی و پژوهش عمیق پرداخته و در این راه رنج بسیار کشیده و درنتیجه، نوآوریها و ابتکاراتی داشتهاند را محقق مینامند. نخستینبار که اصطلاح محقق در علوم اسلامی متداول شد و اولین شخصیتی که لقب محقق گرفت، استاد بزرگ و فقیه عظیمالشأن، ابوالقاسم جعفر بن حسن معروف به محقق حلی بود. او محقق علیالطلاق است یعنی هرگاه - بهطور مطلق - محقق گفته میشود مراد و مقصود، آن بزرگوار است. وی در سال ۶۰۲ هجری قمری در شهر حله آنهنگام که کشور اسلامی، رنج فاجعهها و بلاهای دولت عباسی و همچنین خرابیها و ویرانیهای مغول را با شدت و سختی تحمل میکرد، چشم به جهان گشود. محقق حلی کسی است که شهرت علمی او از لقبش نمایان است. او بحق شایستگی این لقب را دارد. زیرا در دوران خود، گذشته از اینکه بزرگترین فقیه و دانشمند شمرده میشد، کتابی در فقه نوشت بهنام شرائع الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام که معروف به کتاب شرایع است و این اولینبار بود که فقه به این صورت منظم و مرتب درمیآمد و شاید اگر نام ایشان بر کتاب نبود کسی تصور نمیکرد چنین کتابی در اوائل قرن ششم هجری نوشته شده باشد. علامه حلی خواهرزاده محقق حلی است، هنگامی که از او سؤال میکنند: نظر شما درباره محقق چیست؟ در جواب مینویسد: «انه کان افضل اهل عصره فی الفقه او برترین و شایستهترین شخصیت زمان خود در فقه است.» شاید به نظر برسد که این سخن علامه حلی جامعترین وصف و تعریف باشد ولی میبینیم یکی از فقهای شیعه (شیخ حسن فرزند شهید ثانی، صاحب معالم) از این سخن علامه انقاد کرده و میگوید: «اگر قید اهل زمانه را برداشته بود بهتر و صحیحتر بود زیرا من در زمان خودمان نیز همانند او فقیهی نمیشناسم. یعنی او بالاترین فقیهی است که (تا زمان صاحب معالم) عالم فقاهت به خود دیده است.» ابن داود حلی در کتاب رجال خود چنین مینویسد: «جعفر بن حسن... حلی محقق، امام، علامه و یگانه شخصیت زمان خود، سخنوری همانند او نیست. او کسی است که با دلیل و برهان خصم را به سکوت و خضوع وامیدارد. تستری در قاموس الرجال مینویسد: «او نخستین کسی است که کتابهای فقهی را به روش و ترتیب متأخرین درآورد. او در کتاب شرایئعش نخبه آنچه در کتاب نهایه شیخ طوسی آمده گردآوری کرده است.» کوتاه سخن اینکه محقق حلی اولین فقیهی است که در تحقیقات فقهی نبوغ داشته و نوآوری نموده و تحقیق کرده است. و آنچه او را در تاریخ فقه اسلامی همچون ستارهای درخشنده و فروزان نگهداشته دو چیز است: ۱- تحقیقات و تألیفات علمی او که همیشه زنده و جاوید است و نسلهای متوالی همواره از این منبع زلال استفاده کرده و میکنند. ۲- تربیت شاگردان برجسته و ممتازی که جامع علم و عمل بودند و رهبری دین و دنیای مردم را در دست داشتند.» در زمان محقق حلی حوزه علمیه به شهر حله منتقل شد و حرکت علمی رونق خاصی پیدا کرد. انبوهی از شاگردان بافضیلت در محضر درس استاد حاضر میشدند و در اعلام العرب نقل شده است که: «محقق حلی بیش از چهارصد مجتهد شایسته و مبرز به عالم اسلامی تحویل داد و این برای هیچکس قبل از ایشان سابقه نداشته است.» گرچه محقق حلی استاد بزرگ فقه و اصول است ولی شخصیت علمی او منحصر در این دو علم نیست بلکه او مجموعهای از علوم و فضائل بود. در عقائد و ادبیات و منطق و حکمت نیز بالاترین بهره را داشت. فکری روشن و هوشی سرشار داشت که در برابر هیچ سؤالی خم به ابرو نمیآورد و چنان حاضرجواب بود که گوئی مدتها در جواب اندیشیده و فکر کرده است. هنگامی که دانشمند عالیقدر، خواجه نصیرالدین طوسی به عراق آمده بود، برای دیداری از حوزه علمیه به حله رفت و در محضر درس محقق حاضر شد. محقق برای تعظیم و تقدیر از مقام شامخ خواجه، درس را قطع کرد ولی خواجه از او خواست درس را دنبال کند. بحث استاد به اینجا کشیده شد که: برای اهل عراق مستحب است در قبله مقدرای به طرف چپ میل کنند. خواجه پرسید: وجهی برای این استحباب نیست زیرا اگر تیاسر (میل به طرف چپ) از قبله به غیر از قبله باشد حرام است و اگر از غیر قبله به طرف قبله باشد واجب است. محقق در پاسخ گفت: تیاسر از قبله به قبله است. خواجه ساکت شد. بعد از این محقق کتاب جالبی پیرامون همین مسأله نوشت و برای خواجه نصیرالدین طوسی به ایران فرستاد. که خواجه نیز تحسین و تقدیر کرد. این بزرگمرد با اینهمه عظمت و جلال به اندازهای متواضع و فروتن بود که یکی از شاگردانش قصیدهای در ستایش و مدحش سروده و برای او ارسال میدارد و با اینکه در آن اشعار چیز جز واقعیت نبوده ولی محقق در جواب او قصیدهای سروده و ضمن تشویق و تقدیر از او مینویسد: من نمیدانم چه او را وادار کرده که باری سنگین بر دوش من بگذارد. درحالیکه مردان روزگار نمیتوانند این بار را حمل کنند بلکه کوهها نیز از زیر این بار شانه خالی میکنند با اینکه من میدانم او به برادران و دوستانش شفیق و مهربان است... کتاب «شرایع» زندهترین و ارزندهترین اثری است که از محقق حلی به یادگار مانده و در تاریخ جاوید خواهد ماند. با الفاظی کم و عباراتی شیوا و سبکی روان و نظم و ترتیبی بیسابقه و خلاصه روشی جالب و جدید در فقه، محقق حلی این کتاب نفیس را نوشت و مجموعه ابواب فقه را زیر چهار عنوان قرار داد: ۱- عبادات ۲- عقود ۳- ایقاعات ۴- احکام. ۴۸ کتاب فقهی بهطور تفصیل در این چهار عنوان آمده و کلیات مسائل مربوط به اینها را محقق در «شرایع» جمعآوری نموده است. هریک از این ابواب فقهی را نیز به ارکان یا فصلها و مقدمات تقسیم نموده و هریک از این ارکان و فصلها نیز به بخشهای مختلف تقسیم میشود که گاهی هر جزء از اینها بحث خاص خود دارد. این کتاب از آن زمان تاکنون همواره مورد توجه و علاقه فقها و مجتهدین بوده است. شیخ جعفر بن شیخ حسن حلی معروف به «محقق حلی»، سرانجام پس از هفتاد و چهار سال تلاش بیوقفه در راه خدمت به اسلام و مسلمین و ترویج احکام آلمحمد (ص)، در سال ۶۷۶ هجری قمری چشم از جهان فانی فروبست و زندگی جاویدان را آغاز کرد.
تولد "احمد سكوتوره" رهبر نامدار كشور افريقايي گينه (1922م) (ر.ك: 26 مارس)
پدربزرگ احمد يك جنگجوي بزرگ قبيله ساموري بود. گينه در آن زمان جزو مستعمرات فرانسه در افريقاي غربي محسوب مي شد. سكوتوره در جواني كارمند اداره پست و تلگراف و تلفن بود. در سال 1945 ميلادي در تشكيل اتحاديه كاركنان اداره پست و تلگراف و تلفن مشاركت كرد و سپس دبيركل اين اتحاديه شد. در سال 1952 ميلادي سكوتوره به رياست حزب دموكراتيك گينه انتخاب گرديد كه شعبه محلي حزب تجمع دموكراتيك افريقايي محسوب مي شد. او دولت استعماري فرانسه را ناگزير كرد تا در مقابل اجراي قانون كار در گينه تسليم شود. در سال 1956 ميلادي سكوتوره به عنوان نماينده مجمع ملي و در نوامبر سال 1957 ميلادي به عنوان نايب رييس شوراي دولتي گينه انتخاب شد. در جريان همه پرسي 28 سپتامبر سال 1958 ميلادي سكوتوره به پيشنهاد تشكيل يك جامعه فرانسوي گينه اي پاسخ منفي داد. در روز 2 اكتبر سال 1958 ميلادي گينه به استقلال دست يافت. گينه نخستين مستعمره فرانسه بود كه به طور مسالمت آميز مستقل شد. احمد سكوتوره در روز 15 ژانويه سال 1959 ميلادي به مقام رياست جمهوري گينه انتخاب گرديد. او با كشورهاي سوسياليستي روابط نزديكي برقرار كرد و يك حكومت ماركسيستي با حزب واحد را تشكيل داد. روابط ميان پاريس و كوناكري بين سال هاي 1965 تا 1975 ميلادي به طور كامل قطع شدند. در اواخر سال هاي دهه 1970 ميلادي احمد سكوتوره در سياست ماركسيستي خود تعديل كرد و به كشورهاي اسلامي نزديك شد. به اين ترتيب ، در روز 9 دسامبر سال 1922 ميلادي احمد سكوتوره پدر استقلال كشور گينه كه به گينه كوناكري نيز مشهور است متولد شد. احمد سكوتوره پس از اين كه در سال 1959 ميلادي به قدرت رسيد در 5 نوبت متوالي به مقام رياست جمهوري انتخاب گرديد. سكوتوره در مدت 25 سالي كه در قدرت بود ، حكومت وحشت را در كشورش برقرار ساخت. سرانجام ، احمد سكوتوره در روز 24 مارس سال 1984 ميلادي درگذشت.
درگذشت "ماركو پولو" سيّاح و جهانگرد شهير ايتاليايي (1324م)
ماركو پولو، جهانگرد بلند آوازه ايتاليايى در 15سپتامبر سال 1254م در ونيز در ايتاليا به دنيا آمد. وي از نوجواني شوق ديدار جهان را داشت و همين شور و شوق باعث شد كه سفر تاريخي خود را در 24 آوريل 1271م شروع كند. ماركو پولو در آن زمان هفده ساله بود كه به همراه پدر و عمويش سفر پرماجرا و طولاني خود را به آسيا آغاز كرد. اين جهانگرد ونيزي در سفر تاريخي 24 ساله خود، از تعدادي از كشورهاي آسيا و به ويژه چين ديدن كرد. او در چين مورد عنايت و توجه قوبيلاي خان مغول قرار گرفت و از جانب خان مغول براي برخي از امور، مأموريت يافت. ماركوپولو در سال 1295م به زادگاهش ونيز بازگشت. با اين حال طولي نكشيد كه ماركو پولو در جريان يك جنگ دريايى به اسارت درآمد و زنداني شد. وي در زندان فرصت يافت تا مشاهدات خود را در كتابي تحت عنوان عجايب به رشته تحرير درآوَرَد و همين اثر موجب شهرت جهاني او شد. ماركو پولو در اين كتاب مشاهداتش را از دربار امپراتور سرزمينهاي آسيايى به تفصيل شرح داده است. اين كتاب بعدها مورد استفاده بسياري از مورخان قرار گرفت و در دوره رُنِسانْس منبع اصلي اطلاعات درباره مشرق زمين بود. ماركو پولو در اين كتاب اخباري از واقعيات مشرق زمين به ويژه چين را نگاشته بود و مسائلي از قبيل پول كاغذي، پلهاي بلند، نيروهاي امنيتي، پست، نظافت و بهداشت و حكومت را مطرح كرد. اما اين نكات براي اروپائيان نيمه وحشي و نادان قرن سيزدهم، باوركردني نبود. از اين رو، ونيزيان، مردان خانواده پولو را مورد تمسخر قرار دادند و دروغزن و گزافهگو خواندند. در اواخر عمر ماركو پولو، از او خواستند كه مطالب دروغ سفرنامهاش را معلوم كند ولي او جواب داد كه همه مطالب درست است و سرزمين چين، عجايبي بيش از اين دارد. ماركو پولو سرانجام در 9 ژانویه 1324م در 70 سالگي درگذشت.