ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 9 آذر 1403
جمعه 9 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 13 دي 1398     |     کد : 190602

روز شمار تاريخ

جمعه13دی 1398-7جمادی الاول 1441-3 ژانویه 2020

ابلاغ پيام تاريخي امام خميني(ره) به "گورباچف" رييس جمهور اتحاد جماهير شوروي (1367ش)

ابلاغ پيام تاريخي امام خميني(ره) به "گورباچف" رييس جمهور اتحاد جماهير شوروي (1367ش)

ابلاغ پيام تاريخي امام خميني(ره) به "گورباچف" رييس جمهور اتحاد جماهير شوروي (1367ش)
به قدرت رسيدن ميخاييل گورباچف در اتحاد جماهير شوروي، موجب تحوّلات عظيمي در جهان كمونيسم گرديد. حضرت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه ناظر جريانات مهم سياسي بين‏المللي بود، از اين فرصت به نحو احسن استفاده كرده و با دعوت جهان كمونيسم به اسلام، در صدد برآمدند تا خلاء به وجود آمده از فروپاشي ماترياليسم را با جايگزيني اسلام ناب محمدي(ص) پُر نمايند. به همين جهت هيأتي را به سرپرستي حضرت آيت‏اللَّه جوادي آملي به مسكو اعزام داشته تا پيام كتبي معظم‏له را به گورباچف در دعوت به اسلام ارايه دهند. امام خميني(ره) در اين پيام با بينشي برخاسته از مكتب وحي و فراتر از وقايع روزمره و اتفاقات سياسي، به ترسيم اين رويداد مهم پرداختند. استفاده دقيق و بهنگام از اين فرصت تاريخي در جهت ابلاغ نداي فطرت و پيام توحيد، بيان غناي دين مبين اسلام و آمادگي حوزه‏هاي علميه تشيع جهت پاسخگويي به نيازهاي فكري و اعتقادي نسل معاصر، برقراري رابطه معنوي و ابراز همدردي و حمايت از مسلمانان شوروي و ديگر كشورهاي بلوك شرق، ايستادگي نظام جمهوري اسلامي ايران بر اصل خدشه‏ناپذير نه شرقي نه غربي و مبارزه با شكل‏هاي استكبار در چهره‏هاي مختلف آن، پيش‏بيني شكست قطعي ماركسيسم در ميدان عمل و فروپاشي نظام الحادي كمونيسم، هشدار جدي نسبت به فروغلتيدن در دام قطب ديگر استكبار جهاني و نظام سرمايه‏داري غرب، تحقق وعده‏هاي الهي و بازگشت نهايي جامعه انساني به فطرت خداجوي خويش، از جمله ويژگي‏ها و نكات برجسته اين پيام است. امام خميني(ره) در بخشي از اين پيام فرمود: "براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‏هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد، چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست... از شما مي‏خواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحّص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزش‏هاي والا و جهان شمول اسلام است."

درگذشت "نيمايوشيج" شاعر نوسراي معاصر (1338ش)

درگذشت "نيمايوشيج" شاعر نوسراي معاصر (1338ش)
علي اسفندياري معروف به نيما يوشيج در سال 1276ش در روستاي يوش در استان مازندران به دنيا آمد. او در مدرسه چندان موفق نبود و به تحصيلات آكادميك اهميتي نمي‏داد. انقلاب‏هاي اجتماعي سال‏هاي 1300 و 1301، نيما را به كناره‏گيري از مردم و زندگي در ميان جنگل‏ها و دامان طبيعت و هواي آزاد كشاند و در آن‏جا اشعار بيشتري سرود. نيما از 1311 ساكن تهران شد و تا اواخر عمر در آن جا ماند. نيما با حركتي كه در طول زندگي خود داشت، نشان داد كه از شعر و هنر، ادراكي عميق و تازه دارد و شايستگي اين را داراست كه در عرصه سرشار و پربار ادب فارسي، بنيانگذار شيوه‏اي نوين باشد. بنابراين نيما، شعري را وارد صحنه ادب فارسي نمود كه در عين دارا نبودن قافيه و رديف، داراي وزن و هجا بود. اين سبك شعر به شعر نو و شعر نيمايي مشهور است و افراد فراواني به پيروي از سبك او، هنر آزمايي كرده‏اند. شعر آزاد نيمايي تفاوت‏هاي آشكاري با شعر سنتي داشته، از لحاظ عاطفي بيشتر جنبه اجتماعي و انساني دارد و تخيل و صور خيال هر شاعر از تجربه شخص او سرچشمه مي‏گيرد. او از لحاظ زبان، هر كلمه‏اي را در شعر نو به كار مي‏برد با اين شرط كه با كلمات همجوار، بيگانه و ناساز نباشد. به نظر او وزن بايد تابع احساسات و عواطف شاعر باشد. نيمايوشيج را به حق، پدر شعرِ نو فارسي مي‏خوانند. از نيما يوشيج به غير از مجموعه اشعار، آثار ديگري به چاپ رسيده است از جمله: داستان‏ها، اشعار، آثار تحقيقي، يادداشت و نامه‏ها. نيما يوشيج سرانجام در شانزده دي ماه 1338ش در هفتاد سالگي در تهران بدرود حيات گفت و در امامزاده عبداللَّه تهران به خاك سپرده شد. سي و چهار سال بعد، در دي ماه 1372، به همت مردم نور و يوش، پيكر نيما يوشيج از امامزاده عبداللَّه تهران به زادگاهش، يوش منتقل شد و در آن‏جا مدفون گرديد.

زادروز جلال‌ الدین همایی ادیب، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی (1278ش)

زادروز جلال‌ الدین همایی ادیب، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی (1278ش)
جلال‌الدین همایی ادیب، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی، در سال ۱۲۷۸ در اصفهان زاده شد. پدرش میرزا ابوالقاسم محمدنصیر متخلص به طرب و جدش ملا محمدرضا همای شیرازی هر دو از شعرا و دانشمندان معروف عصر خود بودند. جلال‌الدین تحت نظارت پدر دانشمند خود و در خانواده‌ای که کلیه اعضای آن اهل خط و قلم بودند رشد یافت و از اوان کودکی ملزم به فراگیری ادبیات عرب و حکمت و فلسفه شد. در سن ده سالگی منشآت قائم مقام فراهانی، منشآت فرهاد میرزا و منشآت امیر نظام و تاریخ معجم را نزد میرزا عبدالغفار و شاهنامه فردوسی، کلیات سعدی، منتخب قاآنی و غزلیات محمد خان دشتی را در نزد پدر مطالعه کرد و به اطلاعات فراوانی دست یافت. همایی از سن یازده سالگی به مدت بیست سال در مدرسه نماورد از مدارس قدیم و معروف اصفهان که مرکز دانش و فرهنگ این شهر بود به کسب علوم اسلامی پرداخت . جلال طی این سالها ادبیات عرب، فقه، اصول، تفسیر، درایه، رجال، هیئت، نجوم، استخراج تقویم، فنون ریاضی، طب و فلسفه را در نزد بزرگ‌ترین علما و روحانیون ایران فراگرفت و خود نیز مدتی مدرس بزرگ‌ترین حوزه‌های علمی و ادبی اصفهان بود. جلال‌الدین همایی در سال ۱۳۰۰ به نظام آموزشی جدید پیوست و ابتدا به تدریس در مدرسه صارمیه اصفهان پرداخت‌. سپس در سال ۱۳۰۷ به تهران آمد و از طرف وزارت معارف وقت عهده‌دار تدریس فلسفه و ادبیات در تبریز گردید. همائی درسال ۱۳۱۰ به تهران منتقل شد و در دارالفنون، دبیرستان نظام و دانشکده افسری به تدریس ادبیات پرداخت‌. وی پس از تأسیس دانشگاه تهران به این دانشگاه دعوت شد و سالها در دورهٔ دکتری دانشکده‌های حقوق و ادبیات تدریس کرد و مدتی نیز عضو فرهنگستان ایران بود. استاد همائی دو دوره نیز به دعوت دانشگاههای بیروت و لاهور در این دانشگاهها تدریس نمود که با استقبال محافل علمی این کشورها مواجه شد. در سال ۱۳۵۶ دانشگاه تهران مراسم بزرگداشت این استاد بزرگ تاریخ و فرهنگ ایران را برگزار کرد و در این مراسم نسخه ای از کتاب همائی نامه که به قلم همکاران و ارادتمندان استاد تهیه شده بود به او تقدیم گردید. جلال‌الدین همائی علاوه بر تألیف و تصحیح کتب متعدد شعر هم می‌سرود وبیش از پانزده هزار بیت او در دیوانی گردآوری شده است‌. از مشهورترین اشعار او مسجد کبود است که در وصف مسجد کبود تبریز و اظهار تأسف از ویرانی آن سروده است‌.

استقلال كامل "نيكاراگوئه" در امريكاي مركزي (1838م)

استقلال كامل "نيكاراگوئه" در امريكاي مركزي (1838م)
كشور جمهوري نيكاراگوئه در امريكاي مركزي واقع است. تاريخ نيكاراگوئه مانند ساير جمهوري‏هاي امريكاي مركزي با دوران طولاني سلطه اسپانيا كه قريب سه قرن به طول انجاميد، آغاز مي‏شود. در سال 1821م به دنبال ناآرامي‏ها در اسپانيا، نيكاراگوئه نيز مانند ساير كشورهاي امريكاي لاتين، استقلال خود را اعلام كرد و سلطه اسپانيا بر اين منطقه در نيمه سپتامبر آن سال پايان پذيرفت. نيكاراگوئه سپس با مكزيك متحد شد و به فدارسيون امريكاي مركزي پيوست. اين فدراسيون در سال 1838م منحل شد و نيكاراگوئه در سوم ژانويه اين سال به استقلال كامل دست يافت. (ر.ك: 15 سپتامبر)


نوشته شده در   جمعه 13 دي 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode