دستور امام خميني(ره) براي بررسي مجدد قانون اساسي (1368ش)
با گذشت يك دهه از اجراي قانون اساسي مصوب سال 1358، عليرغم استحكام و نقاط قوت، مواردي در آن وجود داشت كه عدم اصلاح آنها، اداره كشور را با مشكلات جدي در آينده روبرو ميساخت. از اينرو، تعدادي از نمايندگان مجلس و شوراي عالي قضايي، از محضر امام خميني(ره) خواستار تعيين هيئت بررسي متمم قانون اساسي شدند. حضرت امام نيز طي نامهاي به رييس جمهور وقت، ضمن معرفي هيئتي 20 نفره به همراه 5 نفر از نمايندگان مجلس به انتخاب آن هيئت، آنان را مسؤول بررسي و تغيير تعدادي از مواد و اصول قانون اساسي كردند. برخي از موارد مطرح شده براي تغيير عبارت بودند از: رهبري، تمركز در مديريت قوه مجريه و قوه قضاييه، تعيين نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، روشن كردن راه بازنگري قانون اساسي، تعيين جايگاه مناسب براي مجمع تشخيص مصلحت نظام و... . هرچند در اواسط كار، ارتحال حضرت امام روي داد و شورا به طور موقت تعطيل شد؛ ولي در 20 تير 1368 ش، كار شورا به اتمام رسيد و اصلاحات انجام شده جهت تأييد به حضور حضرت آيتاللَّه خامنهاي رهبر معظم انقلاب ارسال شد. موارد بازنگري شده به دستور مقام معظم رهبري در ششم مرداد همان سال به همهپرسي گذاشته شد و مورد تأييد 97/38 درصد شركت كنندگان در انتخابات قرار گرفت.
تأسيس و آغاز به كار راديو (1319ش)
در اين روز براي اولين بار در ايران، اداره راديو تأسيس و از فرستنده راديو تهران، گزارش فعاليتهاي داخلي كشور پخش شد. در ابتداي تأسيس راديو، اداره امور آن زير نظر وزارت فرهنگ بود و برنامههاي آن از يك فرستنده، به مدت روزانه پنج ساعت پخش ميشد. پنج سال پس از افتتاح راديو تهران، كمكم بعضي از شهرستانهاي ايران هم با فرستندههاي محلي به پخش برنامههاي محدود پرداختند، تا اين كه به تدريج بر قدرت فرستندهها و مدت پخش برنامهها افزوده شد. در اواخر سال 1319، اين سازمان، اداره كل انتشارات و تبليغات و در 1330 سازمان اداره كل انتشارات و راديو نام گرفت كه در فراهم آوردن اطلاعات، تهيه فيلمها و گرفتن آخرين خبرهاي مهم ايران و جهان فعاليت ميكرد. در حال حاضر، شبكههاي سراسري راديو براي اقشار مختلف مردم ايران و شبكههاي محلي در استانهاي مختلف كشور، برنامههاي متنوع ارايه ميكنند.
وفات عالم جلیل ملا مهدی نراقی (1209ق)
شهر زیبا و تاریخی کاشان در طول تاریخ به «دارالمؤمنین» معروف بوده است. همواره عالمان بزرگ و نامی فراوانی از آن ظهور کرده اند و جهان اسلام از وجود نورانی آنان بهره های چشمگیری برده است. دانشمندانی که هر کدام با تألیفات خود در رشته های گوناگون چراغ هدایت شدند و یکی پس از دیگری در عرصه های علم و حکمت درخشیدند و بر زیباییهای این شهر جلوة دیگر بخشیدند. در این شهر با افول هر ستاره، ستاره أی دیگر طلوع می کند.در سال 1091 ق.هنگامی که دانشمند توانگر ملامحسن فیض کاشانی چشم از دنیا فرو می بندد از آن پس فروغ و نشاط معنوی شهر کاشان رو به افول و خمودی می نهد. این شهر حدود چهل سال زانوی غم به بغل می گیرد و به انتظار طلوع ستارة درخشان دیگر می نشیند تا اینکه در سال 1128 ق.در نراق ـ یکی از روستاهای اطراف کاشان ـ نوزادی از مادر متولد می شود. پدر وی که ابوذر نام داشت و از کارگزاران سادة دولتی بود، به امید اینکه فرزندش از ناشران حقیقی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و از منتظران واقعی حضرت مهدی (عج) باشد نام او را "محمد مهدی" می گذارد. این فرزند دوران کودکی و نوجوانی را در روستای نراق سپری می کند. در همان اوان نوجوانی علاقة شدیدی نسبت به تحصیل علم و آگاهی از واقعیتهای هستی در وجود خود احساس می کند. پس فرصت را از دست نداده، با ذوق و شوق فراوان آمادة یادگیری علوم و معارف اسلامی می شود. بدین سال محمدمهدی آوای هجرت سر می دهد و برای ثبت نام در مدرسة علوم دینی کاشان به سوی آن دیار روانه می گردد. حوزه های علمیة آن دوران، از نظر پذیرش، برنامة روشن و ثابتی نداشت. هر علاقه مندی تنها با مراجعه و معرفی آوردن از سوی روحانی محل می توانست بآسانی وارد مدرسه شود و از همان روز در پای درس استاد، حق حضور داشته باشد. او نیز این مرحله را پشت سر می گذارد و یکی از حجره های مدرسه را برای مطالعه و اقامت شبانه روزی خود انتخاب می کند. البته سادگی ورود عاشقان حقیقت به حوزه های علمیه بدان معنا هم نبود که از هیچ نوع نظم و برنامه أی برخوردار نباشد، بلکه طلاب علاوه بر اینکه زیر نظر استادان دلسوز و پرتلاش راهنمایی شده، پرورش می یافتند، در طول دوران تحصیل خود، امتحانهای سخت و گوناگونی از قبیل فقر، بیماری، کمبود استاد و مشکلات خانوادگی و...را یکی پس از دیگری از سر می گذراندند.به این ترتیب تنها افرادی می توانستند در این مرحلة حساس قبول شده، نمرة عالی به دست آورند که از روحیة قوی، علاقه، پشتکار و انگیزة الهی برخوردار باشند و تنها این گروه بودند که تا آخر نیز در این سنگر پرخطر می ماندند و از کیان اسلام و مسلمانان دفاع می کردند. هنور نتیجه این مرحله از آزمون در مورد محمد مهدی درست روشن نشده بود. معلوم نبود وی در جرگة کدام یک از این دو گروه قرار خواهد گرفت. آیا به سرنوشت آن کسانی دچار خواهد شد که با اندک گرفتاری و دشواری، درس و بحث و مدرسه را رها کردند و رفتند یا اینکه آستین همت بالا زده، طریق عشق و عرفان در پیش می گیرد؟ در هر صورت او با توکل به خداوند یکتا و تکیه بر ارادة آهنین، تلاش مخلصانة خویش را پی می گیرد و در حلقة درس اندیشمند توانا مرحوم "ملا جعفر بیدگلی" حاضر می شود. چندین سال از محضر پرفیض این عالم فرزانه خوشه های علم و حکمت می چیند و دورة مقدمات، سطح و مقداری از دروس عالی را در شهر کاشان به پایان می رساند. این عالم خدمتگزار پس از سالها فداکاری و خدمت، روز شنبه 18 شعبان 1209 در هشتاد و یک سالگی در شهر کاشان به دیار ابدی می شتابد و با پرواز جاودانی خویش ملت مسلمان عصر خود را به عزا و ماتم می نشاند. در آن حال پیکر پاک و مطهر نراقی با شکوه و عظمت فراوان در این شهر تشییع می شود و سپس به نجف اشراف منتقل گشته، در کنار حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام سر بر آستان علوی می گذارد و برای همیشه در آن مکان مقدس آرام می گیرد. رضوان خدا بر روان او باد.
آغاز سفر تاريخي "ماركو پولو" جهانگرد معروف ايتاليايي به آسيا (1271م)
در اواسط قرن سيزدهم ميلادي، دو برادر ونيزي كه از خانواده ايتاليايى "پولو" بودند و در اروپا به بازرگاني اشتغال داشتند، در يكي از سفرهاي تجاري خود درجنوب روسيه، به سبب وقوع جنگي در منطقه، راه بازگشت خود را مسدود يافتند و ناگزير راه سرزمينهاي مجهول آسياي ميانه و شرقي را پيش گرفتند. در آن زمان، چين، مغولستان، تركستان شرقي و ايران در تصرف جانشينان چنگيزخان مغول بود. پس از بازگشت برادران پولو به اروپا، ماركو پولو در 24 آوريل 1271م به اتفاق پدرش راهي چين شد و مدتي در اين سرزمين و جزاير جنوب شرقي آسيا به سياحت پرداخت. او پس از سفر بيست و چند ساله و مراجعت به وطن در دهم اكتبر 1291م، سفرنامهاي به نام عجايب در زمينه ويژگيهاي جغرافيايى چين، تركستان، مغولستان و بخشي از آسياي جنوب شرقي به رشته تحرير در آورد. وي در اين كتاب از رايج بودن پول كاغذي در چين، وجود فاضلاب، پلهاي بلند، آتشنشاني و پست و... سخن گفته است. اين نكات براي اروپاييان نيمه وحشي و نادان قرن سيزدهم ميلادي باوركردني نبود. از اين رو ونيزيان، مردان خانواده پولو را مورد تمسخر قرار ميدادند و آنها را دروغزن و گزافهگو ميخواندند. قبل از مرگ ماركو پولو، يارانش از او خواستند تا مطالب دروغ سفرنامهاش را معلوم كند. ولي او جواب داد كه همه مطالب درست است و سرزمين چينْ عجايبي بيش از اين دارد. با اين همه، سفرنامه ماركو پولو تا مدتها كتابي پردروغ شمرده ميشد تا اينكه گسترش جهانگردي، صحت گفتههاي وي را ثابت كرد.