رحلت عالم بزرگوار و فقيه مجاهد آيت اللَّه "شيخ محمد تقي بافقي" (1325 ش)
آيتاللَّه شيخ محمد تقي بافقي در حدود سال 1253 ش (1292 ق) در بافق يزد به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي در يزد، راهي نجف اشرف گرديد و از محضر درس آخوند خراساني، سيد محمد كاظم يزدي و سيد احمد كربلايي استفادهاي وافر برد. آيتاللَّه بافقي پس از اقامت 19 ساله در نجف، در قم اقامت گزيد و به درس و بحث پرداخت. او از افرادي بود كه در تهيه مقدماتِ انتقال آيتاللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي به قم و تأسيس حوزه علميه قم، تلاش بسياري كرد و پس از تأسيس حوزه، معاونت آيتاللَّه حائري را بر عهده گرفت. اين فقيه مبارز در جهت جلوگيري از منكرات از هيچ مصيبتي نميهراسيد به طوري كه بر اثر مخالفت علني با جريان كشف حجاب و ورود خانواده بيشرم و بيحجاب پهلوي به حرم حضرت معصومه(س)، در دوم فروردين 1306، توسط شخص رضاخان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس سالها در شهر ري در تبعيد بود. آيتاللَّه بافقي پس از شنيدن واقعه خونين مسجد گوهرشاد مشهد توسط عمال پهلوي در تيرماه 1314، دچار سكته قلبي شد و برخي از اعضاي بدنش آسيب ديد. وي پس از فرار و اخراج پهلوي اول به قم بازگشت و سرانجام در 26 فروردين سال 1325 ش برابر با 12 جمادي الاول 1365 ق در 72 سالگي درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) مدفون گرديد.
رحلت عالم و فقيه بزرگوار آيتاللَّه "سيد ابوالفضل موسوي تبريزي" (1382 ش)
آيتاللَّه سيد ابوالفضل موسوي تبريزي در سال 1314 ش (1354 ق) در تبريز به دنيا آمد و پس از طي دوران دبستان، در سيزده سالگي وارد حوزه علميه تبريز شد. وي پس از طي دوره مقدمات، در هفده سالگي راهي حوزه علميه قم گرديد و در محضر استاداني همچون آيتاللَّه علي مشكيني و حضرت امام خميني(ره) به مدارج بالاي علمي دست يافت. آيتاللَّه موسوي تبريزي در جريان نهضت اسلامي مردم بر ضد رژيم پهلوي به مبارزات سياسي پرداخت و در سال 1347 به عضويت جامعه مدرسين حوزه علميه قم درآمد. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز، دو دوره به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي و سه دوره نمايندگي مجلس خبرگان رهبري را برعهده گرفت و در اين سنگرها خدمت نمود. آيتاللَّه موسوي تبريزي همچنين مدتي به عنوان دادستان كل كشور و رياست ديوان عدالت اداري، مشغول فعاليت بود و منشأ خدمات ارزندهاي گرديد. ايشان در سالهاي پاياني عمر خويش به عنوان مشاور عالي قوه قضاييه و عضو مجمع جهاني اهلبيت در خدمت نظام اسلامي حضوري فعال داشت تا اينكه در 26 فروردين 1382 ش برابر با سيزدهم صفر 1424 ق در 68 سالگي دار فاني را وداع گفت و در حرم حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
درگذشت "ابن انباري" فقيه و لغت شناس مسلمان(577 ق)
ابوالبركات، كمال الدين عبدالرحمن ابن محمد، مشهور به ابن انباري، تحصيلات خود را در مدرسهي نظاميهي بغداد به پايان رساند و به علّت كسب مدارج عالي در علوم فقهي و ادبي، در همان مدرسه به تدريس مشغول شد. ابن انباري پس از طي مراتب علمي، به استادي دست يافت و شيخ زمانه گرديد. آنگاه آثارش شهرت يافت و طلاب علم از هرسو به محضرش شتافتند. ابوالبركات در مقام استادي، نَفَسي گرم و مبارك داشت، چنانكه هر كس نزد وي شاگردي كرد، از مشاهير شد. ابن انباري مردي ديندار و پارسا و زاهدي مخلص و بيپيرايه بود. او از هياهوي نظاميه روي برتافت و در گوشهي عُزلَت نشست. بيشتر اوقات ابن انباري صرف تأليف در علم نحو شده است. وي ميكوشيد قواعد و اصول فقهي و نحوي را به هم پيوند دهد. از همين رو، شيوهي او در برداشتهاي نحوي، بيشتر به شيوهي فقيهان شبيه است. از ابن انباري كتب و رسالههاي بسيار بر جاي مانده است كه كتاب اسرارُ العربيَّه شهرتي بيشتر دارد.
فاجعه غرق كشتي عظيم "تايتانيك" در اقيانوس اطلس (1912م)
كشتي اقيانوسپيماي تايتانيك، در اوايل قرن بيستم ميلادي توسط انگلستان ساخته شد و علاوه بر عظمت و بزرگي ظاهري، در داخل آن نيز از لوازم لوكس استفاده شده بود. اين كشتي كه انگليسيها آن را غرق ناشدني ناميده بودند، با 46/300 تُن، بزرگترين كشتي جهان تا آن مقطع به شمار ميرفت. با اين همه، اين كشتي در اولين سفر خود در جريان پيمودن اقيانوس اطلس دچار مشكل شد و در واقع، آخرين سفر خود را انجام داد. در نيمه شب 15 آوريل 1912م، اين كشتي با يك كوه يخ عظيم برخورد كرد و با تمامي استحكام و بزرگياش، همچون مقوايى درهم شكست. سرعت زياد، كمي تعداد قايقهاي نجات و ناآزمودگي كاركنان كشتي باعث شد تا از حدود دو هزار مسافرِ تايتانيك، در حدود هزار و پانصد نفر به همراه كشتي در اعماق دريا غرق شوند و فاجعهاي بزرگ و مصيبتبار را در آغاز قرن بيستم رقم بزند. اين حادثه سبب شد تا مقررات و تشريفات فراواني براي تأمين ايمني كشتيهاي اقيانوس پيما وضع گردد كه به كارگيري بيشتر وسايل ايمني، تجديدنظر در وسايل موجود در تمام كشتيهاي مسافربري و ايجاد مقررات سختتر براي گشت و ديدباني از جمله آنهاست.
شهادت افسر مسلمان مصري "خالداسلامبولي" توسط رژيم مصر (1982م)
خالد شوقي اسلامبولي افسر مسلمان و مبارز مصري در سال 1958م به دنيا آمد. او در مدرسه فرانسوي نوتِردام قاهره تحصيل كرد و سپس به ارتش پيوست و در 20 سالگي با درجه ستواني در توپخانه ارتش مصر مشغول به كار گرديد. وي ضمن اين كه از افسران لايق ارتش محسوب ميشد، با جنبش اسلامي جهاد مصر، همكاري مخفيانه داشت. پس از امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد كه در آن انور سادات رئيس جمهور وقت مصر حكومت غاصب اسرائيل را به رسميت شناخت، نقشه ترور اين خائن به آرمان فلسطين، در ذهن خالد اسلامبولي ترسيم شد. اين نقشه در ششم اكتبر 1981م عملي گرديد و هنگامي كه انور سادات در مراسم رژه نظامي ارتش مصر در سالگرد جنگ اكتبر 1973م شركت كرده بود، خالد اسلامبولي در لحظه عبور زرهپوشها و خودروهاي نظامي از مقابل جايگاه، همراه با چند تن از نظاميان همرزم خود به سوي سادات آتش گشود. خالد اسلامبولي و گروهي كه براي قتل او هم قسم شده بودند. در اين زمان در مقابل جايگاهي كه سادات و رهبران سياسي و نظامي مصر در آن نشسته بودند توقف كردند و با سرعت عملي كه بيشتر به يك فيلم سينمايى شباهت داشت از خودروي نظامي خود بيرون پريده، با شليك مسلسل و پرتاب نارنجك به طرف جايگاه سادات پيش رفتند. در اين حادثه، هفت تن از مقامات مصري به هلاكت رسيدند. كه در جايگاه بودند و سادات نيز ساعاتي بعد در بيمارستاني در قاهره به كام مرگ فرو رفت. پس از اين عمليات شجاعانه، خالد اسلامبولي كه رهبري آن را بر عهده داشت دستگير و پس از يك محاكمه طولاني، در 15 آوريل 1982م در 34 سالگي تيرباران شد. وي در جريان محاكمه خود فرياد ميزد: مردم! من فرعون مصر را كشتم.