راهپيمايي عظيم مردم در تاييد دولت موقت به فرمان امام خميني (1357 ش)
به دنبال آغاز به كار دولت موقت، امام خميني از مردم خواست از طريق تظاهرات آرام، نظر خود را درباره دولت موقت اعلام نمايند. پس از اين درخواست، جامعه روحانيت مبارز تهران، مردم را به يك راهپيمايي بزرگ و همگاني در روز 19 بهمن ماه دعوت نمود. در اعلاميهاي كه به همين منظور صادر شد خاطر نشان گرديد "پس از 75 سال، اين نخستين بار است كه ملت ايران، تشكيل دولتي را به راستي جشن ميگيرند." در اين حال و در شرايطي كه آمريكا همچنان از بختيار پشتيباني ميكرد و زمينههاي كودتا را در ايران فراهم مينمود و مردم توسط بازماندههاي رژيم به آتشسوزي و قتل تهديد ميشدند، اين راهپيمايي خط بطلاني بر تمامي پندارهاي سلطنتطلبان كشيد و خوابهاي پريشان آنان را بيتعبير گذاشت. در اين زمان امام خميني ادامه نهضت را به عنوان يك تكليف الهي اعلام نمود و راهپيمايي ميليوني مردم به عنوان پشتيباني از دولتِ موقتِ منصوب شده از طرف رهبر انقلاب اسلامي ايران، تهران و شهرستانها را غرق در تظاهرات نمود. در پايان اين راهپيمايي عظيم، قطعنامه هفت مادهاي قرائت شد و نخست وزيري بازرگان مورد تاييد قرار گرفت.
فرار "جعفر شريف امامي" نخست وزير رژيم پهلوي در پي فراگير شدن نهضت اسلامي (1357 ش)
شريف امامي در دوران دوم نخست وزيري خود، براي آرام كردن اوضاع، دست به يك سلسله كارهاي نمايشي و غيرعادي از نظر رژيم زد. اولين كار او اين بود كه گفت با حزب رستاخيز، تنها حزب سياسي كشور كه پارلمان را در اختيار داشت، كاري ندارد و به اين ترتيب عملاً موجبات انحلال اين حزب را فراهم ساخت. وي همچنين تاريخ موهوم و مجعول شاهنشاهي را لغو كرد و مجدداً تاريخ هجري شمسي را برقرار نمود. او همچنين قمارخانهها و مراكز فساد را بست ولي هيچ كدام از اين اقدامات عوامفريبانه و تسكيني، محبوبيت و موقعيتي براي او نزد مردم به وجود نياورد. اقدامات شريف امامي و آزادي عملي كه به مخالفان داده شد، بر دامنه تظاهرات و اغتشاشاتِ ضد رژيم افزود به طوري كه در چندين شهر بزرگ كشور، حكومت نظامي اعلام شد و فجايع خونيني از قبيل جمعه سياه تهران در 17 شهريور 1357 و كشتار دانشآموزان تهران در 13 آبان 1357 به وجود آمد. جعفر شريف امامي، نخست وزير سرسپرده محمد رضا پهلوي، پس از آن كه نتوانست، اوضاع دگرگون مملكت را به نفع رژيم تغيير دهد، پس از 57 روز نخست وزيري، از اين سمت استعفا داد و به جمع و جور كردن ثروت خود در ايران پرداخت. وي به سرعت اموال خود را به خارج منتقل كرد و در نهايت سه روز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، در نوزدهم بهمن 1357، بدون كوچكترين مانع، راه آمريكا را پيش گرفت و دور از غوغا و سروصدا به زندگي ننگين خود ادامه داد.
اعلام همبستگي همافران با انقلاب اسلامي در حضور حضرت امام خميني(ره) (1357 ش)
از شكنندهترين ضربات بر پيكر رژيم شاهنشاهي، حركت شجاعانه پرسنل نيروي هوايي در نوزدهم بهمن ماه 1357 ش بود كه به حق ميتوان آن روز را از اياماللَّه خواند. در اين روز و به دنبال گسترش انقلاب اسلامي در تمام نقاط كشور و دعوت حضرت امام خميني(ره) از نظاميان براي پيوستن به ملت، جمع كثيري از هُمافَران و پرسنل نيروي هوايي ارتش، به محل اقامت امام رفته و پس از رژه در مقابل آن حضرت و ديدار تاريخي خود با امام، همبستگي خود را با انقلاب اسلامي ملت ايران به رهبري امام خميني اعلام كردند. از آن پس، روز نوزدهم بهمن ماه هر سال به عنوان روز نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، گرامي داشته ميشود.
روز نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي
در روز نوزدهم بهمن 1357، نظاميان متعهد نيروي هوايي با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامي در مدرسه رفاه و بيعت با آن حضرت، سندي از افتخار، حماسه، رشادت و ايمان را در برگهاي زرين تاريخ انقلاب اسلامي به ثبت رسانيدند. نقش ارزنده همبستگي باشكوه ارتش و خصوصاً نيروي هوايي در اضمحلال و شكست رژيم، نشان دهنده شعور ايماني و انقلابي اين عزيزان فداكار و عشق ورزيدن به آرمانهاي مقدس و آزاديخواهانه ملت در اين سرزمين بود كه موجب شد تا عليرغم فشارها و اختناق شديد آن روز، اين عزيزان، گام در ميدان مبارزه با ظلم و جور نظام پهلوي برداشته و يك صدا با ملت دلاور در 19 بهمن 1357، حماسه پرشكوه اين بيعت را در صفحات تاريخ انقلاب اسلامي ثبت نمايند. عظمت رويداد باشكوه 19 بهمن نه تنها در خاطره نسل انقلاب، بلكه در اذهان نسلهاي آتي اين كشور نيز، هميشه به عنوان يك حماسه جاويدان، متجلّي و منور خواهد ماند. همچنين نيروي هوايي، پس از پيروزي انقلاب و در طول دوران جنگ، با همان روحيه والا ظاهر شد و به عنوان نيرويي پيشتاز در تمامي صحنهها، از دستاوردهاي انقلاب اسلامي پاسداري نموده است.
درگذشت "جوزف پريستلي" دانشمند انگليسي و كاشف اكسيژن (1804م)
جوزف پريسْتْلي دانشمند انگليسي در سيزدهم مارس 1733م در نزديكي شهر ليدْزْ انگلستان به دنيا آمد و در كودكي يتيم شد. وي از آن پس تحت سرپرستي عمهاش به تحصيل پرداخت و زبانهاي فرانسه، آلماني، ايتاليايى و عربي را به خوبي فرا گرفت. پريستلي پس از چندي به علم شيمي علاقه پيدا كرد و آزمايشهايى در اين زمينه انجام داد. وي در يكي از آزمايشهاي خود، قطعه چوبي را سوزاند و سپس آن را در معرض گازي كه از خمره آبجو خارج ميشد قرار داد و مشاهده كرد كه شعله چوب خاموش ميشود. اين واقعه باعث پيگيري بيشتر پريستلي و كشف گاز كربنيك گرديد. او آزمايشهاي خود را ادامه داد و با انجام فعل و انفعالاتي بر روي گاز كربنيك يك گاز بيرنگ و بو كشف كرد كه همان گاز ازت است. پريستلي در يكي ديگر از آزمايشها، مقداري از گاز كربنيك را در آب حل كرد و براي اولين بار، راه تهيه مشروبات غيرالكلي را به جهان نشان داد. با اين كشفها، پريستلي شهرت بينظيري به دست آورد و از طرف دولت فرانسه به استادي آكادمي علوم برگزيده شد. يكي ديگر از كارهاي مهم او آن است كه براي اولين بار، گاز اكسيژن را كشف كرد. وي در سال 1744، با حرارت دادن به اكسيد جيوه گازي را كشف كرد كه اين گاز پس از مطالعه توسط لاوازيه، شيميدان معروف فرانسوي، به نام گاز اكسيژن شناخته شد. پريستلي دريافت كه گياهان ميتوانند اكسيژن توليد كنند. او همچنين به تنفس گياهان پي برد و راه طبيعي تهيه اكسيژن را كشف كرد. در اين ميان برخورد پريستلي و عدهاي از آشوبگران در جريان انقلاب كبير فرانسه، به حمله اين خرابكاران به منزل و كتابخانه پريستلي انجاميد و حاصل زحمات چندين سالهاش در اين تاراج از بين رفت. پس از اين حادثه، پريستلي از فرانسه راهي امريكا شد و فعاليتهاي علمي خود را ادامه داد. زماني كه پريستلي در آزمايشگاه شخصي خود در پنسيلوانيا كار ميكرد، به كشف مهم ديگري نائل آمد. او گاز سمي و مرگآور اكسيد كربن را از احتراق ناقص زغال، بنزين يا هر سوخت ديگر با اكسيژن كشف كرد كه درجهان علم داراي ارزش زيادي است. وي همچنين درباره جوهر گوگرد، آمونياك و جوهر نمك مطالعات و تحقيقات و آزمايشهاي فراواني انجام داد كه امروزه، نتايج اين تحقيقات در علم شيمي داراي اهميت بسزايي ميباشند. جوزف پريستلي سرانجام در 8 فوریه 1804م در 71 سالگي درگذشت.
مرگ "پِطْر كبير" پادشاه بزرگ روسيه (1725م)
پطْر كبير فرزند آلكسي ميخايلوويچ پادشاه معروف روسيه درروز 9 ژوئن 1672م در خانواده تزار روس به دنيا آمد. پس از مرگ پدر، اغتشاشاتي در روسيه روي داد كه به قدرت گرفتن سوفي دختر ميخايلوويچ و خواهر پِطر انجاميد. در اين هنگام، پتر خردسال، به يكي از مناطق اطراف مسكو فرستاده شد. پتر كه در ده سالگي به تزاري روس رسيده بود، با وجود خواهرش سوفي، نميتوانست به راحتي سلطنت كند و در واقع تا 17 سالگي، تحت نفوذ و اقتدار او باقي بود. در 29 سپتامبر سال 1689م، پتر با كمك جمعي از دوستان خود به مسكو حمله برد و سوفي را به زندان افكند و خود به جاي او به سلطنت نشست. پتر از همان زمان، درصدد دست يافتن به درياي آزاد بود تا كشور روس را با دول اروپايي مرتبط كند. از اين رو با امپراتوري عثماني به جنگ پرداخت و پس از نبردهايي سنگين، قسمتهايي از اين امپراتوري را به تصرف خود درآورد. پتر پس از آشنايي با تمدن اروپاي غربي و تسلط بر زبانهاي آلماني - هلندي و مقدمات هندسه وحساب به دو مسئله توجه نشان داد. يكي آشنا كردن ملت روسيه به وضع تمدن اروپاي غربي و ايجاد تشكيلات جديد داخلي و ديگري، توسعه كشور و دست يافتن به درياي سياه و بالتيك. پتر كبير براي عملي نمودن منظور دوم خود به مدت بيست سال به جنگ پرداخت و مناطيى را تصرف نمود. او براي آنكه به خوبي با جزئيات تمدن كشورهاي اروپاي غربي آشنايى حاصل كند، دو سفر به اروپا كرد و ضمن آن، اطلاعاتي درباره زندگي آنان به دست آورد. پتر در مراجعه به كشورش، عدهاي مهندس، طبيب، صنعتگر و افسر لايق جهت تشكيلات جديد روسيه همراه خود آورد و تلاش فراواني در ايجاد و ساماندهي تشكيلات و تأسيسات جديد اداري، نظامي و مذهبي كشور از خود نشان داد. از اين روست كه پتر كبير را مؤسس روسيه جديد ناميدهاند. پتر در سال 1721م خود را امپراتور كل روسيه اعلام كرد و پس از آن، انتخاب امپراتور آينده را تابع اراده پادشاه وقت قرار داد. او عليرغم دارا بودن صفاتي از قبيل ازخودگذشتگي فراوان در راه روسيه، در منتهاي بيرحمي و فساد نيز قرار داشت و جان و آزادي و شخصيت افراد در نظر او هيچگونه ارزشي نداشتند. آرزوي دستيابي به درياهاي آزاد و گرم به عنوان يكي از وصاياي پتر كبير، در جانشينان او تداوم يافت و پادشاهان روس هميشه درصدد اجراي اين خواسته بودند. چنانكه دستاندازي به خاك ايران در طول سلطنت شاهان قاجار نيز در راستاي همين سياست شكل گرفت. پتر كبير سرانجام در 18 فوریه 1725م در پنجاه و سه سالگي درگذشت.