اعتدال: یادگار گرامی امام گفت: دوره طولانی ممارست آقای هاشمی با قرآن امید و خوشبینی نسبت به خدا در ایشان ایجاد کرده بود.
کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی برگزار شد
نخستین کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در سالن اجلاس سران برگزار شد.
در این مراسم معاون اول رییس جمهوری و جمع کثیری از اعضای دولت، مسئولین، علما و شخصیت های سیاسی حضور دارند.
در ابتدای مراسم بیانات آیت الله جوادی آملی که در دیدار با اعضای نخستین کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در قم بیان شد بود پخش گردید
وی با برشمردن منشاء این امید، تاکید کرد: این امید سه منشاء داشت؛ اول امید به خدا بود؛ آقای هاشمی به خدا خوشبین بود. من به شدت این صفت را در امام هم می بینم؛ در قرآن و روایات هم تاکید شده که همیشه به خدا امید داشته باشید و به نظرم دوره طولانی ممارست آقای هاشمی با قرآن این امید و خوشبینی نسبت به خدا در ایشان ایجاد کرده بود
* بخش هایی از سخنان آیت الله جوادی آملی به این شرح است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّین. صی ما خاتمالانبیا و خاتم الاوصیا و علیهما ال التحیه و الثنا وهم عد الله الاعدائهم الی الله.
محضر شما بزرگوران، اساتید و دانشگاهیان، نخبگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی، رجال سیاسی، برادران و خواهران ایمانی را در این کنگره عظیم گرامی می داریم.
شخصیت آیتالله هاشمی رفسنجانی را کارنامه و دوران پرافتخار ایشان بهخوبی ساخت. هم فیض الهی به حدنصاب به ایشان رسیده و هم ایشان در دریافت این فیض الهی به حدنصاب کوشیده است. اگر ما بخواهیم رابطه آیتالله هاشمی و امام رضوانالله تعالی علیه را به خوبی بررسی کنیم رابطه بعضی از صحابه پیغمبر با رسول الله را باید به درستی ارزیابی کنیم.
وجود مبارک رسول گرامی «علیه آلاف تحیه و الثنا» وقتی تصمیم گرفت انقلاب عظیم جهانی را احیا کند، مردان پاک و پخته را تربیت کرد و قبل از هر چیز مسجد قبا را در دالان ورودی مدینه بنا نهاد و فرمود این تنها برای نماز و سجده نیست: «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا» یعنی از این مسجد مردانی که آلوده نیستند و آلودگی را تحمل نمیکنند تربیت می شوند. تنها سخن از دوزخ نرفتن، بهشت رفتن و عبادت نیست. اینها کسانی هستند که شاگردان معصومان مطهر هستند. علو منزلت معصومان را سوره واقعه مشخص کرده است که «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» یعنی انبیای مطهر، شاگردان متطهر می پرورانند؛ «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا» در واقع آنکسی که آلودگی اخلاقی، حقوقی، فقهی، سیاسی یا نفوذی دارد، پاک نیست و کسی که پاک نیست نمیتواند انقلاب طیبوطاهر را شکوفا کند.
آیتالله هاشمی قبل از هر چیزی با امامی ارتباط تنگاتنگ داشت که او از مصادیق بارز پیروان مسجد قبا بود یا همان «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا»؛ بنابراین نخستین عنصر شناسنامه آیتالله هاشمی طهارت از شرقگرایی، طهارت از غربگرایی، طهارت از اختلاف، طهارت از کینه، طهارت از افراط، طهارت از تفریط است یعنی هسته مرکزی اعتدال، خوی و خلق آیتالله هاشمی بود. «فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا» درست است که ذات اقدس الله همه کمالات را به ذات دارا است و اگر خدا وصفی را و کمالی را به مؤمن اسناد می دهد، در آیه دیگر آن کمال را منحصراً از آن خود می داند و می گوید عزت متعلق به خدا و پیامبر و مؤمنین است، در آیه دیگری آمده «العزّة فللّه العزّة جمیعا». اگر می گوید او «احسن الخالقین» است مشعر به این است که عیسی و امثال عیسی هم خالق هستند یا همان «الله خالق کل شى ء». اگر میگوید به اینکه دیگران هم سهمی از قدرت و قوتدارند در سوره بقره می فرماید «قُوَّةٍ لِلَّهِ جَمیعًا». پس جمیع کمالات به ذات مال خداست و بهتبع موارد فوق، عرض مال مظاهر خلقت اوست، مال انبیا، اولیا و شاگردان اینها هستند. جریان قدرت داشتن و غنی بودن به ذات مال خداست. «عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی» ذاتاً خداست، بعد جبرئیل است. قبل از جبرئیل وجود مبارک پیغمبر و اهلبیت علیهم الصلوه و علیهمالسلام است؛ اما در حوزهها و دانشگاهها و مسائل زمینی امام «شدیدالقوا» بود و شاگرد خوبی را به نام آیتالله هاشمی تربیت کرد. این موضوع تبدیل شده به «عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی»؛ در واقع درست است که امام تدریس می کرد و شاگردان زیادی داشت اما بعضی روزی یک ساعت در فقه یا در اصول یا در هر درس خدمت امام بودند اما آیتالله هاشمی رفسنجانی در فقه، اصول، انقلاب ، تدبیر و تربیت، سیاست و طهارت شدید القوا بود. مرحوم امام بهعنوان متعلم شدید القوا جناب آقای هاشمی را به خوبی پرورش داد. در واقع امامی که شدید القوا بود آموزگار ویژه آیتالله هاشمی می شود.
این هنر کمی نیست آن هم برای کسی که در اوج باشد و سنگینترین مصیبت را تحمل کند و خم به ابرویش نیاورد. این کار کوچکی و آسانی نیست، کسی در قله باشد و به او اهانت بشود، او تحمل کند. در بعضی از روایات فرمودند عطایای ما را مطایای ما تحمل می کنند و رخش میخواهد تا بار رستم بکشد. شخصیتی باید مصدل و صلوات المسلین است فرمود به اینکه من نه بهعنوان یک مورخ، بهعنوان یک امامی که محضر عالم الغیب و الشهادت هستند را خبر میدهم، از زمان آدم تا زمان ما، از زمان ما تا انقراض عالم، این حرف علی حرف تاریخی نیست چون تاریخ از گذشته خبر می دهد نه از آینده؛ تا روز قیامت حرف همین است که علی بن ابیطالب می گوید و آن این است که "عندالله سبحانه تعالی لم یؤت احدا و فرقه خیر ممن مذا و لا ممن بقیع". فرمود بدانید درگذشته تاریخ از زمان آدم تا الان، در آینده تاریخ از الان تا زمان ظهور حضرت و رجعت و قیامت هیچ ملتی با اختلاف به مقصد نمی رسد، با تفرقه به مقصد نمی رسد، با جامه دریدن به مقصد نمیرسد اما با جامه دوختن به مقصد می رسد. باید این نام و یاد راحفظ کنیم. مبادا خدایی ناکرده کاری کنیم، حرفی بزنیم که از قلم و قدم ما بوی اختلاف و جدایی مسوولان به مشمام برسد وگرنه رهبر اگر علی بن ابیطالب هم باشد شکست قطعی است، مگر علی بن ابیطالب بعد از پیغمبرنظیری داشت، مگر حکومت او شکست نخورد. داشتن رهبر خوب یکطرف قضیه است اما اگر خدایی ناکرده اختلاف رخنه کند، تا انسجام نباشد تا وحدت نباشد شکست قطعی است.
مطلبی نورانی علی صلوات الله و سلاماللهعلیه دارد فرمود من را تنها نگذارید، اختلاف نکنید و گرنه این اکاسره شرق و قیاسره غرب حمله می کنند و می تازند و شما را برده خود قرار می دهند. فرمود شما یک دوره ابراهیم خلیل را دیدید با جلال و شکوه بود، خلیل من همه بتهای آذری بشکست آن دوره را دیدید، بعد فرزندان او یکی پس از دیگری به مقام والای نبوت و رسالت امامت رسیدند، محفوظ بودند بعد اختلاف رخنه کرد، کسرای های ایران از شرق حمله کردند، قیصرهای روم از غرب حمله کردند و شما حجازیها را در حیات خلوت خفه کردند، از پیغمبرزادهها و از امامزادهها اینها چارمینار درست کردند. این بیان نورانی علی در نهجالبلاغه است. در خطبه قاصعه فرمود مگر پیغمبرزادهها را امامزادهها را چارمینار نکردند. اصحاب دور نکردند اصحاب وبر نکردند. اصحاب دور و وبر دو گروه از چهار بیدار هستند. این چهار بیدارها یا مسئول تراشیدن موی روی سینه شتر هستند، این قسمت جلوی سینه شتر را وبر میگویند، پشمهایی که این قسمت روییده میشود نرم است و لطیف و بادوام می گویند عبای وبری، پارچه وبری، قدک وبری از این پارچهها، از این پشمها وقتی نخ درست کردند و پارچه دوختند پارچه وبری می گویند. کسانی که مسئول تراشیدن این قسمت موی سینه شتر هستند آنها را اصحاب وبر می گفتند. کسانی که مسئول درمان زخم پشت شتر بودند آنها را اصحاب دبر می گفتند، در نهجالبلاغه یعنی کلام علی آمده اینها که چهار بیدار شدند پیغمبرزاده بودند، اینها امامزاده بودند. اگر خدایی ناکرده غرب و شرق پیدا شود خیلی مسئولین را ماشین شور می کنند پس حواستان جمع باشد. آن روز کار ماشین شوری همان چهار بیداری بود، نه در کلام علی تردید است نه در نهجالبلاغه او تردید است، نه در این خطبه قاصعه که فرمود مواظب باشید. ما مشترکات فراوانی داریم اما یک هاشمی میخواهد که تحمل کند. اگر اکنون می گوییم "سلامالله علیهین یبعث حیا" خوب زندگی کرد، خوب دین را شناخت، خوب 8 سال دفاع کرد، خوب تا پایان عمر بابرکت 80 و اندی سال با طهارت گذراند.
در پایان از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی نخستین کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی افزودند حقشناسی می کنیم، از بیت مکرم و عزیز و محبوب ایران، از بیت آیتالله هاشمی حقشناسی می کنیم و از علما به خصوص قدردانی می کنیم که این یاد را انشالله امیدوار هستیم سالیان متمادی زنده نگه بدارید و زنده نگهداشتن نام آیتالله هاشمی به احیای میراث انقلابی او، فرهنگی او، فقهی او، اخلاقی او، فلسفی او کلامی او و نظامی او و جهادی اوست.
"رحمتالله علیه یوم ولد و یوم موت و یوم یبعث حیا و فر الله لنا والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
* نزدیکی آیتالله هاشمی با قرآن، در ایشان خوشبینی نسبت به خدا ایجاد کرد
آنچه این روزها در جامعه شاهد بودیم بیش از هر عامل دیگر، نتیجه پمپاژ یأسی بود که به جامعه شده است. اگر یک جامعه نسبت به آینده خودش امیدوار باشد به سمت خشونت نمی رود و برای جلوگیری از هر اغتشاشی لازم است که جامعه امیدوار باشد.
یادگار گرامی امام با تاکید بر عنصر «امید» به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی، به حوادث روزهای اخیر در کشور اشاره کرد و گفت: آنچه این روزها در جامعه شاهد بودیم بیش از هر عامل دیگر، نتیجه پمپاژ یأسی بود که به جامعه شده است. اگر یک جامعه نسبت به آینده خودش امیدوار باشد به سمت خشونت نمی رود و برای جلوگیری از هر اغتشاشی لازم است که جامعه امیدوار باشد.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی صبح امروز در نخستین کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی که در سالن اجلاس سران برگزار شد، با بیان اینکه امیدوارم بغضی که گلویم را گرفته اجازه سخن گفتن بدهد، اظهار کرد: سخنان آقای(سید مهدی) طباطبایی دردهای ما را بیشتر کرد. یک سال از در گذشت مرحوم آقای هاشمی گذشت و در این مدت حوادث بسیار بزرگی را هم پشت سر گذاشتیم.
وی سخن گفتن در مورد هاشمی را «سهل و ممتنع» خواند و افزود: این سخن سهل است؛ به خاطر این که در رابطه با ایشان هر موضوعی مطرح شود می توان در مورد آن سخن گفت. اما اگر بخواهیم بحث جامعی در مورد ایشان انجام دهیم باید یک احاطه کاملی بر شخصیت ایشان داشته باشیم و از این جهت ممتنع است.
یادگار امام ابراز داشت: در این سال های اخیر یکی از توفیقات خدا به من ارتباطی بود که بین من و ایشان ایجاد شد و لطف پدرانه ای نسبت به من داشتند. بنده در سال های اخیر تقریبا هفته ای یک بار، ساعتی یا چند ساعت، توفیق داشتم به محضر ایشان می رسیدم. تمام انتخابات مختلفی که از سال ۸۴ به این سو برگزار شد تا آخرین انتخابات مجلس خبرگان در روز انتخابات همراه ایشان بودم. از آن انتخابات تلخ سال ۸۴ تا انتخابات خبرگان بعدی را که با حضرت آقای خاتمی در منزل ایشان بودیم.
سید حسن خمینی اضافه کرد: در فضا های مختلفی که در این انتخابات پیش می آمد رفتار ایشان درس آموزی های زیادی داشت که همه آنها را می توان در رابطه با شخصیت ایشان مطرح کرد.
وی، «امید» را یکی از وجوه ممتاز شخصیت هاشمی خواند و گفت: آقای هاشمی تمام وجودش امید بود؛ او در هیچ شرایطی امید به آینده را از دست نمی داد. این ویژگی به قدری در وجود ایشان پر رنگ بود که برخی به شوخی می گفتند اگر آقای هاشمی را به سمت زندان هم ببرند، ایشان به این فکر خواهد کرد که مسیر کج شود و به سمت باغ و بستان برود!
وی با برشمردن منشاء این امید، تاکید کرد: این امید سه منشاء داشت؛ اول امید به خدا بود؛ آقای هاشمی به خدا خوشبین بود. من به شدت این صفت را در امام هم می بینم؛ در قرآن و روایات هم تاکید شده که همیشه به خدا امید داشته باشید و به نظرم دوره طولانی ممارست آقای هاشمی با قرآن این امید و خوشبینی نسبت به خدا در ایشان ایجاد کرده بود
سید حسن خمینی گفت: من در مجموع فقط یکی، دو بار آقای هاشمی را مضطرب دیدم. یکی از این لحظات روز 14 خرداد سال ۸8 بود. بعد از آن قضایای مربوط به انتخابات بود که عصر خدمت ایشان رسیدم و بسیار ملتهب بودند اما همان اضطراب هم نهایتا چند دقیقه و ساعتی طول نکشید و باز آرامشی وجود ایشان را گرفت، زیرا همین خوشبینی دوباره به او آرامش می داد.
وی دومین منشاء امید هاشمی را «اطمینان به فهم مردم» ذکر کرد و یادآور شد: او به فهم عامه مردم مطمئن بود. یعنی می دانست که نمی شود برای همیشه مردم را گول زد و اساسا خرد جمعی اشتباه نمی کند. سومین منشاء او هم اطمینان به راه و روش خودش بود. آقای هاشمی باور داشت آنچه که می گوید و آنچه که اعتقاد دارد درست است و این امر در خصوص مسائل مختلف صادق بود. شاید هیچ سیاست مداری در تاریخ ما نباشد که به اندازه هاشمی از او مطلب به جا مانده باشد
یادگار امام تصریح کرد: هیچ وقت ندیدم که ایشان بگوید من تغییری در حرف های گذشته ام نداده ام؛ او نسبت به زمانه خودش آگاهی داشت و نظراتش منطبق با زمانه خودش بود.
وی با تاکید بر اینکه امید همه هویت یک حرکت رو به جلو است، گفت: اگر به جای امید، یأس وجود داشته باشد شک نکنید که در جا می زنیم. ناامیدی یا به یک نخوت و سردرگمی می انجامد یا به خشونت و شورش.
یادگار امام به حوادث روزهای اخیر در کشور اشاره کرد و گفت: استنباط من این است که آنچه این روزها در جامعه شاهد بودیم بیش از هر عامل دیگر، نتیجه پمپاژ یأسی بود که به جامعه شده است. اگر یک جامعه نسبت به آینده خودش امیدوار باشد به سمت خشونت نمی رود و برای جلوگیری از هر اغتشاشی لازم است که جامعه امیدوار باشد.
وی با طرح این سوال که برای پمپاژ امید در جامعه چه باید کرد؟ گفت:ما برای یک جامعه پر امید هم به عوامل عینی امید ساز و هم به عوامل ذهنی امید ساز احتیاج داریم؛ عوامل عینی امید ساز این است که مردم احساس کنند آنچه انتخاب کرده اند قابل تحقق است و موانع در مقابل آن چیزی که انتخاب کرده اند وجود ندارد. و توسط رسانه های مختلف یأس پمپاژ نشود. این همان مسیری است که آقای هاشمی تحت عنوان توسعه و رفاه به دنبالش بود.
سید حسن خمینی گفت: جامعه ای که چشم امیدش به آینده است، حرکت می کند، فعال و با نشاط است و خشونت در آن جامعه ندارد. اگر چشم انداز مثبتی نسبت به آینده داشته باشیم آنگاه می توانیم بگوییم جامعه امید دارد.
یادگار امام ادامه داد: یکی از عوامل ذهنی امید، وجود کانون هایی است که مردم آن ها را سکان داران مراحل مختلف جامعه می دانند؛ کسانی که مردم احساس کنند اگر طوفانی به وجود آمد ناخدایی وجود دارد که می تواند آن ها را از این توفان نجات دهد. اینجاست که می توان گفت آقای هاشمی برای جامعه مایه امید بود؛ دوست و دشمن به این اذعان داشتند که در شرایط تند باد وجود هاشمی یک لنگر اطمینان بود. یعنی هاشمی علاوه بر شخصیتی امیدوار، برای جامعه هم امید ساز بود.
وی با بیان اینکه هاشمی از میان ما رفت اما امید از جامعه ما نباید برود، ادامه داد: آقای هاشمی امیدواری بود که برای جامعه هم مایه امید بود. دوست و دشمن به این اذعان داشتند که در شرایط بحرانی وجود هاشمی یک سنگر اطمینان است. روایتی است از حضرت امیر(ع) نقل شده که می فرمایند اگر قرار بر زنده ماندن بود، پیامبر(ص) از همه ارجح بود.
سید حسن خمینی گفت: امام یکی از کانون های امید در جامعه ما بود وامروز هم رهبر انقلاب یکی از بزرگترین کانون های امید در جامعه هستند.
وی با تاکید بر اینکه درس بزرگ هاشمی برای جامعه ما این است که به آنچه می اندیشم اعتماد داشته باشیم، ادامه داد: درس دیگر این است که برای این جامعه باید هر چه بیشتر کار کرد؛ جامعه ما روزهای بزرگی را پیش رو دارد و فقط خود را نباید دید. امروز برای برون رفت از هر نقطه تاریکی نیاز به امید داریم.
یادگار امام در پایان با تاکید بر اینکه باید خودمان را و مال و جانمان را فدا کنیم اما امید را از دست ندهیم، گفت: رسانه ها و خصوصا رسانه ملی بیش از همه وظیفه دارند در همه ابعاد امید افزا باشند.