جام جم آنلاين: يك زندگي خوب... خواستگاري، ازدواج و ثمره لذتبخش يعني فرزنددار شدن. مراحلي كه هر زن و مردي قبل از ورود به يك زندگي متاهلي به آن فكر كرده و حتما براي آن برنامهريزي ميكنند.
اگر نگوييم در جهان ولي در ايران از گذشته تا به حال چنين بوده كه آمدن فرزند نقطه عطفي در زندگي پر مخاطره زوجهاي جوان رقم ميزند، اما جداي از اين روي سكه، روي ديگر آن است... بچهدار نشدن پس از گذشت چند سالي از ازدواج!
اين موضوع در گذشته به هيچوجه در خانوادههاي ايراني قابل هضم نبود و سرآغاز مشكلات بسيار و جدايي عشقهاي آتشين بسياري ميشد. خاطره آمدن فرزند و نوهدار شدن خانوادهها چيز كمي نبود كه با نبود آن هيچ چيزي تغيير نكند.
ميگفتند چارهاي نيست، قسمت اين گونه بوده... حال زن و مرد عاشق دل شير ميخواستند كه خواهان تداوم زندگيشان باشند و روي در روي پدر و مادرشان بگويند ما بدون بچه هم ميتوانيم زندگي كنيم، اين داستان به كرات اتفاق ميافتاد و روز به روز يا به زوجهايي كه از هم جدا ميشدند و يا به مردان دو زنه و حتي بيشتر اضافه ميشد، اما اين مشكل نيز مثل تمامي مشكلات بشري راهحلي داشت. پيشرفتهاي روز افزون بشري در زمينههاي علوم تجربي و ساير شقوق علوم بشري، دستاوردهاي نو و جديدي را به ارمغان آورده كه همراه خويش آثار اجتماعي، فرهنگي، حقوقي و... را به جامعه بشري تحميل ميكند. بچهدار شدن در عين ناباوري... بله حتما تا به حال به كرات اسم اهداي جنين يا رحم اجارهاي را شنيدهايد يا در ميان اقوام و آشنايان خود با زوجهايي برخورد كردهايد كه مشكل و رنج ناباروري و نبود فرزند را جز از راه آوردن كودكي بيسرپرست حل كردهاند. زوجهايي كه حتي پس از گذشت سالهاي متمادي از زندگي مشترك خود و نتيجه ندادن تمامي دوا و دكترها و عدم توانايي زوج در وضع حمل يا مشكلات زوج براي آوردن فرزند؛ تصميم به قرار دادن جنين آزمايشگاهي خويش در رحم زن ديگر يا نه پذيرفتن جنيني اهدايي گرفتهاند و روياي بچهدار شدنشان را به واقعيت تبديل كردهاند.
اهداي جنين و رحم جايگزين دو راهكار درماني جديد براي ناباروري محسوب ميشوند و يكي از مهمترين دستاوردهاي قرن اخير به حساب ميآيند همانطور كه بيان شد با تاسيس اين دو روش بحثهاي فراواني در كشور ما به وجود آمد و موافقان و مخالفان گوناگوني در اين خصوص اظهارنظر كردند در اين بين چالشهاي اخلاقي و حقوقي گوناگوني به وجود آمد كه قانونگذار را مجبور كرد در سال 82 به تصويب قانوني هر چند مختصر در اين خصوص بپردازد.
اهداي جنين
قبل از پرداختن به بحث اهداي جنين بايد2 اصطلاح تلقيح مصنوعي و اهداي جنين توضيح داده شود تا ابهامي در اين خصوص پديد نيايد. تلقيح مصنوعي يعني اين كه زن را با وسايل مصنوعي و بدون آن كه نزديكي صورت گيرد، باردار كنند. اهداي جنين يعني واگذاري داوطلبانه و رايگان يك يا چند جنين حاصل از باروري آزمايشگاهي سلول جنسي نر و ماده يك زوج سالم به يك زوج نازا. بر طبق قانون نحوه اهدا جنين كليه مراكز تخصصي درمان ناباروري ذيصلاح مجاز خواهند بود با رعايت ضوابط شرعي و شرايط مندرج در اين قانون نسبت به انتقال جنينهاي حاصله از تلقيح خارج از رحم زوجهاي قانوني و شرعي پس از موافقت كتبي زوجين صاحب جنين به رحم زناني كه پس از ازدواج و انجام اقدامات پزشكي ناباروري آنها به اثبات رسيده اقدام نمايند. پس همانطور كه مشخص است زوجيني كه قصد اهداء جنين را دارند بايد موافقت و رضايت كتبي خويش را اعلام نمايند. همچنين ماده 2 آييننامه اجرايي علاوه بر اين مورد موارد ديگري را ذكر ميكند كه عبارتند از:
سلامت متعارف جسمي و رواني و ضريب هوشي مناسب، نداشتن اعتياد به مواد اعتيادآور و روانگردان و مبتلا نبودن به بيماريهاي صعبالعلاج نظير ايدز، هپاتيت و... .
شرايط دريافت جنين
پس از آن كه زوجهاي قانوني و شرعي جنين خويش را به موسسات مجاز اهدا ميكنند نوبت به زوجيني ميرسد كه به دليل ناباروري خواستار دريافت اين جنينها هستند، اما قانونگذار براي دريافت جنين شرايطي را مقرر كرده است كه به قرار ذيل هستند. نخست آن كه اين زوج بايد تقاضاي دريافت جنين را تنظيم كنند و آن را به دادگاه خانواده تقديم كنند و دادگاه در صورت احراز شرايط ذيل مجوز دريافت جنين را صادر ميكند:
الف ـ زوجين بنا به گواهي معتبر پزشكي، امكان بچهدار شدن نداشته باشند و زوجه استعداد دريافت جنين را داشته باشد.
ب ـ زوجين داراي صلاحيت اخلاقي باشند.
ج ـ هيچ يك از زوجين محجور نباشند. (يعني مجنون يا سفيه يا صغير نباشند)
د ـ هيچ يك از زوجين مبتلا به بيماريهاي صعبالعلاج نباشند.
ه ـ هيچ يك از زوجين معتاد به مواد مخدر نباشند.
و ـ زوجين بايستي تابعيت جمهوري اسلامي ايران را داشته باشند.
وظايف و تكاليف دريافتكنندگان جنين
مطابق ماده 3 اين قانون وظايف و تكاليف زوجين اهدا گيرنده جنين و طفل متولد شده از لحاظ نگهداري و تربيت و نفقه و احترام نظير وظايف و تكاليف اولاد و پدر و مادر است. همانگونه كه ملاحظه ميشود ماده مذكور فقط از وظايفي مثل تربيت و نگهداري سخن به ميان آورده و هيچ بحثي راجع به نسب و ارث و محروميت در نكاح بيان نكرده است.
بر طبق تبصره ماده 6 آييننامه اجرايي قانون نحوه اهداي جنين به زوجين نابارور، مصوب 1383 ، اطلاعات مربوط به جنينهاي اهدايي جزو اطلاعات به كلي سري طبقهبندي ميشوند
اما ميدانيم مباحثي همچون تربيت و نگهداري و نفقه دادن از وظايفي است كه هر پدر و مادري به سمت آن رغبت دارند و با شوق و شعف به اين امر اهتمام ميورزند و كمتر والديني يافت ميشود كه در امر تربيت طفل خويش كوتاهي كند همچنين نبايد اين مطلب را از ياد برد كه در اين ميان بحث از ازدواجهايي است كه پس از سالها اميد و آرزو صاحب فرزند شدهاند پس بعيد به نظر ميرسد كه در امر تربيت و نگهداري و نفقه دادن كوتاهي نمايند، اما مطلبي كه بحث برانگيز است و قانونگذار نيز در آن زمينه سكوت كرده است بحث نسب و ارث است كه آيا واقعا اين طفل متعلق به كيست و از چه كسي ارث ميبرد؟ آيا اگر دريافتكنندگان جنين پس از وضع حمل و بزرگ كردن طفل با ادعايي از سوي اهداءكنندگان جنين مواجه شدند تكليف چيست و فرزند را بايد متعلق به كدام يك دانست؟
ارث، نسب...؟
همانطور كه بيان شد قانونگذار در اين خصوص سكوت كرده است، اما اين بحث به عالم فقه هم كشيده شده است و در آنجا نيز نظرياتي بيان شده است. 1) برخي از فقها به پيروي از نظريه سنتي، رابطه پدر و مادري را بين فرزند و اهداكنندگان جنين برقرار ميكنند و معتقدند كه نطفه از آن هر كس كه باشد، او پدر و مادر طفل است. بر طبق اين نظريه رابطه وراثت، حضانت، محرميت در نكاح و... بين آنها برقرار است. 2)دومين نظر قائل به اين است كه ملاك نسب هم مالكيت بر جنين و هم زايمان است و بر اين اساس وراثت و... بين صاحبان جنين و زن صاحب رحم از يكسو و طفل از سوي ديگر برقرار است.
به هر حال در اين خصوص اختلاف نظرات گوناگوني به چشم ميخورد كه از بيان آنها خودداري ميكنيم ولي در حالت عادي و بدون هيچ ادعاي مخالفي بايد گفت كه زوجي كه طفل را به دنيا ميآورند و براي او شناسنامه دريافت ميكنند بر اساس برخي ازاصول حقوقي مثل اماره فراش (طفل متولد در زمان زوجيت ملحق به شوهر است مشروط بر اينكه از تاريخ نزديكي تا زمان تولد كمتر از 6 ماه و بيشتر از 10 ماه نگذشته باشد) و عرف پدر و مادر طفل تلقي ميشوند و تمام وظايف و تكاليف ميان آنها برقرار است.
محرمانه بودن اهداء
بر طبق تبصره ماده 6 آييننامه اجرايي قانون نحوه اهداء جنين به زوجين نابارور مصوب 1383 اطلاعات مربوط به جنينهاي اهدايي، جزو اطلاعات به كلي سري طبقهبندي ميشوند. بر اين اساس مراكز مجاز تخصصي درمان ناباروري مكلفند در حفظ و نگهداري اين اطلاعات دقت لازم را به عمل آورند و از افشاي آنها خوداري كنند. در اين خصوص قانون مجازات،انتشار و افشاي اسناد محرمانه و سري دولتي، بيان ميكند كه مجازات افشاي اطلاعات سري 2 تا 10سال حبس است. از سوي ديگر مطابق تبصره يك ماده 212 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني، انتقال و افشاي اسناد و اطلاعات سري دولتي در دستگاه قضايي نيز منحصرا با اجازه رئيس قوه قضاييه امكانپذير است. در اين بين اكثر دانشمندان و صاحبنظران رشتههاي علوم پزشكي و علوم انساني همواره بر لزوم حفظ محرمانگي مطلق اطلاعات از سويدهندگان و پذيرندگان گامت و جنين تاكيد دارند، اما نبايد اين نكته را فراموش كرد كه هر انساني حق خواهد داشت كه از هويت واقعي خويش آگاه باشد و ممنوعيت اين افراد از اين حق شايد به نوعي به حقوق اينگونه افراد لطمه وارد كند.
رحم جايگزين
گروهي از بانوان به صورت اوليه يا ثانويه رحم ندارند، مثلا برخي بانوان به صورت مادرزادي رحم ندارند و گروهي نيز به دليل وجود تومورهاي مختلف يا سرطان، رحم خود را از دست دادهاند. علاوه بر اين افراد برخي از بانوان به علت بيماري جسماني شديد از قبيل ديابت يا ام اس از بارداري منع ميشوند. اين افراد ميتوانند از طريق رحم جايگزين صاحب فرزند شوند. در اين روش از خانم ديگري كه از سلامتي حمل جنين برخوردار است و موقعيت سيكل حاملگي در او با زوجهاي كه مشكل رحم دارد هماهنگ است، براي حمل جنين و گذراندن دوران بارداري استفاده ميشود.
در اين روش از همسران قانوني در فضاي آزمايشگاهي جنين به وجود ميآيد سپس جنين تهيه شده را به رحم مادر جايگزين منتقل ميكنند به اين شرط كه وقتي مدت بارداري تمام شد مادر جايگزين نوزاد را به صاحبان اصلي نطفه يعني به والدين كودك برگرداند. براي انجام چنين اموري معمولا بين طرفين قراردادي منعقد ميشود كه غالبا تحت عنوان رحم اجارهاي شناخته ميشود.
در اين گونه قراردادها معمولا طرفين توافق ميكنند كه صاحب رحم دريافت وجهي از والدين طفل، جنين را در رحم خود بپروراند و پس از تولد طفل او را به والدينش باز گرداند، اما درخصوص درستي يا بطلان چنين قراردادي نيز در عالم حقوق اختلاف نظراتي به چشم ميخورد كه برخي آن را با توجه به حاكميت اراده و توافق در مباحث مربوط به ارث و نسب نيز همچون اهداي جنين اختلافاتي به چشم ميخورد كه همگي به دليل فقدان وجود يك قانون جامع و مانع در اين خصوص است. شايد بتوان اين گونه گفت كه در اين موارد رابطه عاطفي شديدي بين صاحب رحم يا همان كسي كه طفل را به دنيا آورده و جنين به وجود ميآيد و به اين سادگي نميتوان رابطه اين دو شخص را پس از تولد قطع كرد و دوباره ممكن است مباحثي همچون تعيين مادر به وجود آيد كه آيا صاحب نطفه و جنين مادر است يا آن كسي كه طفل را به دنيا آورده؟
علي طالبي/ جامجم