جام جم آنلاين: بهداشت رواني را علمي براي بهتر زيستن و رفاه اجتماعي دانستهاند كه تمام زواياي زندگي را از محيط خانه گرفته تا مدرسه، دانشگاه، محيط كار و نظاير آن در بر ميگيرد. در مورد بهداشت رواني تعاريف متعددي وجود دارد.
برخي از روانشناسان معتقدند بهداشت رواني (سلامت رواني) عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به طوري كه باعث شادي و برداشت مفيد و موثر به طور كامل شود. برخي نيز بر اين عقيدهاند كه تسلط و مهارت در ارتباط صحيح با محيط بويژه در 3 فضاي مهم زندگي (عشق، كار و تفريح) بهداشت رواني محسوب ميشود.سلامت جسم و روان، انبساط خاطر و در نهايت شادكامي و تن آرامي پديدههايي هستند كه در ارتباط با محيط زيست انسانها محقق ميشوند و تا حدودي وابستگي زيادي با كيفيت روابط او با ديگران دارد. در واقع افرادي كه بنا به دلايلي قادر به ايجاد روابط خوبي با ديگران نيستند، اغلب دچار افسردگي، اضطراب، احساس بيهودگي و انزواي اجتماعي هستند و در چنين افرادي احساس رنج و تنهايي وجود دارد.
واقعيت اين است كه در بهداشت رواني انسانها، خانواده مهمترين نقش را ايفا ميكند. خانواده مهمترين واحد اجتماعي است كه اثر بسيار مهمي در سلامت روان افراد دارد، چراكه به عنوان نخستين فضاي رشد اجتماعي و رواني كودك است و در آنجاست كه كودك اركان شخصيتش كمكم مايه ميبندد و پاي ميگيرد. كودك از الگوهاي رفتاري پدر و مادر تقليد ميكند. اگر اين الگوها از نظر رواني سالم نباشند، يعني مثلا سلطهجو و زورمدار يا برعكس متملق و بيصداقت باشد، كودك همان را درست ميپندارد و الگو قرار ميدهد. تاثير اينگونه الگوي رفتاري در كودك موجب بيماري شخصيت خواهد شد، اگرچه ممكن است در دوران كودكي خود را نشان ندهد و اما در دوران بزرگسالي و در مواجهه كودك با جامعه نمايان خواهد شد.
درواقع زماني ميتوانيم ادعا كنيم كه اعضاي يك خانواده داراي سلامت رواني هستند كه ويژگيهاي زير را داشته باشند:
ـ هريك از افراد خانواده خود را ميپذيرد و قبول دارد و نقش متناسب با خود را در خانواده ايفا ميكند.
ـ افراد به خود اعتماد دارند و به ساير اعضاي خانواده نيز اعتماد ميكنند.
ـ افراد مسووليت رفتار خود را ميپذيرند.
ـ افراد مسووليت كارهاي خود را به گردن ديگر اعضاي خانواده نمياندازند.
ـ در برخورد با موقعيتها، همه اعضاي خانواده مثبت ميانديشند.
ـ اعضاي خانواده نسبت به تواناييها و محدوديتهاي ساير اعضا وقوف كامل دارند.
ـ همه افراد خانواده محافظ، پشتيبان، يكدل و متحد با يكديگر هستند.
ـ نگرش افراد نسبت به يكديگر جنبه سرزنشي ندارد و همديگر را قبول دارند.
ـ هركس از آرامش دروني برخوردار است.
ـ هركس احساس خود ارزشمندي و خودكارآمدي ميكند.
تاثير ايمان و اعتقادات مذهبي در سلامت روان
ميتوان گفت يكي از عوامل موثر بر بهداشت و سلامت روان انسانها وجود اعتقادات مذهبي و انجام فرائض مربوط به آن ميباشد. اعتقادات مذهبي زندگي ما را معني ميبخشند و ارتباطمان را با ديگران هدفمند ميسازند.
امروزه عليرغم پيشرفتهاي حيرتآوري كه انسان به مدد تكنولوژي كسب كرده، به آرامش رواني كه از عناصر پايه سلامتي از ديدگاه سازمان جهاني بهداشت (WHO) و اساس يك زندگي سعادتمندانه است دست نيافته است، بلكه به موازات پيشرفتهاي علمي بر مشكلات و ناراحتيهاي رواني وي افزوده شده است كه از مهمترين اين مشكلات ميتوان نااميدي، ياس، خودكشي، اعتياد و بيماريهاي رواني ديگر را نام برد.
كارل گوستاو يونگ جامعه شناس ميگويد: «من صدها تن از بيماران را معالجه و درمان كردهام، از ميان بيماراني كه در نيمه عمر خود به سر ميبرند، حتي يك بيمار را نيز نديدم كه اساسا مشكلش نياز به يك گرايش ديني در زندگي نباشد.به جرات ميتوانم بگويم كه تكتك آنها به اين دليل قرباني بيماري رواني شده بودند كه آن چيزي را كه اديان موجود در هر زماني به پيروان خود ميدهند، نداشتند و فردفرد آنها تنها وقتي كه به دين و ديدگاههاي ديني بازگشته بودند به طور كامل درمان شدند.» روانكاو ديگري به نام ا.ا.بريل معتقد است: «ايمان بدون شك موثرترين درمان اضطراب است.»
امروزه بسياري از پزشكان بر اين باورند كه در بسياري موارد دعا در بهبودي حال بيمار موثر بوده است. بنابراين بايد دعا را در معالجه بيماران يكي از شيوههاي موثر دانست. در مورد بسياري از مردم دعا براي درمان بيماريهاي رواني بسيار موثر بوده و در نتيجه صحت بدني و جسمي آنها را در پي خواهد داشت.
در اين امر نميتوان شك داشت كه ذكر خدا و ياد خدا در جهت سلامت روح و بهداشت رواني بسيار موثر است و موجب پيوند محكم و استوار انسان با خدا ميشود و زمينه را براي ايجاد بيماريهاي جسمي و رواني از بين ميبرد.
عوامل موثر در ايجاد بهداشت رواني
داشتن رابطه انساني صحيح و سالم با اعضاي خانواده و بخصوص با افراد جوان، ازجمله اساسيترين و اثربخشترين عوامل موفقيت در ترويج بهداشت رواني خانواده محسوب ميشود. ايجاد رابطه انساني موفق موجب تسهيل رشد رواني و ايجاد تغييراتي مطلوب در رفتار و تفكر همه اعضاي خانواده ميشود.
نكته: بدون شك عدم ارتباط اعضاي خانواده با هم و درونريزي مسائل شخصي يا حتي خانوادگي ميتواند در پرورش احساس تنهايي و كنارهگيري اعضا از يكديگر نقش عمدهاي داشته باشد
با اين روش افراد يك خانواده به صورت يك هيات واحد و با هويتي هماهنگ عمل ميكنند. در واقع بيشتر از همين طريق است كه تعاملات ميان اعضاي خانواده شكل ميگيرد و سلامت رواني اين واحد اجتماعي تامين ميشود.
ايجاد قواعد و مقررات روشن در خانواده
به وجود آوردن قواعد و مقررات خاص توسط سرپرستان خانواده براي حفظ ارزشها، نيازها و اهداف خانواده امري ضروري است. قواعدي چون «به بزرگترها سلام كن»، «تعيين ساعت خواب»، «تعيين ساعات و ميزان تفريحات و تماشاي تلويزيون» و موارد مشابه ميتواند نوع خاصي از تربيت خانوادگي، اصالت و همدلي را نشان دهد. البته در اينجا ذكر اين نكته مهم است كه موازين بهداشت رواني خانواده حكم ميكند كه از ايجاد و اجراي قواعد بسيار خشن و تندروانه خودداري كنيم تا اعضاي خانواده در رعايت آنها دچار اشكال نشوند.
افزايش تعاملات ميان اعضا
بدون شك عدم ارتباط اعضاي خانواده با هم و درونريزي مسائل شخصي يا حتي خانوادگي ميتواند در پرورش احساس تنهايي و كنارهگيري اعضا از يكديگر نقش عمدهاي داشته باشد. احساس از خود بيگانگي و پوچي، بيشتر از همين كمبود ارتباط در ميان اعضا نشات ميگيرد. هر كس درباره ديگري، بدون آن كه با او صحبت كند، تصور يا پنداري را در ذهن خود ايجاد ميكند كه غالبا با واقعيت امر تطابقي ندارد. ايجاد تعامل و ارتباط ميان اعضاي خانواده به صورت بده بستانهاي عاطفي و گفتگو ميتواند محيطي هماهنگ و آرامبخش را براي همه اعضا به وجود آورد كه در نهايت به سلامت روان و آرامش خاطر افراد منجر ميشود.
تواناسازي خانواده
دلگرمكردن و تشويق، توانايي مقابله با ناملايمات و نيز قدرت سازگاري و انطباق را در افراد با محيط خانواده افزايش ميدهد و باعث پرداختن موفقيتآميز آنها به رفع معضلات ميشود. به اين ترتيب، توان مقابله خانواده، بستگي به سلامت اعضاي آن دارد. كمك اعضاي خانواده به يكديگر در خلال بحرانهايي كه گريبانگير يكي از افراد خانواده ميشود، حمايت و پشتيباني آنها از همديگر را طلب ميكند.اين امر موجب افزايش همدلي، مسووليتپذيري خانوادگي و مشاركت عمومي در مواقع اضطراري ميشود.
شناخت تفاوتها
با شناخت و درك تفاوتهاي فردي، افراد ميآموزند كه همه انسانها داراي ويژگيهاي مشابه نيستند و هريك ويژگيهاي خاص خود را نيز دارا ميباشند.
شناخت تفاوتها به خانواده كمك ميكند تا در قضاوت نسبت به يكديگر، احساس عدالت و امنيت اعضا را به وجود آورد و موجب شود تا افراد بدون پيشداوري درباره علت بروز رفتار ساير اعضا موقعيت هر كس را با توجه به اتفاقاتي كه روي داده است، مورد سنجش و ارزيابي قرار دهند.
قدرداني
هر انساني معمولا به اين مساله اهميت ميدهد كه كارهاي او را مورد قدرداني قرار دهند. از اين قدرداني، فرد به عنوان يك محرك تقويتي براي پيشرفت كارهاي خود بهرهگيري خواهد كرد. بنابراين يكي از اصول تقويت مباني بهداشت رواني در خانواده، همان اصل قدرداني از كارهاي مفيد و خوبي است كه هريك از اعضاجهت حفظ و امنيت تماميت خانواده به كار ميبرد. قدرداني از تلاشهايي كه از طرف يكي از اعضاي خانواده براي ايجاد عزت نفس در شخص ديگر صورت ميگيرد ميتواند به عنوان يك الگوي سازنده و موثر در موفقيت و خوشبختي خانواده تاثير داشته باشد.
دادن عزتنفس به يكديگر
عزتنفس به بيان ساده عبارت از احساس ارزشمندي فرد از خود ميباشد. اكثر صاحبنظران، برخورداري از عزتنفس را به عنوان عامل مركزي و اساسي در سازگاري عاطفي ـ اجتماعي افراد ميدانند. تداوم عزتنفس در طول زندگي در كاريابي و پيشرفت فرد، در مشاغل آتي و حتي در تعيين زندگي مشترك و در تشكيل خانواده نقش بسزايي دارد. خانواده بايد اين رسالت را به عهده گيرد و ميزان اعتماد به نفس را در كودكان بالا ببرد. اين كه واكنش والدين در برابر خلأهاي احتمالي كودك چه ميتواند باشد، قادر است در روحيه و اعتماد به نفس او تاثير گذارد به عنوان مثال اگر كودكي بر اثر اشتباه ليواني را شكست، نبايد به خاطر شكستن يك ليوان، خود او را نيز شكست. البته بايد آگاه باشيم كه در كسب عزتنفس نبايد به اعتماد به نفس كاذب دست پيدا كنيم. زيرا اين امر نيز موجب بروز نوعي خودپسندي نامشروع و يك نوع اعتماد به نفس غير واقعبينانه ميگردد.
تشويق و ترغيب به موقع اعضاي خانواده
در فرآيند ترغيب، افراد خانواده ياد ميگيرند كه چه كارهايي را بايد انجام دهند و چه كارهايي را نبايد. مثلا تشويق به افكار و رفتارهاي درست موجب اميدواري و نيز يافتن انگيزههاي لازم براي يك زندگي سالم محسوب ميشود. از اين راه ميتوان دوستيهاي بسياري را فراهم آورد و از تنشهاي بسياري كاست. ترغيب واقعي به بالا بردن سطح بهداشت رواني خانواده از طريق ايجاد تفاهم و كاهش تنشهاي موجود ميان اعضاي آن كمك بسياري مينمايد.
معصومه اسدي / جام جم