جام جم آنلاين: سالي كه پشت سرگذاشتيم از نظر سوانح و بلاياي طبيعي از استثنايي ترين سالهاي تاريخ جهان بود و در واقع از نظر تعداد سوانح، قربانيان و همچنين خسارتهاي وارده به انسان وطبيعت از بيسابقهترين سالها در طول 30 سال گذشته محسوب ميشد؛ چرا كه از زلزله و سيلهاي مرگبار گرفته تا تندبادها و طوفانهاي ويرانگر، همه و همه در اين سال اتفاق افتادند.
در اولين روزهاي اين سال زلزلهاي مهيب هاييتي را لرزاند كه به مرگ بيش از 200 هزار و بيخانمان شدن 5/1 ميليون نفر منجر شد. در گوشهاي ديگر از جهان يعني در اندونزي در رخدادي نامعمول و به دنبال زمين لرزه مرگباري به بزرگي 7/7 ريشتر، هر دو پديده النينو و لانينا كه تبعات معكوس و متفاوتي دارند، در مدتي كمتر از 24 ساعت رخ داد و بيش از 500 قرباني گرفت و همچنين فعال شدن يك كوه آتشفشاني بيش از 390 هزار نفر از ساكنان منطقه را آواره كرد.
البته بلاياي طبيعي سال گذشته به زلزلههاي مهيب محدود نشد چراكه آتشفشانهاي گسترده هم تا توانستند تلفات گرفتند و خسارت زدند. يكي از اين آتشفشانها كه در كشور ايسلند رخ داد، اروپا را روزها در هالهاي از دود و خاكستر فرو برد. به دنبال اين حادثه گسترش خاكستر و دود در بخش وسيعي از اروپا منجر به ايجاد غروب قرمز شد. در ضمن اين پديده حملونقل هوايي را در اروپا مختل كرد و منجر به هرج و مرج در سفر دهها هزار نفر در اين قاره شد. فعاليت آتشفشانهاي ديگري نيز در كنگو، گواتمالا، اكوادور، فيليپين و اندونزي، بيخانماني تعداد زيادي از مردم را در پي داشت. گردباد كمسابقه در شهر نيويورك و بارش بيسابقه تگرگهايي به قطر بيش از 20 سانتيمتر در داكوتاي جنوبي آمريكا از ديگر وقايع طبيعي نامعمول در سال گذشته بود.
همچنين فصل گردبادها در ايالات متحده آمريكا هم نسبت به زمان مشابه در سالهاي ديگر طولانيتر بود. در اين ميان تعداد طوفانها هم رقمي نزديك به ركورد بر جا گذاشت. هرچند اين طوفانها تاثير چنداني بر ايالات متحده نداشتند، اما وقايع ناشي از تاثير مخرب تكنولوژي ساخت بشر بر محيط زيست با نشت چاه نفتي معيوب شركت «بريتيش پتروليوم» موجب ورود 172ميليون گالن نفت به خليج مكزيك شد.
حوادث مختلف طبيعي از اين دست باعث شدند Münchener Rück (كه از بزرگترين شركتهاي بيمه جهان محسوب ميشود) در گزارشي سال 2010 را بعد از سال 1980 پرسانحهترين سال جهان از نظر سوانح طبيعي اعلام كند.
بنا بر گزارش اين شركت، جهان در سال گذشته شاهد 950 سانحه طبيعي همچون جنگلسوزي، زلزله، طوفان و سيل بوده است. اين در حالي است كه ميانگين سالانه سوانح طبيعي از سال 1980 تاكنون 785 سانحه بوده است.
اين شركت آلماني در عين حال دو سانحه زلزله در شيلي و سيل در پاكستان را زيانبارترين حوادث سال 2010 ناميده است؛ چراكه زمينلرزه شيلي كه به سونامي منجر شد 30 ميليارد دلار خسارت به دنبال داشت و سيل در پاكستان 5/9 ميليارد دلار زيان به بار آورد. در كل بلاياي طبيعي در سال 2010 ميلادي 222 ميليارد دلار ضرر اقتصادي وارد كرد.
گسترش بلايا با گسترش فعاليتهاي بشر
به اعتقاد بسياري از كارشناسان سرشناس جهاني وقوع بلاياي طبيعي باعث شدند تا سال گذشته به يكي از مرگبارترين سال هاي تاريخ معاصر نسل بشر تبديل شود. زلزله، سيل، موج گرماي شديد، كولاك و طوفانهاي بسيار شديد، رانش زمين و قحطي در سال 2010 ميلادي، جان هزاران انسان را در كشورهاي مختلف جهان گرفت.
در واقع شمار قربانيان ناشي از بلاياي طبيعي در سال 2010 به گونهاي غيرمعمول بالا بوده و در مجموع 295 هزار نفر در جهان جان خود را بر اثر بلاياي طبيعي از دست دادند. در حاليكه ميانگين سالانه قربانيان در 30 سال گذشته 66 هزار نفر بوده است.
اما آيا همه اين بليههاي طبيعي عادي هستند؟ آيا تكتك آنها را نميتوان نشانه و علامت تغييرات اساسي در فعل و انفعالات جهان محسوب كرد؟
نكته: حوادث طبيعي نظير سيل، خشكسالي، زلزله و ... كه به دليل پيامدهاي مرگبار زندگي صنعتي و شهري امروز ما انسانها شدت يافته نشانگر بحراني شدن رابطه ميان انسان و طبيعت است
حقيقت اين است كه اگر اين مسائل را در كنار ساير عوامل انساني مبتلا به بشر امروزي قرار دهيم، ميبينيم كه وضع خرابتر از آني است كه تصور ميشود. كما اينكه كارشناسان ارزيابي فجايع معتقدند سال 2010 سالي است كه نميتوان فجايع طبيعي آن را به عنوان حوادث عادي و اتفاقي قلمداد كرد. در واقع رويدادهاي اقليمي و فجايع طبيعي متعدد و بسيار مصيبت بار اين سال را ميبايست به طور جدي و عميق مطالعه كرد.
سيل پاكستان، زلزله هاييتي و آتشسوزي جنگلهاي مسكو در امسال را متخصصان زيست محيطي در كنار طوفان كاترينا آمريكا(2005)، سونامي آسياي جنوب شرقي(2004) و خشكسالي در آمريكا و ژاپن(2009) قرار دادهاند. در تمامي اين موارد فعاليتهاي انساني سبب گسترش و شدت يافتن پيامدهاي اين رويدادهاي اقليمي و زمين شناختي شدهاند.
در اين ميان به نظر ميرسد با بارندگيهاي اخير در استراليا، آتشسوزي جنگلها در نقاط مختلف جهان از جمله ايران و ... امسال هم خشم طبيعت ادامه مييابد.
انسان رودرروي طبيعت
مجموعه فرآيندهاي گوناگوني كه از عصر رنسانس در نيمه قرن بيستم، همزمان با پايان يافتن جنگ جهاني دوم آغاز شد، تقسيمبنديهاي سياسي و اقتصادي مختلفي را در سطح جهان ايجاد كردند كه همين موضوع را تا حدي ميتوان در سطح محيط زيست و بويژه بلاياي طبيعي تعميم داد؛ چراكه يكي از تبعات اين تحولات گرمايش جهاني به معناي افزايش دماي متوسط دماي جهاني در سطح كره زمين و اقيانوسهاست كه از يكسو به دليل فعاليتهاي انساني در توليد گازهاي گلخانهاي ناشي از مصرف سوختهاي فسيلي و تخريب گسترده جنگل رخ دادهاست و از سوي ديگر به دليل تغييرات اقليمي ناشي از فعاليتهاي آتشفشاني خورشيدي و جابهجايي زمين روي مدار حركت به دور خورشيد است.
به اين ترتيب ما ميتوانيم آغاز بحرانهاي كنوني محيطزيست به خصوص گرمشدن كره زمين و تغييرات اقليمي را تا انقلاب صنعتي رديابي كنيم. چراكه همزمان با اين انقلاب و با مصرف سوختهاي فسيلي و توليد برق سطح بالايي از دياكسيد كربن به محيط زيست اضافه شد. همچنين در راستاي صنعتي شدن شهرهاي مختلف در جهان، گسترش فناوري در حوزه كشاورزي سبب مهاجرت روستاييان به شهرها شد.به اين ترتيب شرايط فاجعهبار كنوني در زمينه بهداشت و آلودگي در سطح شهرهاي بزرگ توسعهيافته و در حال توسعه آغاز شد. اين در حالي است كه به صورت همزمان، افزايش بهداشت عمومي سبب افزايش باروري و كاهش مرگومير و در نتيجه افزايش جمعيت انساني شد كه تاثيرات گستردهاي را بر محيط زيست به دنبال دارد.
در چنين شرايطي حوادث طبيعي نظير سيل، خشكسالي، زلزله و ... كه به دليل پيامدهاي مرگبار زندگي صنعتي و شهري امروز ما انسانها شدت يافته، نشانگر بحراني شدن رابطه ميان انسان و طبيعت است؛ رابطهاي كه انسان و طبيعت را در مقابل يكديگر قرار ميدهد. شايد وجود چنين معضل بزرگي در كنار لزوم آشتي دوباره انسان و طبيعت باعث شدهاند تا بحثهاي اقليمي و زيست محيطي امروزه به يكي از گفتمانهاي اصلي در حوزههاي عمومي نظير سياست، اقتصاد، فرهنگ و علم تبديل شوند. در اين ميان اگرچه حوادث طبيعي سالهاي اخير و بويژه موضوع تغييرات اقليمي، تمامي جوامع و گروهها را وادار به واكنش در برابر مساله حفاظت از محيط زيست كردهاند، اما اختلاف نظرهاي زيادي ميان استدلالها و راهكارهاي گروههاي متفاوت وجود دارد.
اما نكته مشترك مهمي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه پيوند ميان انسان و طبيعت تنها راه نجات و آشتي با محيط زيست و يكي از موضوعاتي است كه به دقت بايد مورد بررسي و توجه قرار گيرد.
بهاره صفوي / گروه دانش