خبرگزاري فارس: از 26 دي 1357 كه محمدرضا پهلوي در بحبوحه انقلاب اسلامي از ايران گريخت تا 5 مرداد 1359 كه در بيمارستان رمادي قاهره درگذشت، در سرگرداني و آوارگي بود.او در اولين مرحله از سفر بدون بازگشت خود وارد آسوان مصر شد.
از 26 دي 1357 كه محمدرضا پهلوي در بحبوحه انقلاب اسلامي از ايران گريخت تا 5 مرداد 1359 كه در بيمارستان رمادي قاهره درگذشت، در سرگرداني و آوارگي بود.
او در اولين مرحله از سفر بدون بازگشت خود وارد آسوان مصر شد و به هنگام ورود به مصر مورد استقبال رسمي و تشريفاتي انورسادات رئيس جمهور اين كشور قرار گرفت.
سادات، ميهمانان را به هتلي در يك جزيره مصنوعي در وسط رود نيل انتقال داد. شاه يك هفته در اين هتل اقامت كرد. سپس در دوم بهمن 1357 با بدرقه رسمي سادات، مصر را به قصد مراكش ترك كرد. گرچه شاه به دعوت پادشاه مراكش به آن كشور رفت ولي در «رباط» از آن تشريفات رسمي كه در مصر به عمل آمد خبري نبود.
ملك حسن پس از ديداري كوتاه و رسمي با شاه، ترتيب انتقال وي و همراهانش را به كاخ «جنانالكبير» در حومه پايتخت داد. شاه 67 روز در اين كاخ كه در وسط باغ بزرگي بنا شده بود، ماند. در طول اين مدت از يكسو امامخميني از نوفللو شاتو به تهران آمد و 10 روز بعد انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد و از سوي ديگر در مدت زمان دو ماهه اقامت شاه در مراكش، اكثر درباريان و اطرافيان شاه كه وي را در خروج از ايران به مصر و از آنجا تا مراكش همراهي كرده بودند، به تدريج او را رها كرده و رهسپار اروپا و امريكا شدند. تنها جمعي از خدمه بودند كه شاه را هنگام ترك مراكش همراهي كردند. از سوي ديگر دولت مراكش نيز به دليل آنكه تصميم گرفته بود روابط سياسي با جمهوري اسلامي ايران را حفظ كند مايل نبود اقامت شاه طولاني شود. اين موضوع را خود شاه و اطرافيانش نيز از فحواي مقالات مطبوعات مراكش فهميده بودند.
شاه تصميم داشت رهسپار آمريكا شود اما مقامات آمريكائي به دليل اوجگيري بحران سياسي در روابط تهران و واشنگتن، مايل به پذيرائي از وي نبودند. اردشير زاهدي از جمله كساني بود كه در آن روزها دائماً در تلاش براي يافتن جائي جهت اقامت شاه بود. او كه در «سنموريتس» سوئيس و همچنين در كنار درياچه ژنو، 2 خانه ويلائي داشت تصميم گرفته بود شاه را به آنجا انتقال دهد اما دولتمردان سوئيس مايل نبودند روابطشان با دولت جديد ايران به خاطر وفاداري به رئيس يك دولت سرنگون شده به خطر بيفتد.
محمدرضا پهلوي در شرائطي كه نتوانسته بود كشوري را به عنوان پناهگاه بيابد، به پيشنهاد مشترك راكفلرو كيسينجر مجبور شد به «باهاما» در آمريكاي مركزي،1 برود. اين سفر با هواپيماي اختصاصي شاه حسن مراكشي صورت گرفت زيرا خلبان معزي چند روز پس از آنكه شاه و همراهانش را به رباط رساند، با موافقت شاه، مراكش را به مقصد تهران ترك كرد. 2 هواپيما صبح روز 10 فروردين 1358 فرودگاه رباط را به مقصد جزاير باهاما ترك كرد. در فرودگاه باهاما هيچ يك از مقامات دولتي براي پذيرائي از شاه حضور نيافتند و شاه و همراهان توسط «رابرت آرمائو» عضو ارشد «سيا» و دوست اشرف پهلوي به مقصد از پيش برنامهريزي شده هدايت شدند. شاه، همسرش و يك پيشخدمت به يكي از جزاير و بقيه همراهان به جزيره ديگر برده شدند. به شاه و فرح اجازه خروج از جزيره داده نشد. شاه 70 روز در اين جزيره به سر برد. انتشار خبرهاي مربوط به برقراري نظام جمهوري اسلامي در 12 فروردين 1358، شناسائي جهاني جمهوري اسلامي ايران، اعدام هويدا و امراي ارتش شاه در ايران، ورود عرفات به تهران، تبديل سفارت اسرائيل به سفارت فلسطين، تعقيب بينالمللي شاه و تشديد بيسابقه مراقبتهاي امنيتي براي حفظ جان شاه و ممانعت از ربوده شدن وي، بدترين خبرها و رويدادهائي بود كه شاه طي 7 هفته اقامت خود در باهاما با آنها مواجه شده بود. علاوه بر اين، در همين مجمعالجزاير بود كه شاه توسط پزشكان اعزامي از فرانسه، از بيماران سرطان لنفاويش مطلع شد. 3
شاه و باقيمانده همراهان روز 20 خرداد 1358 با يك هواپيماي كرايهاي از باهاما راهي مكزيك شدند و در يك خانه ويلائي كه قبلاً براي اقامت آنان در نظر گرفته شده بود، مستقر شدند.
گفته ميشود وزارت خارجه مكزيك مايل به ورود شاه نبود اما «خوزه لوپز پورتيلو» رئيسجمهور آن كشور تحت فشار آمريكا مجبور شده بود، وي را در حومه مكزيكوسيتي براي مدتي اقامت دهد. شاه و معدود همراهان وي مدت 4 ماه در اين اقامتگاه ماندند.
در دوازدهمين روز اقامت آنان در مكزيك ـ دوم تير 1358 ـ انورسادات از پارلمان مصر تقاضا كرد قطعنامهاي تصويب كند و به شاه اجازه دهد تا به عنوان «پناهنده سياسي» براي هميشه در مصر بماند. در پارلمان مصر از اين پيشنهاد با كفزدنهاي بسيار، استقبال شد.
4 هفته پس از ورود شاه به مكزيك بيماري وي تشديد شد. او يك تومور سرطاني بدخيم در ناحيه گردن داشت و از يرقان شديد نيز رنج ميبرد. پس از 4 ماه اقامت در مكزيك وي مطلع شد كه دولت كارتر با سفر او به آمريكا صرفاً با هدف معالجه بيماريش موافقت كرده است. از اين رو در 30 مهر، مكزيكوسيتي را به مقصد بيمارستان نيويورك ـ همان بيمارستاني كه 17 ماه پيش اميراسدالله علم وزير پيشين دربار به بيماري مشابهي در آن درگذشت ـ4 تر ك كرد و به مدت 54 روز در آنجا بستري شد در اين مدت دو بار تحت عمل جراحي طحال و كيسه صفرا قرار گرفت. كمتر از دو هفته پس از ورود شاه به اين بيمارستان، سفارت آمريكا در تهران به تصرف دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در آمد و اين امر بيش از پيش كارتر را به صحت ديدگاههايش كه مايل نبود شاه به آمريكا بيايد، متقاعد كرد. دستور مسدود ساختن دارائيهاي ايران در بانكهاي آمريكائي ـ 22 آبان 1358 ـ واقعه ديگري بود كه اوضاع را پيچيدهتر كرد.
مشاهده خشم ضد آمريكائي مردم ايران و اصرار آنان براي تحويل گرفتن شاه، از تلويزيون اتاق بيمارستان نيويورك از جمله مهمترين نگرانيهاي شاه بود. علاوه بر اين خبر آزاردهنده ديگر اين بود كه به شاه اطلاع داده شد به محض بهبودي نسبي بايد خاك آمريكا را ترك كند.
در همين حال سفير مكزيك نيز به همراهان شاه اطلاع داد كه بعد از تصرف سفارت امريكا در تهران، دولت مكزيكوسيتي به خاطر حفظ روابط سياسي خود با حكومت تهران مايل به ميزباني مجدد شاه نميباشد. بدترين لحظه شاه و همسرش زماني بود كه در 11 آذر 58 از بيمارستان نيويورك مرخص شدند ولي هنوز مقصدي براي سفر نداشتند. در نتيجه آنان با يك هواپيماي نيروي هوائي آمريكا به مقصد تكزاس پرواز كردند تا 2 هفته باقي مانده از رواديد خود را در آنجا در داخل آپارتماني كوچك بگذرانند. اما در حين راه به همراهان آمريكائي خبر رسيد كه آپارتمان مزبور هنور آماده نيست. در نتيجه شاه و همسرش به مكاني كه بعداً معلوم شد، تيمارستاني براي نگهداري بيماران رواني است برده شدند. با ورود به اين مكان همسر شاه براي نخستين بار با داد و فرياد به همراهان آمريكائي خود اعتراض كرد و گفت: «آيا ما در اينجا زنداني هستيم؟ آيا كارتر ما را زنداني كرده است؟ ما در اين جا ديوانه خواهيم شد؟ بايد بيرون برويم و ..........»5
براي فرونشاندن اعتراضات همسر شاه تلفن در اختيار وي گذاردند و او توانست بستگان خود را در جريان قرار دهد. پس از چند ساعت آنان به آپارتمان مورد نظر در پايگاههاي نظامي «لك لند» تكزاس برده شدند.
مقامات آمريكائي با پايان مهلت اقامت شاه در آمريكا به وي اطلاع دادند كه به دليل عواقب ناشي از تصرف سفارت آمريكا در تهران امكان تمديد رواديد وي وجود ندارد و به همين دليل در پاناما جائي مناسب براي اقامت وي و همسرش در نظر گرفته شده است. شاه كه غير از پذيرفتن، چاره ديگري نداشت به اتفاق همسرش در 24 آذر 1358 با هواپيماي نيروي هوائي آمريكا از فرودگاه تكزاس به پاناما در آمريكائي مركزي برده شدند.
وقتي شاه و همسرش در فرودگاه پايگاه هوائي «هوارد» در پاناما سيتي از هواپيما خارج ميشدند جز جمعي از سربازان گارد ملي پاناما، افسران امنيتي ، دستياران «عمر توريخوس»6 و سفير آمريكا كسي در فرودگاه نبود. شاه، همسرش و پزشك مخصوص آنها با هليكوپتر از فرودگاه به يك پايگاه در جزيرهاي به نام «كونتا دورا» متعلق به پاناما انتقال داده شدند.
توريخوس روز 25 آذر به ملاقات شاه آمد. او در پايان اين ملاقات به يكي از مشاورينش گفت «شاه مانند پرتقالي است كه تا آخرين قطره آبش را گرفتهاند و تفالهاش حتي به درد غذاي خوكها هم نميخورد. اين سرانجام كسي است كه كشورهاي بزرگ او را چلاندهاند، شيرهاش را كشيدهاند و تفالهاش را دور انداختهاند.»7
شاه و همسرش در پاناما با دو دردسر عمده مواجه شدند. نخست شدت گرفتن بيماري شاه كه وي مايل نبود پزشكان پانامائي بدون اطلاع از ماهيت و عمق بيماريش معالجات را از صفر شروع كنند؛ او بويژه از نگراني پزشكان پانامائي از عواقب جراحي خبر داشت.
ديگري اطلاعاتي بود كه براساس آن مقامات وزارت خارجه دولت ايران در تماس مداوم با مقامات پانامائي بودند تا بتوانند راهي براي استرداد شاه بيابند.8 راه رهائي از اين دو دردسر، خروج شاه و همسرش از پاناما بود.
با همه اين مشكلات، شاه و همسرش 100 روز در پاناما ماندند و سپس به اصرار رئيس جمهور مصر و همسرش، روز سوم فروردين 1359 با يك هواپيماي پانامائي رهسپار قاهره شدند. اين بار نيز در فرودگاه مصر انورسادات و همسرش استقبال رسمي از شاه به عمل آوردند. شاه روز 8 فروردين در بيمارستان معادي قاهره تحت عمل جراحي طحال و كبد قرار گرفت. آزمايشهاي انجام شده بر روي بافتها نشان ميداد سرطان بدخيم تمامي سيستم خون و كبد وي را فرا گرفته است. با ورود شاه به مصر مجلس نمايندگان اين كشور نيز دستور رئيسجمهور در مورد تصويب طرح اعطاي پناهندگي به شاه را به اجرا در آورد. ورود شاه همچنين از يكسو خشم مردم ايران عليه آمريكا و حكومت مصر را برانگيخت و از جانب ديگر سبب رنجش خاطر گروههاي اسلامي مصر گرديد و تظاهراتي را در قاهره و چند شهر ديگر با هدف واداشتن دولت به اخراج شاه براه انداخت. تشخيصهاي گروهاي مختلف پزشكي راجع به درمان شاه و تجويز راهحلهاي مختلف، خود يكي از عوامل نگران كننده براي شاه بود. شاه در مصر دو بار مورد عمل جراحي قرار گرفت و بهبود نيافت. او در كاخ قبه كه معمولا در اختيار سران كشورهاي بازديد كننده از مصر قرار ميگيرد برده شد.
آخرين مصاحبه شاه قبل از مرگش، در خرداد 1359 در همين كاخ صورت گرفت. وي در اين مصاحبه كه با «كاترين گراهام» مدير مؤسسه مطبوعاتي واشنگتن پست انجام داد، از بيمهري رهبران دولتها كه مايل به پذيرفتن وي نبودند، از فرصتطلبي دولتمردان آمريكائي و انگليسي و از اينكه در برابر انقلاب ايران دست به كشتار بيشتر و بيرحمانه تر نزد اظهار تاسف كرده است.
حال عمومي شاه در اقامت دومش در مصر هفته به هفته و ماه به ماه وخيمتر شد. آزمايشات انجام شده در ماههاي خرداد و تير 1359 نشان ميداد كه عفونت تمامي بدن وي را احاطه كرده است. در اولين روزهاي مرداد تيم پزشكي اعزامي از فرانسه نسبت به نجات جان شاه اظهار نااميدي كرد و محمدرضا پهلوي 4 ماه پس از سفر دوم خود به مصر در 5 مرداد 1359 درگذشت .جسد شاه در مسجد زيدالرفاعي، جائي كه معمولاً اجساد پادشاهان مصر در آن دفن ميشد، به خاك سپرده شد. جنازه رضاخان پدر شاه نيز كه در 1323 در آفريقاي جنوبي درگذشت براي مدت 6 سال در مصر و در همين مسجد نگهداري ميشد.9
شاه در حالي درگذشت كه 9 ماه از گروگانگيري ديپلماتهاي آمريكائي در تهران ميگذشت و استرداد شاه به ايران از جمله شرائط آزاد كردن ديپلماتها اعلام شده بود. از اين رو هيچ يك از كشورها حاضر به پذيرفتن شاه نبود.
منابع:
ـ بحران، هاميلتون جردن، نشر نو.
ـ آخرين سفر شاه، ويليام شوكراس، نشر البرز.
ـ ماموريت در ايران، ويليام سوليوان، انتشارات هفته.
ـ ماموريت در تهران، خاطرات ژنرال هايرز، انتشارات اطلاعات.
ـ دادستان انقلاب، محمود طلوعي، نشر علم.
ـ آرشيو روزنامههاي كثيرالانتشار.
پي نوشت :
1ـ مجمعالجزاير «با هاما» متشكل از 700 جزيره كوچك و بزرگ در اقيانوس اطلس، در شرق كوبا و جنوب فلوريداي آمريكا قرار دارد و از مراكز عمده داد و ستد مواد مخدر توسط قاچاقچيان بينالمللي به شمار ميرود.
2ـ سرهنگ معزي به هنگام ورود به فرودگاه مهرآباد مدعي شد از اينكه به وطنش بازگشته خوشحال است. اما اين ادعا دروغي بيش نبود و وي كمي بعد، رجوي سر كرده سازمان مجاهدين خلق ـ منافقين ـ و بنيصدر را با همان هواپيما به فرانسه برد و ديگر باز نگشت.
3ـ «ژان برنار» خونشناس فرانسوي كه بيماري سرطان شاه را به وي متذكر شد، قبلاً در 30 فروردين 1353 پس از معالجه شاه در تهران وي را از ابتلاء به نوعي سرطان خون مطلع كرده بود، ولي شاه اين طبابت را جدي نگرفت.
4ـ اسدالله علم در 25 فروردين 1357 به بيماري سرطان خون در بيمارستان نيويورك درگذشت. به مقاله «امير اسدالله علم كيست؟» در سايت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي مراجعه شود.
5ـ آخرين سفر شاه، ويليام شوكراس، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوي، نشر البرز، ص 381.
6ـ ژنرال عمر توريخوس رهبر پاناما در 1968 با كودتا عليه حكومت «آرياس» به قدرت رسيد. او در 1981 بر اثر سانحه سقوط هليكوپتر كشته شد وژنرال نوريهگا فرمانده گارد ملي پاناما قدرت را در اين كشور بدست گرفت.
7ـ آخرين سفر شاه، همان، ص 414.
8ـ روز سوم بهمن 1358 وزارت خارجه ايران اعلام كرد كه شاه در پاناما بازداشت شده است. اين اعلام متعاقب تماس قطبزاده با يكي از مقامات پانامائي صورت گرفت كه طي آن مقام مزبور به وزير خارجه ايران قول داده بود شاه تحت نظر قرار دارد. هدف قطبزاده از انتشار اين خبر دروغ، تقويت موقعيت خودش در اولين انتخابات رياست جمهوري ايران بود. انتخابات دو روز بعد برگزار شد و بنيصدر به رياست جمهوري رسيد.
9ـ رضاشاه نيز در 4 مرداد 1323در تبعيدگاه خود در ژوهانسبورگ مرد. به مقاله «پرونده رضاخان» در سايت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي مراجعه شود.
منبع: راسخون