جام جم آنلاين: كنار جايگاه پمپ بنزين ايستاده ايد و مشغول بنزين زدن هستيد كه ناگهان موتور سواري كه تا همين چند دقيقهاي پيش، از گوشهاي شما را زير نظر گرفته بود، جلو ميآيد و در حالي كه لبخندي بر لب دارد رو به شما ميگويد: دو ليتر بنزين به من ميدهي؟
در حاليكه از اين درخواست متعجب شده ايد به علامت منفي سري تكان ميدهيد و او همچنان كه زير لب چيزي ميگويد از شما دور ميشود و چند قدم آن طرفتر جلوي راننده ديگري را ميگيرد و درخواستش را دوباره تكرار ميكند.
خيلي از رانندگاني كه مشتريان دائمي اين پمپ بنزين هستند، حالا ديگر مدتهاست اين مرد را ميشناسند، او كه از اولين ساعات صبح تا غروب آفتاب با دبه كوچك سفيد رنگي در دست در گوشهاي از پمپ بنزين ميايستد و از ديگران يكي دو ليتر بنزين رايگان ميخواهد.
هرچند دست او براي خيليها رو شده اما اگر با همين شيوه موفق شود روزي چند ليتري بنزين از كساني كه شگرد كارش را نميدانند، بگيرد باز هم نانش حسابي توي روغن است.
نوآوري، لازمه تكديگري
رايجترين تصويري كه از يك گدا به ذهنمان ميرسد چيست ؟
مرد يا زني با لباسهاي كهنه و پاره و سرو ظاهري كه بوي نامطبوعي ميدهدو انگار هفتههاست رنگ آب و صابون به خود نديده است و در اين حالت دستهاي سياه و كثيفش را به سوي عابران دراز ميكند؟ يا كودكي با موهاي ژوليده و سر و صورتي سياه كه لباسهايي بزرگتر از اندازهاش بر تن كرده؟
خير ! اين صحنهها ديگر مدتهاست از مد افتاده است. امروز گدايان شهر ما ديگر با شيوههاي ابتدايي و قديمي تكديگري نميكنند. در عصر علم و فناوري همه چيز در حال تغيير است، پس تكديگري با شيوههاي قديمي نيز ديگر جواب نميدهد. امروزه ديگر گدايان شهر ما مسافران شيكپوش يك سفر خيالي هستند كه بنا به هزار و يك دليل در راه مانده اند و ميخواهند با كمك شما به مقصد برسند. آنها ديگر ظاهر رقتبار و سر و وضع كثيف و آشفتهاي ندارند كه براي گرفتن سكهاي بيارزش التماس كنند، بلكه موقر و بيصدا گوشهاي ميايستند و بدون اينكه با كلمات ترحمانگيز حس انسان دوستي شما را قلقلك دهند، فقط با نگاه، شما را به كمك دعوت ميكنند.
اگر دست به جيب شويد و اسكناسي بدهيد به جاي دعاهاي رنگارنگ، بسيار رسمي از شما تشكر ميكنند.
آري گداهاي شهر ما و بخصوص متكديان مناطق شمالي شهر اين گونه هستند. براي آنها نوشتن روي كاغذ و گلايه از بيماري صعبالعلاج يا گريم صورت و فلج نشان دادن اعضاي بدن كاري بيفايده و شايد وقت تلف كني است كه به اعتقادشان اين شيوهها ديگر در شرايط امروز جامعه ما جواب نميدهد.
ديگر مدتهاست شهروندان به كسي كه يك نسخه پاره و كثيف به دست ميگيرد و به بهانه فقير بودن به هزار ترفند سعي ميكند دل رهگذران را به رحم بياورد چندان اهميتي نميدهد، حتي صلواتي بودن قرآن يا ادعيهاي كوچك هيچ كس را به اشتباه نمياندازد.
امروزه ديگر لباسهاي كهنه و پاره تن كودك كثيفي كه انگار روزهاست رنگ حمام به خود نديده و با اصرار از شهروندان ميخواهد از او آدامس يا فال حافظي بخرند هم دل كمتر شهروندي را به رحم ميآورد چه برسد به اسفند دود كردن و تميز كردن شيشه ماشينهاي مدل بالا!
درآمدهاي ميليوني
بررسيها نشان ميدهد ميزان درآمد امروزه تكديگري به هيچوجه با درآمد سالها پيش متكديان قابل قياس نيست و شايد به همين دليل است كه با وجود اقدامات دست و پا شكسته سازمانهاي متولي ساماندهي متكديان، روز به روز تعداد آنها افزوده ميشود. تكديگري ساليان پيش با درآمدي كه به زحمت روزانه به چند صد تومان ميرسيد كجا و درآمد روزانه 50 هزارتومان و ماهانه يك و نيم ميليون توماني متكديان امروزي كجا!
اخبار جالبي كه هر از گاهي به نقل از مسوولان مراكز نگهداري موقت متكديان به گوش ميرسد، به نوعي مهر تاييدي بر اين واقعيت است، هنگامي كه ميشنويم در ميان متكديان جمعآوري شده مردي 30 ساله كه بشدت بوي تعفن ميداده و از درآوردن لباسهايش امتناع ميكرده است وقتي با اصرار لباسهايش را عوض ميكنند با ناباوري متوجه ميشوند اين مرد 7 ميليون تومان پول نقد همراه داشته است!
گدايان پيامكي
به نظر ميرسد با رشد و توسعه شهرنشيني آسيبهاي اجتماعي در شهرها نيز پيچيدهتر ميشوند.
ديگر دورهاي كه گدايان با دست و پاي ناقص در گوشه معابر يا پشت چراغ قرمز چهارراهها نهايت تلاش خود را براي برانگيختن حس ترحم شهروندان به كار ميگرفتند، گذشته است. اين روزها تكديگري بويژه در شهرهاي بزرگ از جمله در پايتخت هر روز پيچيدهتر و شيوه فعاليت متكديان نيز به روزتر و مدرنتر ميشود. به طوري كه معاون خدمات اجتماعي سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهر تهران از وجود مافياي تكديگري در پايتخت خبر داده و ميگويد: تعداد زيادي از متكديان ساعت كار، محل و موقعيت از پيش تعيين شده براي تكديگري دارند و در ساعت معيني توسط خودروهاي سواري جمعآوري ميشوند.
صرفا جمعآوري اين افراد از خيابانها و معابر شهري و نگهداري موقت آنها در مراكز ويژه نميتواند مشكلي از معضل متكديان برطرف كند
به گفته سيدصادق اوالي، زماني كه خودروهاي ويژه جمعآوري متكديان در معابر شهر تردد ميكنند، متكديان با استفاده از پيامك يكديگر را مطلع ميكنند و در يك چشم برهم زدن خيابان عاري از متكدي ميشود.
وي به شيوه جديد فعاليت متكديان در قالب دستفروشي براي رد گم كردن و عدم شناسايي و جمعآوري آنها نيز اشاره كرده و معتقد است: تكديگري جرم است ولي دستفروشي به دليل خلأ قانوني مجازاتي ندارد، به همين دليل گدايي با فروش فال، گل، تميز كردن شيشه خودرو، بادكنك و... همراه ميشود به نحوي كه در بسياري از موارد متكدي شهروند را با وجود عدم نياز مجبور به خريد كالا ميكند.
آنها قانون هم ميدانند
اما متكديان شهر ما تنها بازيگران حرفهاي و بااستعداد نيستند، بلكه بررسيها نشان ميدهد اگر امكانات لازم برايشان فراهم ميشد آنها حقوقدانهاي قابلي هم ميشدند!
مسوولان معتقدند متكديان به قوانين و مقررات حقوقي آشنا بوده و از خلأهاي قانوني آگاهي دارند و همين آگاهي آنها موجب شده كه براحتي از زير تيغ تيز قانون خلاصي يابند.
چرخه معيوب ساماندهي
كمكاري برخي سازمانهاي متولي در حوزه آسيبهاي اجتماعي موجب شده طرحهاي ساماندهي متكديان، بيخانمانها و كودكان كار تاكنون از توفيق چنداني برخوردار نباشد و اگرچه شهرداري تهران به عنوان يكي از 11 سازمان متولي اقداماتي را طي سالهاي اخير براي جمعآوري اين افراد از سطح شهر انجام داده است، اما كمكاري برخي سازمانها از جمله بهزيستي در مرحله پذيرش، نگهداري و ساماندهي موجب شده تعداد قابل توجهي از مددجويان پس از مدت كوتاهي از جمعآوري دوباره در سطح شهر رها شوند.
مديرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهرداري تهران در اينباره ميگويد: اگرچه سازمان بهزيستي استان تهران با توجه به ظرفيتها و امكانات موجود نهايت همكاري را با شهرداري تهران دارد، اما واقعيت اين است كه ظرفيت اين مراكز در تهران اشباع شده و از آنجا كه بخش قابل توجهي از مددجويان جمعآوري شده از سطح پايتخت شهرستاني هستند، عدم پذيرش اين افراد توسط مراكز بهزيستي استانها موجب شده اين افراد پس از مدت كوتاهي مجدد به چرخه بازگردند.
محمدجواد روزبهاني به اين هم اشاره ميكند كه كوتاهي برخي سازمانهاي مسوول در زمينه ساماندهي متكديان و بيخانمانها موجب تحميل هزينههاي ميلياردي به شهرداري تهران شده است، به طوري كه سال گذشته درمان مددجويان داراي بيماريهاي خاص كه مدت زيادي از رسوب آنها در مراكز اسكان موقت گذشته بود، يك ميليارد تومان هزينه به شهرداري تحميل كرده است.
در حالي كه آمارهاي موجود بيانگر بازگشت مجدد درصد قابل توجهي از متكديان پس از مدت كوتاهي دوباره به همان شغل تكديگري است به نظر ميرسد صرفا جمعآوري اين افراد از خيابانها و معابر شهري و نگهداري موقت آنها در مراكز ويژه نميتواند مشكلي از معضل متكديان برطرف كند.
در كنار اين امر، بهبود شرايط معيشتي و امكان ايجاد كار و حرفه براي متكديان پس از ساماندهي و بازگشت مجدد به جامعه ضرورتي است كه نبايد از سوي مسوولان و متوليان امر ناديده گرفته شود.
البته در كنار اين موارد نقش اجتماعي شهروندان را نبايد ناديده گرفت؛ شهرونداني كه با شناخت اين پديده و برخورد منطقي و صحيح با آن ميتوانند مهمترين نقش را در مقابله با سودجويي اين افراد داشته باشند.
پوران محمدي / گروه جامعه