أنا قتيلُ العَبراتْ … أنا لَهيبُ الحسراتْ
(من کشته اشکم... من شعله حسرت در دلهای مؤمنانم)
أنا الحسينُ بن علي … أنا وَجيبُ الصَّرَخات
(من حسین بن علی هستم... من طنین فریادهایم)
آهاتي تَلْهَبْ
(حسرتهایم در دلم شعله میکشد)
لن أَنسى زينبْ
(زینب را فراموش نخواهم کرد)
مِن بعدي تُسلَبْ
(که پس از من غارت می شود)
ذَبِلَ الصِّغار…. كماءٍ جَفْ
(کودکان حسین درمانده و ناتوان شدند.... مانند آبی که خشک شده باشد)
ها هو الحِصار … بهم قدْ حَفْ
(در محاصره دشمنان قرار