ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 16 تير 1403
شنبه 16 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 2 دي 1388     |     کد : 5970

من مي‌گويم، شما بگرييد

ميراث فرهنگي به‌جاي‌مانده در هر كشوري در لايه‌هاي پنهان و آشكار خود، باورهاي فرهنگي آن ملت را در پهنه تاريخ حفظ و نگهداري كرده است...

ميراث فرهنگي به‌جاي‌مانده در هر كشوري در لايه‌هاي پنهان و آشكار خود، باورهاي فرهنگي آن ملت را در پهنه تاريخ حفظ و نگهداري كرده است.
توجه به ميراث مادي و معنوي در هويت‌بخشي مردم و تقويت هويت ملي مؤثر است.

آيين‌ها و مراسم مذهبي همچون مراسم ويژه ماه مبارك رمضان، مراسم سوگواري
امام حسين(ع) در ماه محرم و روزهاي تاسوعا و عاشورا و همچنين مراسم‌هاي آييني مانند تعزيه و سنت‌هاي فراموش‌شده‌اي مانند پرده‌خواني و نقالي و شاهنامه‌خواني و نظاير آن، در استحكام هويت ملي ايرانيان نقش مؤثري دارد.علاوه بر آنچه گفته شد، آيين‌هاي مذهبي و ملي حاوي ارزش‌هاي سنتي برخاسته از عرف و باورهاي عمومي هستند كه كاركردهاي همگرايانه ميان اقوام و گروه‌هاي مختلف اجتماعي ايران دارند و تمايز فرهنگي ميان فرهنگ ايراني با فرهنگ غيرايراني را در خود جاي داده‌اند. نوشتار حاضر با توجه به اين امر طي بررسي‌اي تاريخي، احياي سنت عزاداري بر حضرت سيد‌الشهدا(ع) را در ايران بعد از اسلام كاويده كه از نظرتان مي‌گذرد.
تنوع قوميت در ايران پيشينه‌اي چندهزارساله دارد. اقوام ايراني پس از استقرار و تثبيت موقعيت و مرزهاي جغرافيايي خود، براي رفع نيازهاي متقابل خويشتن با يكديگر روابط مسالمت‌آميزي داشتند و در همگرايي عمومي به سر مي‌بردند. اقوام ايراني به‌دليل داشتن تجربه حكومت واحد و مقتدر، حس همگرايي داشتند. در دوران قبل از اسلام آنها تحت لواي حكومت‌هاي مقتدري چون هخامنشيان و ساسانيان متحد بودند و نه‌تنها خود بلكه ساير اقوام و ملل ديگر را در فرهنگ و تمدن ايراني هضم كردند. وجود دولت و ملت واحد، هسته اوليه به‌هم‌پيوستگي و وحدت‌ ملي اقوام ايراني پيش از اسلام به شمار مي‌رود. عامل به‌هم‌پيوستگي اقوام ايراني پس از اضمحلال دولت ساسانيان و ورود اسلام به ايران نيز دين و زبان مشترك بود.
پيامبر گرامي اسلام(ص) نيز براي ايجاد همبستگي ديني و وحدت‌ ملي حكومتي را بر پايه توحيد و عدالت پايه‌گذاري كرد تا همه اقوام همچون دانه‌هاي شانه با هم برابر باشند و به نفي تفاضل قومي و نژادي توصيه‌هاي مكرر فرمودند. ممكن است اين پرسش براي مخاطبان طرح شده باشد كه چه عواملي اقوام و هسته‌هاي جدا از هم در ايران را كه كشوري با قوميت‌هاي متعدد است به هم پيوند زده است؟
در ايران به‌رغم تفاوت‌هايي كه ميان اقوام وجود دارد تعامل زباني و مذهبي وجود دارد و اين عامل باعث به‌هم‌پيوستگي اقوام ايراني شده است. انسجام و همبستگي ملي به معني ناديده گرفتن يا محدود كردن فرهنگ‌ها و زبان‌هاي بومي و محلي نيست. فرهنگ‌هاي بومي و محلي و قومي در ايران سرشتي تاريخي دارند و در پويايي فرهنگ ايران نقش داشته‌اند. مهم‌ترين عامل به‌هم‌پيوستگي هويت‌هاي قومي در ايران كه همچون ريسماني قطعات متعدد اين سرزمين را به هم پيوند داده، دين اسلام و آداب و سنت‌هاي ملي و مذهبي است.
رسم تعزيت‏داري و سوگواري پس از ورود اسلام به ايران پس از ورود اسلام به ايران، از قرن‌هاي اول و دوم هجري، رفته‏رفته رسم تعزيت‏داري و سوگواري و گريستن بر مرگ شهيدان دين در ايران احيا شد.
امامان شيعه(ع) براي زنده و جاويد نگه‌داشتن نهضت‏خونين امام حسين(ع) سعي و تلاش فراواني كردند كه اين كوشش در سخنان و روايات آنان به روشني مشهود است.
ايرانيان به‌دليل علاقه و پيروي از اهل‌بيت عليهم‌السلام كوشيده‌اند عزاداري سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) را با شور و شوق وافري برگزار كنند با اين انديشه كه مردم را با وقايع غم‌انگيز كربلا بيشتر آشنا كنند و با تداعي صحنه‌هاي تأثرانگيز نينوا احساسات مردم را برانگيزانند. بدين‌ترتيب‌، تعزيه از مراسم سينه‌زني‌، مرثيه‌ها و روضه‌خواني‌ها، سرگذشت پيامبران و حماسه‌هاي ديني كمك گرفت و به صحنه آمد و با استقبال مردم مواجه شد‌. نمايش تعزيه از ايمان و ايقان مذهبي‌ و تنفر از ستم و بيداد حكايت مي‌كند و عموماً تأثر‌برانگيز است.

رواج تعزيه و رسم تعزيت داري امام حسين(ع) در دوران آل‌بويه
در دوران آل‌بويه علاوه بر احياي آداب باستاني ايران، برپايي تعزيه و رسم تعزيت‌داري و سوگواري بر شهيدان دين در ايران رواج يافت و مراسم وعظ و تعزيت امام حسين(ع)، سرور و سالار شهيدان كربلا باشكوه و عظمت برپا شد. به‌دليل توجه پادشاهان آل بويه و به‌ويژه اميرعضدالدوله ديلمي به آيين تشيع، اين خاندان توانستند در مقابل خلفاي عباسي كه بر مكتب اهل سنت بودند مذهب تشيع را در ايران رواج دهند. با اين وجود مردم ايران اعم از شيعه و اهل سنت در سوگ امام حسين(ع) اشك مي‏ريختند و دوستداران اهل‌بيت از مذاهب گوناگون اسلامي، در سوگ امام حسين(ع) اطعام مي‌كردند.
احمد (معزالدوله) كه در سال 388ق بر تخت سلطنت نشست در ترويج مذهب شيعه اثني‌عشري كوشش فراواني كرد. او فرمان داد هرساله از روز اول محرم كارهاي ديواني و جاري كسب مردم تا روز عاشورا تعطيل شود و زن و مرد به تعزيه‌داري شهادت حضرت امام حسين(ع) و اصحابش بپردازند.

مراسم واعظان اهل سنت در تعزيت شهادت
عبدالجليل قزويني رازي در تأليف گرانبهاي خود- كتاب النقض- كه در سال 560 ق تأليف شده است، نام و نشان شماري از واعظان نامدار سني، از جمله اردشير عبادي- واعظ معروف قرن ششم- را كه در عزاداري براي شهيدان كربلا از روي صدق و اخلاص مي‏گريسته‏اند، ارائه مي‏دهد و ماجراي سوگواري ايشان را به شرح و تفصيل بسيار بيان مي‌كند.
با روي كار آمدن سلجوقيان در سال 447 ق و سقوط آل‌بويه، هر چند يك بار ديگر تعصب مذهبي بر جهان اسلام و مركز خلافت(بغداد ) حاكم شد اما عزاداري حسيني پنهاني يا در قالب مجالس سخنراني و حديث‏گويي ادامه و به‏تدريج گسترش يافت و در شهرهايي چون قم، كاشان و ديگر مناطق، با همه تعصبات سلجوقيان و خلفاي عباسي هم‏روزگار آنان عزاداري حسيني حتي در ميان اهل سنت نيز ادامه يافت و در مواردي به درون مدرسه نظاميه كه با هدف نشر اشعريه و حتي كوبيدن تشيع به‏ويژه اسماعيليه ساخته شده بود نيز نفوذ كرد.

پيدايش مراسم منقبت‏خواني و روضه‏خواني
در دوران تيموريان (782 تا 911 ق) منقبت‏خواني و روضه‏خواني در جهان اسلام، به‏ويژه در قلمرو تيموريان، رواج تام يافت و سلاطين تيموري در گسترش اين سنت نقش مؤثري ايفا كردند. ملاحسين كاشفي سبزواري با نوشتن «روضه‌الشهدا» در واقع نياز شديد مردم مسلمان، به‏ويژه اهل سنت را در برگزاري مراسم عزاداري پاسخ گفت.
رواج گسترده اين كتاب و استفاده از آن در مراسم ياد‌شده باعث شد تا مجالس سوگواري حسيني روضه‏خواني ناميده شود زيرا در آن عمدتاً از روضه‌الشهدا سود مي‏جستند. بنابراين سوگواري‌ها در دوران پس از آل بويه تا زمان صفويه سبك و سياق واحدي نداشت و در اين ميان، صورت‌هاي ديگري نيز در تعزيت پديد آمد كه عبارت بود از مناقب‏خواني پرده‏برداري يا پرده‏خواني كه هردو گونه‏اي از نقالي مذهبي به شمار مي‏آمد و همچنين مقتل خواني، نوحه‏خواني و مرثيه‏خواني در سده ششم هجري و از همه مهم‌تر روضه‏خواني.

گسترش مراسم تعزيت‌داري و رسمي‌شدن تشيع
در عصر صفوي كه تشيع، دين رسمي كشور اعلام شد، مراسم محرم با توجه و حمايت حكومت تكامل يافت و عزاداران از جلو چشم تماشاگران مي‏گذشتند و به سينه‏زني و زنجيرزني و كوبيدن سنج و مانند اينها مي‏پرداختند. گفته مي‌شود كه در جنگ شاه اسماعيل صفوي با ازبك‌ها، براي آنكه سپاهيان ايران را تهييج كنند، از پرده‏خواني استفاده كرده‏اند.
تأسيس تكيه‏خانه كه در واقع مخصوص منقبت‏خواني اهل‏بيت و عزاداري حسيني بود در همين دوران شكل گرفت. در مراحل نخستين تعزيه‏خواني نيز با رونق عزاداري حسيني، استقبال گسترده مردم از آن ديده مي‌شود. در دوره صفوي ادبيات عاشورايي رو به گسترش گذاشت و اوج اين رويكرد در ديوان‌هاي شاعران و سخنوران به چشم مي‏خورد كه يكي از ماندگارترين آنها تركيب‏بند محتشم كاشاني است.
شاهان صفوي بدين مقدار اكتفا نكردند. اسناد حكومت صفوي‌ نشان مي‏دهد كه شاهان صفوي حتي در مسافرت‌هايي كه با ايام محرم و صفر يا رمضان همزمان مي‏شد نيز از برپايي مجالس سوگواري غفلت نمي‏ورزيدند، هرچند شكل عزاداري متفاوت بود. گاهي برخي باورهاي صوفيانه مبني بر صدمه‌زدن به بدن و كبود‌كردن يا حتي جرح و خونريزي در افراد شركت‏كننده در اين مجالس ديده مي‏شد كه البته اين روند به‏تدريج، به توصيه فقهاي جبل‌عامل و نفوذ علماي اسلامي در دربار متوقف شد يا كاهش يافت.
سياحان و مأموران سياسي غربي كه در اين زمان از ايران ديدن كرده‏اند از برپايي مراسم عزاداري حسيني ياد كرده‏اند؛ چنان‌كه پيترو دلاواله نوشته است كه مراسم عزاداري عاشورا در دوره صفويه از نفوذ گسترده در مردم برخوردار بوده است؛ «همه غمگين و مغموم به‌نظر مي‏رسند و لباس عزا به رنگ سياه بر تن مي‏كنند. هيچ‌كس سر و ريش خود را نمي‏تراشد... و همه نوحه‏اي غم‏انگيز مي‏خوانند و گريه مي‏كنند.»
ادوارد براون نيز درباره ويژگي‌ها و كيفيت اين عزاداري‌ها در زمان صفويه مي‏افزايد: «به‏طور كلي، احساساتي كه به‏علت سوگواري‌هاي ماه محرم تجلي مي‌كند، خواه به‌صورت نمايشي، خواه نوحه‏خواني، عميق و اصيل است و حتي خارجي‌ها و آنهايي كه مسلمان نيستند اقرار مي‏كنند كه تحت‌تأثير آنها قرار گرفته‏اند».تعزيه در دوره صفويه از ايران به شبه ‏قاره نيز راه يافت. پس از دوران صفويه در دوره نادرشاه اجراي مراسم مذهبي رو به افول نهاد ولي در دوره زنديه باز به آن پرداختند.

تضعيف مراسم مذهبي و تعزيت امام حسين(ع) در دوران سلطنت پهلوي اول
در دوران سلطنت پهلوي، رضاشاه سياست مذهبي دو‌گانه‌اي در پيش گرفت. وي پس از كودتاي 1299 براي جلب اعتماد مردم و نزديكي به علما، با ظاهر‌سازي‌ مي‌كوشيد در مراسم عزاداري و مذهبي شركت كند تا احساسات عمومي را به نفع خود و نقشه‌هايي كه در سر مي‌پروراند، جلب كند. يكي از مورخان، در اين باره نوشته است: «در نخستين سال پيروزي كودتا، در مراسم محرم و عزاداري امام حسين(ع) رضاشاه در حالي كه گل بر پيشاني خود مي‌ماليد و كاه بر سر مي‌ريخت، به شعائر مذهبي تظاهر مي‌كرد».
علاوه بر اين، رضاشاه در خردادماه 1303 به وزارت معارف دستور داد كه بر مطالب مذهبي و شرعي چاپ‌شده در مطبوعات نظارت شود و از درج مطالب خلاف شرع، جلوگيري به عمل ‌آيد و نيز دستور تعطيلي مشروب‌فروشي‌ها و قمارخانه‌ها را صادر كرد. او در همان سال عازم عراق شد و ضمن ملاقات با عده‌اي از علما و مراجع نجف، خود را حامي اسلام معرفي كرد و قول داد كه دومين اصل متمم قانون اساسي مبني بر نظارت علما بر مصوبه‌هاي مجلس را به اجرا درآورد.
با اين همه، تظاهر به دينداري او مدت زيادي دوام نياورد. وي همزمان با دستيابي به قدرت، به‌تدريج ماهيت رياكارانه خود را آشكار كرد و هنگامي كه به سلطنت رسيد، ديگر ضرورتي براي عوامفريبي و تظاهر به دينداري، احساس نكرد. نخستين نشانه حمله علني و آشكار رضاشاه به شعائر و ارزش‌هاي مذهبي، در نوروز سال 1306 در واقعه اعتراض آيت‌الله بافقي به زنان عضو خانواده سلطنتي كه بدون رعايت موازين شرعي وارد حرم مطهر حضرت معصومه(س) شدند، آشكار شد.
رضاشاه با سياست حذف نقش دين از اجتماع، سعي در محدود‌كردن تعزيه، مراسم مذهبي و زير كنترل قرار دادن نهادهاي ديني حوزه‌هاي علوم ديني كرد. او با شعار «اصلاح دين» مراسم مذهبي برگزاري تعزيه و سوگواري حضرت امام حسين(ع) را ممنوع كرد. رضا‌شاه دستور برپايي «كارناوال»‌هاي شادي و رژه دسته‌هاي موزيك نظاميان در روز عاشورا را كه اقدامي دين‌ستيزانه بود صادر كرد.
خانم هاكس- سياح اروپايي- كه در آن زمان از ايران ديدن مي‌كرد، در كتاب خود مي‌نويسد: «در ايران پديده عجيب اسلام دولتي ديده مي‌شود به‌طوري كه دولت در ظاهر در فكر تعديل و شايد اصلاح دين و در واقع در فكر تباه ساختن دين از درون است».
اين اقدامات به‏ويژه پس از سال1311ش، سبب شد تعزيه به‌عنوان نمايشي ملي و مذهبي موقعيت خود را رفته‏رفته از دست بدهد. پس از حوادث شهريور20 در اوايل سلطنت پهلوي دوم با وجود كوشش‌هاي فراوان تعزيه‏خوانان، تعزيه ديگر نتوانست روي پاي خود بايستد. با آغاز شكل‌گيري انقلاب اسلامي و احياي برخي از آداب و سنن‌ آييني فراموش‌شده بار ديگر تعزيه رواج پيدا كرد اگرچه با گسترش برخي مسائل، هنرهاي تعزيه، پرده‌خواني، نقالي و برخي از آداب و سنن آييني از رونق افتادند و هرگز نتوانستند موقعيت و عظمت پيشين را بازيابند.
همشهري آنلاين- جليل عرفان‌منش





نوشته شده در   چهارشنبه 2 دي 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode