ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 18 تير 1403
دوشنبه 18 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 23 آبان 1389     |     کد : 11389

نهضت علمي امام باقر (ع) زنگار از رخ آينه اسلام زدود

فعاليت فرهنگي امام محمد‌بن علي(ع)، نهضت علمي مقدسي بود كه در صحنه جهاد فرهنگي به پرچمداري امام معصوم، آگاه و باقر‌العلوم، ‌سنگرهاي جهل و ناداني را يكي پس از ديگري فتح كرد و زنگار از رخ آيينه اسلام زدود.

 فعاليت فرهنگي امام محمد‌بن علي(ع)، نهضت علمي مقدسي بود كه در صحنه جهاد فرهنگي به پرچمداري امام معصوم، آگاه و باقر‌العلوم، ‌سنگرهاي جهل و ناداني را يكي پس از ديگري فتح كرد و زنگار از رخ آيينه اسلام زدود.
در ميان تيرگي‌ها و آشفتگي‌ها، عظمت امام باقر (ع) چون خورشيد درخشاني بود كه جهان اسلام از پرتو پرفروغش بهره مي‌گرفتند، مهابتِ معنوي حضرت زبانزد خاصّ و عام بود، هرجا سخن از والايي هاشميان، عَلَويان و فاطميان به ميان مي‌آمد؛ آن وجود مقدّس را يگانه وارث آن همه كرامت، بزرگواري و شجاعت مي‌شناختند، راستگوترين اشخاص، جذّاب‌ترين چهره‌ها، بخشنده‌ترين انسان‌ها و قوي‌تر از همه به لحاظ معرفت، بصيرت به همراه هاله‌اي از معنويت قدسي، از مختصّات پنجمين پيشواي شيعيان در ميان جوامع اسلامي بود.
امام باقر (ع) حدود 4 سال از دوران امامت جدش حسين‌بن علي (ع) و حدود 37 سال دوران امامت پدر بزرگوارش را درك كرد، دوران زندگي او با حكمراني 10 تن از خلفاي اموي، از معاويه تا هشام مقارن بود و مدت 19 ساله امامتش با 5 خليفه اموي از وليد تا هشام معاصر بود،پس از استمرار امويان، سياست‌هاي ضدعلوي و ضداسلامي آنان شدت بيشتري پيدا كرد.

* اقدامات شيعيان در زمان امام‌باقر (ع) بنيان حكومت اموي را سست ‌كرد
در آن زمان گرايش‌هاي مختلف مذهبي در جامعه وجود داشت و پيروان هر يك، داعيه حكمراني و خلافت داشتند.
1ـ ياران امويان كه بيشتر آنان را اهل سنت و جماعت تشكيل مي‌دادند، مؤيد و كمك كننده خلفاي اموي بودند.
2ـ شيعه و علويان كه خلافت را در فرزندان امام علي (ع) منحصر مي‌دانستند و براي احقاق حق از دست رفته، تلاش‌هايي انجام دادند؛ گرچه به دلايل مختلفي همواره ناكام ماندند، اما اقدامات آنها، بنيان دولت و حكومت اموي را سست مي‌كرد.
3ـ خوارج، حكومت حاكمان و خلفاي جور و فاسد را نامشروع مي‌دانستند و براي سرنگوني آنان تلاش مي‌كردند.
4ـ عباسيان، مقتدر ترين گروه مخالفاني بودند كه با صبر و حوصله تمام، در طول 34 سال مبارزه پنهاني در جغرافياي سياسي وسيع از خراسان گرفته تا عراق به تبليغ پرداختند و با شعار گول زننده و زيباي « الرضا من آل محمد (ص)» توانستند بخشي از گروه‌هاي مخالف را به خود جذب كرده و سرانجام، با قيام سياه جامگان بر دولت اموي غلبه كنند.

* پنجمين امام شيعه توانست خلاء فكري ـ فرهنگي جامعه را پر كند
در دوران امامت باقرالعلوم (ع)، رقابت افكار كلامي گمراه با مكتب اهل بيت (ع) به شدت زياد بود. اين رقابت در خارج از مرزهاي معرفتي اسلام شكل گرفته بود و مقابله با آن، در جهت پاسخگويي به شبهه‌هاي وارده، به يك انسجام فكري دروني و رهبري مقتدرانه فرهنگي نياز داشت كه وجود پنجمين امام شيعه، توانست خلاء فكري ـ فرهنگي جامعه را پر كند، از طرف ديگر جريان‌هاي انحرافي، كه در حوزه تشيع رخ مي داد، آسيب و مانعي جدي به شمار مي‌آمد.
هرچند كه برخي از اين جريان‌ها با تدبير امامان معصوم (ع) در همان ابتداي راه در جا زدند؛ اما شيطنت‌هاي آنها در مقابله با تشيع راستين، در همان زمان‌هاي كوتاه، باعث ايجاد ضربه‌هايي به بدنه فكري جامعه شيعه شد، حضور به‌موقع امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مانع گسترش و استحكام پايه‌هاي فكري و اجتماعي آن فرقه‌ها شد،همچنين بني‌اميه نيز با دامن زدن به انحرافات عقيدتي و سختگيري‌هاي سياسي عليه امام باقر (ع) عرصه را براي انجام فعاليت‌هاي ايشان تنگ كرده بود، در ذيل به معرفي هرچه بيشتر اين فرقه‌ها مي‌پردازيم:

* امام‌باقر (ع) با اتخاذ موضعي تند و آشكار با «مرجئه» مخالفت كرد
1ـ فرقه مرجئه:
اين فرقه در پايان نيمه اول قرن اول هجري پديد آمد، آنان بر اين باور بودند كه مرتكب گناهان كبيره، مخلّد در دوزخ نمي‌ماند، بلكه كار او را به خدا وا مي‌گذاشتند و به اين دليل آنان را مرجئه مي‌خواندند كه آنان نيت را كافي مي‌دانستند و بر اين باور بودند كه خدا نيز بر آن بسنده مي‌كند و عذابشان نخواهد كرد.
اين فرقه مرجئه از چهار گروه تشكيل شده كه عبارت اند از: «يونسيه»، «عبديه»، «فسانيه» و «ثوبانيه» كه هر يك اعتقادات خاص خود را دارند، اين فرقه در دوره امامت امام باقر (ع) نيز به فعاليت خود ادامه داد.
امام با اتخاذ موضعي تند و آشكار با آنان مخالفت كرد و هر جا سخني از آنان به ميان مي‌آمد، آنان را لعن و نفرين مي‌كرد و مي‌فرمود: «پروردگارا، پيروان گروه مرجئه را از رحمت خود دور فرما كه آنان دشمنان ما در دنيا و آخرت هستند».
2ـ فرقه جبريه و قدريه:
جبريه بر اين باور بودند كه انسان از خويش هيچ گونه اختياري ندارد و مجبور است، در مقابل آن، فرقه قدريه بر اين اعتقاد بودند كه هر بنده‌اي به وجود آورنده فعل خود است و خدا، كار او را به خودش وا نهاده و انسان حتي در اسباب كار يا انگيزه آن هم مختار است. اين فرقه، درست در مقابل جبريه قرار داشت.
اين دو مسلك نيز در زمان خلافت امويان و در دوران حكمراني معاويه به وجود آمدند و نزاع اين دو، در تاريخ، پيشينه اي دراز دارد و در دوران حكمراني «معاوية‌بن‌يزيد» و «يزيد‌بن‌وليد» به اوج خود رسيد.
3ـ فرقه خوارج:
اين گروه نيز پس از داوري بين امام‌علي (ع) و معاويه در جنگ صفين پديد آمد، هنگام بازگشت امام‌علي (ع) از صفين به كوفه، عده‌اي از لشگريان بر او شوريدند و حكميت را بر خلاف اسلام دانستند و شعار «لا حكم الا لله» سر دادند.
در دوران امامت امام‌باقر (ع) نيز مناظراتي بين آن‌ها و امام در گرفت. امام در رد مباني و باورهاي اعتقادي شان، آنان را «خُسران‌زده‌ترين آفريدگان خدا» دانسته كه «دنيا و آخرت خود را تباه كرده‌اند» و به اصحاب خود مي‌فرمود: به اين پيمان‌گريزان «خوارج» بگوييد: چگونه بر جدايي از علي(ع) گردن نهاديد؛ با وجود اين كه خونتان را پيش‌تر در راه فرمان‌برداري از او ارزاني داشتيد و در خشنود كردن خدا بر هم پيشي مي‌گرفتيد و اگر به شما گفتند كه ما بر حكم الهي گردن نهاده‌بوديم و شعار «لا حكم الا لله» سر دادند، در پاسخ بگوييد: مگر خدا حكميت را در دين خود نپذيرفته‌است؟ و مگر آن را به داوري دو نفر وانگذارده كه فرموده: «فَابَعثوا حَكَماً مِن أَهلِهِ وَ حَكماً مِن أهلها إن يُريدا اِصلاحاً يُوَفِّقِ اللهُ بَينَهما»؛ [هر‌گاه ميان زن و شوهر اختلاف‌ افتاد] يك نفر از جانب شوهر و يك نفر از جانب زن [به عنوان] داور برانگيزيد تا اگر اصلاح را خواستند، خدا آنان را بر آن موفق سازد، آيا رسول‌خدا (ص) در ماجراي «بني‌قريظه»، سعد‌بن‌معاذ را داور معرفي نكرد تا بر آن چه مورد پذيرش خداست، حكم كند؟ آيا نمي‌دانيد كه اميرالمؤمنين (ع) با اين شرط حكميت را پذيرفت كه آن دو حَكَم بر اساس كتاب خدا حُكم كنند و از آن فراتر نروند؟ آيا نگفت كه اگر حكم آن‌ها بر خلاف كتاب‌ خدا باشد نخواهد پذيرفت؟ وقتي داوري به پايان رسيد، به علي (ع) گفتند: كسي را داور خود ساختي كه بر ضد تو حكم داد، آيا اميرالمؤمنين (ع) نفرمود: من به داوري كتاب خدا تن دادم، نه داوري يك شخص؟ حال بايد گفت، در كجاي اين حكميت انحراف از حكم قرآن است؟ و اين در حالي است كه امام‌علي (ع) فرموده بود كه حكمي را كه خلاف قرآن باشد؛ نخواهد پذيرفت، اتهام آنان به اميرالمؤمنين (ع) پوچ و بي‌اساس است».
در مناظره‌اي ديگر، يكي از بزرگان خوارج كه به برتري اميرالمؤمنين اقرار داشت، او را به كفر پس از ايمان در فرمان‌برداري از خدا و رسولش متهم كرد، امام‌باقر (ع) به او فرمود: «آيا آن روز كه خدا علي (ع) را دوست داشت، نمي‌دانست كه او روزي به دست يكي از اهل نهروان (خوارج) كشته مي‌شود؟» مرد خارجي پذيرفت.
امام پرسيد: «آيا محبت خدا به علي (ع) از روي فرمان‌برداري او از دستورهاي خدا بود يا از روي گناه و سركشي او؟» مرد گفت: «پيداست كه از روي بندگي و اطاعت علي (ع) بوده». امام فرمود: [پس حال كه علي (ع) از روي اطاعت و فرمان‌برداري مورد محبت خدا واقع شده و خدا او را دوست مي‌داشته، واضح است كه تمامي اعمالش مورد پسند خدا بوده‌است] اينك بر خيز و برو!» مرد خارجي كه در ميدان بحث و مناظره با امام به سادگي شكست خورده بود، زير لب گفت: «الله أعلَم حيث يَجْعَلُ رِسالَتَهُ؛ خدا بهتر مي‌داند كه رسالت خود را بر دوش كه نهد».
4ـ فرقه غُلات:
غلات به معناي «گزافه‌گويان» است. ايشان فرقه‌اي از شيعه هستند كه درباره امامانِ خودگزافه گويي كرده و آنان را تا سرحد خدايي رسانيده‌اند و يا قايل به حلول جوهر نوراني الهي در امامان شده‌اند يا به تناسخ قايل گرديده‌اند.
5ـ فرقه مغيريه:
آنان پيروان «مغيرة بن سعيد عجلي» و فرقه‌اي از غلات بودند كه اعتقاد به رؤيت و تجسيم و نيز امامت او (مغيره) پس از امام‌باقر (ع) داشتند و مي‌گفتند: او منجي آخرالزمان است؛ نمي‌ميرد و ظهور خواهد‌كرد. هنگامي كه او به قتل رسيد، در بين ياران و پيروانش اختلاف افتاد و دسته‌اي از آنان در پندار انتظار ظهور او و رجعتش باقي ماندند و دسته‌اي ديگر قائل به انتظار ظهور امام‌باقر (ع) شدند، او فتاوي عجيبي در احكام دين از خود صادر كرد، مغيره در ابتدا قايل به امامت امام‌باقر (ع) بود، ولي پس از مدتي، به غلو روي آورد و به خداوندي امام‌باقر (ع) معتقد شد، گاه نيز به يارانش در مورد امام مي‌گفت: «منتظر ظهور او باشيد كه او باز خواهد گشت و جبرئيل و ميكائيل با او بين ركن و مقام بيعت خواهند نمود».
امام‌باقر (ع) در روايات بسياري او را لعن كرده، فرمود: «خداوند و رسول اكرم، مغيرة بن سعيد را از رحمت و دوستي خود دور گردانند كه او دروغ‌هاي بسياري بر ما اهل بيت بست».
6ـ فرقه جاروديه:
«جاروديه» يكي از فرق «زيديه» است كه رهبري آن را «ابوالجارود زياد بن منذر سرحوب» بر عهده‌داشت، او از دانشمندان و شاگردان امام‌باقر (ع) بود؛ او نابيناي مادر‌زاد بود و لقب سرحوب را امام‌باقر (ع) به او داد كه نام شيطاني نابيناست كه در درياها زندگي مي كند، از اين رو، نام ديگر اين فرقه را «سرحوبيه» نيز گفته‌اند.
آنان پس از شهادت امام‌حسين (ع) امامت را در فرزندان او و امام‌حسن (ع) مي‌دانند و هر كه از فرزندان آن دو امام به پا خيزد و قيام كند، پيروي‌اش را در مقام امام، واجب مي‌دانند.
امام‌باقر(ع) در دوران زندگاني خود، هر گاه ابوالجارود را مي ديد، او را ارشاد مي‌كرد و شيعيان را از نزديك شدن به او باز مي‌داشت و مي‌فرمود: «او شيطاني نابيناست. او كورچشم و كوردل است».

* تعدادي از مجموعه بزرگ «اصول اربعمأة» شيعه در زمان امام‌باقر (ع) تدوين شد
بررسي اوضاع اين دوران، از لحاظ فرهنگي نيز در خور اهميت است. يكي از مسايل مهم فرهنگي آن روز، موضوع منع كتابت حديث است. اين موضوع از زمان خلفاي نخستين با انگيزه سياسي و در پوشش انگيزه ديني و دلسوزي در مورد قرآن و حفظ آن از آميختگي با حديث آغاز و در اجراي آن با شدت عمل رفتار شد.
بسته شدن راه دسترسي به احاديث نبوي، ميدان را براي حديث‌سازان و دروغ‌پردازان باز كرد و آنان با انگيزه‌هاي عمدتا سياسي، مذهبي، شخصي و مادي و از همه مهمتر به سفارش حاكمان و خليفگان، حديث‌هايي را جعل كردند و پراكنده ساختند.
در دوره امام باقر (ع) با توجه به تعداد شاگردان و فراواني موضوع‌ها و علوم تدريس شده و عنايت و توجه امام به احاديث پيامبر (ص) به ويژه در اين دوره كه رفع ممنوعيت كتابت حديث شده بود، شاهد تعداد فراواني از كتاب‌ها و رساله‌ها از شاگردان حضرت هستيم كه تعدادي از آن مجموعه بزرگ، بخشي از اصول اربعماة است، اين اصول كه در ابواب مختلف فقه و معارف اسلامي بود، بعدها مرجع و مستند اربابان حديث در تاريخ و فقه شيعه قرار گرفت.
فعاليت‌هاي علمي و فرهنگي امام سجاد (ع)، زمينه‌ساز تاسيس مكتب و مدرسه‌اي جامع و يا به تعبير دقيق‌تر، دانشگاه اهل بيت (ع) در زمان امام باقر (ع) شد؛ دانشگاهي كه فقيهان دوران را تحت تاثير خويش قرار داد و شاگرداني تربيت كرد.
امام‌باقر (ع) كه در شما شاگردان پدر بود، پس از شهادت آن حضرت (ع) به جاي وي بر كرسي استادي آن تكيه زد، تعداد فراوان دانشجويان و شاگردان و معلمان در آن حوزه درسي و نيز تنوع چشمگير علوم و دانش‌هاي تدريس شده، از اهميت و گستردگي سيطره علمي و فرهنگي امام حكايت مي‌كند.

* نهضت علمي امام باقر(ع) سنگرهاي جهل و ناداني را يكي پس از ديگري فتح كرد
فعاليت فرهنگي امام، نهضت علمي مقدسي بود كه در صحنه جهاد فرهنگي به پرچمداري امام معصوم، آگاه و باقر‌العلوم، ‌سنگرهاي جهل و ناداني را يكي پس از ديگري فتح كرد و زنگار از رخ آيينه اسلام زدود.
امام‌باقر (ع) براي كسب موفقيت بيشتر در اين جبهه، لازم دانست شيوه تقيه را در مبارزات سياسي پيشه سازد تا از اين ناحيه آسيبي به آن جهاد مقدس وارد نيايد.
برخي از رهاوردهاي اين نهضت علمي عبارت است از:
1- استوار كردن پايه‌هاي عقيدتي و باورهاي ديني مردم و امت اسلامي
2ـ بسط و گسترش فرهنگ ديني و فقهي و تبيين احكام شرعي
3ـ تربيت شاگرداني كارآمد و نقش‌آفرين در صحنه‌هاي فقهي، كلامي، اخلاقي،‌ اجتماعي و سياسي.
4ـ حفظ تشكيلات شيعي از خطر نابودي كامل به دست امويان
5ـ نقد و بطلان انديشه‌هاي انحرافي و شبهه‌هاي وارد شده در قلمرد عقايد مسلمانان
امام باقر (ع) پس از عمري با بركت و تلاش‌هاي مستمر و پيگيري براي احياي دين اسلام و ترويج علم و تبيين معارف اسلامي و تثبيت مباني اعتقادي و انديشه‌هاي شيعي در روز هفتم ذي‌الحجه سال 114 قمري به وسيله سمي كه به دست ابراهيم‌‌بن وليدبن عبدالمالك به حضرت خورانده شد، به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.

----------------------------
نويسنده: آزاده‌لرستاني

خبرگزاري فارس


نوشته شده در   يکشنبه 23 آبان 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode