ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 20 شهريور 1389     |     کد : 9299

شهادت اولين شهيد محراب ، آيت الله اسد الله مدني در سال 1360 هجري شمسي

آيت الله سيد اسدالله مدني در سال 1293 هجري شمسي در شهر دهخوارقان ( آذر شهر ) متولد شد ...

آيت الله سيد اسدالله مدني در سال 1293 هجري شمسي در شهر دهخوارقان ( آذر شهر ) متولد شد . در دوران جواني به قم عزيمت كرد و پس از گذراندن درسهاي مقدماتي حدود چهار سال به تحصيل درس منقول در محضر امام مشغول شد .
پنج سال بعد به نجف اشرف عزيمت و تدريس و تحصيل خود را در آنجا شروع كرد ، در درسهاي مرحوم آيت الله العظمي سيد عبدالهادي شيرازي ، مرحوم آيت الله العظمي سيدمحسن حكيم و آيت الله العظمي آقاي حاج سيد ابوالقاسم خوئي دام ظله العالي شركت مي كرد .
وي اولين كسي بود كه در جريان انقلاب سال 42 شمسي مردم بپاخاسته كشورمان در نجف از امام تبعيت كرد ، و در انتشار تلگرام آيت الله حكيم به همين مناسبت نقش بسزائي داشت در زمان حكومت عبدالناصر تحت نظر ايشان عده اي از علماي نجف براي افشاگري چهره طاغوت در ايران به امر امام جهت تدريس علوم ديني به خرم آباد رفت و حوزه علميه كماليه در آنجا به تلاش و كوشش ايشان تاسيس شد .
سپس براثر فعاليتهايي عليه رژيم منحوس پهلوي به نور آباد ممسني و گنبد كاووس ، بندر گنگان و مهاباد تبعيد شد و با اوجگيري انقلاب عظيم مردم مسلمان ايران به قم بازگشت .
بعد از پيروزي انقلاب به دعوت مردم همدان به اين شهر عزيمت كرد و به لحاظ حساس بودن اوضاع آذربايجان به امر امام به تبريز عزيمت نمود . آيت الله سيد اسدالله مدني از سوي مردم همدان به نمايندگي مجلس خبرگان انتخاب شد و بعد از شهادت آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبائي از سوي امام خميني به سمت امام جمعه و نماينده امام در تبريز منصوب شد .
وي تا وقت شهادت در اين پست به امور مردم رسيدگي مي كرد .
از خصوصيات بارز آيت الله سيد اسدالله مدني اعتقاد عميق ايشان به اعلميت امام و برپائي نمازهاي شبانه بود كه در اثناي اين عبادات هميشه شهادت را ازخداوند طلب مي كرد . از اين شهيد گرانقدر پنج فرزند دختر و يك پسر بجاي مانده است .
وي در 12 ذيقعده الحرام 1401 هجري قمري روز جمعه در ميعادگاه عاشقان الله ( نماز جمعه ) به شهادت رسيد .

دوران مبارزات :
سيد اسدالله مدني از دوران جواني به اهدافي متعال مي انديشيد و همان گونه كه در بعد علمي نردبان ترقي و كمال را پيمود و به اجتهاد نايل آمد ، در اوضاع نابهنجار نيز در كنار مردم قرار گرفت . ايشان پيش از نهضت سال 1342 ه ش در ايران با فرقه هاي گمراه در ستيز بود و پس از پيروزي انقلاب نيز همگام با امام خميني (ره ) در دلش آتش تلاش و مجاهده شعله ور بود .

ستيز با بهائيت :
بذر بدفرجام بهائيت در كشورهاي اسلامي به دست استعمارگران انگليسي پاشيده شد و نهال آن در دامن كج انديشان پرورش يافت .
دستهاي پنهان اين مسلك را در ممالك اسلامي بويژه شيعه نشين رواج دادند و با ورود فرهنگ بيگانه و بازگشت روشنفكران غربزده از پرورشگاه خود نفوذ اين كيش ضد مذهب به اوج خود رسيد .
رضاخان و عاملان ديگر غرب در ايران براي كوبيدن اسلام خصوصا مكتب حيات بخش تشيع به ترويج كنندگان مرام بهائيگري ميدان دادند به طوري كه در اندك زماني سرمايه داران بهايي در آذربايجان بويژه مناطق اطراف تبريز بر صنايع عظيم استان از جمله كارخانجات برق مسلط شدند . قبضه كردن شريانهاي اقتصادي روزبه روز كارگران شيعه شاغل در اين مركز را با شبهات فكري و عقيدتي مواجه مي ساخت . آيت الله مدني كه در اين ايام در حوزه علميه قم مشغول درس و بحث علمي بود اين آشفتگي اوضاع منطقه را تاب نياورد و بي درنگ روانه زادگاه خود شد و با عشق و ايمان به مكتب و قلبي آكنده از خشم به دشمن مبارزه اش رابر ضد بهائيت آغاز كرد .
آقاي بروجردي مي گويد : ايشان احساس مي كند كه زادگاه اصلي ( شهر آذر ) در خطر محاصره اقتصادي فرقه ضاله بهائيت يعني اين مسلك ومرام استعماري صهيونيستي قرار گرفته ، مراكز حساس شهر مانند كارخانه توليد برق و غيره به دست آنها افتاده است . لذا با بيانات آتشين خود مردم را عليه آنان بسيج مي كند تا آنجا كه مصرف برق آنها را تحريم مي كند و مردم از چراغهاي نفتي استفاده مي كنند . از اين مهم تر آذرشهر كه نزديك به تبريز واقع شده است در آن زمان مقدار زيادي از نان تبريز را تامين مي كرد به دستور آن بزرگوار مردم از فروش نان و مايحتاج زندگي به اين فرقه گمراه خودداري مي كنند و آنان مجبور مي شوند از اين شهر مذهبي و اسلامي كوچ كنند . به اين ترتيب تب مبارزات ضدبهايي بالا مي گيرد .
تمام اين حوادث از طرف شهرباني وقت پيگيري مي شود و شهيد مدني تنها عامل همه تحريكات ضد بهائي شناخته مي شود . در نتيجه او را به همدان تبعيد مي كنند . ولي قيام معظم له به ثمر مي رسد . مردم دست از ادامه مبارزه برنمي دارند و سرانجام اين شهر مذهبي را از لوث اين فرقه استعماري صهيونيستي نجات مي دهند .

نهضت سال 42 :
جرقه انقلاب اسلامي ايران در سال 1342 ه ش زده شد . دشمن امام خميني (ره ) را دستگير و مدتها او را دور از شهر قم تحت نظر قرار داد . آنها توطئه غيرمذهبي جلوه دادن قيام و اعدام حضرت امام (ره ) را در سر مي پرورانيدند .
دراين روزها آيت الله مدني از استادان نامي حوزه علميه نجف اشرف به شمار مي رفت كه از دستگيري امام اطلاع پيدا كرد و به عمق فاجعه و توطئه دشمنان پي برد . كلاسهاي درس و بحث خود را تعطيل كردو به سوگ شهداي نهضت ايران نشست و با ترتيب دادن مجالس متعدد چهره كريه حكومت وقت ايران را در حد توان شناساند و توطئه دشمن را در انحراف اذهان عمومي از اسلامي بودن انقلاب ناكام گذاشت .
هنگامي كه در سال 1342 حركت عظيم مردم مسلمان ايران به رهبري حضرت امام خميني در جهت سرنگوني رژيم طاغوت آغاز شد . آيت الله مدني نخستين كسي بود كه در نجف به نداي « هل من ناصر ينصرني » امام لبيك گفت و با تعطيل كردن كلاسهاي خود در نجف و تشكيل مجالس سخنراني در جهت افشاي چهره پليد رژيم مزدور پهلوي گام برداشت . وي در اين زمان در نجف سردمداران جريان دفاع و پشتيباني از نهضت امام به شمار مي آمد و وقايع ايران را براي طلاب بيان مي كرد .
از آن شهيد بزرگوار چنين نقل شده است كه : من علما را درمسجد هندي جمع كردم . صحبت كردم كه به داد اسلام برسيد . از آقايان علما تقاضا كردم همچنين گفتم : شنيديم امام را گرفته اند پس با يك عده از طلاب براي ديدن مرحوم آيت الله حكيم رضوان الله تعالي عليه رفتم ايشان در نجف نبودند ، به كربلا رفتم و دستشان را بوسيدم و گفتم آقا امروز آقاي خميني مظهر اسلام است . گفتند : باشد هر چه بگويي مي كنم . گفتم : اقدام كنيد و ايشان تلگراف زدند به شاه .
در روزهاي سخت در پشتيباني از امام مخصوصا پس از سخنراني مهم و افشاگرانه در رد كاپيتولاسيون توسط امام خميني (ره ) شهيد آيت الله مدني از جمله كساني بود كه لحظه اي از پشتيباني رهبر و مراد خود دريغ نكرد .

پيام امام خمينى (ره ) به مناسبت شهادت آيت الله مدنى تبريزي شهيد محراب
بسم الله الرحمن الرحيم ، انالله و انااليه راجعون
با شهيد نمودن يك تن ديگر از ذريه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهيد بزرگ اميرالمؤمنين ( ع ( سند جنايت منحرفان و منافقان به ثبت رسيد .
سيد بزرگوار و عالم عادل عالى قدر و معلم اخلاق و معنويات ، حجت الاسلام و المسلمين شهيد عظيم الشان مرحوم حاج سيد اسدالله مدنى رضوان الله عليه ، همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسيد .
اگر با به شهادت رسيدن مولاى متقيان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند ، شهادت امثال فرزند عزيزش شهيد مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خواهد كرد .
اگر خوارج سياه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حكومت رسيدند ، اين گروهكهاى خائن نيز به آمال خبيث خود كه سقوط حكومت اسلام و برقرارى حكومت آمريكايى است مى رسند . آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود و اينان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پيمانان و اربابان خونخوار خويش به بار آوردند .
ملت بزرگ و روحانيت معظم چون صفى مرصوص ايستاده اند كه هر پرچمى از دست تواناى سردارى بيفتد سردار ديگرى آن را برداشته و به ميدان آيد و با قدرت بيشتر در حفظ پرچم اسلامى به كوشش برخيزد . شهيد مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقين ضد اسلام را بكلى منزوى كرد . اين چهره نورانى اسلامى عمرى را در تهذيب نفس و خدمت به اسلام و تربيت مسلمانان و مجاهده در راه حق عليه باطل گذراند و از چهره هاى كم نظيرى بود كه به حد و افر از علم و عمل و تقوى و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود .
به شهادت رساندن چنين شخصيتى به تمام معنى اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و ياران باوفاى انقلاب اسلامى در ميعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمين جز عناد با اسلام و كمر بستن به محو آثار شريعت و تعطيل جمعه و جماعت مسلمين توجيهى ندارد .
اگر تا امروز براى جنايتها و شرارتهاى خود بهانه هاى بى پايه اى مى تراشيدند ، در شهادت اين عالم متقى كه جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى انديشيد بهانه اى جز انتقام از اسلام و ملت شريف نمى توانند بتراشند . انتقام از اسلام كه آن را اساس سقوط دستگاههاى جبار و شكست ابرقدرتها در ايران و پس از آن در منطقه مى بينند و از ملت قدرتمند كه پشت بر آنان نموده و كاخهاى آمال و آرزوى آنان را در هم كوبيده و تمامى آنانرا از صحنه تا ابد بيرون رانده است مى گيرند .
مردم رزمنده ايران و خصوص مردم غيرتمند آذربايجان كه چنين روحانى متعهد و معلم عالى قدرى را از دست داده اند و حريف شكست خورده خود را مى شناسند ، با عزمى جزم و اراده اى خلل ناپذير انتقام خود را از آنان مى گيرند .
اينجانب ، شهادت اين مجاهد عزيز عظيم و ياران باوفايش را به پيشگاه اجداد طاهرينش ، خصوصا بقية الله -- ارواحناله الفدا -- و به ملت مجاهد ايران و اهالى غيور و شجاع آذربايجان و به حوزه هاى علميه و به خاندان محترم اين شهيدان تبريك و تسليت مى گويم .
خط سرخ شهادت ، خط آل محمد (ص) و على ( ع ) است و اين افتخار ازخاندان نبوت و ولايت به ذريه طيبه آن بزرگواران و به پيروان خط آنان به ارث رسيده است .
درود خداوند و سلام امت اسلام بر اين خط سرخ شهادت و رحمت بى پايان حق تعالى بر شهيدان اين خط در طول تاريخ و افتخار و سرافرازى بر فرزندان پرتوان پيروزى آفرين اسلام و شهداى راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پيروان شياطين شرق و غرب خصوصا شيطان بزرگ آمريكاى جنايتكار كه با نقشه هاى شيطانى شكست خورده خود گمان كرده ملتى را كه براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قيام نموده و هزاران شهيد ومعلول تقديم نموده با اين دغل بازيها مى تواند سست كند و يا از ميدان به در برد .
اينان پيروان سيد شهيدانند كه در راه اسلام و قرآن كريم ، از طفل شش ماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را قربان كرد و اسلام عزيز را با خون پاك خود آبيارى و زنده نمود .
ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پيرو اوليايى هستند كه همه چيز خود را در راه هدف و عقيده فدا نموده و براى اسلام و پيروان معظم آن شرف و افتخار آفريدند . از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و رحمت براى شهيدان خصوصا شهداى اخيرمان و بالاخص شهيد عزيز مدنى معظم و سلامت كامل براى مجروحین اين حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصا آذربايجانيهاى عزيز و بازماندگان شهيدان خواهانم . سلام و درود بر همگان .

والسلام على عبادلله الصالحين ،
روح الله الموسوى الخمينى
21 شهريور 1360



نوشته شده در   شنبه 20 شهريور 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode