ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 14 شهريور 1403
چهارشنبه 14 شهريور 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 16 آبان 1393     |     کد : 80377

روزهای سخت مسیحیِ عاشق علی(ع) با بی‌وفائی‌های ما پایان یافت

با درگذشت جرج جرداغ دانشمند مسیحی که او را «عاشق امام علی(ع)» لقب داده‌اند...

با درگذشت جرج جرداغ دانشمند مسیحی که او را «عاشق امام علی(ع)» لقب داده‌اند
روزهای سخت مسیحیِ عاشق علی(ع) با بی‌وفائی‌های ما پایان یافت

اعتدال: آنچه در این گزارش می‌خوانید عبارت است از:
* حرف‌های شنیدنی جرج جرداغ
* خاطره دیدار جرداق
با امام خامنه‌ای
* به آیت الله خامنه‌ای عرض کردم: بحق، نام شما باید امام باشد
* ناشران ایرانی حق‌ التألیف کتاب‌هایم را به من پرداخت کنند.
* از نظر من، مقام علی(ع) از مقام بسیاری از انبیا(ع) بالاتر است.
* نحوه آشنائی جورج جرداق با امیرالمؤمنین(ع)
* من خود را از شیعیان علوی می‌دانم.
* در انتهای این گزارش با استفاده از روایات ائمه معصومین(ع) به این پرسش پاسخ می‌دهیم که: اگر جرج جرداغ مسلمان نشده باشد، آیا محبت علی(ع)، برای او فایده‌ای دارد؟
حجه الاسلام محمد رضا زائری که مشغول تحصیل دکترای اسلام و مسیحیت در بیروت بود، در سال 1390، فعالان خبرگزاری جمهوری اسلامی را از وضع اسف بار ایشان و قصدش برای فروش کتاب‌های نفیسش برای امرار معاش مطلع کرد. اما مسئولین وقت در خبرگزاری جمهوری اسلامی از انتشار خبر امتناع کردند تا اینکه دقیقا دو سال پیش، در آبان 1391، یکی از مسئولان رایزنی فرهنگی در بیروت با وی دیدار و مجدداً خواستار انتشار خبری در این راستا برای معطوف داشتن توجه مسئولین به زندگی دردناک این استاد بزرگ تاریخ و عاشق حضرت امام علی(ع) شد و تنها در روز 17/۸/۱۳۹۱ بود که ایرنا این بار خبر را با حذف بخش‌های مهم آن منتشر کرد. اما دریغ از اینکه یکی از مسئولین حتی یکبار به منزل استاد سری بزنند و بوی تنهائی و فقر و غربت وی را از نزدیک استشمام کنند.
آری؛ نویسنده و اندیشمند مسیحی، که او را «عاشق امام علی (ع)» لقب داده‌اند، در سن 83 سالگی درگذشت.
جرج جرداق اندیشمند و مورخ مسیحی و شخصیتی سرشناس بود که 40 سال از عمر خود را برای مطالعه و تحقیق در مورد- به تعبیر خودش- یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های جهانی، یعنی امام الموحدین حضرت علی(ع) صرف کرد. وچندین جلد کتاب ارزشمند در مورد شخصیت امام علی(ع) از خود به یادگار گذاشت.
جرداق؛ کتاب‌های بسیاری را پیرامون سیره و آراء علی (ع) ازجمله «علی؛ ندای عدالت انسانی»، «علی و حقوق بشر»، «علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، «علی و ناسیونالیسم عربی» کتاب «روائع نهج البلاغه» را پیرامون امام اول شیعیان منتشر ساخت.
آثار دیگر وی عبارتنداز: قصاعد حب؛ ابدالاغانی؛ المشردون؛ قصور و اکواخ؛ صلاح الدین و قلب الاسد؛ وجوه من کرتون؛ غرام الالهه؛ اساطیر العربی؛ بومیمیه؛ شاعر و جاریه فی قصور بغداد؛ العرب و السلام فی شعذ الاروبی؛ الوالی و فاغنروالمرا.
او در یکی از گفت‌وگوهایش در پاسخ به این پرسش که چرا این قدر از علی (ع) سخن می‌گوید؛ گفته بود: «عده‌ای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می‌کردند که مثلا در مورد عمر و یا دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم عمر و یا کس دیگری بد است نه اصلا این طور نبود، بلکه من پس از علی (ع) کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی(ع) ننویسم.»
او می‌افزاید: «انقلاب علی (ع) انقلاب انسانی، اجتماعی، فکری و فرهنگی بود و در آن بین دو جبهه فسق و قتل و قاچاق انسان و برده و مرگ از یک طرف و جبهه دین و رحمت و عدالت و انسانیت و آزادی و حیات فاصله‌های زیادی بود. موظف شدم که جبهه علی را که خالص‌ترین جبهه‌هاست مورد بررسی و تحلیل قرار دهم. این جبهه راه را برای من روشن کرد و چراغ راهم شد.»


یاسر مرادی در یاداشتی که ایرنا منتشر کرد، نوشت: حجه الاسلام محمد رضا زائری که مشغول تحصیل دکترای اسلام و مسیحیت در بیروت بودند، ارتباط صمیمانه‌ای با جرج جرداق داشته و دائم به استاد سر میزد. ایشان در سال 90، بنده را که آن موقع در بیروت فعالیت رسانه‌ای می کردم از وضع اسف بار ایشان و قصد وی برای فروش کتابهای نفیسش برای امرار معاش مطلع کردند اما مسئولین خبرگزاری جمهوری اسلامی از انتشار این خبر امتناع کردند تا اسنکه دقیقاً دو سال پیش در آبان 91، یکی از مسولان رایزنی فرهنگی در بیروت با وی دیدار و مجددا خواستار انتشار خبری در این راستا برای معطوف داشتن توجه مسئولین به زندگی دردناک استاد شدند و روز 17/۸/1391 بود که ایرنا این بار خبر را با سانسور بخش‌های مهم منتشر کرد.
* حرف‌های شنیدنی
از جرج جرداغ
* خاطره دیدار جرداق با امام خامنه‌ای[از تابناک در : ۲۵ خرداد ۱۳۹۰]
جرداق در این‌ باره گفت: در سفری که در سال 1997 به ایران آمدم، با امام خامنه‌ای دیدار کرده و گفت‌وگو کردیم. احساس کردم که بواقع، انسانی بزرگ است، چه، از ویژگی‌های انسان بزرگ تواضع است. ایشان به همان اندازه که بزرگ بود، متواضع هم بود.
* به ایشان عرض کردم که بحق، نام شما باید امام باشد
وی افزود: در آن دیدار در مورد امام علی(ع) و انگیزه‌هایی صحبت کردیم که موجب شده بود در مورد امام علی(ع) کتاب بنویسم. ایشان کتابم را خوانده و بسیار پسندیده بود و من نیز به این خاطر از ایشان تشکر و به ایشان عرض کردم که بحق، نام شما باید امام باشد و ما از شاگردان شما هستیم.
جرج جرداق درباره برداشت خود از شخصیت امام خامنه‌ای گفت: ایشان یک انسان متفکر، فرهیخته، دانا، بزرگوار، وارسته و متواضع بود، همان گونه که شایسته یک رهبر است. در مورد ایشان باید بگویم که او پیرو امام خمینی(ره) است و امام خمینی(ره) هم پیرو
امام علی(ع) بود. آیت‌الله خامنه‌ای، مردی بزرگ است و اگر این‌گونه نبود، به این مرتبه نمی‌رسید.
وی در پایان گفت: من می‌دانم هر کس بخواهد شخصیت ایشان را تعریف کند، او را شخصیتی در منتهای انسانیت و بر قله اخلاق و عدالت معرفی خواهد کرد. ایشان انسانی بزرگ است و ایران به خاطر وجود چنین شخصی باارزش است. من از همین جا آرزو می‌کنم که ایران در این زمان همان‌گونه که شایسته چنین مردی است، همراه با عدالت و اخلاق و همه خوبی‌ها باشد. به صورت کلی می‌توانم بگویم که امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای بر راه و روش امام علی(ع) حرکت کرده‌اند.
ای کاش ذره ای ازمعرفت جرج جرداق مسیحی به امیرالمومنین علی (ع)ومعمارکبیرانقلاب وامام خامنه ای بااین خلوص دردلهای رنگین کمانی مابود.
* ناشران ایرانی
حق‌ التألیف کتاب‌هایم را
به من پرداخت کنند
جورج جرداق نویسده مشهور مسیحی که روزگار سختی را در تنهائی سپری کرد، در آخرین گفتگوی رسانه‌ای خود، با اشاره به فروش 1000 کتاب خطی کتابخانه شخصی خود به دلیل نیاز مالی، لب به گله از بی اخلاقی برخی از ناشران ایرانی پرداخت و گفت: از ناشران ایرانی می خواهم که حق‌ التألیف کتاب‌هایم را به من پرداخت و نسخه‌ای از چاپ‌های جدید را برای من ارسال کنند.
جورج جرداق نویسنده مسیحی کتاب معروف امام علی(ع) صدای عدالت انسانی که دهه نود زندگی خود را به تنهایی در آپارتمان قدیمی خود سپری می کند، در دیدار حسن صحت وابسته فرهنگی سفارت ایران در بیروت با وی با اشاره به چگونگی ورود این کتاب به ایران گفت: دقیقاٌ به خاطر می‌آورم که دلیل مخالفت شاه ایران با این کتاب دو موضوع است که اولین آن فصلی در کتاب با عنوان «پادشاهان ستمگر» بوده که شاه تصور می‌کرد که هدف مقابله و مخالفت با نظام وی است.
وی افزود: نکته دوم اینکه چون در این کتاب عدالت امیر المومنین (ع) و توجه آن حضرت به محرومین و مستضعفین برجسته بود، سرویس امنیتی ایران تصور کرده که هدف این کتاب تبلیغ اندیشه‌های سوسیالیستی و کمونیستی در آن زمان است.این نویسنده مسیحی افزود: مسیحی یا مسلمان بودن تفاوتی نمی کند؛ مهم این‌ است که بتوانیم انسان پاکی بوده و به آموزه های پیامبران آسمانی عمل کنیم.
* از نظر من،
مقام علی (ع) از مقام بسیاری از انبیا بالاتر است
جرداق با اشاره به به اینکه از نظر من، مقام علی (ع) از مقام بسیاری از انبیا بالاتر است، گفت: تمامی رفتار علی (ع)، سرشار از انسانیت و عدالت و گذشت بوده و زندگانی ایشان من را تحت تأثیر قرار داده است.
* نحوه آشنایی جورج جرداق با امیرالمومنین(ع)
وی به خاطره ای از دوران کودکی خود و نحوه آشنایی اش با امیرالمومنین(ع) اشاره کرد و افزود: من متولد جنوب لبنان بوده و در دوران ابتدایی از درس و مدرسه فراری بودم؛ روزی برادر بزرگترم کتاب نهج البلاغه را به من داد و به عنوان تنبیه از من خواست که آن را بخوانم و چند بار از روی تمام آن رونویسی کنم.جرداق با بیان اینکه در آن سنین، نکات چندانی از نهج البلاغه
نمی فهمیدم، افزود: در دوران نوجوانی و جوانی مجددا این کتاب را خواندم و در این زمان بود که عباراتی از حضرت علی (ع) توجه من را به خود جلب کرد لذا تصمیم گرفتم تا در خصوص حضرت علی (ع) تحقیق کنم.
* من خود را
از شیعیان علوی می‌دانم
وی در پاسخ به سوالی که آیا همچنان خود را مسیحی می داند، اظهار داشت: اسم‌ها برای من مهم نیست؛ من عاشق مرام و انسانیت علی (ع) بوده و هستم و باید بگویم که من خود را از شیعیان علوی می‌دانم.
* آیا محبت علی (ع)، برای جرج جرداق فایده دارد؟
با توجه به اینکه جرج جرداق ارادت خاصی به امام علی (ع) داشته است اما هیچگاه رسماً مسلمان شدنش را اعلان نکرده، آیا این ارادت، برای او مشکل گشاست؟
در پاسخ به این پرسش، به نقل سخن امام هادی علیه السلام خطاب به یوسف نصرانی اکتفا می‌کنم که فرمود: یا یوسف بدرستى که اقوام گمان میکنند که دوستى ما نفع‏ نخواهد داد امثال ترا، دروغ‏ مى‏گویند. بخدا که نفع خواهد داد ترا.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏50، ص: 145 / کشف الغمة / ترجمه و شرح زواره‏اى، ج‏3، ص: 257 متن کامل حدیث: http://smnarimani.vcp.ir/
هبة اللَّه بن ابى منصور موصلى نقل کرد که بدیار ربیعه کاتب نصرانى بود که او را یوسف بن یعقوب میگفتند و بود در میان او و پدر من صداقت و دوستى گفت روزى نزد والد من فرود آمد از او پرسید که کجا بوده درین وقت گفت مرا متوکل طلبیده و نمیدانم که مراد او از من چیست الا آنکه من خریده‏ام نفس خود را از خداى تعالى بصد دینار و من آن را برداشته‏ام و از براى على بن محمد الرضا (ع) میبرم گفت مر او را که موفق گردى باین، و بیرون رفت از آنجا بجانب متوکل بعد از اندک روزى بازگشته آمد فرحان و شادان و مسرور پدر من گفت بوى که حدیث خود را بگوى گفت من رفتم سرمن‏رأى و هرگز نرفته بودم آنجا پس فرود آمدم در خانه و گفتم که واجبست که این صد دینار را بابن الرضا برسانم پیش از آنکه بدر خانه متوکل روم و قبل از آنکه کسى بشناسد مرا و بداند آمدن مرا، و دانسته بودم که متوکل آن حضرت را منع کرده از رکوب و او در خانه وى میباشد گفتم چگونه کنم که مردى نصرانى را چه مناسبت که خانه ابن الرضا را پرسد؟ و ایمن نبودم از خوف که مرا بود که مبادا موجب زیادتى ترس شود گفت ساعتى فکر کردم و این در دل من افتاد که سوار شوم دراز گوش خود را و بگردم درین شهر و او را منع نکنم بهر جا که خواهد رود تا شاید که خانه آن حضرت را بدانم بى‏آنکه از کسى پرسم. پس کردم دنانیر را در کاغذى و در آستین خود نهادم و سوار شدم و دراز گوش میرفت در کوچه و بازار هر جا که میخواست تا بدر خانه رسیدم او ایستاد پس جهد کردم که برود نرفت پس گفتم غلام را که به‏پرس که این خانه از آن کیست پرسید گفتند از آن ابن الرضا (ع) گفتم اللَّه اکبر راه یافتم این دلالتى است و حق تعالى راه نماینده است پس ناگاه خادمى سیاهى از این خانه بیرون آمد و گفت توئى یوسف بن یعقوب؟ گفتم بلى گفت فرود آى و بنشین در دهلیز و باندرون رفت گفتم این دلالت دیگر است از کجا دانست نام مرا و نام پدر مرا و نیست درین شهر کسى که بشناسد مرا و من هرگز نیامده‏ام بدین شهر. پس بیرون آمد خادم و گفت آن صد دینار که در کاغذ نهاده و در آستین تست بده من، دادم بوى آن را و گفتم این دلالت سیوم است و دیگر آمد که باندرون بیا پس در رفتم تنها دیدم که آن حضرت نشسته، فرمود که یا یوسف‏ چه حالست ترا درین زمان گفتم که ظاهر شد مرا از برهان آنچه در او کفایت است مر آنکه اکتفا کند بآن، فرمود که هیهات که تو مسلمان نخواهى شد و لیکن زود باشد که مسلمان شود فلانى ولد تو و او از شیعه ما باشد یا یوسف بدرستى که اقوام گمان میکنند که دوستى ما نفع‏ نخواهد داد امثال ترا دروغ‏ مى‏گویند بخدا که نفع خواهد داد ترا، برو از براى آن کار که آمده که زود باشد که آنچه تو خواهى میسر گردد پس من آمدم بدر خانه متوکل پس یافتم آنچه خواستم و بازگشتم.
هبة اللَّه گوید که ملاقات کردم بعد از این پسر او را او مسلمان شده بود و طریق شیعه اختیار کرده پس خبر داد مرا که پدر او بر نصرانیت مرده و او مسلمان شده بعد از مرگ پدر میگفت که من مؤمنم ببشارت مولاى خودم (ع) که باسلام من بشارت فرموده بود.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏50، ص: 145 / کشف الغمة / ترجمه و شرح زواره‏اى، ج‏3، ص: 257



نوشته شده در   جمعه 16 آبان 1393  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode