ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 29 آذر 1404
شنبه 29 آذر 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1392     |     کد : 53010

معارضه‌هاي خونين فرقه‌اي و مذهبي خطرناك‌ترين تهديد بيداري اسلامي است

اجلاس علما و بيداري اسلامي صبح ديروز با حضور صدها نفر از علماء، انديشمندان، نخبگان و روحانيون برجسته جهان اسلام و با سخنان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مقام معظمرهبر ي ، آغازبه‌کار کرد.

رهبر معظم انقلاب در اجلاس علما و بيداري اسلامي:
معارضه‌هاي خونين فرقه‌اي و مذهبي خطرناك‌ترين تهديد بيداري اسلامي است

اجلاس علما و بيداري اسلامي صبح ديروز با حضور صدها نفر از علماء، انديشمندان، نخبگان و روحانيون برجسته جهان اسلام و با سخنان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مقام معظمرهبر ي ، آغازبه‌کار کرد.

ايشان در سخنان مهمي در اين اجلاس ضمن آسيب شناسي نهضت هاي بيداري اسلامي در شمال آفريقا و منطقه، از پنج منظرِ لزومِ"حفظ مرجعيت پايگاه‌هاي ديني"، "ترسيم هدف بلند مدت"، "پرهيز از تجربه تلخ دل خوش کردن به وعده هاي غرب"، "هوشياري در قبال توطئه ايجاد درگيري خونين فرقه اي، مذهبي و قومي" و "فراموش نکردن موضوع فلسطين به عنوان شاخص اساسي و محک نهضت ها"، تاکيد کردند: "ايستادگي بر سر اصول اسلامي" و "حضور مردم در صحنه"، دو عامل اصلي و کليدي است که موجب خنثي شدن همه توطئه ها، ترفندها و مکر دشمنان خواهد شد.

متن كامل سخنان رهبر معظم انقلاب به اين شرح است:

بسم‌‌الله‌‌الرّحمن‌‌الرّحيم‌‌

و الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا محمّد المصطفى و آله الأطيبين‌‌ و صحبه المنتجبين و من تبعهم باحسان الى يوم الدّين‌‌

به شما ميهمانان عزيز خوشامد مي‌گويم و از خداوند عزيز و رحيم مي‌خواهم كه به اين تلاش جمعى بركت دهد و آن را گام مؤثرى در جهت بهروزى مسلمانان سازد. "انّه سميع مجيب."

موضوع «بيدارى اسلامى» كه شما در اين اجلاس به آن خواهيد پرداخت، امروزه در صدر فهرست مسائل جهان اسلام و امت اسلامى است؛ پديده شگرفى است كه اگر به اذن اللَّه سالم بماند و ادامه يابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدن‌‌اسلامى را در چشم‌‌اندازى نه چندان دوردست، براى امت اسلامى و آنگاه براى جهان بشريت رقم زند.

آنچه امروز در برابر چشم ما است و هيچ انسان مطّلع و هوشمندى نمي‌تواند آن را انكار كند، آن است كه اكنون اسلام از حاشيه‌‌ معادلات اجتماعى و سياسى جهان خارج شده و در مركز عناصر تعيين‌‌كننده حوادث عالم، جايگاهى برجسته و نمايان يافته است و نگاه تازه‌‌اى را در عرصه‌‌ زندگى و سياست و حكومت و تحولات اجتماعى عرضه مي كند؛ و اين در دنياى كنونى كه پس از شكست كمونيزم و ليبراليزم، دچار خلأ عميق فكرى و نظرى است، پديده‌‌اى مهم و پرمعنى به شمار مي‌رود. اين نخستين اثرى است كه حوادث سياسى

و انقلابى در شمال آفريقا و منطقه‌‌‌عربى، در مقياس جهانى

بر جاى گذاشته است‌ و خود مبشّر حقايق بزرگترى است كه در آينده اتفاق خواهد افتاد.

بيدارى اسلامى كه سخنگويان جبهه‌استكبار و ارتجاع حتّى از به زبان آوردن نام آن نيز پرهيز مي‌كنند و مي‌ترسند، حقيقتى است كه اكنون تقريباً در سراسر دنياى اسلام مي‌توان نشانه‌‌هاى آن را ديد. بارزترين نشانه‌‌‌ آن، اشتياق افكار عمومى و به ويژه در قشرهاى جوان، به احياء مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهيت نظام سلطه‌‌‌ بين‌‌المللى و آشكار شدن چهره‌‌‌ وقيح و ستمگر و مستكبر دولت‌ها و كانون‌هائى است كه بيش از 200 سال شرق اسلامى و غيراسلامى را در زير پنجه‌‌هاى خونين خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستى ملت‌ها را دستخوش قدرت‌‌طلبىِ بيرحمانه و تجاوزگرانه‌‌‌ خود كرده‌‌اند.

ابعاد اين بيدارى مبارك بسى گسترده و داراى امتدادى رمزگونه است؛ ولى آنچه از دستاوردهاى نقد آن در چند كشور شمال آفريقا ديده شد، مي‌تواند دل‌ها را به نتايج بزرگ و شگرف آينده به اطمينان برساند. همواره تحقق معجزگون وعده‌‌هاى الهى، نشانه‌ اميدبخشى است كه تحقق وعده‌‌هاى بزرگتر را نويد مي‌دهد. حكايت قرآن از دو وعده‌‌اى كه خداوند به مادر موسى داد، نمونه‌‌اى از اين تاكتيك ربوبى است.

در آن هنگامه‌‌‌ دشوار كه فرمان به آب افكندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهى وعده فرمود كه: «انّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين».(1) تحقق وعده‌‌‌ اول كه وعده‌‌‌ كوچكتر و مايه‌‌ دلخوشى مادر بود، نشانه‌‌ تحقق وعده‌‌‌ رسالت شد، كه بسى بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود: «فرددناه الى امّه كى تقرّ عينها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ».(2) اين وعده‌‌‌ حق، همان رسالت بزرگ است كه پس از چند سال تحقق يافت و مسير تاريخ را تغيير داد.

نمونه‌‌‌ ديگر، يادآورى قدرت فائقه‌‌‌ الهى در سركوب مهاجمان به بيت شريف است‌ كه خداوند به وسيله‌‌‌ پيامبر اعظم، براى تشويق مخاطبان، به امتثال امرِ: «فليعبدوا ربّ هذا البيت»(3) به كار مي‌بَرد و مي‌فرمايد: «أ لم يجعل كيدهم فى تضليل».(4)

يا براى تقويت روحى پيامبر محبوبش و باور وعده‌ : «ما ودّعك ربّك و ما قلى»،(5) از يادآورى نعمت معجزگون : «أ لم يجدك يتيما فأوى. و وجدك ضالّا فهدى» بهره مي‌گيرد. و چنين نمونه‌‌هائى در قرآن بسيار است.

آن روز كه اسلام در ايران پيروز شد و توانست دژ آمريكا و صهيونيزم را در يكى از حساسترين كشورهاى اين منطقه‌‌‌ بسيار حساس فتح كند، اهل عبرت و حكمت دانستند كه اگر صبر و بصيرت را به كار گيرند، فتوحات ديگر پى‌‌درپى فرا خواهد رسيد و فرا رسيد.

واقعيت‌هاى درخشان در جمهورى اسلامى كه دشمنان ما بدان اعتراف مي‌كنند، همه در سايه‌‌‌اعتماد به وعده‌‌‌الهى و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه‌‌‌ ضعفائى كه در مقاطع اضطراب‌‌انگيز، نداى: «انّا لمدركون»(6) سر مي‌دادند، نهيب زده‌‌اند كه : «كلاّ انّ معى ربّى سيهدين».(7)

امروز اين تجربه‌‌اى گرانبها در دسترس ملت‌هائى است كه در برابر استكبار و استبداد قد علم كرده و توانسته‌‌اند حكومت‌هاى فاسد و گوش‌‌به‌‌فرمان و وابسته به آمريكا را سرنگون ساخته يا متزلزل كنند.

ايستادگى و صبر و بصر و اعتماد به وعده‌‌‌: «و لينصرنّ اللَّه من ينصره انّ اللَّه لقوىّ عزيز»(8) خواهد توانست اين مسير افتخار را تا رسيدن به قله‌ تمدن اسلامى، در برابر امت اسلامى هموار كند.

اكنون در اين جلسه‌‌‌ مهم كه جمعى از علماى امت از كشورها و مذاهب گوناگون اسلامى در آن حضور يافته‌‌اند، شايسته مي‌دانم به بيان چند نكته‌‌‌ لازم در مسائل بيدارى اسلامى بپردازم:

اولين مطلب آن است كه نخستين امواج بيدارى در كشورهاى اين منطقه كه همزمان با آغاز ورود پيشقراول‌هاى استعمار آغاز شد، غالباً به وسيله‌‌‌ علماى دين و مصلحان دينى پديد آمد. نام رهبران و شخصيت‌هاى برجسته چون سيدجمال‌‌الدين و محمد عبده و ميرزاى شيرازى و آخوند خراسانى و محمود الحسن و محمدعلى و شيخ فضل‌‌اللَّه و حاج آقا نوراللَّه و ابوالاعلى مودودى و ده‌ها روحانى معروف بزرگ و مجاهد و متنفذ از كشورهاى ايران و مصر و هند و عراق در صفحات تاريخ براى هميشه ثبت و ضبط است.

در دوران معاصر هم نام درخشان «امام خمينى» عظيم چون ستاره‌‌‌پرفروغى بر تارك انقلاب اسلامى ايران مي‌درخشد. در اين ميان، صدها عالم معروف و هزاران عالم غيرمعروف نيز، امروز و ديروز، نقش‌‌آفرين حوادث اصلاحىِ بزرگ و كوچك در كشورهاى گوناگون بوده‌‌اند. فهرست مصلحان دينى از قشرهاى غيرروحانى همچون حسن‌‌البناء و اقبال لاهورى نيز بلند و اعجاب‌‌انگيز است.

روحانيان و رجال دين‌‌شناس كمابيش در همه جا مرجع فكرى و سنگ صبور روحى مردم بوده‌‌اند و هرجا كه در هنگامه‌‌‌ تحولات بزرگ، در نقش هدايتگر و پيشرو ظاهر شده و در پيشاپيش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حركت كرده‌‌اند، پيوند فكرى ميان آنان و مردم افزايش يافته و انگشت اشاره‌‌‌آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. اين به همان اندازه كه براى نهضت بيدارى اسلامى داراى سود و بركت است، براى دشمنان امت و كينه‌‌ورزان با اسلام و مخالفان حاكميت ارزش‌هاى‌‌اسلامى ، دغدغه‌‌آفرين و نامطلوب است و سعى مي‌كنند اين مرجعيت فكرى را از پايگاه‌‌هاى دينى سلب كرده و قطب‌هاى جديدى براى آن بتراشند‌ كه به تجربه دريافته‌‌اند كه با آنان مي‌توان بر سر اصول و ارزش‌هاى ملى به راحتى معامله كرد! چيزى كه در مورد عالمان باتقوا و رجال دينىِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد.

اين، وظيفه‌‌‌ عالمان دين را سنگين‌‌تر مي‌كند. آن‌ها بايد با هوشيارى و دقت فراوان‌ و با شناخت شيوه‌‌ها و ترفندهاى فريبنده‌‌‌ دشمن، راه نفوذ را به كلى ببندند و فريب دشمن را ناكام كنند. نشستن بر سفره‌‌‌ رنگين متاع دنيا، از بزرگترين آفت‌ها است. آلوده شدن به صله و احسانِ صاحبان زر و زور و نمك‌‌گير شدن در برابر طاغوت‌هاى شهوت و قدرت، خطرناك‌‌ترين عامل جدائى از مردم و از دست دادن اعتماد و صميميت آن‌ها است. منيّت و قدرت‌‌طلبى كه سست‌‌عنصران را به گرايش به سوى قطب‌هاى قدرت فرا مي‌خواند، بستر آلودگى به فساد و انحراف است. اين آيه‌‌‌ قرآن را همواره بايد در گوش داشته باشند كه: «تلك الدّار الأخرة نجعلها للّذين لايريدون علوّا فى الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتّقين».(9)

امروز در دوران حركت‌هاى اميدبخش بيدارى اسلامى، گاه صحنه‌‌هائى ديده مي‌شود كه نمايشگر تلاش عمله‌‌‌ آمريكا و صهيونيسم براى تراشيدن مرجعيت‌هاى فكرىِ نامطمئن از يك سو‌و تلاش قارون‌هاى شهوتران براى كشاندن اهل دين و تقوا بر سر بساط مسموم و آلوده‌‌‌ خود، از سوى ديگر است. علماى دين و رجال ديندار و دين‌‌مدار، بايد به شدت مراقب و دقيق باشند.

دومين نكته، لزوم ترسيم هدف بلندمدت براى بيدارى اسلامى در كشورهاى مسلمان است؛ نقطه‌‌‌ متعالى و والائى كه بيدارى ملت‌ها را بايد سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى اين نقطه است كه مي‌توان نقشه‌‌‌ راه را ترسيم كرد و هدف‌هاى ميانى و نزديك را در آن مشخص نمود.

اين هدف نهائى نمي‌تواند چيزى كمتر از «ايجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد. امت اسلامى با همه‌‌‌ ابعاض خود در قالب ملت‌ها و كشورها، بايد به جايگاه تمدّنىِ مطلوب قرآن دست يابد. شاخصه‌ اصلى و عمومى اين تمدن، بهره‌‌مندى انسان‌ها از همه‌‌‌ ظرفيت‌هاى مادى و معنوى‌‌اى است كه خداوند براى تأمين سعادت و تعالى آنان، در عالم طبيعت و در وجود خود آنان تعبيه كرده است. آرايش ظاهرى اين تمدن را در حكومت مردمى، در قوانين برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئى به نيازهاى نوبه‌‌نوى بشر، در پرهيز از تحجر و ارتجاع و نيز بدعت و التقاط، در ايجاد رفاه و ثروت عمومى، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنى بر ويژه‌‌خوارى و ربا و تكاثر، در گسترش اخلاق انسانى، در دفاع از مظلومان عالم‌ و در تلاش و كار و ابتكار، مي‌توان و بايد مشاهده كرد. نگاه اجتهادى و عالمانه به عرصه‌‌هاى گوناگون، از علوم انسانى تا نظام تعليم و تربيت رسمى‌ و از اقتصاد و بانكدارى تا توليد فنى و فناورى‌ و از رسانه‌‌هاى مدرن تا هنر و سينما‌ و تا روابط بين‌‌الملل و غيره و غيره، همه از لوازم اين تمدن‌‌سازى است.

تجربه نشان داده است كه اين‌ها همه، كارهاى ممكن و در دسترس توانائي‌هاى جوامع ما است. نبايد با نگاه شتابزده يا بدبينانه به اين چشم‌‌انداز نگريست. بدبينى به توانائي‌هاى‌‌خود، كفران نعمت الهى است؛ و غفلت از امداد الهى و كمك سنت‌هاى آفرينش، فرو لغزيدن به ورطه‌‌‌: «الظّانّين باللَّه ظنّ السّوء»(10) است. ما مي‌توانيم حلقه‌‌ انحصارات علمى و اقتصادى و سياسىِ قدرت‌هاى سلطه‌‌گر را بشكنيم و امت اسلامى را پيشروِ احقاق حق اكثريت ملت‌هاى جهان كه اينك مقهور اقليت مستكبرند، باشيم.

تمدن اسلامى مي‌تواند با شاخصه‌‌هاى ايمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، انديشه‌ پيشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامى و به همه بشريت هديه دهد و نقطه‌‌‌ رهائى از جهان‌‌بينى مادى و ظالمانه و اخلاقِ به لجن كشيده‌‌اى كه اركان تمدن امروزىِ غربند، باشد.

مطلب سوم آن است كه در نهضت‌هاى بيدارى اسلامى بايد تجربه‌ تلخ و دهشتناك تبعيت از غرب در سياست و اخلاق و رفتار و سبك زندگى، مورد توجه دائم باشد. كشورهاى مسلمان در بيش از يك قرن تبعيت از فرهنگ و سياست دولت‌هاى مستكبر، به آفات مهلكى همچون وابستگى و ذلت سياسى، فلاكت و فقر اقتصادى، سقوط فضيلت و اخلاق، عقب‌‌ماندگى خجلت‌‌آور علمى، دچار شدند‌ و اين در حالى بود كه امت اسلامى از سابقه‌‌اى افتخارانگيز در همه‌‌‌ اين عرصه‌‌ها برخوردار بود.

اين سخن را نبايد به معنى دشمنى با غرب دانست. ما با هيچ گروهى از انسان‌ها به خاطر تمايز جغرافيائى، دشمنى نداريم. ما از على (عليه‌‌السّلام) آموخته‌‌ايم كه در باره‌‌‌ انسان‌ها فرمود : «امّا اخ لك فى الدّين او نظير لك فى الخلق».(11) ادعانامه‌‌‌ ما، عليه ظلم و استكبار‌و تحكّم و تجاوز‌ و فساد و انحطاط اخلاقى و عملى است كه از سوى قدرت‌هاى‌‌استعمارى و استكبارى بر ملت‌هاى ما وارد شده است. هم‌‌اكنون نيز تحكّم‌ها و دخالت‌ها و زورگوئي‌هاى آمريكا و برخى دنباله‌‌روانش در منطقه را در كشورهائى كه نسيم بيدارى در آن‌ها به طوفان قيام و انقلاب بدل شده است، مشاهده مي‌كنيم.

وعده‌‌ها و وعيدهاى آنان نبايد در تصميم‌ها و اقدام‌هاى نخبگان سياسى و در حركت عظيم مردمى اثر بگذارد. در اينجا نيز بايد از تجربه‌‌ها درس بياموزيم. آن‌ها كه در طول ساليان به وعده‌‌هاى آمريكا دل خوش كرده و ركون به ظالم را مبناى مشى و سياست خود ساختند، نتوانستند گره اى از كار ملت خود بگشايند، يا ستمى را از خود يا ديگران برطرف كنند. آن‌ها با تسليم در برابر آمريكا نتوانستند از ويرانىِ حتّى يك خانه‌‌‌ فلسطينى در سرزمينى كه متعلق به فلسطينيان است، جلوگيرى كنند. سياستمداران و نخبگانى‌‌كه فريفته‌‌‌ تطميع يا مرعوب تهديد جبهه‌‌‌ استكبار شوند و فرصت بزرگ بيدارى اسلامى را از دست دهند، بايد از اين تهديد الهى بيمناك باشند كه فرمود: «أ لم تر الى الّذين بدّلوا نعمت اللَّه كفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار».(12)

نكته‌‌‌ چهارم آن است كه امروز يكى از خطرناك‌‌ترين چيزهائى كه نهضت بيدارى اسلامى را تهديد مي‌كند، اختلاف‌‌افكنى و تبديل اين نهضت‌ها به معارضه‌‌هاى خونين فرقه‌‌اى و مذهبى و قومى و ملّى است. اين توطئه هم‌‌اكنون از سوى سرويس‌هاى جاسوسى غرب و صهيونيزم، با كمك دلارهاى نفتى و سياستمداران خودفروخته، از شرق آسيا تا شمال آفريقا و به ويژه در منطقه‌‌‌‌‌عربى ، با جد و اهتمام دنبال مي‌شود و پولى كه مي‌توانست در خدمت بهروزى خلق خدا باشد، خرج تهديد و تكفير و ترور و بمب‌گذارى و ريختن خون مسلمانان و برافروختن آتش كينه‌‌هاى درازمدت مي‌گردد. آن‌ها كه قدرت يكپارچه‌‌‌ اسلامى را مانع هدف‌هاى خبيث خود مي‌دانند، دامن‌‌زدن به اختلاف‌ها در درون امت اسلامى را آسانترين راه براى مقصود شيطانى خود يافته‌‌اند و تفاوت‌هاى نظرى در فقه و كلام و تاريخ و حديث را - كه طبيعى و اجتناب‌‌ناپذير است - دستاويز تكفير و خونريزى و فتنه و فساد ساخته‌‌اند.

نگاه هوشمندانه به صحنه‌ درگيري‌هاى داخلى، دست دشمن را در پس اين فاجعه‌‌ها به روشنى نشان مي‌دهد. اين دست غدّار، بى‌‌شك از جهل‌ها و عصبيت‌ها و سطحى‌‌نگرى‌‌ها در ميان جوامع ما بهره‌‌بردارى مي‌كند و بر روى آتش، بنزين مي‌ريزد. وظيفه‌‌‌ مصلحان و نخبگان دينى و سياسى در اين ماجرا بسيار سنگين است.

اكنون ليبى به گونه‌‌اى، مصر و تونس به گونه‌‌اى، سوريه به گونه‌‌اى، پاكستان به گونه‌‌اى‌ و عراق و لبنان به گونه‌‌اى درگير يا در معرض اين شعله‌‌هاى خطرناكند. بايد به شدت مراقب و در پى علاج بود. ساده‌‌انديشى است كه اين همه را به عوامل و انگيزه‌‌هاى عقيدتى و قومى نسبت دهيم. تبليغات غرب و رسانه‌‌هاى منطقه‌‌اىِ وابسته و مزدور، جنگ ويرانگر در سوريه را نزاع شيعه و سنّى وانمود مي‌كنند و حاشيه‌‌‌ امنى براى صهيونيست‌ها و دشمنان مقاومت در سوريه و لبنان پديد مى‌‌آورد. اين در حالى است كه دو طرف نزاع در سوريه، نه سنّى و شيعه، بلكه طرفداران مقاومت ضدصهيونيستى و مخالفان آنند. نه دولت سوريه يك دولت شيعى، و نه معارضه‌‌‌ سكولار و ضد اسلامِ آن يك گروه سنّى‌‌اند. تنها هنر گردانندگان اين سناريوى فاجعه‌‌آميز آن است كه توانسته‌‌اند از احساسات مذهبىِ ساده‌‌انديشان در اين آتش‌‌افروزى مهلك استفاده كنند. نگاه به صحنه و دست‌‌اندركاران سطوح مختلف آن، مي‌تواند مساله را براى هر انسان منصفى روشن كند.

اين موج تبليغات در مورد بحرين نيز به گونه‌‌اى ديگر به دروغ و فريب سرگرم است. در بحرين، اكثريتى مظلوم كه سال‌هاى متمادى است از حق رأى و ديگر حقوق اساسى‌‌يك ملت، محرومند، به مطالبه‌‌‌ حق خود برخاسته‌‌اند. آيا چون اين اكثريتِ مظلوم شيعه‌‌اند و حكومت جبارِ سكولار، متظاهر به سنى‌‌گرى است، بايد اين را نزاع شيعه و سنّى دانست؟ استعمارگران اروپائى و آمريكائى و همپياله‌‌هاى آنان در منطقه البته مي‌خواهند چنين وانمود كنند، ولى آيا اين حقيقت است؟

اين‌ها است كه علماى دين و مصلحان منصف را به تأمل و دقت و احساس مسئوليت فرا مي‌خواند و شناختن هدف‌هاى دشمنان در عمده كردن اختلافات مذهبى و قومى و حزبى را بر همه فرض مي‌سازد.

نكته‌ پنجم آن است كه درستى مسير نهضت‌هاى بيدارى اسلامى را از جمله بايد در موضعگيرى آنان در قبال مساله‌‌‌ فلسطين جستجو كرد. از60 سال پيش تاكنون داغى‌‌بزرگتر از غصب كشور فلسطين بر دل امت اسلامى نهاده نشده است. فاجعه‌‌‌ فلسطين از روز اوّل تاكنون، تركيبى از كشتار و ترور و ويرانگرى و غصب و تعرض به مقدسات اسلامى بوده است. وجوب ايستادگى و مبارزه در برابر اين دشمن حربى و غاصب، مورد اتفاق همه‌‌‌ مذاهب اسلامى و محلّ اجماع همه‌ جريانات صادق و سالمِ ملّى بوده است. هر جريانى در كشورهاى اسلامى كه اين وظيفه‌ دينى و ملى را به ملاحظه‌‌‌ خواست تحكّم‌‌آميز آمريكا يا به بهانه‌ توجيه‌‌هاى غيرمنطقى، به دست فراموشى بسپارد، نبايد انتظار داشته باشد كه به چشم وفادارى به اسلام يا صداقت در ادعاى ميهن‌‌دوستى به او نگريسته شود. اين يك محك است. هر كس شعار آزادى قدس شريف و نجات ملت فلسطين و سرزمين فلسطين را نپذيرد يا به حاشيه ببرد و به جبهه‌‌‌ مقاومت پشت كند، متهم است. امت اسلامى بايد در همه جا و همه وقت، اين معيار و شاخصِ نمايان و اساسى را در مدنظر داشته باشد.

ميهمانان عزيز! برادران و خواهران!

كيد دشمن را هرگز از نظر دور مداريد. غفلت ما براى دشمنان ما فرصت‌‌آفرين است. درس على(عليه‌‌السّلام) به ما اين است كه: «من نام لم ينم عنه».(13) تجربه‌‌‌ ما در جمهورى اسلامى در اين زمينه نيز عبرت‌‌آموز است. با پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، دولت‌هاى مستكبر غربى و آمريكا كه مدت‌هاى مديد پيش از آن، طاغوت‌هاى ايرانى را در مشت خود گرفته و سرنوشت سياسى و اقتصادى و فرهنگى كشورمان را رقم مي‌زدند و نيروى پرقدرت ايمان اسلامى در درون جامعه را دست‌‌كم گرفته و از توان بسيج و هدايت اسلام و قرآن بى‌‌خبر مانده بودند، ناگهان به غفلت خود پى بردند و دستگاه‌هاى‌‌حاكميتى و سرويس‌هاى اطلاعاتى و اتاق‌هاى فرمان آنان به كار افتادند تا شكست فاحش خود را جبران كنند.

انواع توطئه‌‌ها و ترفندها را در اين سى‌‌وچند سال از آنان ديده‌‌ايم. چيزى كه مكر آنان را نقش بر آب كرده است، در اصل دو عامل اساسى است: ايستادگى بر سر اصول اسلامى‌ و حضور مردم در صحنه. اين دو عامل در همه جا كليد فتح و فرج است. عامل اوّل به وسيله‌‌‌ ايمان صادقانه به وعده‌‌ى الهى‌ و عامل دوم به بركت تلاش مخلصانه و تبيين صادقانه تضمين مي‌شود. ملتى كه صدق و صميميت پيشوايان را باور كند، صحنه را از حضور پر بركت خود رونق مي‌بخشد‌ و هر جا كه ملت با عزم راسخ در صحنه بماند، هيچ قدرتى توان شكست دادن آن را نخواهد داشت. اين تجربه‌‌‌ موفقى براى همه‌‌‌ ملت‌هائى است كه با حضور خود بيدارى اسلامى را رقم زدند.

از خداوند متعال هدايت و دستگيرى و كمك و رحمتش را براى شما و همه‌‌ى ملت‌هاى مسلمان مسالت مي‌كنم.

والسّلام عليكم و رحمةالله‌‌ و بركاته

1- قصص: 7 2- قصص: 13

3- قريش: 3 4- فيل: 2

5- ضحى: 3 6- شعراء: 61

7- شعراء: 62 8- حج: 40

9- قصص: 83 10- فتح: 6

11- نهج البلاغه، نامه‌ 53

12- ابراهيم: 28 و 29

13- نهج البلاغه، نامه‌‌‌ 62

استقبال گسترده ميهمانان از مقام معظم رهبري

مقام معظم رهبري پس از سخنراني در مراسم افتتاحيه اجلاس جهاني علما و بيداري اسلامي مورد استقبال گسترده حاضران در اين مراسم قرار گرفتند.

به گزارش ايسنا،هنگام ورود مقام معظم رهبري در جمع ميهمانان اجلاس جهاني علما و بيداري اسلامي، تجمع استقبال‌کنندگان به حدي زياد بود که ايشان چندين بار متوقف شدند. ميهمانان حاضر همگي تقاضاي مصافحه با مقام معظم رهبري را داشتند.

در مراسم افتتاحيه اين اجلاس علاوه بر تعداد زيادي از علماي کشورهاي مختلف، برخي از مسئو‌لان کشورمان از جمله علي‌اکبر ولايتي دبير کل مجمع بيداري اسلامي، علي اکبر صالحي وزير امور خارجه، غلامحسين محسني اژه‌اي‌دادستان کل کشور، احمد جنتي دبير شوراي نگهبان، محمد رضا مهدوي کني رئيس مجلس خبرگان رهبري، ري شهري، محمد باقر خرمشاد رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات

اسلامي، مجيد انصاري عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، اعضاي مجلس خبرگان رهبري، دري‌نجف‌آبادي امام جمعه اراک، حسيني وزير ارشاد، رئيسي معاون اول قوه قضائيه، ميرتاج‌الديني معاون رئيس‌جمهوري در اجراي قانون اساسي ، آيت‌الله تسخيري مشاور مقام معظم رهبري در امور جهان اسلام، نمايندگان فتح و حماس در ايران، ابراهيم جعفري نخست‌وزير پيشين عراق ،حجت‌الاسلام والمسلمين محمدي گلپايگاني رئيس دفتر مقام معظم رهبري، برخي از نمايندگان مجلس و جمعي از شخصيت‌هاي سياسي حضور داشتند. 


نوشته شده در   سه شنبه 10 ارديبهشت 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode