دکتر علياکبر صالحي، در دوران بسيار ويژهاي سکاندار کشتي وزارت امور خارجه شده است. در حالي که روايتها و کنشهاي مختلفي درباره آينده مذاکرات ايران و غرب مطرح ميشود، وي در گفتگو با جماران از نگراني نداشتن درباره آينده سخن ميگويد و ضمن پذيرش بحرانهاي حاصل از فشارهاي زياد، آينده را پيروزمندي حق بر باطل ميخواند. اين گفتگوي کوتاه که به تحليل ديدگاههاي امام درباره سياست خارجي هم ميپردازد، در جريان بازديد وزير امور خارجه کشورمان از بيت امام انجام شده است.
23 سال از ارتحال امام(ره) ميگذرد، فکر ميکنيد در اين سالها بخصوص اين روزها که ايران در حال مذاکره با غرب است، سياست خارجي ما چقدر منطبق بر انديشه امام(ره) است؟
ما همان اصولي را که حضرت امام(ره) در اوايل انقلاب پايهريزي کردند، الان در سياست خارجي پيگيري ميکنيم. يکي از مهمترين اصول همراهي با مظلوم و ايستادگي در مقابل ظالم است. اين اصل عوض نشده و امروز هم که ما در تعاملات سياسي و بينالمللي هستيم اين نکته را نصبالعين خود قرار ميدهيم. بر اين اساس، هر جا مظلومي هست، دفاع ميکنيم و هرجا ظلم و ستمي ميبينيم بهشدت محکوم ميکنيم. اكنون هم تحت رهبري مقام معظم رهبري اين کار را ادامه ميدهيم.
يک اصل ديگر، نه شرقي و نه غربي بود. حضرت امام(ره) هدف و مقصد ما را از اول روشن کردند هدف ما رسيدن به آرمانهايي است که دين حنيف اسلام براي ما ترسيم کرده و ما در آن جهت در حرکت هستيم البته راه طول و درازي داريم تا به قله اين آرمانها و ايدهآلهاي خود برسيم. تا به امروز در اين 33 سال، خوشبختانه ملت به پيروي از ارشادات امام عزيز و رهبري عزيزمان، توانستهاند راه را به خوبي بپيمايند. ما هر چند گاهي در پيمايش اين راه، گاهي با کندي و گاهي هم با تندي حرکت کردهايم اما جهت را هرگز گم نکردهايم. اهميت اصل ولايت فقيه در اين است که جهت را براي ما ترسيم کرده است و البته، پرچم هم به دست کسي است که همواره مردم نگاه به آن پرچم دارند و در جهت آن پرچم حرکت ميکنند.
شرايط بسيار ويژه بر سياست خارجي ايران حاکم است. به نظر شما اگر اكنون امام حاضر بودند چه راهنماييهايي ميکردند؟
اگر حضرت امام(ره) اكنون حضور داشتند، ما در سياست خارجي مان همان رفتاري را داشتيم که اكنون تحت توجهات مقام معظم رهبري داريم. ديدگاه امام رحمتالله عليه آن مقدار که ما در اين 33 سال ديديم و شنيديم و حس و تجربه کرديم اين بود که در برخي امور سعي ميکردند که ميان مسائل سياسي صرف و مسائلي که برخاسته از يکسري اصول و باورهاي ما هست، يک تحديد و خطوطگذاري انجام دهند. مثلا در مواردي به وزارت امور خارجه ميگفتند که کار شما به گونهاي است که بايد در صحبتهاي خود متواضع باشيد.
صحبت يک ديپلمات و اعلام مواضع او، با اعلام مواضع يک انديشمند ديني و يک رهبر همه جانبه کشور ميتواند تفاوت داشته باشد.
ديپلمات بايد کار خود را بکند البته در چارچوب اصول کلي که قبلا تعريف شده است که همان عزت، حکمت و مصلحت است.
يک ديپلمات فرهيخته بايد خود تفاوتها را درک کند و بداند که چگونه روي اين خط ظريف حرکت بکند.
آيا وزارت امور خارجه، افزون بر اصول گفته شده و فرمايشات امام و رهبري، به نظرات ديگر مراجع توجه ميکند؟
رهبران ديني ما هم در مواردي، مطالبي را مطابق شرع مقدس اعلام ميکنند. در مواردي که لازم باشد مردم از گمراهي خارج شوند، مواضعي گرفته ميشود که حتما بخشهاي مربوطه عنايت لازم را معمول ميدارند.
امام در عين اهميت دادن به اصول الهي و آرمانهاي ديني، به رفاه و آرامش مردم هم اهميت ميداد. اين مساله چقدر در سياستهاي وزارت امور خارجه اهميت دارد؟
يکي از نکات مهمي که در مورد حضرت امام(ره)وجود داشت، پيوند عميق ايشان با مردم از يک سو و با خداوند از سوي ديگر بود.
اين سيره و تفکر ايشان بايد تبليغ شود. حضرت امام پيوند عميقي با مردم داشت و نيز يک دلبستگي خاصي با حضرت حق داشت.
اين دو عنصر، امام را امام کرده بود. از يک طرف توجه کامل به حضرت حق بود حسبناالله و نعم الوکيل به عنوان يک باور در وجود امام ايجاد شده بود.
اين، نه يک لغلغه زباني و يک بيان گفتاري و زباني، بلکه يک حس واقعي بود.
يادمان هست وقتي عراق به ايران حمله کرد شب حضرت امام در تلويزيون با چنان آرامشي حرف زدند که همه ملت آرامش پيدا کردند. گفتند؛ دزدي آمده است و سنگي انداخته است مجازاتش را هم خواهد ديد.
اين آرامش جز با توکل به حضرت حق ايجاد نميشود. امام(ره) در کنار اين ارتباط با خداوند، پيوند عجيبي هم با مردم داشتند. امام(ره) مردم را باور داشتند و مردم هم عشق به امام داشتند. امام اين عشق مردم را درک کرده بود چون عشق مردم و امام(ره) يک عشق دو جانبه بود اين عشق را امام(ره) هم به مردم داشتند. امام(ره) همواره به مردم توجه داشتند. ما هم در تمامي تصميم گيريها، مردم را بايد در نظر داشته باشيم.
بسياري از ديپلماتها و دولتمردان کشورهاي مختلف وقتي به جماران ميآيند با حس اعجابانگيز و احترامآميز خاصي به محل زندگي امام(ره) مينگرند. چرا؟
آنها با يک تناقض روبرو ميشدند اين که چگونه ميشود انسان در اوج قدرت باشد و اينگونه در زندگي خود در نهايت ساده زيستي باشد. مردي در اوج قدرت، زندگي اش در نهايت سادگي است. البته اين مساله هم، عشق امام به مردم را ميرساند که همواره تذکر ميدادند؛ ببينيد نادارترين مردم چگونه زندگي ميکند ما هم آنگونه زندگي کنيم. ما بايد آنها را درک کنيم و بتوانيم به خداوند پاسخ بدهيم.
بيداري بزرگ و قابل تاملي در جهان اسلام به ويژه جهان عرب شکل گرفته است. بسياري اين بيداري را مرهون انديشههاي امام(ره) ميدانند. نظر شما چيست؟
يک کار بزرگي که امام(ره) به نام خود ثبت کردند احياي دين در عصر حاضر بود. قبل از انقلاب اسلامي، اصلا دين جايگاهي نداشت نه تنها در دنياي غرب، که در جوامع اسلامي هم بخاطر حضور ايسمهاي مختلف کمونيسم و ليبراليسم و...، دين جايگاهي نداشت در دانشگاهها بخصوص اين مساله مشهود بود اگر کسي از دين حرف ميزد ميگفتند طرف مرتجع است. امام(ره) آمد اين باور را دگرگون کرد و فهماند که دين ميتواند موثر باشد علاوه بر اين که دين به زندگي مادي مردم رسيدگي ميکند به زندگي روحي و معرفتي انسان نيز توجه ميکند. اين حرکت امام(ره)، حرکتي بود که به همه ابعاد انسان توجه کرد يعني هم ابعاد مادي انسان و هم ابعاد معنوي و روحي انسان را مد نظر قرار داد. امام(ره) دين را بستر حرکت خود قرار دادند و اسلام را در عصر حاضر احيا کردند.
به اين سبب نام امام(ره) جاودانه است. ما هرچه بيشتر در مسير زمان حرکت کنيم بيشتر به عظمت انديشه امام(ره) پي خواهيم برد کما اين که اين روزها در جهان اسلام شاهد بيداري اسلامي هستيم.
بايد دانست که بيداري اسلامي محصول چيست؟ مگر ميشود اين کار بزرگ در خلاء رخ بدهد؟ اگر انديشه امام(ره) نبود اگر حرکت امام(ره) نبود اگر انقلاب اسلامي ايران به عنوان يک الگو مقابل جوامع اسلامي نبود، زمينه لازم فراهم نميشد تا اين حرکت در جوامع اسلامي رخ بدهد. اين تازه ابتداي کار است اين از علائم سحر است باش تا صبح دولتت بدمد.
در حال مذاکره با غرب هستيم. برخي به آينده اين مذاکرات خوشبين و برخي، بدبين هستند. به نظر شما اين مذاکرات به کجا منجر خواهد شد؟
ما نگران انقلاب و آينده مذاکرات نيستيم. فراز و نشيب داريم و به جاهايي ميرسيم که ممکن است نگراني ايجاد بشود، ولي مطمئن هستيم با توجه به علاقمندي مردم به انقلاب خود، نظام و رهبري و پاکدستي دولت و دولتمردان، مشکلات مرتفع خواهد شد.
البته کشور تحت فشار زيادي است. ما مگر چه گفتيم و چه کاري کرديم که اين همه تحت فشار اين و آن، به ويژه دنياي غرب قرار گرفتيم؟ اين فشارها به خاطر کلام حقي است که ميخواهيم در دنيا رواج دهيم.
اگر پيرو کلمه حق نبوديم دنيا با ما کاري نداشت.
اين به خاطر ترس خودشان از خودشان است.
بالاخره اين حق يک روز بر سر باطل ميزند و آن را سرجايش مينشاند. اطمينان دارم که ما با سربلندي و البته با يک مقدار سعه صدر و حوصله، از همه اين بحرانها خارج خواهيم شد.
codex01x