به خاك ماليدن پوزة مروجان عرفانهاي كاذب
امامهادی(ع): هدف عرفانهاي كاذب جذب دلهاي ابلهان است
امامهادی(ع): صوفیان، یهودیان امت اسلاماند
امامهادی(ع): جز ابلهان، به عرفانهاي كاذب جذب نميشوند
امامهادی(ع): ديدار با عارفان دروغين، مانند زیارت شیطان است
امامهادی(ع): عارفان دروغين، مانند یزید و معاویه و ابوسفیان
امامهادی(ع): شيعه صوفي مشرب، پستترین صوفیان است
امامهادی(ع): صوفیان راهشان از ما جداست
امامهادی(ع): تمامی صوفیان با ما مخالفاند
امامهادی(ع): صوفیان سعی دارند نور الهی را خاموش كنند
«تنها تفاوت عملكرد امام هادي عليه السلام با ساير حجج حقه الهي اين است كه آن امام برحق، شرائط را براي بيان روشنِ ويژگيهاي ولي خدا، مناسب شناختهاند و آن را با زيباترين عبارات و شيواترين كلمات در غالب زيارت جامعه كبيره،بعنوان هديه به بشريت، بيان كردهاند و همين مسئله است كه - به ويژه با بيداري اسلامي - صهيونيستِ سرتا پا غارتگري را نگران كرده است و از حدود 14 ماه پيش از اين افرادي را براي هتاكي به استخدام درآورده است و ...
براي صهيونيست اسباب ديگري نيز هست كه از آنحضرت به خشم بيايد؛ از جمله اينكه سالهاست با ساختن هر روزهي يك عرفان دروغين تعدادي از جوانان مسلمان را به بهانه عرفان و... به خود جذب مي كند و از بين اوليا الله آن امام كه با صراحت و با سديدترين تعبيرات با عرفانسازي برخورد و عليه آن روشنگري فرموده است همين هادي عالم و آدم حضرت علي النقي صلوات الله عليه است.
پس بايد او را كوچك كند تا درصورت مواجهي جوان مسلمان با فرمايشات او(صلوات الله عليه)؛ ارزش سخنانش را كاسته باشد و از تأثيراتش جلوگيري نمايد.
براي روشن شدن شدن اين مطلب -ضمن تشكر از خبرگزاري مهر- گذري داريم بر شرائط تاريخي زمان آن امام همام(صلوات الله عليه) و موضعگيريهاي خردمندانه و قاطعانه آن حضرت در مقابل انحرافات.
گذری بر شرایط تاریخی و فرهنگی حیات امامهادی(ع)
دوران امامت علی النقی(صلوات الله عليه) به دلیل گسترش فرهنگی در گرایشهای اعتقادی و بحثهای علمی که از برخورد میان مکتبهای کلامی و تحولات فرهنگی مختلف ناشی شده بود، از ویژگی خاصی برخوردار است. در این دوران، مکتبهای عقیدتی گوناگونی چون «معتزله» و «اشاعره» گسترش یافته و پراکندگی آرای فراوانی در سطح فرهنگی جامعه پدید آمده بود. مباحثی کلان چون: جبر و تفویض، ممکن یا ناممکن بودن رؤیت خداوند، تجسیم و... افکار عمومی جامعه را دستخوش تاخت و تازهای فکری کرده بود. سرچشمه این تحولات فکری در رویکرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و نیز هجوم فلسفه و کلام دیگر ملل به سوی جامعه مسلمانان خلاصه میشود. دستگاه حکومتی، کتابهای علمی دانشمندان ملل دیگر را به عربی ترجمه میکرد و در اختیار مسلمانان میگذاشت. این روند از زمان مأمون آغاز شد و به تدریج ادامه یافت و به اوج خود رسید.
در دوره عباسی کتابهای بسیاری از زبانهای یونانی، سریانی، هندی، نبطی و لاتین ترجمه گردید. عباسیان لحظهای دانشمندان غیرمسلمان را از خود دور نمیکردند. متوکل و مهتدی، دانشمندان را بر تخت مینشاندند و با آنان شراب مینوشیدند و امیران و وزیران خود را در برابر آنها ایستاده نگه میداشتند؛ به گونهای که هیچ بزرگی در مقابل آنها حق نشستن نداشت.
نزدیکی بیش از حد خلفا با غیرمسلمانان و احترام بیش ازاندازه به آنها، عقاید شوم و ضد اسلامی حاکمان را به روشنی برملا میساخت. به خوبی آشکار است که این احترام و صرف آن همه بودجههای هنگفت، صرفاً جهت دانش پروری و علم دوستی نبوده است. آنان با جمع آوری کتابهای علمی گوناگون جایگاهی مناسب را در گسترش مناظرههای علمی فراهم آوردند و اهداف مشخص و از پیش تعیین شدهای را در این موضوع دنبال میکردند؛ البته آنچه از بررسی زندگی علمی امامهادی(صلوات الله عليه) در مناظرههای علمی به دست میآید، برتری مبانی اعتقادی شیعه را در این برهه از زمان آشکار میسازد.
تلاشهای گسترده امامهادی(ع)در زمینههای فرهنگی
پیدایش این همه آرا و نظرات گوناگون، سبب آشفتگی در اوضاع فرهنگی و اجتماعی گردید و حاصل این آشفتگی، در پیدایش گروههای گوناگونی چون: غُلات، واقفیه، صوفیه و مجسِّمه نمود یافت.
حاکمیت نیز از این آشفتگی فرهنگی برای دستیابی به اهداف خود بهره میجست.
در این میان، تیزبینی امام (صلوات الله عليه) در شناخت خط توطئه و استحاله فرهنگی نقشههای دینستیزانه آنان را آشکار ساخت.
اگر چه مراقبت شدید از ایشان، اندکی آنان را در رسیدن به هدف ننگینشان یاری میداد و عدم دسترسی به امام (صلوات الله عليه)، مشکلات جامعه اسلامی را افزونتر میکرد، اما آن حضرت با نهایت درایت، در خنثی کردن این توطئهها کوشیدند. از پردامنه ترین تلاشهای امامهادی(ع) در دوران زندگیشان، فعالیت در زمینههای فرهنگی و مبارزه با گروههای منحرف عقیدتی همچون صوفیه، واقفیه و... بود.
یکی از اندیشههای منحرفی که با رخنه در جامعه اسلامی، سبب بدنامی شیعه و تشویش افکار عمومی جامعه مسلمانان شد، «تصوف» بود.
لعن امامهادی(ع) بر صوفیه
صوفیان با نمایاندن چهرهای زاهد، عارف، خداپرست، بی میل به دنیا و پاک و منزه از پستیها و آلایشهای دنیایی در اماکن مقدسی چون مسجد پیامبر(ص) گرد هم میآمدند و به تلقین اذکار و اوراد با حالتی خاص میپرداختند؛ به گونهای که مردم با دیدن حالت آنها میپنداشتند با پرهیزکارترین افراد روبه رو هستند و تحت تأثیر رفتارهای عوام فریبانه آنان قرار میگرفتند.
امامهادی(ع) با واکنشهای به هنگام، این توطئه عقیدتی را
خنثی ساخت.
در تاریخ نقل شده است؛ روزی امامهادی(ع) با گروهی از یاران خود
در مسجد مقدس پیامبر(ص) نشسته بودند. گروهی از صوفیه وارد مسجد النبی(ص) شدند و گوشهای از مسجد را برگزیده، دور هم حلقه زدند و با حالتی ویژه، مشغول تهلیل(ذكرگفتن) گردیدند.
امام (ع) با دیدن اعمال فریب کارانه آنها، به یاران خود فرمودند: «به این جماعت حیله گر و دو رو توجهی نکنید. اینان همنشینان شیاطین و ویران کنندگان پایههای استوار دیناند. برای رسیدن به اهداف تن پرورانه و رفاه طلبانه خود، چهرهای زاهدانه از خود نشان میدهند و برای
به دامانداختن مردم ساده دل، شب زنده داری میکنند.
به راستی که اینان مدتی را به گرسنگی سرمیکنند تا برای زین کردن، استری بیابند. اینها لا اله الاّ اللّه نمیگویند، مگر اینکه مردم را گول بزنند و کم نمیخورند، مگر اینکه بتوانند کاسههای بزرگ خود را پر سازند و دلهای ابلهان را به سوی خود جذب کنند. با مردم از دیدگاه و سلیقه خود درباره دوستی خدا سخن میگویند و آنان را رفته رفته و نهانی در چاه گمراهی که خود کندهاند، میاندازند.
همه این وردهایشان، سماع و کف زدنشان و ذکرهایی که میخوانند، آوازه خوانی است و جز ابلهان و نابخردان، کسی از آنان پیروی نمیکند و به سوی آنان گرایش نمییابد. هر کس به دیدار آنها برود، چه در زمان زندگانی آنان و چه پس از مرگ آنها، گویی به زیارت شیطان و همه بت پرستان رفته است و هر کس هم به آنان کمک کند، مانند این است که به پلیدانی چون یزید و معاویه و ابوسفیان یاری رسانده است.»
وقتی سخنان امام (ع) به اینجا رسید، یکی از حاضران با انگیزهای که امام (ع) از آن آگاهی داشت، پرسشی مطرح کرد که سبب واكنش تند ایشان شد.
او پرسید: «آیا این گفتهها در حالی است که آنان به حقوق شما اقرار داشته باشند؟»
امام (ع) با تندی به او نگریست و فرمود: «دست بردار از این پرسش! بدان که هر کس به حقوق ما اعتراف داشته باشد، هرگز این چنین مشمول نفرین و طعن و لعن ما نمیشود. آنان که این اعمال را انجام میدهند و به حقوق ما نیز اعتراف دارند، پست ترین طایفه صوفیاناند؛ چرا که تمامی صوفیان با ما مخالفاند و راهشان نیز از ما جداست. آنها یهودیان و نصرانیان امت اسلاماند. همینها هستند که سعی در خاموش کردن نور الهی دارند؛ ولی خداوند نورش را بر همگان به طور کامل خواهد تاباند، هر چند که کافران ناخشنود باشند.»
مشكل اعتقاديِ ديگري به نام «واقفيه»
«واقفیه» از دیگر فرقههای دوران امامهادی(ع) بودند که امامت
علی بن موسی الرضا(ع) را نپذیرفته و پس از شهادت پدر گرامی ایشان، امام موسی بن جعفر(ع) متوقف در ولایت پذيریِ ائمه شده و در امامت و رهبری جامعه دچار ایستایی شدند.
آنان با انکار امامان پس از امام کاظم (ع) و موضع گیری در مقابل امامان، حتی مردم را از پیروی ایشان منع میکردند. امامهادی(ع) نیز برای اثبات جایگاه امامت و پیشوایی خود به آنان، دست به رویارویی فرهنگی زد و آنها را نیز بسان غلات و صوفیان، مشمول لعن و نفرین خود کرد تا آنان را به مردم بشناساند.
مناظرههای علمی و اعتقادی
همانطور که پیشتر گفته شد، دولت عباسی همواره به دنبال برپایی جلسههای مناظره و گفتگوی علمی بود که برقراری این گونه جلسهها در زمان مأمون عباسی به اوج خود رسید و این روند تا دوران امامت امامهادی(ع) نیز ادامه یافت.
برپایی این مجالس براي رشد و توسعه علمي نبود. بلكه به خيال خام خود، برای درهم شکستن چهره علمی امامان و زیر سؤال بردن دانش و حتی امامت آنان تشکیل میشد.
البته این کار نه تنها دشمنان را به مقصود خویش نمیرساند، بلکه موجب آشكارتر شدن مقام علمي ائمه و رسوایی و فضاحت دستگاه خلافت و مناظره كنندگان نیز میشد؛ و بزرگ پیشوایان دانش و معرفت، از این فرصت برای روشن کردن اذهان عمومی و نشر فرهنگ اصیل اسلامی بهره برداری میکردند.
يك مناظره
روزی متوکل عباسی برای این منظور، دو تن از دانشمندان به نامهای «یحیی بن اکثم» و «ابن سکّیت» را به خدمت خواند تا نشستی علمی با امام علی النقی(ع) ترتیب دهند.
در نشستی که به این منظور ترتیب داده شده بود، متوکل از یحیی بن اکثم خواست تا پرسشهای خود را مطرح کند.
او نیز کاغذی بیرون آورد که در آن پرسشهای پراکندهای را مطرح کرده بود و پاسخ را از امام (ع) به طور مکتوب خواست.
پرسشهای او درباره تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن، گواهی زن، احکام خنثی، دلیل بلند خواندن نماز صبح و مسائلی درباره عملکرد امیر مؤمنان علی(ع) بود.
امام به پرسشهای وی پاسخ داد و افزون بر اثبات جایگاه علمی خود، 13 پرسش مشکل را برای شیعیان پاسخ گفت و به صورت غیرمستقیم، معارف واقعی اسلام را در اختیار خواهندگان قرار داد.
پاسخهای امامهادی(ع) آنچنان کوبنده و دقیق بود که یحیی بن اکثم در پایان این رویارویی، به متوکل گفت:
«پس از این جلسه و این پرسشها، دیگر سزاوار نیست که از او درباره مسئله دیگری پرسش شود؛ زیرا هیچ مسئلهای پیچیدهتر از اینها وجود ندارد و او از عهده پاسخگویی به همه آنها برآمد و آشکار شدن بیشتر مراتب علمی او، موجب تقویت شیعیان خواهد شد.»
امام علی النقی(ع) و مکتبهاى کلامى
در عصر امام نقی (ع) مکاتب عقیدتى متعددى همچون «معتزله» و «اشاعره» رواج یافته و آرأ و نظریات کلامى فراوانى در جامعه اسلامى پدید آمده بود و بازار مباحثى همچون جبر، تفویض، امکان یا عدم امکان رؤیت خدا، جسمیت خدا، و امثال اینها بسیار داغ بود، از اینرو، گاه امام در برابر سؤالهایى قرار مىگرفت که پیدا بود از این گونه آرأ و نظریات سرچشمه گرفته است.
نفوذ آرا و نظریات باطل از این راه در محافل شیعه، ضرورت هدایت و رهبرى فکرى شیعیان را از سوى امام شدت مىبخشید، از اینرو پیشواى دهم طى مناظرات و مکاتبات خود، بی پایگى مکاتب و آرا و نظریات باطل همچون جبرگرائى و جسمیت خدا و... را با استدلالهاى روشن و قاطع اثبات مىنمود و مکتب اصیل اسلام را پیراسته از هر گونه تحریف و تفکر باطل، به جامعه عرضه مىکرد، و این یکى از جلوههاى عظمت علمى آن بزرگوار بود.
مطالعه و برسى حیات علمى امام نشان مىدهد که اکثر مناظرات امامهادی النقی(ع) پیرامون این گونه موضوعات کلامى بوده و روایات متعددى از آن حضرت در این زمینه نقل شده است که برترى مبانى اعتقادى شیعه را به روشنى ثابت مىکند.
به عنوان نمونه مىتوان از نامه مفصل امام(ع) یاد کرد که در پاسخ سؤال مردم اهواز درباره موضوع «جبر» و «تفویض» نگاشته و طى آن با بیان روشن و استلال قاطع، نظریه درست را که نه جبر است و نه تفویض، اثبات کرده است.
مبارزه با خرافه پرستی
خرافه پرستی از جمله مباحثی است که موجب بدعتها در یک جامعه میشود و به همین دلیل ائمه معصومین(ع) در دوران حیات خویش نسبت به این مسائل واکنشهای هدایتگرانه داشتند از جمله امامهادی(ع) که به مبارزه فرهنگی با آن پرداخت.
پاسخگویی به مسائل فقهی
به دلیل جایگاه ویژه علمی و مرجعیت خاص امامهادی(ع) بسیاری از مسائل شرعی به ایشان بازگشت داده میشد. ایشان بیشترین اهمیت را نسبت به نشر شریعت اسلامی و تبیین احکام الهی مبذول میداشتند.
به قائلين «تجسيم ذكات ندهيد»
به عنوان نمونه، از امام (ع) درباره مصرف زکات پرسیدند. ایشان پس از بیان موارد مصرف آن، افزود: «به کسانی که قائل به جسم بودن خدا هستند، زکات ندهید و نماز نیز پشت سرشان نخوانید.»
سجده بر شيشه جایز نیست
«حسن بن مصعب مدائنی» به امامهادی (ع)نامهای مینویسد و نظر ایشان را درباره سجده بر شیشه جویا میشود. این در حالی بود که او و برخی دیگر میپنداشتند که هر چه از زمین باشد، سجده بر آن اشکال ندارد. امام در پاسخ وی گفت: شیشه از شن و نمک است و سجده بر آن جایز نیست.
حكم نماز با لباسی که از موی انسان تهیه شده
همچنین «ریان بن صلت» از امامهادی(ع) درباره نماز با لباسی که از موی انسان تهیه شده باشد، میپرسد و امام (ع) به جواز آن فتوا میدهد.
نماز و روزه بي هوش قضا ندارد
همچنین «علی بن مهزیار» از امام میپرسد: «آیا نماز شخصی که از هوش رفته است، قضا دارد یا نه؟ «امام (ع) در پاسخ میفرماید: «او نه روزه اش را قضا میکند و نه نمازش را؛ زیرا هر چه را خداوند بر شخص غالب کرده، خود نیز پذیرنده عذر اوست.»
منظور از«اَللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ»
«عباس بن هلال» از امامهادی(ع) درباره تفسیر آیه «اَللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ» پرسید و امام فرمود:
«یعنی خداوند راهنمای در آسمانها و در زمین است.
کلمه «کثیر» بر چند دلالت میکند
گفتهاند: روزی متوکل عباسی بیمار شد و نذر کرد که اگر بهبود یابد، تعداد کثیری سکه طلا صدقه دهد. پس از مدتی بهبود یافت و خواست که نذر خود را ادا کند. از فقهای دربار خود پرسید که با توجه به این نذر چقدر باید صدقه بدهد و کلمه «کثیر» بر چند دلالت میکند. فتاوای بسیار و گوناگونی از فقهای دربار صادر شد و هیچ یک نتوانستند به درستی تعداد را مشخص کنند.
ناگزیر از امامهادی(ع) کمک خواستند و امام فرمود: «باید 80 سکه زر بپردازی».
این پاسخ شگفتی حاضران را برانگیخت و از امام(ع) خواستند که نظر خود را تشریح کند.
امام(ع) فرمود: «خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَةٍ» یعنی خداوند شما (مسلمانان) را در موارد کثیر یاری فرمود.» و همه خاندان، روایت کردهاند که تعداد جنگها و سریههای زمان پیامبر اکرم (ص) 80 نبرد بوده است. متوکل حیرت زده شد و 10 هزار درهم برای امام (ع) فرستاد.
تربیت شاگردان مکتب اهل بیت(ع)
گرچه عصر زندگى امام نقی(ع) عصر اختناق و استبداد بود و امام(ع) براى فعالیت فرهنگى در سطح گسترده آزادى عمل نداشت و از این نظر فضاى جامعه با عصر امام باقر(ع) و به ویژه امام صادق(ع) تفاوت فراوان داشت؛ اما آن حضرت در همان شرائط نامساعد، علاوه بر فعالیتهاى فرهنگى از طریق مناظرات، مکاتبات، پاسخگویى به سؤالات و شبهات، و تبیین بینش درست در برابر مکاتب کلامى منحرف، راویان و محدثان و بزرگانى از شیعه را تربیت کرد و علوم و معارف اسلامى را به آنان آموزش داد و آنان این میراث بزرگ فرهنگى را به نسلهاى بعدى منتقل کردند.
شمار شاگردان آن امام همام را بالغ بر 185 تن بر شمردهاند که همگی از دانشمندان و بزرگان علمی روزگار خود به شمار میآمدند که از جمله میتوان به فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، ابوهاشم جعفری، ابن السّکیت اهوازی، حسن بن علی(نیای مادری «سید مرتضی»)،عثمان بن سعید (نخستین نایب خاص امام زمان(عج) و از همه معروفتر عبد العظیم حسنی اشاره کرد که حضرت درشأن او فرمود: «اگر قبر عبد العظیم حسنی را زیارت کنید، گویا قبر حسین بن علی(ع)را زیارت کرده اید.»
مبارزهاي سنگين با غُلات
از جمله گروههاى باطل و منحرفى که در دوران امامت امام نقیهادی(ع) فعال بودند، «گروه غلات» را باید نام برد که افکار و عقاید پوچ و منحط و بى اساسى داشتند و خود را شیعه وانمود مىکردند.
آنان درباره امام غُلو نموده و براى او مقام الوهیّت قائل مىشدند و گاهى نیز خود را منصوب از طرف امام قلمداد مىکردند و بدین وسیله موجبات بدنامى شیعیان را در میان فرقههاى دیگر فراهم مىکردند.
امام نقی(ع) از این گروه اظهار تبرى نموده با آنان مبارزه مىکرد و تلاش مىنمود که با طرد آنان، اجازه ندهد لکه ننگى بر دامن تشیع بنشیند.
امام دهم طى نامهها و پاسخهایى که به سؤالات شیعیان در این باره مىداد، این گروه را منحرف و کافر معرفى مىکرد و به شیعیان توصیه مىنمود که از آنان دورى جویند.
امام در پاسخ یکى از شیعیان درباره «ابن حسکه» که از سردمداران غلات آن دوره بود درباره عقاید باطل او، چنین نوشت:
«ابن حسکه - که لعنت خدا بر او باد - دروغ گفته است، من او را از دوستان و پیروان خود نمىدانم، او را چه شده است؟ خدا لعنتش کند! سوگند به خدا، پروردگار، محمد(ص) و پیامبران پیش از او را جز به آیین یکتا پرستى و امر به نماز و زکات و حج و ولایت نفرستاده و محمد(ص) جز به سوى خداى یکتاى بى همتا دعوت نکرده است.
ما جانشینان او نیز بندگان خداییم و به او شرک نمىورزیم. اگر او را اطاعت کنیم مشمول رحمت او خواهیم بود و چنانچه از فرمانش سرپیچى نماییم، گرفتار کیفرش خواهیم شد. ما بر خدا حجتى نداریم، بلکه خدا است که بر ما و بر تمامى آفریدههایش حجت دارد. من از کسى که چنین سخنانى مىگوید، بیزارى مىجویم و از چنین گفتارى به خدا پناه مىبرم، شما نیز از آنان دورى گزینید و آنان را در فشار و سختى قرار دهید و چنانچه به یکى از آنها دسترسى پیدا کردید، سرش را با سنگ بشکنید.»
شهادت امامهادی (ع)
امام علی النقی(ع) با آنکه در سامرّا تحت کنترل و مراقبت قرار داشت، اما با وجود همه رنجها و محدودیتها هرگز به کمترین سازشى با ستمگران تن نداد.
بدیهى است که شخصیت الهى و موقعیت اجتماعى امام و نیز مبارزه منفى و عدم همکارى او با خلفا، براى طاغوتهاى زمان هراس آور و غیر قابل تحمل بود، و پیوسته از این موضوع رنج مىبردند.
سرانجام امامهادی(ع) در زمان «معتزّ»، مسموم گردید و در رجب سال 254 هجرى به شهادت رسید و در سامرّا در خانه خویش به خاک سپرده شد.
زیارت جامعه کبیره؛
یادگاری از امامهادی(ع)در زیارت ائمه اطهار
از امام علی النقی(ع) چند یادگاری همچون زیارت جامعه کبیره، زیارت غدیریه، دعای کوتاه در کنار قبر مبارک آن حضرت، نماز بالای سر در حرم حضرت رضا (ع) و تعقیبات نماز... به یادگار مانده است.
درباره زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ همین بس که به تعبیر علامه مجلسی(ره) زیارت جامعه کبیره از نظر سند و روایت از صحیحترین و قویترین زیارات ائمه(ع) است که در حرم هر یک از ائمه معصومین(ع) آن زیارت را میخوانیم.
زیارت غدیریه نیز سندی بسیار معتبر دارد و روایتگران آن از بزرگان شیعه هستند، این زیارت مربوط به روز عید غدیری است که امامهادی (ع) در سفری که به اجبار متوکل از مدینه به سامرا داشتند، ایشان در نجف اشرف این زیارت را خطاب به قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی(ع) قرائت کردند.
این نکته قابل توجه است که «زیارت غدیریه» را به مانند «زیارت عاشورا» میتوان هر روز خواند که محدث قمی این زیارت را به طور کامل در کتاب شریف «مفاتیح الجنان» آورده است.
همچنین امامهادی(ع) آنقدر برای زائران و دوستداران و شیعیان خیر میخواهند که فرمودند: از خدا خواستهام که هر کس این دعا را در کنار قبر من بخواند ناامید برنگردد: «یا عُدَّتى عِنْدَ الْعَُدَدِ وَ یا رَجآئى وَالْمُعْتَمَدَ وَ یا کَهْفى وَالسَّنَدَ یا واحِدُ یا اَحَدُ وَ یا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُکَ الّلهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا ؛ اى ذخیره من در برابر ذخیرهها و اى امید من و تکیهگاهم و اى پناهگاه، و پشت و پناهم اى یگانه یکتا و اى که درباره خود فرمودى: بگو خدا یکى است، از تو خواهم. خدایا به حق هر کس از آفریدگانت خلق کردى و هیچ کس را مانند آنها در میان آفریدگانت قرار ندادى درود فرست بر گروه آنها و درباره من چنین و چنان کن.(در اینجا حاجات خود را بگویید)»
امام علی النقی(ع) همچنین به پیروان اهل بیت(ع) که به زیارت حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف میشوند نمازی را آموختهاند. ایشان فرمودند:« هر کس از خداوند حاجتی دارد پس قبر جدم حضرت رضا را در طوس زیارت کند و دو رکعت نماز نزد قبر او بگزارد و در قنوت نماز حاجتش را طلب کند. خداوند دعایش را اجابت میکند مگر اینکه در مورد گناه یا قطع رحم باشد.»
از «علی بن مهزیار» روایت شده که «محمدبن ابراهیم» به حضرت امام علی النقی (ع) نامهای نوشت که اگر مصلحت میدانید به من دعایی تعلیم دهید که بعد از هر نماز بخوانم تا خداوند به سبب آن خیر دنیا و آخرت به من عنایت فرماید.
امامهادی(ع) این دعا را آموزش دادند:«اَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتى لا یَمْتَنِعُ مِنْها شَىْءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الاَْوْجاعِ کُلِّها وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ؛ پناه برم به ذات بزرگوارت و به عزتت که مورد دستبرد نیست و قدرتت که چیزى از آن خوددارى نتواند، از شر دنیا و آخرت و از شر تمامى دردها و جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ.
با تشكر از مهر