ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 13 شهريور 1403
سه شنبه 13 شهريور 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 29 فروردين 1395     |     کد : 101950

امروز مسأله اول ما اقتصاد است

رهبر معظم انقلاب در ديدار صميمي جمعي از مسئولان:

رهبر معظم انقلاب در ديدار صميمي جمعي از مسئولان:
امروز مسأله اول ما اقتصاد است
دگرانديشي جرم نيست، انديشه است


سپهر خلجي مدير روابط عمومي‌دفتر رهبري حاشيه‌نگاري ديدار منتشر نشده 24/1/1395 جمعي از مديران نظام با رهبر معظم انقلاب را در صفحه کانال تلگرام و صفحه اينستاگرام خود منتشر کرد:

سه‌شنبه گذشته (24 فروردين 95) جمعي از مسئولان فعلي و قبلي کشور در سطوح مختلف، با رهبر معظم انقلاب اسلامي‌ديدار کردند؛جلسه‌اي صميمي‌و شيرين بود و آقا بحثهاي مهمّي مطرح کردند که مخاطب آنها فقط حاضران در جلسه نبودند؛ با توجه به اينکه گزارش رسمي‌از اين ديدار منتشر نشد و يکي از روزنامه‌ها نيز روايت ناقص و کوتاهي از ديدار را منتشر کرد، به نظرم آمد که از فرصت حضور در جلسه استفاده و در قالب يک حاشيه‌نگاري، روايت اين ديدار را که قابل استفاده عمومي‌است، منتشر کنم:

انگشتري که قبل از مراسم هديه شد

همين روزها قرار است هر دو چشمش را عمل کنند؛ چشمهايي که در دفاع از حريم اسلام و اهل‌بيت(ع) در عمليات آزادسازي نبل‌و الزهراء داده تا براي روزي که همه چشمها به زير هستند، اين چشمها او را سربلند کنند؛ و حالا آمده اينجا تا با کورسويي که مانده، آقا را ببيند؛ به آقا مي‌گويد شما خيلي دوست داشتيد نبل و الزهراء آزاد شود؛ آقا با لبخند تأييد و براي سيّدحسن جانباز دعا مي‌کنند که بينايي‌اش را دوباره به دست آورَد. سيّدحسن هم از آقا مي‌خواهد که انگشترشان را تبرّکاً بعد از مراسم به او هديه دهند؛ اين همه‌ درخواست جانباز مدافع حرم از آقاست؛ اما آقا منتظرش نمي‌گذارند: «چرا بعد از مراسم؟ همين حالا» آقا انگشترشان را مي‌دهند و نقش انگشتري را براي سيّدحسن مي‌خوانند: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا»

****

مهمانها به صف ايستاده‌اند؛ آماده‌اند تا نماز را با آقا بخوانند. اين سومين مراسم عيدانه‌اي است که در سال جديد تعدادي از مسئولان سابق و لاحق با آقا ديدار مي‌کنند. نماز که تمام مي‌شود، آقا هنوز مشغول تعقيبات هستند که مهمانها هر کدام جايي براي نشستن‌شان دست و پا مي‌کنند؛ آقا پس از تعقيبات روي صندلي مي‌نشينند و نظر به نظر با مهمانها سلام‌عليکي مي‌کنند؛ اينجور سلام و تحيت‌گويي، سيره هميشگي آقاست در ديدارهايي با جمعيت نسبتاً محدود؛ بعد يک صلوات از جمع مي‌گيرند و مي‌گويند: «بسم الله الرحمن الرحيم، عيدتان مبارک!» لبخند به لب همه مي‌نشيند و عيد مبارکي آقا را جواب مي‌دهند؛ آقا رشته سخن را با تبريک اعياد به دست مي‌گيرند: «هم عيد سعيد نوروز، هم عيد ولادت صديقه‌ کبري سلام‌اللّه عليها، هم عيد ورود ماه رجب که در واقع عيد پرهيزگاران و بندگان صالح و اولياءاللّه است. ان‌شاءاللّه که همه‌تان در اين عناوين داخل باشيد و از اين ماه رجب حداکثر استفاده را ببريد، اين حقير را هم دعا کنيد، ما هم دعا مي‌کنيم ان‌شاءاللّه به همه‌تان.»

تحکيم "خاکريز ما مي‌توانيم"

جلسه گرمتر هم مي‌شود وقتي که آقا مي‌گويند اين جلسه، جلسه شيريني است، چون جزء معدود جلساتي است که تقريباً همه حضّار را مي‌شناسند و با بسياري از آنها در سالهاي متمادي، همکاري و همفکري داشته‌‌اند.

اما اين، همه‌ آن چيزي نيست که جلسه را از نظرآقا مطلوب کرده؛ آقا در توصيف مهمانها مي‌گويند: «عموماً جزو نخبگان جامعه‌ ما هستيد، مديران خوب، برجستگان، مجرّبين در دستگاه‌هاي مختلف، دستگاه‌هاي اقتصادي، دستگاه‌هاي فرهنگي، دستگاه‌هاي فنّي، دستگاه‌هاي خدماتي، دستگاه‌هاي فکري. عموماً دوستاني که اينجا تشريف داريد، جزو نخبگان هستيد و خدا را شکر مي‌کنيم از اينکه بحمداللّه ما در قحط نخبگان نيستيم در کشور. من آن روزي که مسئولين قوه‌‌ِ مجريه و مقنّنه و قضائيه اينجا تشريف آورده بودند براي اظهار محبت عيد،‌ به آنها گفتم، گفتم ما بحمداللّه کمبود مدير خوب نداريم، خيلي داريم. حالا ممکن است مثلاً بنده يکي را نشناسم، لکن مدير خوب کم نداريم، ما در کشور خيلي مدير داريم. هيچ احتياجي نيست به اينکه انسان آرزو کند که کاش مثلاً فرض کنيد که فلان‌جور مي‌شد تا مي‌توانستيم دستگاه‌هايمان را مديريت کنيم .»

اعتماد به نفس؛ همان سنگر مهمي‌است که آقا روز اول سال در حرم مطهر رضوي عليه‌السلام توضيحش را دادند؛ در رژيم طاغوت سنگر «ما نمي‌توانيم» بنا شده بود که بستر سلطه و استعمار باشد؛ انقلاب آمد و اين سنگر را خراب کرد و جايش سنگري زد به‌نام «مي‌شود و مي‌توانيم». انقلاب و رهبري در اين سالها محکم ايستاده‌اند که کسي نتواند سنگر سلطه‌گريِ «بي‌اعتمادي به خود» را برگرداند.

آقا براي جا افتادن بحث خاطره‌اي از 15، 16 سال قبل مي‌گويند؛ روزي که مسئول يکي از بخشهاي کشور از کمبود مديريت کلان در آن بخش گزارش داد: «من خب گزارشهايي داشتم. گفتم اين گزارش‌ها هست اينها و ايشان گفت نه، اين گزارش‌ها خيلي معتبر نيست. ما نداريم مديرِ به قدر لازم. بعد از اين حرف و بعد از آن سال در همان بخش که بنده حالا نمي‌خواهم خصوصياتش را بگويم، مديران قدَر و فعّالي بحمداللّه آمدند، کارهاي خوبي انجام دادند، کارهاي بزرگي انجام دادند که جلو چشم مردم است، الان جلوي چشم مردم است در سرتاسر کشور؛ جاي هيچ ترديدي نيست.»

آقا مي‌گويند: «بله، بعضي از کشورها هستند پول دارند، آدم ندارند؛ ما آدم داريم، در مواردي پول نداريم.» لبخند دوباره به لبها مي‌آيد و آقا ادامه مي‌دهند: «اين يک واقعيتي است. يک مقداري از لحاظ پولي دچار مشکليم، اما آدم الحمداللّه زياد [داريم]. عرض مي‌کنم در همان بخشي که آن آقاي مأيوس آمده بود به من مي‌گفت که ما مدير نداريم، در همان بخش اتفاقاً بعدها کارهاي برجسته‌اي که اگر من الان بگويم، همه‌تان تصديق مي‌کنيد،يعني جزو چيزهايي نيست که محل ترديد باشد. همه تصديق مي‌کنيد که واقعاً در اين بخش کارهاي بزرگي انجام گرفت. به هر حال اين هم يکي از خصوصيات اين جلسه است که بحمداللّه مي‌بينم شماها را، جزو مديران، جزو صاحبان فکر، صاحبان خط و ربط علمي‌و فني و کاري هستيد، خدا را شکر. از اين جهت هم بنابراين جلسه، جلسه‌ مطلوبي است براي من.»

تعبير "آقاي مأيوس" هم در نوع خود جالب است؛ "اميد" رمز حرکت است و هيچ‌کس به اندازه آقا در اين سالها به ملت و جوانانش اميد نداده؛ "اميد واقع‌بينانه و حرکت‌آفرين ".

جلسه‌اي شيرين با چهل تکه‌اي قشنگ

آقا هنوز پرونده ويژگي‌هاي اين جلسه را نبسته‌اند: «يک جنبه‌ِ ديگر اين جلسه اين است که اين جلسه مشتمل بر افکار و نگاه‌ها و گرايشهاي مختلف سياسي است. انواع و اقسام اينجا من دارم جلو چشم...» جمله آقا تمام نشده همراه با لبخند آقا، صداي خنده از جمع بلند مي‌شود. وقتي آقا در توصيف جمع مي‌گويند: «يک چهل تکه‌ قشنگي است. از همه‌جور الحمداللّه هستند.» صداي خنده بلندتر هم مي‌شود و يکي از آن عقب مي‌گويد :خدا شما را بين اينها حفظ کند و آقا با همان لبخند جواب مي‌دهند: «زنده باشيد»

سمت راست آقا، عارف و چمران نشسته‌اند و سمت چپشان سيف و بهمني؛ از دولتي‌هاي قديمي‌ميرسليم و سيدکاظم اکرمي‌و قاسمي‌و متکي؛ در جناح راست مجلس، ابراهيمي‌و مصباحي مقدم از جامعه روحانيت؛ آقايان اعرافي و اختري و جواد اژه‌اي هم همان حول و حوش نشسته‌اند؛ روبروي آقا در سه جهت رؤساي سه دوره دانشگاه آزاد جاسبي، دانشجو و ميرزاده هستند؛ آن‌طرف‌تر شريعتمداريِ کيهان و دعاييِ اطلاعات؛ نيکزاد، تقي‌پور، فريدون عباسي و ابوالقاسم طالبي؛ صفدر حسيني،صادق خرازي، تابش و افشين علاء؛ آقاتهراني، زاکاني و فدايي؛ چند نفر از خانمها هم هستند .

واقعاً چهل‌تکّه است؛ اما اين تنوع به نظر آقا چيز مطلوبي است: «اين تنوّع -اين را شما بدانيد اين نظر قطعي من است، حالا دوستاني که با من کار کردند سالها از نزديک مي‌دانند اين نظر را- اين تنوّع چيز مطلوبي است، چيز نامطلوبي نيست .»

اما آقا با همان ظرافتهاي هميشگي‌شان که موضوع را مطلق رها نمي‌کنند، شرط مطلوبيت را هم مي‌گويند:«البته مشروط بر اينکه سادگي و ساده‌لوحي به خرج ندهيم، بچگي به خرج ندهيم و مثل بعضي از کشورهاي ديگر که آدم مي‌بيند سرِ يک چيزهاي کوچک، اختلاف سليقه‌ها تبديل مي‌شود به يک دعواهاي بزرگ، گاهي بنياني، مي‌افتند به جان هم. به جان هم افتادن هم از زبان شروع مي‌شود،لکن به زبان ختم نمي‌شود، خيلي اوقات به اسلحه ختم مي‌شود .»

آقا شاهد مثالش را از ليبي مي‌آورند آن هم به نقل از رئيس‌جمهوري قزاقستان که دوشنبه به ملاقاتشان آمده و گفته بود: خب بله، آن قذافي آدم خوبي نبود، اما وضع ليبي زمان قذافي بهتر از حالا بود. اين چه وضعي است؟ دخالت کردند حضرات، اين‌جور مردم را به جان هم انداختند، اصلاً هيچ کسي امنيت ندارد از خانه‌اش بيايد بيرون.

«عقل و حلم»؛ شرط اول آقا براي مفيد بودن تنوع‌هاي فکري است : «اگر در يک چنين تنوع فکري، عقل حاکم باشد و حِلم حاکم باشد، طبعاً چيز خيلي خوبي خواهد بود، چيز خوبي است. لذا در دعاها «اللّهم ارْزُقني العلم و الحلم» حلم يعني ظرفيت، آدم ظرفيت ديدن مخالف و شنيدن حرف غير از عقيده‌ي خود را داشته باشد.»

رودخانه‌هاي کوچک و بزرگي که بايد به اقيانوس انقلاب بريزند

سر گفتن دومين خاطره آقا در اين ديدار همين‌جا باز مي‌شود: «يک وقتي اينجا چند سال قبل از اين، انواع روزنامه‌نگارهاي مختلف، جور واجور آمده بودند اينجا، و در ميانشان افرادِ [مختلف بودند] آن‌وقت تازه اين تعبير «دگرانديش» باب شده بود، من گفتم من اصلاً قبول ندارم اين تعبير را. دگرانديش، خب دگرانديش، دگرانديشييک جرم که نيست، خب انديشه است؛ شما يک‌جور فکر مي‌کنيد، رفيقت يک‌جور ديگر فکر مي‌کند در مسايل مختلف، ايرادي ندارد. منتها يک شرط دارد. غير از اين شرطي که عرض کرديم که چنگال به هم نزنند و اينها، شرط ديگر اين است که همه متوجه به انقلاب باشد. مسئله‌ انقلاب جدّي گرفته بشود. اين مهم است. اين رودخانه‌هاي کوچک و بزرگ از جوانب مختلف، همه به اين اقيانوس انقلاب بريزد، به نفع انقلاب تمام بشود. اين خوب است.»

«انقلاب»؛ کليدواژه پر تکرار در سخنان آقا به‌ويژه در ماههاي اخير است؛ رهبر انقلاب بيش از هر چيز دغدغه انقلاب را دارد؛ آن‌قدر که از «تنوع و دگرانديشي» هم فايده‌اي براي انقلاب مي‌جويد. دو روز قبل از انتخابات 7 اسفند 94 هم که شايد خيلي از سياسيون دغدغه جناح و گروه سياسي خود را داشتند، آقا تأکيد کردند دو قطبي واقعي، دو قطبي «انقلاب- استکبار» است؛ و امروز در اين جلسه آن نقشه راه را کامل مي‌کنند که در هر سليقه فکري که باشي، اگر نتيجه و خروجي عملت به نفع انقلاب و به سوي اقيانوس انقلاب است، انقلابي هستي. آقا «مسير انحرافي» را هم معرفي مي‌کنند: «اگر جريان و جهت از انقلاب منحرف شد، منصرف شد، نه ديگر، اين ايجاد خطر مي‌کند، اشکال درست مي‌کند. البته در آن صورت هم مي‌توان دعوا درست نکرد. يعني هيچ اشکالي ندارد. ما از اول انقلاب تا حالا افرادي داشتيم ضد انقلاب بودند، يعني هيچ مشکلي هم با اينها به خاطر ضد انقلاب بودن نداشتيم. مخالف بودند با انقلاب... هيچکس کاري با اينها [ندارد]. خب مي‌بينيد ديگر، از اول انقلاب چه کسي را به جرم اينکه شما غير از فکر امام فکر مي‌کنيديا غير از فکر نظام فکر مي‌کنيديا غير از فکر انقلاب فکر مي‌کنيد، چه کسي را تا حالا مورد تعرّض قرار دادند به خاطر اين چيزها؟ چنين چيزي نيست. لکن خب اگر چنانچه اين جريانات مختلف به سمت اين اقيانوس عظيمي‌که انقلاب است و مکتب امام است و هويّت و شخصيت امام رضوان الله عليه هست، اگر به اين طرف سرازير نشود، فايده‌ خودش را از دست خواهد داد، کم‌اثر خواهد شد،‌ گاهي اوقات اثر معکوس خواهد داشت. اين را بايد رعايت کرد. اين شرط مهم و اصلي‌اي است، که آن وقت از اين تنوّع انسان بهره‌مند مي‌شود.»

انقلاب بايد نشان دهد مي‌تواند مشکلات اقتصادي را حل کند

بيان خصوصيّات جلسه تمام شده؛ آقا حرف مهمشان را هم به مناسبت ترکيب متنوّع جلسه زده‌اند، اما انگار حرف اصليشان مانده؛ حرف اصلي درباره مساله اصلي؛ «اقتصاد»؛ همان که بايد با مقاوم کردن آن، کشور را مصون کنيم تا حربه تحريم و کينه‌توزي دشمن با اين ملت بي‌اثر شود و چشم ما هم از دست دشمن برداشته شود که کي فلان تحريم را بر مي‌دارد؟

آقا حرف اصلي را اين‌طور شروع مي‌کنند: «يک خواهش هم من دارم از همه»

و ادامه مي‌دهند: «امسال که گفتيم اقدام و عمل در عرصه‌ اقتصاد مقاومتي، اين معنايش اين نيست که تا حالا هيچ اقدامي‌نشده، خب چرا، دارند کار مي‌کنند آقايان، مشغولند،‌ کارهايي انجام مي‌گيرد. منتها کافي نيست. مسأله بزرگتر از اين حرفهاست. موضوع، اهمّ از اين حرفهاست. اقتصاد مقاومتي يک کلّ فراگير است که از عرصه‌ علمي‌تا عرصه‌ فعاليتهاي فنّي، تا عرصه‌ خدمات، تا عرصه‌ بازرگاني و صادرات و واردات، تا عرصه‌ آموزش در دانشگاه‌ها و دبيرستان‌ها، همه را شامل مي‌شود.»

آن قدر که آقا روي مساله اقتصاد و معيشت و گشايش امور مردم تمرکز کرده‌اند، گويا از هيچ فرصتي براي مطالبه و ايجاد انگيزه و حرکت در مسئولان و مردم دريغ نمي‌کنند و در اين فرصت‌هاي تبيين و مطالبه نيز هم راهکار مي‌دهند، هم مسيرهاي انحرافي را تذکر: «الان مثلا فرض بفرماييد گزارش مي‌آيد، حالا من نمي‌دانم، فلان دستگاه را يا فلان ابزار را يا فلان قطعه را که خيلي هم مهم است و کاربرد زيادي دارد، فرض کنيد فلان دستگاه فنّي ما دارد مي‌سازد، خوبش هم مي‌سازد، مپنا، آقاي علي‌آبادي اينجا نشسته، من‌باب مثال؛ بعد همين را ما وارد کنيم. خب اين بد است. اين ضدِّ آن جهت‌گيري اقتصاد مقاومتي است. اقتصاد مقاومتي اين چيزها را نفي مي‌کند. اقتصاد مقاومتي اثباتي دارد و نفي‌اي. اثباتش همين است که ما ياد بگيريم که به سمت توليد داخلي رو بياوريم. عمده توليد است. اين هم يک کلمه است. توليد داخلي يک کلمه و حرف است، منتها در زير اين يک کلمه، يک دنيا معنا وجود دارد. توليد داخلي چه جوري رونق مي‌گيرد؟ کمبود اعتبارات را چه کار کنيم که علاج بشود؟ اينها همه علاج دارد. من به مسئولين محترم بارها گفته‌ام.‌ گفتم شما يکي از کارهايي که مي‌کنيد بنشينيد اين انتقادهايي که اقتصاددان‌ها مي‌کنند در روزنامه‌ها، از جناح‌هاي مختلف،‌ موافق دولت،‌ مخالف دولت،‌ اينها را جمع کنيد، در يک مجمع صاحب‌فکري، اينها را بررسي کنيد. اينها قابل بررسي است. بايدهايش اينهاست. نبايدهايش مهمتر است. نبايدهاي اقتصاد مقاومتي مهمتر است. يک کارهايي را نبايد کرد. شناسايي اين نبايدها خيلي مهم است. بعد جرأت اقدام اين نبايدها خيلي مهم است. در زمينه‌ بازرگاني نمونه‌هاي مهمش هست،‌ در زمينه‌هاي صنعتي و فنّي همين‌جور، در زمينه‌ آموزش دانشگاه‌ها همين‌جور.»

حالا آقا مي‌خواهند نسبت انقلاب اسلامي‌و اقتصاد مقاومتي را بگويند تا معلوم شود اين دو موجود مهم چه ربطي به هم دارند: «‌اقتصاد مقاومتي معنايش اين است که انقلاب نشان بدهد که هويّت دروني اين کشور و اين ملت قادر است خود را اداره کند و رشد بدهد و تعالي بدهد. اين معناي اقتصاد مقاومتي [است]. اين بايد تحقق پيدا کند. ما در بعضي از بخش‌ها پيشرفت‌هاي خيلي خوبي داشتيم. در اقتصاد اين پيشرفت‌ها را نداشتيم.‌ اين مشکلات، مشکلات اقتصادي وجود دارد.» شايد کليدي‌ترين و شوق‌انگيزترين فرازهاي سخنان آقا همين‌جا باشد که مي‌گويند: «انقلاب بايد نشان بدهد که مي‌تواند مشکلات اقتصادي را برطرف کند‌، حل کند، و آن رشد لازم اقتصادي، فقط هم رشد نيست، توسعه به معناي وسيعش، پيشرفت، آنکه ما ترجمه مي‌کنيم او را به پيشرفت، اين پيشرفت بايد در زمينه‌هاي گوناگون اقتصادي مشاهده بشود.»

کمک همه به دولت در اقتصاد مقاومتي

انقلاب اسلامي‌بايد بتواند و به فضل الهي مي‌تواند اما انقلاب اسلامي‌در اقتصاد که اسمش شده اقتصاد مقاومتي الزاماتي دارد که آقا در اين چند سال، بارها درباره آن نکاتي گفته‌اند؛ يکي از آن الزامات که از اول امسال تأکيد ويژه‌تري بر آن دارند، کمک به دولت است؛ دولت يعني بازوي اجرايي انقلاب اسلامي‌بر سر کار است تا کفايت انقلاب را در حل مشکلات اقتصادي مردم نشان دهد؛ پس همه بايد به دولت کمک کنند؛ يک وجه مهمّ حمايتهاي رهبري از تمام دولتها نيز همين است؛ حمايت و هدايت براي حلّ مشکلات مردم و پيشرفت کشور. همين10 روز قبل هم آقا مجدداً تأکيد کردند از هر اقدام لازم و مفيد در جهت منافع ملي و حل مشکلات اقتصادي و معيشتي و گشايش امور مردم جدّاً دفاع و حمايت خواهند کرد.

در اين ديدار هم آقا دوباره بحث کمک به دولت را پيش مي‌کشند: «اين احتياج به کمک دارد. يعني همه بايد کمک کنند دولت را براي اين کار. من سفارش مؤکد کردم، هم در جلسات خصوصي، هم در جلسه‌ عمومي‌که دوستان همه اينجا بودند که اين کار را دنبال بکنند. شماها مي‌توانيد همه کمک کنيد. واقعاً هرکدام در بخش‌هاي مختلف که هستيد کمک کنيد، هم در زير مجموعه‌هاي خودتان، هم آنها که، هم در حوزه‌ نفوذ خودتان. فرض کنيد نماينده‌ مجلس در مجلس،‌ مسئول فلان نهاد در آن نهاد، مسئولان گوناگون در بخشهاي مختلف، بخشهاي آموزشي، بخشهاي علمي‌و غيره.»

استکبارستيزي آن روي سکّه اقتصاد مقاومتي

آقا حالا انذار مي‌دهند تا مشخص شود اگر اين راه اساسي دنبال نشود، چه سرنوشتي مقابل کشور قرار مي‌گيرد: «اين اساس کار است. اگر اين نشد، يعني اگرچنانچه ما به اين توان داخلي و دروني خودمان تکيه نکرديم و آن گنجينه‌ را استخراج نکرديم، اين معدن را، که يک معدن عظيمي‌است، اگر اين معدن را استخراج نکرديم يا آنچه که استخراج شده را گذاشتيم خراب بشود و فرو بريزد، آن وقت محتاج بيرون خواهيم بود. احتياج به بيرون هم چيز خيلي خطرناکي است. به مجرّد اينکه احساس کردند شما محتاج هستيد،يک ملتي محتاج است، فشار مي‌آورند،‌ فشار را زياد مي‌کنند،‌ لگد مي‌زنند، تحقير مي‌کنند. اين‌جور نيست که شما مثلاً به فلان دولت مستکبر بگوييد خيلي خب، ما ديگر با شما کاري نداريم، شما هم با ما کار نداشته باش. قضيه اين‌جوري تمام نمي‌شود. ما به شما کار نداريم، اين حرف در مسائل جهاني و بين‌المللي و معارضه‌ قدرت‌ها و صف‌آرايي جبهه‌هاي قدرت اصلا معني ندارد. بايد جلويش را بگيريم. بايد مانعش بشويد وَ الّا مي‌آيد جلو. حرف اين است. بنده عرضم اين است. اين که ما راجع به مسايل خارجي و سياست خارجي و استکبار و نمي‌دانم از اين حرفها هي مکرر مي‌گوييم، تکرار مي‌کنيم در حرف‌هاي عمومي، در حرف‌هاي خصوصي، اين به خاطر اين است. نه اينکه ما با ارتباط با فلان کشور - حالا کشور اروپايي، کشور آسيايي، آفريقايي- مخالفيم، نه، آنهايي که با بنده کار کردند مي‌دانند. بنده هيچ مخالفت که ندارم بلکه از اول مشوّق اين‌جور ارتباطات بودم، الان هم هستم. الان هم مسئولين دولتي را دايماً تشويق مي‌کنم به افزايش ارتباطات. منتها ارتباطات با چه کسي؟‌ ارتباط با چه کسي؟‌ آن کسي که مي‌خواهيم با او ارتباط بگيريم چه انگيزه‌اي دارد؟ ما در مقابل انگيزه‌ او چه تواني داريم، اينها بايد محاسبه بشود، بدون محاسبه که نمي‌شود. حرف اين است، اقتصاد مقاومتي در واقع اين است. بحث مقابله‌ با استکبار در ماهيّت و هويّت خودش غير از اقتصاد مقاومتي، در بخش اقتصاد حالا، هيچي ديگر نيست. استقلال فرهنگي هم که من هميشه سالها روي آن تکيه کردم هم جزو همين چيزهاست. اما حالا بحث اقتصاد است. اين سالها مسأله‌ اقتصاد براي ما مسأله‌ اول است. اين بحث استکبارستيزي و دعواي با کساني که در خلاف اين جهت حرکت مي‌کنند، نهيب زدن به آمريکا و ديگران، اين درواقع آن روي سکه‌ اقتصاد مقاومتي است. بخواهيد شما اقتصاد مقاومتي تحقق پيدا کند، بدون اين نمي‌شود، بدون اين نمي‌شود.»

آقا دو بار تکرار مي‌کنند: «بدون اين نمي‌شود» اين يعني استکبارستيزي فقط در حرف نيست، اقدام و عمل هم مي‌خواهد؛ اقدام و عملش در اقتصاد مي‌شود اقتصاد مقاومتي؛ هر دو روي اين سکّه بايد باشد.

نه دشمن را دست کم مي‌گيريم نه خودمان را

جلسه رو به آخر است؛ اما کساني که با سخنان آقا انس دارند، مي‌دانند که پايان‌بندي اين سبک سخنان آقا معمولاً بايد تقويت همان اميد و "ما مي‌توانيم" باشد؛ آن هم از نگاهي واقع‌بينانه. جانباز مدافع حرمي‌که در جلسه نشسته، مبشّر همين قدرت و اميد است.

آقا سخنان خود را اينطور جمع‌بندي مي‌کنند: «طرف، ابزارهاي قدرتش زياد است، توانايي‌هاي زيادي دارد، به هيچ وجه ما دشمن را دست کم نمي‌گيريم و مي‌دانيم دشمن که هست و چه هست و چه قدر توانايي دارد، اما از توانايي‌ خودمان هم نمي‌توانيم غفلت کنيم، ما هم توانايي‌هاي زيادي داريم. ممکن است از نوع ديگري باشد اما توانايي است.

دليل توانايي اينکه اينها به خون امام بزرگوار و به خون اين انقلاب تشنه بودند از روز اول. الان سي و هفت سال است اين انقلاب روزبه‌روز دارد رشد مي‌کند، پس ما تواناييم که توانستيم رشد کنيم. اگر توانايي نبود که رشد نمي‌شد. پس اين توانايي است. اين بهترين دليل بر امکان شئ، بر احتمال وقوع شئ،‌ وقوع خود آن شئ است.‌ واقع شده ديگر.‌ ما الان سي و هفت سال است داريم حرکت مي‌کنيم، پيش مي‌رويم، کار مي‌کنيم، ايستادگي مي‌کنيم. بنده حرفم اين است. اين را دنبال کنيد.اين هر دو روي سکه را دنبال کنيد، هم در مجلس دنبال کنيد هم در دولت دنبال کنيد، هم در بخش‌هاي مختلف نهادها دنبال کنيد،‌ ارتباطات داريد، آشنا هستيد، مي‌شناسيد مسئولين را، سالها در مسئوليت بوديد، با هم بوديد، هم در دانشگاه‌ها به خصوص دنبال کنيد،‌ در محيط‌هاي فرهنگي دنبال کنيد. اين عرض ماست. اگر اين بشود آن وقت ان‌شاءالله عيد، مبارکِ به معناي واقعي خواهد بود. اين که عرض کرديم به شما که خدا مبارک کند، درواقع همه‌ اين حرفها در اين «مبارک» هست،‌ از همه‌تان متشکرم.والسّلام عليکم و رحمه اللّه.»

****

آقا گفته بودند "نوروز يعني روز نو، کار نو، ابتکار نو"؛ کار و ابتکار امسال بايد اقتصاد مقاومتي باشد که مردم و رهبر توقّع آن را دارند؛ در يک کلام همان جمله طلايي: «انقلاب بايد نشان بدهد که مي‌تواند مشکلات اقتصادي را حل کند و در زمينه‌هاي گوناگون اقتصادي پيشرفت مشاهده شود.»


نوشته شده در   يکشنبه 29 فروردين 1395  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode