ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 29 ارديبهشت 1403
شنبه 29 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 27 شهريور 1390     |     کد : 25488

اميد به زندگي در متاهلان بيشتر است

وقتي صحبت از شاخص‌هاي مربوط به اميد به زندگي در يك جامعه مي‌شود، منظورمان شاخصي براي تعيين سطح سلامت اجتماعي است كه مبناي آن را متوسط عمر افراد در يك جامعه تشكيل مي‌دهد.

جام جم آنلاين: وقتي صحبت از شاخص‌هاي مربوط به اميد به زندگي در يك جامعه مي‌شود، منظورمان شاخصي براي تعيين سطح سلامت اجتماعي است كه مبناي آن را متوسط عمر افراد در يك جامعه تشكيل مي‌دهد.
افزايش طول عمر و در واقع افزايش اميد به زندگي تنها مرتبط با مباحث مربوط به بهداشت و سلامت جسمي يعني توجه به تغذيه سالم، داشتن تحرك روزانه، دوري از دخانيات و پيشگيري و درمان بيماري‌ها نيست، بلكه عوامل روانپزشكي و جامعه‌شناختي با تاثير بر عوامل جسمي، به‌مراتب نقش مهم‌تري در سلامت اجتماعي و ارتقاي اميد به‌زندگي بازي مي‌كنند.

به بيان ديگر، اصلاح ناهنجاري‌هاي رفتاري چون اصلاح الگوي تغذيه‌اي يا دوري جستن از دخانيات ريشه در تصحيح نابهنجاري‌هاي روان‌شناختي يك فرد دارد. چراكه بسياري از افراد تحت فشارهاي رواني به كشيدن سيگار روي مي‌آورند. همان گونه كه عواملي چون بهداشت و درمان، پيشگيري از بسياري از بيماري‌هايي كه در يك مقطع زماني باعث مرگ و مير مي‌شوند و افزايش مراقبت و دارو درماني باعث افزايش طول عمر در يك كشور مي‌شود، بالا رفتن سن اميد به زندگي و در واقع كيفيت زندگي با اصلاح رفتارهاي اجتماعي كامل مي‌شود.

افزايش طول عمر با اصلاح ناهنجاري‌هاي رفتاري

براساس آمارها، سن اميد به زندگي در ايران از 57 سال در سال 1357 به ۷۳ سال در ميان زنان و ۷۱ سال در مردان رسيده‌ است و ارتقاي اين شاخص به بيش از 76 سال در دستور كار مسوولان كشور قرار داد.

به بيان ديگر، دستيابي به آب آشاميدني سالم، كاهش مرگ و مير، دسترسي به امكانات بهداشتي و درماني و نيز ريزمغذي‌ها ازجمله شاخص‌هايي است كه باعث بالا رفتن سن اميد به زندگي و بالا رفتن درصد جمعيت سالمندان در هرم جمعيت كشور مي‌شود.دكتر فربد فدايي، متخصص اعصاب و روان با تاكيد بر اين كه طول عمر انسان بيش از آن كه تحت تاثير بهداشت و سلامت جسماني باشد، به عوامل رواني وابسته است، مي‌گويد: همه رفتارهاي خطرآفريني كه به مرگ منجر مي‌شوند، به صورت حوادث يا بيماري‌هاي جسمي بروز مي‌كنند؛ در حالي كه همين عوامل تحت تاثير عوامل رواني و اجتماعي شكل مي‌گيرد.

نمونه بارز آن، ريشه‌يابي مهم‌ترين علل مرگ و مير در همه جوامع يعني بيماري‌هاي قلبي ـ عروقي است كه به زندگي بي‌تحرك، رژيم‌هاي غذايي غلط و مصرف سيگار بازمي‌گردد كه همه جزو رفتارهاي افراد است. به بيان ديگر، درمان بيماري‌هاي رواني در افزايش طول عمر و ارتقاي كيفيت زندگي در كنار كميت آن نقش اساسي دارد، كمااين كه بسياري از رفتارهاي پرخطر در تمام جوامع دنيا، ريشه در افسردگي‌ها دارند. به بيان ديگر، با درمان مشكلات رواني جامعه مي‌توان كيفيت زندگي مردم را اعم از بيماران و خانواده‌هايشان افزايش داد.

تندرستي سالمندان به چه عواملي وابسته است؟

متغيرهاي بيولوژيك، رواني و اجتماعي مهم‌ترين عوامل موثر بر سلامت افراد است. وقتي از سن اميد به زندگي صحبت مي‌شود، ميانگين سن شروع ناتواني در رابطه با ميانگين سن و مرگ و مير اهميت بيشتري مي‌يابد. براساس مطالعات انجام گرفته افرادي كه بيشتر با عوامل خطرزايي چون سيگار كشيدن و عدم بهره‌گيري از يك الگوي ورزشي مناسب روبه‌رو هستند، در 60 سالگي بيشتر در معرض خطر بيماري‌ها قرار دارند، به طوري كه هم دوران ناتواني عمومي آنها زودتر شروع مي‌شود و هم سال‌هاي وابستگي آنان به ديگران افزايش مي‌يابد.

فعاليت‌هاي جسماني منظم، يعني حركات جسماني منظمي كه با افزايش انرژي مصرفي همراه است، مي‌تواند احتمال خطر بيماري قلبي ـ عروقي، ديابت، سرطان روده‌ بزرگ و چندين بيماري شديد ديگر را در ميان سالمندان كاهش ‌دهد. در عين حال دكتر فدايي، از ابعاد روان‌شناختي نيز جامعه سالمندان را مورد بررسي قرار داده و مي‌گويد: در همه جوامع از چند دهه پيش، ميزان جمعيت سالمندشان چه به صورت نسبي و چه مطلق افزايش يافته است، اما اين افزايش با برخي بيماري‌ها كه به سالمندي بستگي دارد، ارتباط دارد كه مهم‌ترين نمونه آن، بيماري آلزايمر است.

وي مي‌افزايد: روش‌هاي روانپزشكي، موثرترين راه براي پيشگيري از اين بيماري‌ها هستند كه با آنها مي‌توان كميت و كيفيت زندگي را براي اين گروه از جامعه ارتقا داد.

زنان در كشور ما آسيب‌پذيرترند

اين مساله كه زنان نسبت به مردان طول عمر بيشتري دارند يا اين‌كه مردان زودتر از زنان مي‌ميرند شايد يك واقعيت كلي باشد كه ريشه در مجموعه‌اي پيچيده از عوامل زيستي، اجتماعي و رفتاري دارد، ازجمله آن كه مردان به دلايل ژنتيك و نيز استرس‌هاي بيشتر شغلي و نيز توجه كمتري كه نسبت به سلامت و تغذيه‌شان دارند، طول عمر كمتري نسبت به خانم‌ها دارند. به‌رغم اين مساله به گفته دكتر فدايي زنان همچنان در جامعه ما آسيب‌پذيرتر هستند.

وي مي‌گويد: خوشبختانه در سال‌هاي اخير به سلامت جسمي، رواني و اجتماعي زنان در جامعه ما توجه بيشتري شده، ولي واقعيت آن است كه هنوز هم در كشور ما اين فرزندان پسران هستند كه مورد توجه بيشتر خانواده‌ها قرار دارند. حتي بسياري از مادران به فرزندان پسر خود بيشتر شير مي‌دهند و سهم غذاي بهتري را براي پدران و پسران در نظر مي‌گيرند؛ در حالي كه دختران و زنان به لحاظ بيولوژيك به غذاهاي پروتئيني بيشتر نياز دارند. از سوي ديگر، فرصت‌هاي شغلي بهتر و حقوق بالاتر همچنان متعلق به مردان است.

مجردها كمتر عمر مي‌كنند

پژوهش‌ها نشان مي‌دهد متاهل‌ها از سلامت جسمي و رواني بيشتري نسبت به مجردها برخوردارند.

دكتر فدايي تاكيد مي‌كند: تاثير اين امر بخصوص در آقاياني كه همسرشان را از دست مي‌دهند، بيش از خانم‌هاست. اين افراد 2 برابر بيشتر از مردان همسن خود كه متاهل هستند، مي‌ميرند. چراكه آقايان برخلاف خانم‌ها، از توانايي رسيدگي به امور شخصي‌شان قاصرند، اما به هر حال براي زنان نيززندگي زناشويي تاثير انكارناپذيري بر طول عمر آنها دارد.

پونه شيرازي
گروه سلامت


نوشته شده در   يکشنبه 27 شهريور 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode