جام جم آنلاين: پيري آخرين مرحله زندگي انسان است. با اين همه اتفاقهاي زيادي در آن روي ميدهد. مهارتهاي ذهني، شخصيت و روابط اجتماعي تغييرشكل مييابد. اين دوره نيز مسائل خاص خود را دارد كه اگر فرد از قبل آمادگي پيدا نكند احتمال دارد سلامت رواني خود را از دست بدهد.
از رويدادهاي مهم اين دوره ميتوان بازنشستگي، يائسگي در مورد زنها، ترك خانه به وسيله فرزندان، فوت يكي از طرفين، ابتلا به برخي بيماريها ازجمله آلزايمر و ساير اختلالهاي پيري را نام برد.
فرد سالمند اگر احساس كند گذشته وي سراسر اشتباه بوده است احساس نوميدي خواهد كرد و از آنجا كه براي جبران خطاها وقتي باقي نمانده است، بقيه عمر خود را با ناكامي و افسردگي ميگذراند و از سلامت رواني به دور خواهد ماند. در اين مرحله سالمند متوجه درون خود ميشود، افسرده ميشود، دچار توهم بخصوص درباره كار دستگاههاي گوارشي ميشود، احساس تنهايي ميكند، علاقه و خبرگي حرفه خود را كمكم از دست ميدهد و در يك دايره معيوب قرار ميگيرد. افسردگي نيز كه يكي از عوارض پيري است در تمام سنين ديده ميشود و يكي از شايعترين و ناتوانكنندهترين اختلالات روانپزشكي است.
سازمان بهداشت جهاني افسردگي را چهارمين مشكل بهداشتي در سراسر جهان در نظر گرفته است، اما در مورد افسردگي سالمندي، اين افسردگي جزو 8 علت اول ناتواني طبقهبندي ميشود و مهمترين عامل خودكشي در سالمندان است. با وجود اين بايد به خاطر داشت كه افسردگي سالمندي مثل بسياري از مشكلات ديگر در غالب موارد، يك بيماري قابل درمان است.
تعريف افسردگي سالمندان
تعريف افسردگي كار سادهاي نيست بويژه وقتي در مردان و زنان سالمندي اتفاق ميافتد كه ممكن است از بيماريهاي جسمي رنج ببرند يا دارويي مصرف كنند كه امكان دارد اختلالات رواني نهفته را مخفي كند. با اين همه ميتوان گفت افسردگي بيماري رايجي است كه ميتواند باعث انواع نشانههاي جسمي و عاطفي شود. اين نشانهها را ميتوان به 3 دسته تقسيم كرد:
ـ اختلالات بدني
ـ تغييرات عاطفي
ـ نشانههاي شناختي و تغييرات رفتاري
ازجمله شكوههاي بدني شامل درد، سردرد، كاهش انرژي، مشكلات معده، بيخوابي يا خوابزدگي، فقدان اشتها و فقدان انگيزه جنسي است.
اختلالات عاطفي نيز كه يكي از نشانههاي افسردگي است شامل مواردي چون گريه، ياس، نوميدي، گناهكاري ميباشد. تغييرات رفتاري نيز با نشانههايي چون بياشتهايي، گوشهگيري اجتماعي و از دست دادن علاقه در فعاليتها قابل تشخيص است. نوميدي، خستگي، عدم رضايت، بيارزشي و... اينهابرخي از رايجترين و شايعترين احساسات مرتبط با افسردگي در سالهاي دوران پيري هستند.
البته آگاه بودن از اين موضوع، بويژه در اشخاص سالمند مهم است. نشانههاي معمول افسردگي، گريه كردن، خلق و خوي پايين، احساسات نوميدي و... ممكن است نشانههايي نباشند كه شخص افسرده ابتدا تشخيص ميدهد يا حتي تجربه ميكند. اولين نشانههاي معمول افسردگي در هر سني به مقدار زياد به هيچ وجه نشانههاي عاطفي نيستند بلكه نشانههاي جسمي يا بدني هستند، در واقع با توجه به تنوع اشكال مختلف افسردگي، متاسفانه در بسياري موارد تشخيص افسردگي در سنين بالا به تعويق ميافتد. سالمنداني كه از افسردگي رنج ميبرند غالبا به دليل مشكلات جسمي به پزشكان مراجعه ميكنند و عموما اشارهاي به خلق افسرده خود نميكنند.
اين مهم به عهده پزشك است كه با توجه به شكايات بيمار و با تكيه بر سرنخهاي كلامي و غيركلامي ظن وجود افسردگي را تاييد يا رد كند. در حقيقت نكته مهم اين است كه پزشك گوش به زنگ وجود علائم افسردگي باشد.
چه چيز باعث افسردگي پيران ميشود
در مورد افسردگي در افراد پير عوامل متعددي دخالت دارند كه مهمترين آنان به شرح ذيلاند:
ژنتيك: عوامل ژنتيكي يكي از عوامل موثر در بروز اختلالات افسردگي است. هر چند اين عامل در مقايسه با افسردگي در سنين پايينتر نقش كمتري در افسردگي دير آغاز دارد. گفته ميشود افرادي كه يكي از بستگان نزديك آنها مبتلا به افسردگي اصلي يا اختلال خلقي (دو قطبي) باشند دو برابر ديگران در معرض ابتلا به افسردگي قرار دارند.
ابتلا به بيماريهاي جسماني: مطالعات زيادي انجام شده است كه ثابت كردهاند خطر بروز افسردگي در سالمنداني كه مبتلا به بيماريهاي جسماني شديد هستند به مراتب بيش از افرادي است كه وضعيت جسماني مطلوبي دارند. ابتلا به بيماريهايي چون انواع سرطانها، قلب و عروق، بيماريهاي هورموني، لوپوس و آرتريت روماتوئيد، آلزايمر، تومورهاي مغزي، پاركينسون، سكته مغزي و ام.اس احتمال دچار شدن به افسردگي را بشدت افزايش ميدهد.
در واقع وجود درد يكي از عواملي است كه باعث افسردگي ميشود. دردهاي مزمن زمينهساز احساس ناكامي ميشوند و به دنبال آن افسردگي از جمله پيامدهاي شايع است.
ضربه و تنش : رويدادهاي پرتنش ميتوانند باعث تغييراتي در وضعيت زيستشناختي مغز شوند. در سالمندان، چنين رويدادهايي ميتوانند تغيير در موقعيت زندگي، مرگ يكي از عزيزان، پيشرفت يك بيماري جسماني شديد يا از دست دادن استقلال و كنترل خود باشند. كساني كه وابستگان و افراد نزديك و محبوب خود را به دلايل مختلف از دست دادهاند، از آمادگي بيشتري براي ابتلا به افسردگي برخوردارند. اساسا تغييرات ناشي از داغديدگي و سوگ طبيعي در ايجاد اختلال افسردگي سالمندي نقش موثري دارند. پيراني كه نزديكان مورد علاقه خود را از دست ميدهند، دچار بيثباتي هيجاني، غمگيني، اشكباري، اختلال در خواب و اشتها ميشوند.
تنهايي و انزواي اجتماعي: به نظر ميرسد افسردگي در ميان افرادي كه روابط اجتماعي يا پيوندهاي عاطفي كمي دارند بيشتر است. اين مورد در تمام سنين روي ميدهد، ولي چون احتمال مرگ همسر در سالهاي آخر عمر بيشتر است، بسياري از والدين سالمند براي نخستين بار در طول ساليان تنها ميشوند و خطر انزوا و تنهايي آنان بيشتر است.
تغذيه نامناسب: تغذيه نامناسب و كمبود ويتامينها ميتوانند ايجاد افسردگي در سالمندان كنند. كمبود ويتامينهاي B مخصوصا B12 در بروز اختلالات خلق و خو موثر است.
زنان، مستعدتر براي افسردگي دوران پيري
به نظر ميرسد افسردگي يكي از مشخصترين بيماريهايي است كه جنسيت در آن مطرح است. در هر مرحله از بيماري، احتمالا زنان دو تا سه برابر مردان دچار اختلال ميشوند. بنا بر كتاب تشخيص و آمار اختلال رواني (DSM-IV) - كتاب راهنماي انجمن روانپزشكي آمريكا خطر بيماري افسردگي در زنان حدود 10 تا 25 درصد است، در حالي كه در مردان حدود 5 تا 12 درصد است.
دلايل روانشناختي و زيستشناختي به توضيح اين اختلاف در ميزان افسردگي كمك ميكند. تجربيات نشان داده بسياري از زنان در سيكلهاي قاعدگي خود بعضي از تغييرات جسماني و رفتاري را تجربه ميكنند. در بعضي از زنان اين تغييرات با شدت به طور منظم و همراه با احساس افسردگي، تحريكپذيري و ديگر تغييرات جسمي و احساسي رخ ميدهد. اين تغييرات سندرم قبل از قاعدگي ناميده ميشود. دانشمندان در حال بررسي اين مساله هستند كه چگونه بالا رفتن يا كاهش دورهاي ميزان استروژن يا ديگر هورمونها ميتواند روي تركيبات شيميايي مغز كه در ارتباط با بيماري افسردگي است، اثر بگذارد.
نكته: چون احتمال مرگ همسر در سالهاي آخر عمر بيشتر است، بسياري از والدين سالمند براي نخستين بار در طول ساليان تنها ميشوند و خطر انزوا و تنهايي آنان بيشتر است
از ديگر عوامل زمينهساز افسردگي زنان حاملگي است. حاملگي اگر با خواسته انجام گيرد، بندرت در ايجاد افسردگي نقش دارد، اما سقط جنين ظاهرا منجر به شيوع بيشتر افسردگي ميشود. از طرفي زناني كه مشكل نازايي دارند نيز احتمالا در معرض غمگيني و اضطراب بيش از حد قرار دارند. علاوه بر اين مادر شدن خطر ابتلا به افسردگي را به دليل فشار يا تقاضاهايي كه بايد به آن پاسخ دهند افزايش ميدهد. از ديگر عوامل موثر در افسردگي زنان، مهارتهاي برخورد متفاوتي است كه زنان ياد ميگيرند. بسياري از روانشناسان معتقدند مردان و زنان تربيت ميشوند كه به محركهاي يكسان واكنشهاي متفاوت نشان دهند؛ مردان ياد ميگيرند تا پرخاشگر باشند و خشم خود را بهتر از زنان بروز دهند. در حالي كه زنان مايلند به جاي آنكه عمل كنند واكنش نشان دهند و بيش از مردها روي روابط با ديگران به عنوان منشاء شادي و عزتنفس تاكيد كنند. زنان همچنين به احتمال زياد ناراحتي را در خود ميريزند، در حالي كه مردان اينچنين نيستند. بهعلاوه در برخي جوامع مردان عليه زنان خشونت زيادي انجام ميدهند و اغلب زنان را به اسم دوست داشتن مورد آزار و اذيت قرار ميدهند. كيفيت ازدواج نيز نقش مهمي در زندگي دارد. نداشتن يك دوست صميمي و محرم و رابطهاي مطمئن، همچنين اختلافات زناشويي ميتواند باعث افسردگي در زنان شود، در حقيقت بيشترين ميزان افسردگي در زنان هنگامي كه از زندگي زناشويي خود راضي نيستند، ديده ميشود.
برخي از محققان معتقدند شيوع بالاتر ميزان افسردگي در زنان ناشي از فشارهاي ويژهاي است كه زنان با آن مواجهاند اينگونه فشارها شامل مسووليتهاي اصلي آنها در خانه و محل كار، تكوالديني و مراقبت از كودكان و والدين سالمند است. يكي از مسووليتهاي سنگين براي زنان كه زمينه را براي افسردگي آنها مساعد ميكند، نقش مكرر آنها به عنوان مراقبتكنندگان از والدين، خواهران و برادران، همسر و فرزندان است. طبق تحقيقات به عمل آمده، بيش از 72 درصد مراقبتكنندگان زنان هستند كه به طور ميانگين 18 سال را صرف مراقبت از همسران يا والدين خود در دوران پيري ميكنند. حدود 49 درصد زنان مراقبتكننده دچار افسردگي ميشوند و مراقبتكنندگان به احتمال زياد نسبت به كل جمعيت 2 تا 3 برابر از داروهاي تجويزي براي افسردگي، اضطراب و بيخوابي استفاده ميكنند.
به طور كلي پژوهشگران بر اين باورند كه فيزيولوژي زن كه بدقت تحت تاثير نوسانات هورموني است، دليل عمدهاي براي ايجاد افسردگي است و عوامل زيستشناختي مانند قاعدگي ماهانه، زايمان و آغاز يائسگي اغلب باعث افسردگي در زنان ميشوند. يادآوري اين نكته نيز ضروري است كه بعضي بررسيها در كشور ما نشان دادهاند افسردگي زنان ايراني 3 تا 4 برابر بيشتر از آمار جهاني است و اين به اهميت توجه ويژه به زنان در كشور ما ميافزايد.
نكات مهم درباره افسردگي سالمندان
افسردگي در سالهاي پيري بيشتر دوام ميآورد. بيماريهاي جسماني را تشديد كرده و احتمال بهبود را پايين ميآورد.
يكي از جنبههاي افسردگي سالمندان اين است كه تمايل دارند بگويند «استخوانهايم درد ميكنند»، «هميشه خستهام» يا «شاد نيستم».
علائم افسردگي مانند تغيير در عادات خواب يا كاهش توان و انرژي ممكن است به اشتباه از عوارض طبيعي فرآيند پيري يا ناشي از بيماريهاي جسماني پنداشته شود.
سالمندان كمتر تمايل به اظهار افسردگي نزد پزشكان دارند، اغلب آنان احساس ميكنند بيماريهاي رواني برچسب ناخوشايندي براي آنهاست.
افسردگي سالمندي اغلب با بيماريهاي مزمن همراه است؛ بيماريهايي چون بيماري قلبي، سرطان، آلزايمر، پاركينسون و سكته مغزي.
اضطراب گاهي برجستهترين علامت در افسردگي سالمندان است. در واقع گرچه افسردگي يك اختلال اضطرابي نيست، ولي ابتلاي همزمان سالمندان به اضطراب و افسردگي شايع است.
سالمندان، مخصوصا مردان سالمند، ممكن است در برابر پذيرفتن اين كه افسرده هستند بشدت مقاومت كنند و آن را ضعف، عيب يا حتي گناه ميدانند و از قبول آن گريزانند.
عوامل كمككننده
عبادت منظم ميتواند به عنوان تسكين در سالهاي پيري باشد و حس اميدواري براي مقابله با مشكلات پيري در سالمندان ايجاد كند، در تحقيقي كه بر چگونگي كنار آمدن با آلزايمر و سرطان انجام شده، مشخص شده است كه قويترين روحيات به ميزان اعتقادات مذهبي آنها مربوط ميشود. از طرف ديگر، مطالعات نشان ميدهند گروههاي حمايتي ميتوانند به طور قابل ملاحظهاي سلامت رواني سالمندان را بالا برده و ميزان اضطراب و افسردگي آنها را با ترغيبشان به بيان احساسات و بهبود جو اعتماد و صداقت كاهش دهند. همچنين خدمات داوطلبانه نيز ميتواند از فعاليتهاي مفيد و قدرتمند براي سالمندان باشد كه باعث ميشود آنان احساس غرور و افتخار كنند. تحقيقات نشان دادهاند سالمنداني كه خدمات داوطلبانه انجام ميدهند از سلامت بيشتري برخوردارند، ميتوان گفت موثرترين پيشگيري شايد اين باشد كه تغييراتي در سبك و روش زندگي پيران ايجاد كنيم.
راههاي درمان افسردگي والدين
ـ تشخيص و درمان را شروع كنيد. در صورت لزوم از پزشك يا روانپزشك براي پدر يا مادر وقت ملاقات بگيريد و او را همراهي كنيد.
ـ بر درمان نظارت داشته باشيد. والدين بيمار خود را زير نظر بگيريد و آنها را تشويق به مصرف دارو يا روش جايگزين نماييد.
ـ براي والدين سالمند خود حامي عاطفي باشيد. با والدين خود صحبت كنيد و دلسوزانه به حرفهاي آنان گوش دهيد.
ـ والدين را ترغيب كنيد تا بيرون از منزل بروند و در فعاليتهايي كه قبلا داشتهاند (سينما، كنسرت، جمعهاي خانوادگي و دوستان) شركت كنند تا آنان احساس كنند كه هنوز افرادي مفيد هستند. براي مثال استفاده از گردشهاي تفريحي، ديدن موزهها، مساجد، كليساها، گردش در پاركها، شركت در مسووليتهاي خانوادگي، دخالت دادن در كارهاي دستهجمعي منزل مانند نظافت و منظم كردن از جمله كارهايي است كه باعث پيدايش اعتماد به نفس و اجتماعي شدن مجدد آنان ميشود. اين مشغوليتها باعث يادآوري خاطرات و تجربيات دوران فعاليت فرد در مراحل قبلي زندگي شده كه خود يك نوع روش درماني است.
معصومه اسدي / جامجم