ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390     |     کد : 18411

ديگر از همسايه‌داري خبري نيست

همسايه‌داري از روابط حسنه اجتماعي است كه ريشه در تاريخ و فرهنگ كشور ايران دارد...

جام جم آنلاين: همسايه‌داري از روابط حسنه اجتماعي است كه ريشه در تاريخ و فرهنگ كشور ايران دارد، ولي طي چند دهه اخير با پيشرفت تكنولوژي، تغيير سبك زندگي مردم و افزايش مشغله‌هاي فكري و شغلي، روابط همسايه‌داري در بسياري از شهرهاي كشور رو به زوال رفته و روزگار باخبري همسايه‌ها از يكديگر به روزهاي دوري و بي‌خبري تبديل شده است، به گونه‌اي كه اين روزها بسياري از اهالي يك محله و كوچه با يكديگر غريبه‌اند و از احوال هم اطلاعي ندارند.
در بسياري از شهرها اغلب مردمي كه سال‌ها در يك كوچه زندگي مي‌كنند و شايد در طول يك روز چندين بار چهره يكديگر را مي‌بينند هنوز حتي نام خانوادگي يكديگر را نمي‌دانند.

در گذشته به دليل ساختار شهرها و محله‌ها اعضاي يك محل همديگر را مي‌شناختند و روابط چهره به چهره داشتند و ارتباط ميانشان بسيار نزديك و صميمي بود. در آن زمان ساختار كوچه‌ها و معابر شهرها كه تنگ و باريك بود و در بسياري از محله‌ها كوچه‌هايي به نام آشتي‌كنان وجود داشت كه باعث مي‌شد افرادي كه در آن كوچه‌ها تردد مي‌كردند به ناچار با هم چهره به چهره شوند و اين زمينه‌اي را براي سلام و احوالپرسي كردن به وجود مي‌آورد و همين احوالپرسي‌ها كوتاه و مختصر باعث مي‌شد كه اعضاي يك محل از حال و روز يكديگر باخبر شوند. همين‌طور در بسياري از مطبخ‌هاي خانه‌هاي قديم پنجره‌اي به سمت خانه همسايه گشوده مي‌شد و از طريق اين پنجره دو همسايه برخي از مايحتاجشان را از يكديگر قرض مي‌گرفتند يا از احوال يكديگر مطلع مي‌شدند.

اين پنجره‌ها همچنين محلي براي درددل زنان و دختران همسايه با يكديگر بود. در آن زمان اگر خانواده‌اي دچار مشكل يا گرفتاري مي‌شد تمام اعضاي محل و همسايه‌ها با او همدردي مي‌كردند و با كمك هم براي رفع مشكل، او را ياري مي‌دادند. منازل مسكوني آن زمان بزرگ و عمدتا خانه‌باغ بودند و همانند اكنون ديوارهاي خانه‌ها به هم نزديك و به يكديگر چسبيده نبود.

با اين حال دل‌هاي اين همسايه‌ها بزرگ و به يكديگر نزديك بود و همسايه خوب به عنوان يكي از اعضاي خانواده فردي كه در يك محل زندگي مي‌كرد، تلقي مي‌شد. در عصر حاضر ديگر از همسايه‌داري خبري نيست و اگر رابطه همسايگي هم وجود دارد بسيار محدود است.

محمد حبيبي كارمند يكي از وزارتخانه‌ها كه به سبب مسووليت شغلي‌اش مجبور است براي تحقيقات محله‌اي همواره به شهرهاي مختلف سفر كند و با اهالي مختلف محله‌ها همسخن شود درباره روابط كنوني همسايه‌داري در شهرهاي مختلف مي‌گويد: وقتي براي انجام وظايف كاري‌ام قدم به محله زندگي افراد مختلف مي‌گذارم متوجه مي‌شوم بسياري از همسايه‌ها از وضعيت همديگر كاملا بي‌اطلاع هستند و حتي برخي از آنها تعداد نفرات اعضاي خانواده‌اي كه در چند متري منزل آنها سكونت دارند را نمي‌دانند و اين موضوع را دخالت در زندگي فردي و اجتماعي همسايه‌ها مي‌دانند.

وي با اشاره به اين كه در شهرهاي كوچك وبرخي محله‌ها و مناطق قديمي شهرهاي بزرگ هنوز روابط همسايه‌داري وجود دارد و همسايه‌ها با هم در ارتباط روزمره هستند، مي‌افزايد: اين رابطه باعث مي‌شود وقتي قدم به اين محله‌ها مي‌گذاري تحت‌تاثير فضاي صميمي و همدلي همسايه‌ها با يكديگر قرار بگيري.

زهرا ايرانمنش يكي از زنان خانه‌دار نيز كه روابط همسايه‌داري را يكي از ملزومات زندگي اجتماعي در يك محله مي‌داند و خود با چند تن از زنان همسايه و هم‌محله‌اي خود روابط دوستانه‌اي دارد، مي‌گويد: براي من همسايه خوب همانند يكي از اعضاي خانواده‌ام محسوب مي‌شود، كسي كه مي‌توان در شرايط سخت زندگي به او تكيه كرد و از او كمك و ياري خواست.

گرفتاري‌هاي زندگي شهري

بسياري از صاحب‌نظران مسائل اجتماعي و جامعه‌شناسان پيشرفت زندگي شهري و افزايش گرفتاري‌هاي روزمره زندگي را اصلي‌ترين دليل سرد شدن اين روابط بيان مي‌كنند. به اعتقاد احمد نيكنام نويسنده و جامعه‌شناس، ريشه زوال همسايگي را بايد در تحولات ساختاري جامعه معاصر جستجو كرد.

گاهي ما براي تبيين اين موضوع به بحث درباره آپارتمان‌نشيني و وارداتي بودن آن مي‌پردازيم و علت زوال همسايگي را پديده وارداتي آپارتمان‌نشيني و گاه نيز علت اين امر را زوال و سست شدن ارزش‌هاي اخلاقي مانند نوعدوستي، ديد و بازديد، احترام متقابل و امثال اين‌ها مي‌دانيم.

اگرچه ممكن است هر يك از عوامل مذكور در اين زمينه تاثيرگذار باشند اما ريشه زوال همسايگي را بايد در تحولات ساختاري جامعه معاصر جستجو كرد.

وي خانه‌ها را مجموعه‌اي درهم تنيده از معاني مي‌داند كه هر يك هويت، شخصيت و حيات اجتماعي افراد را مي‌سازند و با اشاره به اين كه همسايگي نيز پيش از آن كه كنار هم قرار گرفتن مجموعه‌اي از خانه‌ها و بناها باشد، قرار گرفتن مجموعه‌اي از واحدهاي معنايي است كه در كل شبكه‌اي از معاني را مي‌سازد، مي‌گويد: اين معاني گاه ممكن است با هم سازگار يا ناسازگار باشند يا گاه غني و گاهي ضعيف. غنا و ضعف معناي همسايگي به چگونگي كيفيت مناسبات و تعاملات همسايگان بستگي دارد. در گذشته استقرار يافتن طولاني مدت اعضاي يك خانواده در يك خانه پيامدهاي گسترده‌اي براي روابط همسايگي به همراه داشت.

جابجايي خانه‌ها

در حال حاضر نيز افراد، ديگر آن حس تعلق به خانه را ندارند زيرا هر سال در حال جابه‌جايي از خانه‌اي به خانه ديگر هستند و به طور كلي وقت زيادي را در خانه صرف نمي‌كنند در حالي كه در گذشته مردم اغلب براي تمام عمر در خانه‌اي كه به دنيا مي‌آمدند زندگي مي‌كردند و به تبع آن اعضاي يك محل همديگر را مي‌شناختند و روابط چهره‌به‌چهره داشتند و ارتباط ميانشان بسيار نزديك و صميمي بود، اما در شرايط مدرن امروز اساساً روابط عميق همسايگي وجود ندارد، چون در جابه‌جايي‌هاي متعدد و آپارتمان‌نشيني، افراد بيش از آن كه همسايه يكديگر باشند به منزله مسافراني هستند كه براي مدتي كوتاه در مجاورت يكديگر برحسب تصادف قرار گرفته‌اند. لذا در اين شرايط ديگر نمي‌توانند همسايه يكديگر باشند چرا كه كسي در سايه ديگري زندگي نمي‌كند.

به اعتقاد نيكنام همسايگي در پرتو ديگري زيستن و از كمك‌هاي يكديگر برخوردار شدن و به معناي بودن در زير يك چتر است و به همين خاطر امروزه خانه، آن معناي قديمي خود را از دست داده و آپارتمان‌نشيني و در كنار هم بودن خانه‌ها به معناي يك فضاي لوكس در نظر گرفته مي‌شود و ديگر دريك برج نمي‌توان به همزيستي يا همسايگي از نوع سنتي آن پرداخت.

نكته: در شرايط مدرن امروز اساسا روابط عميق همسايگي وجود ندارد، چون در جابه‌جايي‌هاي متعدد و آپارتمان‌نشيني، افراد بيش از آن كه همسايه يكديگر باشند به منزله مسافراني هستند كه براي مدتي كوتاه در مجاورت يكديگر برحسب تصادف قرار گرفته‌اند
همچنين محله‌ها نيز فاقد ويژگي‌هايي است كه بتواند هويت‌هاي محله‌اي ايجاد كند. به عنوان مثال در شهر تهران كمتر محله‌اي را مي‌شناسيم كه بتوان آن را داراي هويت محله‌اي غني و پايدار در ميان ساكنانش دانست. چون محله‌هاي تهران به نحو شتاباني دائماً در حال تغيير و دگرگوني هستند و نه تنها سكنه آنان، بلكه معماري فضاي محله‌اي محلات نيز همواره دستخوش دگرگوني است.

اين جامعه‌شناس با اشاره به اين كه پيوند همسايگي نيازمند محيط‌هاي ارزشي است كه در آن ارزش‌هاي اجتماع‌گرايانه بر ارزش‌هاي فردگرايانه غلبه داشته باشد افزوده است: بررسي‌هايي كه تاكنون محققان علوم اجتماعي انجام داده‌اند نشان مي‌دهد فردگرايي در جامعه ايران رو به توسعه بوده و اين استقلال فردي، خوشبختي، تأمين اجتماعي و موفقيت در خواسته‌هاي فردي است كه بر ارزش‌هاي جمع‌گرايانه غلبه يافته‌اند. لذا مي‌توان گفت ضعف‌هاي پيوندهاي همسايگي از پيامدهاي اين جايگزيني است.

نكته ديگر اين كه پيوند همسايگي برخي از كاركردهاي خود را از دست داده‌ است و در واقع آن حمايت اجتماعي كه در گذشته از طرف همسايگان انجام مي‌شد يا فعاليت‌هاي مشتركي كه از طريق آن همسايگان مي‌توانستند در بهبود زندگي به يكديگر كمك كنند، امروزه توسط نهادهاي اجتماعي شهرنشيني همانند بانك، مدرسه، دانشگاه و مؤسسات عمومي و خدماتي انجام مي‌شود.

از نظر وي ويژگي ناهمگني شهرها يكي از دلايل كاهش روابط همسايگي است و در اين مورد مي‌گويد: در روستاها مجموعه‌اي از جمعيتي زندگي مي‌كند كه از ويژگي‌هاي قومي، زباني، مذهبي و هويتي يكسان برخوردارند، اما در شهر، افراد و گروه‌هاي ناهمگن در كنار هم اقامت مي‌كنند كه اين افراد با يكديگر تفاوت‌هاي فرهنگي و فاصله‌هاي اجتماعي دارند و اين ناهمگني به مقدار زيادي زمينه مناسب براي توسعه روابط چهره به چهره و همسايگي را از بين ‌برده يا تضعيف مي‌كند.

احمد نيكنام يكي ديگر از نكات مهم در اين زمينه را اعتماد اجتماعي مي‌داند و مي‌افزايد: در گذشته افراد در محلات يكديگر را مي‌شناختند و عموماً پيوندهاي قومي، زباني، مذهبي و فرهنگي افراد را به هم پيوند مي‌داد و ضريب اعتماد اجتماعي افراد بسيار بالا بود و به اين ترتيب امنيت اجتماعي در بين افراد و همسايه‌ها بالا مي‌رفت، اما امروزه جاي آن اعتماد اجتماعي سنتي را اصل بي‌تفاوتي مدني گرفته است. بي‌تفاوتي مدني به افراد حكم مي‌كند در زندگي ديگر شهروندان دخالت نكنند و نسبت به زندگي و رفتاهاي ديگران نوعي بي‌تفاوتي از خود نشان دهند. اين اصلي است كه به كمك آن ميليون‌ها نفر ناهمگن به صورت مسالمت‌آميز در كنار هم زندگي مي‌كنند، به همين خاطر روابط سنتي همسايگي نمي‌تواند با اين اصل سازگار باشد زيرا روابط چهره به چهره باعث مداخله افراد در زندگي يكديگر مي‌گردد.

حفظ رابطه همسايگي

محمدعلي گلاب‌زاده پژوهشگر و مردم‌شناس نيز در گفت‌وگو با جام‌جم مي‌گويد: متأسفانه همسايگي يكي از بحث‌هاي اجتماعي است كه در لابه‌لاي زنجيره‌هاي زندگي ماشيني، حيات خود را از دست داده است. دليل اين موضوع اين است كه در گذشته همسايه واقعيت واژه را مجسم مي‌كرد، يعني كسي كه همسايه شما بود سايه‌به‌سايه در لحظات شادي و غم با شما همراه بود و در بسياري از موارد همسايه در حقيقت از برادر و خويشاوند فرد به او نزديكتر بود.

به بيان ديگر در گذشته همسايه‌ها غمخوار همديگر بودند. كمبودها و مشكلات يكديگر را با كمك هم رفع مي‌كردند و رازدار هم بودند. از سوي ديگر همسايه در ساختار شخصيتي يك خانواده بسيار موثر است چون در بسياري از موارد افرادي بوده‌اند كه با يك سري انحرافات فكري وقتي در جوار كساني قرار گرفتند كه از يك شخصيت والا و ارزشمند برخوردار بوده‌اند تحت تأثير آن شخصيت، تغيير روش دادند و اخلاق پسنديده پيدا ‌كردند، همچنان كه عكس اين موضوع نيز مصداق پيدا مي‌كرد.

اين مردم‌شناس با بيان حكايتي در اين مورد مي‌گويد: در روزگار قديم علي‌محمد راوري معمار مشهور كرماني كه سردر كتابخانه ملي، پرورشگاه صنعتي و كليساي شهر كرمان از شاهكارهاي معماري اوست معمولاً براي قيمت‌گذاري بناهاي شهر كرمان انتخاب مي‌شد. يك روز كه وي براي قيمتگذاري خانه‌اي به همراه خريدار از آن خانه بازديد مي‌كرد قيمتي را تعيين كرد كه مورد رضايت خريدار و فروشنده قرار گرفت ولي براي اطمينان از قيمتي كه تعيين كرده بود از فروشنده مي‌خواهد كه به او اجازه دهد تا پشت‌بام خانه را نيز بازديد كند.

وي وقتي به پشت‌بام مي‌رود پس از مدتي پايين مي‌آيد و رو به خريدار مي‌كند و مي‌گويد: من هزار تومان به قيمت قبلي كه گفته بودم اضافه مي‌كنم. خريدار كه نسبت به اين موضوع معترض شده بود، مي‌گويد: مگر در پشت‌بام اين خانه چه چيزي وجود داشت كه باعث شد بر قيمت آن بيفزايي؟ وي مي‌گويد: وقتي روي پشت بام بودم برحسب اتفاق نگاهم به خانه همسايه كناري افتاد در آن لحظه ديدم همين كه صداي اذان بلند شد فرد صاحبخانه لب حوض آب رفت و براي انجام فريضه نماز، وضو گرفت. به همين دليل من اين‌مبلغ را به خاطر همسايه متدين به قيمت اين خانه اضافه كردم، چون همسايه خوب و متدين باعث ارزش بيشتر هر خانه‌اي مي‌شود.

گلاب‌زاده با اشاره به اهميت جايگاه همسايه در روابط اجتماعي مردمان گذشته بيان مي‌كند: در گذشته در بسياري از موارد همسايه‌ها زمينه جبران شكست‌هاي سنگين يك خانواده را فراهم مي‌كردند و اگر مردي به مسافرت رفته يا به زندان مي‌افتاد همسايه‌ها نسبت به تأمين نيازهاي آن خانواده اقدام مي‌كردند، اما با گسترش زندگي ماشيني از ميزان جايگاه همسايه‌ها در محله‌ها كاسته شده و به دليل گرفتاري‌هاي زندگي، مردم ديگر آن فرصت‌هاي گذشته را در اختيار ندارند كه بخشي از آن فرصت‌ها را به همسايه اختصاص دهند. به همين دليل ما امروز مي‌دانيم كه ديگر مثل گذشته نمي‌توانيم همسايه‌داري كنيم، ولي اين كه فاصله‌ها اين قدر زياد شود كه همسايه‌ها را از هم دور كند نبايد باشد.

امروز ما بايد در فرصت‌هاي مختلف زمينه‌اي را به وجود بياوريم كه اين رابطه حسنه از هم گسسته نشود و اين سنت ارزشمند قديمي از دست نرود و همچنان بتواند بالندگي گذشته را حفظ كند.

حكمت قاسم‌خاني / جام جم


نوشته شده در   پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode