ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 15 بهمن 1389     |     کد : 14944

خانم كامپيوتر

وقت‌هايي كه خيلي خسته،‌ كلافه و ناراحتم،‌ دلم مي‌خواهد بروم جايي كه هيچ‌كس نباشد،‌ دلم يك خلسه مي‌خواهد كه بشود فارغ از تمام دغدغه و گرفتاري‌ها،‌ دور از همه آدم‌ها و هرچيزي كه خبري از اين دنياي بزرگانه داشته باشد،‌ چند وقتي را با آرامش بگذرانم.

جام جم آنلاين: وقت‌هايي كه خيلي خسته،‌ كلافه و ناراحتم،‌ دلم مي‌خواهد بروم جايي كه هيچ‌كس نباشد،‌ دلم يك خلسه مي‌خواهد كه بشود فارغ از تمام دغدغه و گرفتاري‌ها،‌ دور از همه آدم‌ها و هرچيزي كه خبري از اين دنياي بزرگانه داشته باشد،‌ چند وقتي را با آرامش بگذرانم.
حالا يك جايي پيدا كرده‌ام توي دل همين آدم‌ها و همين گرفتاري و دغدغه‌ها كه خاصيتش آرامشي ذاتي است با وجود شلوغي و پرهياهو بودن ظاهري اش،‌ جايي كه مي‌شود خودت باشي دور از همه ژست‌هاي آدم‌بزرگانه معمول. يك اتاق كوچك،‌ ته سالن اجتماعات يك دبستان معمولي.

كنار ديوار، به رديف، 4 دستگاه كامپيوتر روي ميز تحرير‌هاي معمولي چيده شده. 8 صندلي كه هر كدامشان مربوط به يكي از دوره‌هاي تاريخي‌اند؛ يكي دسته‌دار،‌ يكي بي‌دسته! يكي با روكش قهوه‌اي مخملي،‌ ديگري با چوب...

پنجره كوچك و هميشه باز نزديك سقف هم،‌ تنها دكور اتاق است كه انگار يك تكه آسمان را قاب كرده‌اند و زده‌اند به ديوار!

و من كه معلم اين كلاسم...

هر 40 دقيقه 8 نفر مي‌آيند،‌ روي اين صندلي‌هاي تابه‌تا مي‌نشينند، آنقدر كوچكند كه هر دونفرشان روي يك صندلي جا مي‌شوند و من بهشان ياد مي‌دهم كه چطور كامپيوتر ـ رايانه ـ‌ يا به قول آنها يايانه را خاموش و روشن كنند،‌ چطور عكس دسكتاپ و اسكرين سيور را عوض كنند... صفحه Paint را باز كنند و نقاشي بكشند...

اصلا فكر نكنيد كه به همين سادگي است. همه مفاهيم اينجا متفاوت است،‌ همه چيز را بايد دوباره براي خودتان تعريف كنيد. مثلا معناي نشستن اصلا نشستن ساده روي صندلي نيست كه شكل معمول كلاس است. معناي نشستن هر چيزي هست غير از نشستن،‌ هر چيزي، اعم از دراز كشيدن،‌ لم دادن،‌ وول خوردن،‌ رژه رفتن كف كلاس و...

دعوا معنايش دعوا نيست. يك لحظه نگاه مي‌كني مي‌بيني دارند سر اين كه چه كسي اول موس را بگيرد روي هم شمشير مي‌كشند،‌ 2 دقيقه بعد دارند توي بغل هم گل مي‌گويند و گل مي‌شنوند و قهقهه مي‌زنند و بازي مي‌كنند...

به من مي‌گويند: ‌خانم كامپيوتر! پيش‌دبستاني‌ها صدايم مي‌كنند: ‌خاله كامپيوتر!! (از قديم گفته‌اند حرف راست را از بچه بشنو، نكند كم‌كم دارم تبديل مي‌شوم به يك دستگاه پردازش اطلاعات!)

همه چيز را مي‌شود توي اين كلاس‌ها ديد. بين همين بچه‌هاي كوچولو كه توانايي عوض كردن اسكرين سيور، ساعت‌ها خوشحال و ذوق زده‌شان مي‌كند و يك اعتماد به نفس منحصر به فرد توي دلشان مي‌كارد... همين‌ها كه مي‌توانند ساعت‌ها وسط كلاس بزن و برقص راه بيندازند كه توانسته‌اند صفحه پينت را قرمز كنند... بين اينهايي كه هر كدام با يك رفتار خاص مي‌توانند شما را به دنياي شيرين كودكانه‌شان دعوت مي‌كنند.

دنياي بچه‌ها،‌ دنياي عجيبي است. يك عجيب ساده و لذت‌بخش... كمي كه مي‌گذرد مي‌بينيد داريد همرنگشان مي‌شود، ‌مثل خودشان ساده با اشتباهات لفظي كودكانه‌شان ذوق مي‌كنيد،‌ از جك‌هاي نه چندان خنده‌دارشان ريسه مي‌رويد... و وقتي از آن طرف حيات مدرسه فرياد مي‌كشند: ‌خانم كامپيوتر، ‌كلاس كامپيوتر خيلي خوش مي‌گذره،‌ انگار كه مدال طلاي ربوكاپ را برده باشيد! ...

پيشنهاد مي‌كنم روان شناس‌ها يك راه درمان ديگر به درمان‌هايشان اضافه كنند، ‌راهي براي آدم‌هاي خسته و افسرده و غمزده كه اين روزها تعداشان به شكل تصاعدي در حال افزايش است،‌ چيزي به اسم كودك درماني يا يك همچين چيزي...


نوشته شده در   جمعه 15 بهمن 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode