ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 12 شهريور 1403
دوشنبه 12 شهريور 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 16 خرداد 1391     |     کد : 37629

امام خميني(ره) پدر جنبش هاي اسلامي در جهان امروز است

حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در اجتماع پرشور عزاداران امام خميني (ره) تاكيد كردند: محافل سياسي و رسانه اي دنيا از خطر ايران هسته اي دم مي زنند، من مي گويم اينها دروغ مي گويند، اينها فريبكاري مي كنند، آنچه آنها از آن مي ترسند و بايد هم بترسند ايران هسته اي نيست، ايران اسلامي است، ايران اسلامي است كه در اركان قدرت استكباري زلزله ايجاد كرده است.

ولي امر مسلمين در سالگرد رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي تبيين فرمودند
امام خميني(ره) پدر جنبش هاي اسلامي در جهان امروز است

حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در اجتماع پرشور عزاداران امام خميني (ره) تاكيد كردند: محافل سياسي و رسانه اي دنيا از خطر ايران هسته اي دم مي زنند، من مي گويم اينها دروغ مي گويند، اينها فريبكاري مي كنند، آنچه آنها از آن مي ترسند و بايد هم بترسند ايران هسته اي نيست، ايران اسلامي است، ايران اسلامي است كه در اركان قدرت استكباري زلزله ايجاد كرده است.
متن بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در حرم مطهر امام خميني به شرح ذيل است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاه و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا و حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا ابي القاسم المصطفي محمّد و علي ءاله الأطيبين الأطهرين و صحبه المنتجبين المصطفين و من تبعهم باحسان الي يوم الدّين. و صلّ علي بقيّه اللّه في الأرضين الّذي يملأ اللّه به الأرض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.
قال اللّه الحكيم في كتابه: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. و توكّل علي العزيز الرّحيم. الّذي يريك حين تقوم. و تقلّبك في السّاجدين. انّه هو السّميع العليم.(1)
خداوند را سپاسگزاريم كه فرصتي ديگر به ما عنايت كرد تا در كنار مرقد امام و پيشوا و رهبر و مرشد بزرگ اين ملت، يك بار ديگر گرد هم جمع شويم، براي تجديد عهد و تجديد بيعت با اين امام بزرگوار، و بازخواني سيره و درسهاي امام - كه درسهاي انقلاب است - و براي روشن كردن راه آينده مان و تصحيح مسيرمان.
اين روزها مصادف است با عيد مبارك ولادت امير مؤمنان (سلام اللّه عليه) كه پدر امت بود. مردم ما روز سيزدهم رجب را «روز پدر» ناميده اند. امام بزرگوار ما در حق اين ملت و در حق اين كشور پدري كرد. پدر امت، يعني مظهر مهرباني و رحمت و مظهر اقتدار و صلابت و شخصيت؛ استحكام شخصيت پدرانه، در كنار محبت و مهرباني پدرانه. علاوه بر اينها، امام پدر جنبش اسلامي امروز در دنياي اسلام است. يكي از خطوط اصلي در سيره امام و منش امام كه امروز به آن ميپردازيم و درباره آن قدري بحث ميكنيم، دميدن روح عزت ملي در كالبد كشور است. بحث درباره اين حركت عظيم امام كه عزت ملي را در كشور ما و ملت ما زنده كرد، يك بحث متكي به واقعيات جامعه است؛ يك بحث صرفاً ذهني نيست. عزت يعني چه؟ عزت به معناي ساخت مستحكم دروني يك فرد يا يك جامعه است كه او را در مقابله با دشمن، در مقابله با موانع، داراي اقتدار ميكند و بر چالشها غلبه مي بخشد.
در ابتدا يك بحث قرآني كوتاهي را عرض كنم. در منطق قرآن، عزت واقعي و كامل متعلق به خداوند و متعلق به هر كسي است كه در جبهه خدايي قرار ميگيرد. در مصاف بين حق و باطل، بين جبهه خدا و جبهه شيطان، عزت متعلق به كساني است كه در جبهه خدايي قرار ميگيرند. اين، منطق قرآن است. در سوره فاطر ميفرمايد: «من كان يريد العزّه فللّه العزّه جميعا».(2) در سوره منافقون ميفرمايد: «و للّه العزّه و لرسوله و للمؤمنين و ليكنّ المنافقين لايعلمون»؛(3) عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پيامبر و به مؤمنين است؛ اگرچه منافقان و كافردلان اين را درك نميكنند؛ نميفهمند كه عزت كجاست، مركز عزت واقعي كجاست. در سوره نساء، درباره كساني كه خود را متصل به مراكز قدرتهاي شيطاني ميكنند، براي اينكه حيثيتي به دست بياورند، قدرتي به دست بياورند، ميفرمايد: «أيبتغون عندهم العزّه فانّ العزّه للّه جميعا»؛(4) آيا دنبال عزتند اين كساني كه به رقباي خدا، به دشمنان خدا، به قدرتهاي مادي پناه ميبرند؟ عزت در نزد خداست. در سوره مباركه شعراء، گزارشي از مجموعه چالشهاي پيامبران بزرگ را مطرح ميفرمايد - درباره حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعيب، حضرت موسي - مفصل درباره چالشهاي اين پيامبران بزرگ بحث ميكند و گزارش الهي و وحي را به گوش مردم ميرساند. در هر مقطعي كه ميخواهد غلبه جبهه نبوت را بر جبهه كفر بيان بفرمايد، ميفرمايد: «انّ في ذلك لايه و ما كان اكثرهم مؤمنين. و انّ ربّك لهو العزيز الرّحيم»؛(5) يعني با اينكه طرف مقابل اكثريت داشتند، قدرت دست آنها بود، پول دست آنها بود، سلاح دست آنها بود، اما جبهه توحيد بر آنها پيروز شد؛ در اين يك آيتي است از آيات الهي، و خداي تو عزيز و رحيم است. بعد از آنكه قرآن اين گزارش را در طول سوره مباركه شعراء هي تكرار ميكند، تكرار ميكند، در آخر سوره خطاب به پيغمبر ميفرمايد: «و توكّل علي العزيز الرّحيم»؛ به اين خداي عزيز و رحيم كه تضمين كننده غلبه حق بر باطل است، توكل و تكيه كن. «الّذي يريك حين تقوم. و تقلّبك في السّاجدين»؛ او ناظر به حال توست؛ در حال قيام، در حال سجده، در حال عبادت، در حال حركت، در حال تلاش؛ او حاضر و ناظر است، تو را مي بيند؛ «انّه هو السّميع العليم». پس در منطق قرآن، عزت را بايد از خداوند طلب كرد.
وقتي كه عزت شامل حال يك انسان، يك فرد يا يك جامعه ميشود، مثل يك حصار عمل ميكند، مثل يك باروي مستحكم عمل ميكند؛ نفوذ در او، محاصره او، نابود كردن او براي دشمنان دشوار ميشود؛ انسان را از نفوذ و غلبه دشمن محفوظ نگه ميدارد. آن وقت هرچه اين عزت را در لايه هاي عميق تر وجود فرد و جامعه مشاهده كنيم، تأثيرات اين نفوذناپذيري بيشتر ميشود؛ كار به جايي ميرسد كه همچنان كه انسان از نفوذ و غلبه دشمن سياسي و دشمن اقتصادي محفوظ مي ماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلي، يعني شيطان هم محفوظ باقي ميماند. آن كساني كه عزت ظاهري دارند، اين عزت در دل آنها، در درون آنها، در لايه هاي عميق وجود آنها نيست؛ لذا در مقابل شيطان بي دفاعند، نفوذپذيرند.
معروف است كه ميگويند اسكندر مقدوني در يك راهي ميگذشت، مردم به او كرنش ميكردند. يك مرد پارساي مؤمني در يك گوشه اي نشسته بود، كرنش نكرد، احترام نكرد، بلند نشد. اسكندر تعجب كرد، گفت: او را بياوريد. او را آوردند. گفت: تو چرا در مقابل من كرنش نكردي؟ گفت: زيرا تو غلام غلامان مني؛ چرا در مقابل تو كرنش كنم؟ گفت: چطور؟ گفت: زيرا تو غلام شهوت و غضب خود هستي، و شهوت و غضب غلامان منند، در اختيار منند، من بر آنها غالبم.
بنابراين اگر عزت نفس در درون لايه هاي عميق وجود انسان نفوذ كرد، آن وقت شيطان بر انسان اثر نميگذارد؛ هوي هاي نفس در انسان اثر نميگذارد؛ شهوت و غضب، انسان را بازيچه خود قرار نميدهد.
ما امام را اينجور شناختيم. امام در طول حيات، چه در حوزه علم و تدريس، چه در دوران مبارزه دشوار، و چه در حوزه مديريت و حاكميت - آن وقتي كه در رأس كشور قرار گرفت و مديريت جامعه را در قبضه گرفت - در همه اينها مصداق «و توكّل علي العزيز الرّحيم» بود. براي همين بود كه كارهاي بزرگي كه همه ميگفتند نشدني است، با طلوع امام، اين كارها شدني شد؛ همه سدهايي كه گفته ميشد شكستني نيست، با حضور امام، اين سدها شكستني شد. او علاوه بر اينكه خود، مظهر عزت نفس و اقتدار معنوي بود، روح عزت را در ملت هم زنده كرد. اين، كار بزرگ امام بزرگوار بود؛ كه من دوباره برميگردم، درباره اين نكته توضيح خواهم داد. ملت ما با احساس عزتي كه از درسهاي انقلاب و امام آموخت، توانست خود را كشف كند. ملت، خود را كشف كرد، توانايي هاي خود را كشف كرد؛ و چنين شد كه ما در اين چند دهه، بسياري از تحقق وعده هاي الهي را با چشم خود ديديم؛ چيزهايي را كه در تاريخ ميخوانديم، در كتابها ميديدم، در مقابل چشم خودمان مشاهده كرديم؛ غلبه مستضعفين را بر مستكبرين، بي بنيادي قصرهاي بظاهر باشكوه مستكبران و بسياري از حوادث ديگر را در اين سالها ديديم.
من ميخواهم بر روي اين مسئله «عزت ملي» تكيه كنم تا به يك نقطه مورد نظر برسم. امروز روز بزرگي است؛ سالگرد رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است. امروز ياد امام بزرگوارمان از هميشه زنده تر است. ميراث بابركت او امروز در اين كشور و در دنياي اسلام در مقابل چشم همگان است. روي برخي از ابعاد وجودي اين حركت تكيه كنيم.
عزت ملي. ما ايراني ها در طول تاريخ طولاني خودمان دورانهاي متفاوتي را گذرانده ايم؛ عزت هم داشتيم، ذلت هم داشتيم؛ اما در اين دوران طولاني دويست ساله منتهي به انقلاب، ما يك دوران سخت تاريك ذلت را گذرانديم. خيلي ها از تاريخ بي خبرند، و خيلي ها تاريخ را سرسري نگاه ميكنند. بايد در تاريخ تعمق كرد، از تاريخ درس گرفت. ما در اين دويست سال، يك دوران تاريك ذلت را از سر گذرانديم. نشانه هاي اين ذلت، زياد است. ما در تمام اين دوران، در حوزه سياست، يك ملت منزوي بوديم؛ در فعل و انفعالات منطقه خودمان - چه برسد به فعل و انفعالات جهان - هيچ تأثيري نداشتيم. در اين دوران دويست ساله، استعمار به وجود آمد. دولتهاي مستعمر از اقصي نقاط عالم به منطقه ما آمدند؛ كشورهايي را گرفتند، ملتهايي را اسير كردند، منابع ثروت ملتها را غارت كردند. در اين دويست سال، دولت ايران و ملت ايران، بي خبر و غافل، به حوادث نگاه ميكردند؛ حتّي شايد از حوادث مطلع هم نميشدند، چه برسد به اينكه بخواهند در آن حوادث دخالت كنند و تأثير بگذارند. در حوزه اقتصاد، وضع ما روزبه روز به طرف انحطاط بيشتر حركت ميكرد. در حوزه علم و فناوري، بكلي عقب مانده بوديم؛ هيچ دستاورد علمي اي كه قابل توجه و قابل عرضه باشد، در مقابله با حركت عظيم علمي در دنيا نداشتيم. در سياست داخلي خودمان، دستخوش سياستهاي بيگانگان بوديم. استعمارگرها، قدرتهاي مسلط دنيا، بر روي حكومتهاي ما اثر ميگذاشتند؛ آنها را به اين طرف و آن طرف ميكشاندند، به آنها تحميل ميكردند، از آنها كار ميكشيدند؛ و دولتهاي ما، پادشاهان ما، قدرتهاي مسلط ما، هيچ عكس العمل شايسته انساني افتخارآميزي از خودشان نشان نميدادند. حتّي در زمينه حفظ تماميت ارضي كشور، حفظ حاكميت دولتها، ضعف خجالت آوري را در اين دوران دويست ساله مشاهده و تجربه كرديم. در همين دوران دويست ساله است كه معاهده ذلتبار تركمانچاي و قبل از آن، معاهده گلستان اتفاق افتاد؛ هفده شهر قفقاز را از ايران جدا كردند. در همين دوران دويست ساله بود كه آمدند بوشهر ما را اشغال كردند، بدون كمترين مقاومتي از سوي دولت و دولتي ها. در همين دوران بود كه يك دولت بيگانه آمد در قزوين اردوي نظامي زد و دولت مركزي تهران را تهديد كرد كه بايد فلان كار را بكنيد، فلان اقدام را بكنيد، فلان كس را بيرون كنيد، والّا به تهران حمله ميكنند. يعني تا قزوين جلو آمدند، تهران را تهديد كردند، دولت مركزي در تهران به خود ميلرزيدند. اگر شخصيتهاي نادري در اين ميان نبودند، قطعاً تسليم اولتيماتوم آن دولت بيگانه مي شدند. در همين دوران بود كه دولت انگليس آمد حكومت پهلوي ها را در ايران به وجود آورد؛ رضاخان را انتخاب كردند، از يك مركز فرودستي او را بالا كشيدند، به سلطنت كشور رساندند و سلطنت او را در كشور به صورت يك قانون درآوردند و همه امور را به دست او دادند و او هم در مشت خودشان و در اختيار خودشان بود. در همين دوران بود كه قرارداد ننگين 1299 - 1919 ميلادي - اتفاق افتاد؛ كه بر طبق اين قرارداد، اقتصاد كشور به دست بيگانه مي افتاد و سياست كشور و اقتصاد كشور يكباره در اختيار دشمنان ايران قرار مي گرفت. در همين دوران بود كه رييس سه كشور - كه متحدين جنگ بودند - به تهران آمدند و بدون اينكه از دولت اجازه بگيرند و بدون اينكه به دولت مركزي كمترين اعتنايي بكنند، در اينجا جلسه تشكيل دادند. روزولت، چرچيل و استالين به ميل خودشان به تهران آمدند و جلسه تشكيل دادند؛ نه از كسي اجازه گرفتند، نه گذرنامه اي نشان دادند. محمدرضا كه آن روز پادشاه ايران بود، مورد اعتناي اينها قرار نگرفت؛ آنها به ديدن او نرفتند، او به ديدن آنها رفت؛ وارد اتاق شد، برايش بلند نشدند، اعتنا نكردند! ببينيد ذلت يك دولت مركزي كه سرريز ميشود بر روي مردم، تا كجاها منتهي ميشود؟ اين، حضيض ذلت يك حكومت و يك ملت است. اين، مال دوران دويست ساله ماست.
البته در اين ميان، استثناهايي وجود داشت: مثلاً يك اميركبيري سه سال بر سر كار آمد. يا فتواي ميرزاي بزرگ شيرازي توانست قضيه تنباكو را فيصله بدهد. يا علما در قضيه مشروطيت دخالت كردند. يا نهضت ملي شدن نفت در يك دوره اي به راه افتاد. همه اينها كارهاي كوتاه مدت، موقت و بعضاً بكلي ناكام بود؛ اما روال كلي، حركت كلي، حركت ذلت بود كه بر اين ملت بزرگ، بر اين ملت تاريخ ساز، بر اين ملت داراي مواريث عظيم تاريخي تحميل شده بود.
انقلاب كبير اسلامي بكلي جهت را عوض كرد و ورق را برگرداند. همت امام - كه رهبر اين انقلاب و زمامدار اين انقلاب و پيشواي اين انقلاب بود - بر اين گماشته شد كه روح عزت ملي را در اين مردم احياء كند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما ميتوانيم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جايگزين كرد؛ اين همان فرهنگ قرآني است كه فرمود: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين».(6) خود ايمان به معناي علو است. ايمان وسيله علو مادي است، اما فقط اين نيست؛ نفس ايمان علوآور است، عزت آور است، يك ملت را رشد ميدهد. خود امام جلو افتاد، رهبري كرد، آن وقت انگيزه ها در مردم بيدار شد، همتها در مردم بيدار شد، استعدادها جوشيدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمينه جلب رحمت الهي شد. اين، نكته بسيار عظيمي است. رحمت الهي گسترده است؛ اما تا انسان ظرف خود را آماده نكند، اين باران رحمت گير او نمي آيد. ملت ما به صحنه آمد، خود را در وسط ميدان قرار داد، اين شد زمينه رحمت الهي و هدايت الهي؛ هدايت الهي شامل حال او شد، رحمت الهي شامل حال او شد، حركت بي وقفه آغاز شد؛ حركت به سمت عزت، حركت رو به جلو، حركت عزت آفرين؛ البته گاهي كند، گاهي تند، اما بدون وقفه و تعطيل.
وقتي ادبيات انقلابي امام را ملاحظه ميكنيد، مي بينيد تكيه اصلي بر روي ساخت دروني ملت است؛ احياي روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با به خودبستن، بلكه با استحكام ساخت دروني. آنچه كه ما بايد به آن توجه كنيم، اين است كه اين يك كار مقطعي نيست؛ اين يك كار مستمر است، يك كار ادامه دار است. ملت بايد با عوامل ركود و ايستايي مقابله كند. عواملي وجود دارد كه يك انسان پيشرو را، يك ملت پيشرو را متوقف ميكند. بعضي از اين عوامل در درون خود ماست؛ بعضي از اين عوامل، تمهيدات دشمن است. اگر بخواهيم دچار ركود نشويم، دچار ذلت نشويم، دچار عقبگرد نشويم، دچار همان وضعيت دوزخي قبل از انقلاب نشويم، بايد حركتمان متوقف نشود. اينجاست كه با يك مفهومي به نام «پيشرفت» روبه رو ميشويم. بايد دائم پيشرفت كنيم. اين عزت ملي، اين استحكام دروني، اين ساخت مستحكم، بايستي دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پيشرفت برساند. اين دهه به «دهه پيشرفت و عدالت» نامگذاري شده است. عدالت هم در دل پيشرفت است. پيشرفت، فقط پيشرفت در مظاهر مادي نيست؛ در همه ابعاد وجودي انسان است؛ كه درونش آزادي هم هست، عدالت هم هست، اعتلاي اخلاقي و معنوي هم هست؛ اينها همه در مفهوم پيشرفت هست. البته در آن، پيشرفت مادي، پيشرفت مظاهر زندگي، پيشرفت علمي هم وجود دارد. امام با آن حركت خود، ما را در جاده اي قرار داد كه بايد در اين جاده پيش برويم. هرگونه توقف در اين جاده، ما را به عقبگرد ميرساند. ملتي كه از حقيقت عزت برخوردار شده است و در جاده پيشرفت قرار گرفته است، اگر اين نعمت را كفران كند، آن وقت مصداق اين آيه شريفه مي شود كه: «أ لم تر الي الّذين بدّلوا نعمت اللّه كفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار»؛(7) دنيا دوباره دوزخ خواهد شد، زندگي دوباره تلخ خواهد شد. ملتها اگر ايستادگي نكنند و پيش نروند، دوباره همان سختي و سياهي دوران ذلت بر سر آنها سايه افكن خواهد شد.
ما امروز در مسئله عزت ملي و پيشرفت ناشي از آن با يك الگوي زنده مواجه ايم. عرض كردم؛ بحث ما يك بحث ذهني محض نيست. يك الگوي زنده در مقابل ماست و آن، خود اين ملت و اين جامعه است؛ يك مدل تجربه شده و امتحان داده. ملت ايران با اين مدل، با اين الگو وارد ميدان شده. من نمونه هايي از پيشرفت ملت ايران را عرض ميكنم؛ هر كدام از اينها يك شرح مفصل و مصداقهاي متعدد دارد.
يك نمونه از پيشرفت ملت ايران، غلبه بر همه چالشهاي سياسي و نظامي و امنيتي و اقتصادي در طول اين سي و سه سال است. هدف آنها از اين چالشها، از بين بردن موجوديت نظام بود؛ موجوديت نظام را آماج قرار داده بودند. ملت بر همه اين چالشها پيروز شد. در اين ميدان، يك روز كه دنيا دست شرق و غرب بود، ملت ايران بر شرق و غرب پيروز شد؛ امروز كه به حسب ظاهر، دنيا در دست غرب گمراه است، ملت ايران توانسته است بر اين غرب گمراه پيروز شود.
نمونه ديگر از پيشرفت ملت ايران اين است كه ما ملت ايران، امروز از لحاظ قدرت سياسي، از لحاظ قدرت تأثيرگذاري بر تحولات دنيا و حضور در فعل و انفعالات منطقه خودمان، بلكه ديگر مناطق جهان، از اول انقلاب بمراتب قوي تريم. اين مسئله، نمونه هايي دارد، شواهدي دارد؛ اين را دشمنان ما ميگويند. يكي از رؤساي رژيم جعلي صهيونيستي، كه دشمن شماره يك ملت ايران و انقلاب ايران است، اعتراف ميكند و ميگويد - اينها عين عبارت اوست - امروز يك نيروي قدرتمندي وجود دارد كه در خلاف جهت هدفهاي ما پيش ميرود و ايران رهبري اين قدرت را به دست گرفته است. اين سياستمدار درمانده و حيرت زده اعتراف ميكند و ميگويد امروز پشت مرزهاي ما خميني خيمه زده است! يك سياستمدار كهنه كار شناخته شده آمريكايي هم كه ما با وضع او كاملاً آشنا هستيم، در يك جلسه اي مقايسه ميكند آمريكاي 2001 ميلادي را با آمريكاي 2011، ميگويد - كه اين حرفها همه مال همين دوسه ماه اخير است - كدام ديوانه اي وضعيت آمريكاي ابرقدرت اول هزاره را به شرائط رقتبار آمريكا در سال 2011 - سال گذشته ميلادي - تبديل كرده است؟ بعد ميگويد: اين تحولاتي كه اتفاق افتاده و به اين وضع منتهي شده است، دامن زننده به اين تغيير، ايران است. معناي اين جملات اين است كه امروز ملت ايران توانسته است با حضور خود، با استقامت خود، با عزت خود، با صلابت خود، بر روي حوادث مهم جهان و حوادث مهم منطقه، اين تأثيرات ژرف را باقي بگذارد. اين هم يك شاخص از شاخصهاي پيشرفت، كه عرض كردم عيني و جلوي چشم ماست.
يك شاخص ديگر، حجم خدمات عمراني و آباداني در اين كشور پهناور است. امروز شما مي توانيد در همه گوشه و كنارهاي اين كشور، خدمات عمراني را، خدمات آباداني را، سازندگي را به معناي وسيع كلمه مشاهده كنيد؛ كه سال به سال هم افزايش پيدا مي كند. اين از جمله شاخصهاي مهم پيشرفت يك ملت است. از جمله شاخصهاي پيشرفت اين است كه پيچيده ترين طرحها، پيچيده ترين دستگاه هاي صنعتي، سازه هاي مهندسي، كارخانه هاي فولاد، نيروگاه ها و كارهاي بزرگ كه در اين كشور انجام مي گيرد، تماماً به دست متخصصان ايراني و جوانهاي ساخته شده انقلاب است. ما امروز در بسياري از كارهاي مهمي كه در اين كشور انجام ميگيرد، هيچ احتياجي به حضور متخصصان خارجي نداريم. اين كشوري كه يك اسفالت مي خواستند بكنند، يك پل ميخ واستند توي خيابان بزنند، بايستي از بيرون اشخاصي را مي آوردند، امروز كارهاي بزرگ، سازه هاي عظيم مهندسي، كارهاي پيچيده انجام مي دهد. انجام دهنده، همين جوانهايي هستند كه در محيط انقلاب پرورش پيدا كردند، بارور شدند، بالنده شدند، بارها را بر دوش گرفتند.
يك شاخص ديگر، شتاب علمي كشور است - كه بارها اعلام شده، تكرار شده - توليدات نمايه شده، رتبه علمي كشور در سال 2011 ميلادي؛ كه اينها همه اش افتخارآفرين است. اين هم قضاوت ما نيست؛ قضاوت مراكز علمي رسمي دنياست كه آنها دارند مي گويند. مي گويند رشد علمي كشور، يازده برابر متوسط رشد دنياست؛ و سال 2011 نسبت به سال قبل، بيست درصد هم افزايش پيدا كرده؛ اين را آنها دارند مي گويند. در بعضي از حوزه ها، مثل حوزه هسته اي، حوزه نانو، حوزه سلولهاي بنيادي، حوزه هوافضا، حوزه زيست فناوري، وضع ما درخشان است. كارهايي كه دارد انجام مي گيرد، كارهاي درخشاني است كه در دنيا به شكل معدودي وجود دارد. در بين اين همه كشور دنيا - كشورهاي به اصطلاح پيشرفته و غير پيشرفته - بعضي از اين كارها فقط در پنج كشور يا در ده كشور يا در پانزده كشور، بيشتر وجود ندارد. به ما هم كه هيچ كمك علمي نكردند. در مراكز علمي پيشرفته دنيا به روي دانشجوهاي ما بسته است؛ اينها از درون جوشيده است. و البته همين جا در حاشيه عرض بكنم؛ اين تحريمهايي كه انجام گرفت، بزرگترين كمك را به ما در اين زمينه كرد.
يكي از مظاهر و نمونه ها و شاخصهاي پيشرفت، مردم سالاري اسلامي است، كه بايد به اينها توجه كرد؛ بسيار مهم است. ما انتخابهاي شورانگيزي در اين كشور داشتيم: انتخابات رياست جمهوري در دوره هاي مختلف؛ كه از همه پرشورتر، دوره دهم در سه سال گذشته بوده است. همچنين انتخابهاي مجلس. ما نه دوره قانونگذاري در كشور داشتيم؛ كه همه اين نه دوره در روز هفتم خرداد، بدون يك روز تأخير، افتتاح شده است؛ اين چيز كوچكي است؟ در طول سي و سه سال، نه دوره انتخابات مجلس برگزار شده است، نه تا مجلس شوراي اسلامي تشكيل شده است، بدون يك روز تأخير. هيچ حادثه سياسي، حادثه امنيتي، حادثه اقتصادي، تهديدهاي دشمن نتوانسته است انتخابات را يك روز عقب بيندازد. در همه دوره ها، هفتم خرداد، روز تشكيل مجلس جديد است.
مورد ديگر، انگيزه ها و شعارهاي انقلابي مردم است. شما نگاه كنيد جشنهاي يادبود انقلابهاي دنيا در كشورها چگونه انجام مي گيرد. يك مراسم رسمي اي درست مي كنند، يك عده اي از رجال يك جايي جمع ميشوند، احياناً نيروهاي مسلحي هم رژه ميروند. در ايران، سالروز پيروزي انقلاب - يعني بيست و دو بهمن - به وسيله ميليونها مردم در سرتاسر كشور با شوق و ذوق فراوان انجام مي گيرد؛ هر سال هم از سال قبل شورانگيزتر و مهمتر و بزرگتر؛ اين نشان دهنده زنده بودن اين ملت و پيشرفت اين ملت در اهداف انقلابي است.
در تهذيب و تطهير روحيه هم همين جور. بعضي ها نگاه مي كنند به يك مظاهري، مي بينند يك چند تا جوان، يك چند تا زن يا مرد، يك عمل خلافي انجام دادند، فوراً رويش يك قضاوت كلي مي گذارند؛ اين غلط است. مردم به معنويات توجه دارند. شما همين روزها به مساجد دانشگاه ها برويد، ببينيد در اين روزهاي اعتكاف چه خبر است. از فردا جوانهاي ما ميروند در مساجد اعتكاف ميكنند. يكي از شلوغ ترين، گرمترين و پرشورترين مراكز اعتكاف، مساجد دانشگاه هاي ماست؛ غير از مساجد عمومي و مساجد بزرگ، كه همه در آن شركت ميكنند. اين نشان دهنده حركت مردم به سمت معنويت است. با اينهاست كه ما ميتوانيم تشخيص بدهيم، قضاوت كنيم، حكم كنيم به اين كه كشور ما، ملت ما، در حال پيشرفت است. در همه ابعاد، كشور دارد پيشرفت ميكند؛ و همه در زير پرچم اسلام و در سايه دعوت الهي اين مرد بزرگ، اين انسان والا، اين جانشين بحق پيامبران و اولياء الهي. اين مرد بزرگ راه را در مقابل ملت ما باز كرد.
محافل سياسي و رسانه اي دنيا از خطر ايران هسته اي دم ميزنند؛ كه ايران هسته اي خطر دارد! من ميگويم اينها دروغ ميگويند، اينها فريبگري ميكنند. آنچه آنها از آن ميترسند و بايد هم بترسند، ايران هسته اي نيست؛ ايران اسلامي است. ايران اسلامي است كه در اركان قدرت استكباري زلزله انداخته است. ملت ايران اثبات كردند كه بدون تكيه به آمريكا، بدون تكيه به قدرتهاي مدعي، بلكه با دشمني هاي آمريكا و قدرتهاي مدعي دنيا، يك ملت ميتواند به پيشرفت واقعي دست پيدا كند. اين درس است؛ آنها از اين درس ميترسند. آنها ميخواهند به ملتها بباورانند، به زبدگان و نخبگان سياسي بباورانند كه بدون كمك آمريكا و بيرون از حوزه نفوذ آمريكا نميشود پيشرفت كرد. ملت ايران اثبات كرده است كه بدون آمريكا، بلكه با دشمني آمريكا ميتواند به پيشرفت دست پيدا كند. اين درس بزرگي است؛ آنها از اين ميترسند.
خب، حالا من حرف آخر را در اين زمينه عرض بكنم. عزيزان من، جوانهاي عزيز، مردم مؤمن! بله، ما ركورد زديم، ما پيشرفت كرديم؛ اما اگر دلمان را به آنچه كه تاكنون به دست آورديم، خوش كنيم، شكست خواهيم خورد؛ اگر توقف كنيم، به عقب پرتاب خواهيم شد؛ اگر دچار غرور شويم، دچار عجب و خودشگفتي شويم، به زمين خواهيم خورد؛ اگر ما مسئولان كشور - بخصوص اين ديگر مربوط به ما مسئولان است - دچار خودمحوري شويم، دچار تكبر شويم، دچار خودشگفتي شويم، تودهني خواهيم خورد. دنيا اينجور است، سنت الهي اين است. در پي كسب محبوبيت نباشيم، دنبال تمتعات دنيوي نباشيم، دنبال پرداختن به اشرافيگري و تجملات نباشيم. ما مسئولين، خودمان را حفظ كنيم؛ همچنان كه اين مرد بزرگ خود را حفظ كرد. اگر ما اينجا دچار اشتباه شويم، مصداق همان آيه شريفه خواهيم شد كه: «و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار».
در راه پيشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتي ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافيگري ممنوع است؛ لذت جويي ممنوع است؛ به فكر جمع كردن زخارف دنيا افتادن، براي مسئولين ممنوع است. با اين ممنوعيتهاست كه ميتوانيم به قله برسيم. ما داريم در دامنه حركت ميكنيم. ما هنوز به قله نرسيده ايم؛ با آن فاصله داريم. آن روزي كه ملت ايران به قله برسد، دشمني ها تمام خواهد شد. آن روزي كه ملت ايران به قله برسد، معارضه هاي خباثت آلود به پايان خواهد رسيد. ما تا آن روز فاصله داريم. حركت را بايد بي وقفه ادامه دهيم. من به جوانها، به مسئولين، به دانشجويان، به علماي بزرگوار، به كساني كه توانايي سخن گفتن با مردم دارند، به كساني كه تأثيرگذاري بر روي اذهان مردم دارند، عرض ميكنم: ما بايستي اين حركت به سمت پيشرفت را بي وقفه ادامه دهيم؛ هم در زمينه سياست، هم در زمينه علم و فناوري، هم بخصوص در زمينه اخلاق و معنويت. خودمان را تهذيب كنيم، خودمان را اصلاح كنيم، عيوب خودمان را بشناسيم و درصدد رفع آن عيوب بربياييم. اگر اين كار را بكنيم، اين موانعي كه دشمنان ما بر سر راه ما ايجاد ميكنند، اثر نخواهد گذاشت. تحريم اثري ندارد. تحريم نميتواند ملت ايران را از حركت به جلو باز بدارد. تنها اثري كه اين تحريمهاي يكجانبه و چندجانبه بر روي ملت ايران ميگذارد، اين است كه نفرت و دشمني از غرب در دل مردم ما عميق تر ميشود.
خب، صحبت از عزت ملي است. اين جنبشها و انقلابهاي منطقه را كه نگاه كنيد، مي بينيد همه مرتبط با عزت ملت است. اين انقلابها، از يمن و بحرين بگيريد تا مصر و ليبي و تونس و همچنين كشورهايي كه هنوز آتش زير خاكسترند و يك روزي شعله ور خواهند شد، همه اينها انگيزه شان بازگشت به عزت ملي و عدالت اجتماعي و آزادي، و همه در سايه اسلام است. اينكه ميگوييم بيداري اسلامي، اين حرف پايه دار است، ريشه دار است. ملتهاي مسلمان عدالت را ميخواهند، آزادي را ميخواهند، مردم سالاري را ميخواهند، اعتناي به هويت انسانها را ميخواهند؛ اينها را در اسلام مي بينند، نه در مكاتب ديگر؛ چون مكاتب ديگر امتحان داده و شكست خورده اند. بدون مبناي فكري هم كه نميشود به اين اهداف بلند دست پيدا كرد. آن مبناي فكري بر حسب ايمان و اعتقاد ملتهاي منطقه عبارت است از اسلام و بيداري اسلامي. ماهيت جنبشها اين است.
غربي ها و حكومتهاي وابسته به غرب در اين منطقه، ميخواهند صورت مسئله را عوض كنند؛ ميخواهند جور ديگري به افكار عمومي القاء كنند؛ اما فايده اي ندارد. شخصيتهاي مؤثر بايد مراقب باشند دور نخورند. ملتها بايد مراقب باشند دور نخورند. ملتها كار بزرگي انجام دادند. فضاي سياسي و اجتماعي منطقه به طور اساسي تغيير كرده؛ اين مال همين حالاست، «باش تا صبح دولتش بدمد، كه اين هنوز از نتائج سحر است». در همين قدم اول، فضاي سياسي منطقه تغيير پيدا كرده؛ نمونه اش اين است كه مثلاً در مصر وقتي كه قيام مردم به نقطه جوش و به اوج رسيد، بسياري از غربي ها و بسياري از حكومتهاي مستبد منطقه سعي ميكردند از مبارك حمايت كنند، او را نجات دهند، مردم را سركوب كنند؛ اما حالا كه مردم غلبه پيدا كرده اند و پيروز شده اند، همان قدرتها، ديكتاتورترينشان، مستبدترينشان، ذليل ترينشان در مقابل غربي ها، دم از حقوق مردم ميزنند، دم از مردم سالاري ميزنند! اين معنايش اين است كه امروز مردم سالاري آنچنان به سكه رايجي در اين منطقه تبديل شده كه حتّي آن كساني كه حاضر نبودند اسم مردم و حقوق مردم به گوش كسي برسد، امروز مجبورند و چاره اي ندارند كه براي جلب افكار عمومي، دم از مردم سالاري بزنند، دم از حقوق مردم بزنند!
قضيه اين انقلابها خيلي مهم است. من بر روي مصر تكيه كنم. مصر كشور بزرگي است، مصر ملت كهني است، مصر يك منطقه اساسي در دنياي اسلام بوده؛ منتها حاكمان فاسد و مزدور و پست و ذليل، ملت مصر را تذليل كردند؛ مصر را تبديل كردند به گنج استراتژيك رژيم صهيونيستي؛ اين عبارت يكي از رؤساي صهيونيست است. كشور مصر را، ملت مصر را، يك ملت باعظمت را تبديل كرده بودند به گنجي براي رژيم جعلي غاصب صهيونيستي. از اين خفت بالاتر؟ حالا اين گنج ساقط شده. حالا اين گنج از دسترس غاصبان كشور فلسطين خارج شده. رژيم مبارك سي سال امنيت اسراييل را تضمين كرد. حتّي حاضر شدند يك و نيم ميليون مردم غزه را در يك زندان بزرگ نگه دارند. يك ميليون و نيم انسان در غزه، زير بمباران صهيونيستهاي خبيث بودند؛ از آن طرف هم به وسيله رژيم حسني مبارك، راه عبور و مرور هر گونه امكان حياتي به مصر بسته شده بود؛ اينها را تاريخ فراموش نميكند.
در آن ايام جنگ بيست و دو روزه، يك مبارز فلسطيني در يك مصاحبه اي گفت كه امروز - آن روزي كه او ميگفت - نوزده روز است كه از جنگ ميگذرد، ولي ما در اين مدت نتوانستيم نوزده كيلو گندم و آرد از مصر وارد كنيم! راه انتقال غذاي مردم، دارو و ديگر امكانات را در رفح بسته بودند، براي اينكه به نفع رژيم صهيونيستي، يك و نيم ميليون انسان را با گرسنگي و تحت فشار، در زندان نگه دارند! حالا اين رژيم سقوط كرده. رژيم صهيونيستي احساس لختي ميكند؛ دستپاچه اند، حيرت زده اند. اين داد و بيدادهايي كه مي بينيد از قول سران صهيونيست نقل ميشود و دم از كار نظامي و حمله نظامي ميزنند، اينها حاكي از دست خالي و حاكي از وحشت و حيراني آنهاست؛ ميدانند كه در اين شرايط، از هميشه آسيب پذيرترند؛ هرگونه قدم كجي بردارند، هرگونه حركت ناشايستي انجام بدهند، مثل صاعقه اي بر سر خودشان فرود خواهد آمد.
غربي ها و آمريكايي ها هم كه هميشه پشتيبانهاي بي قيد و شرط رژيم غاصب بوده اند، امروز از هميشه گرفتارترند. امروز غرب با سيلي صورت خودش را سرخ نگه داشته است. آنها مشكلات مالي، مشكلات پولي، مشكلات اقتصادي، مشكلات اجتماعي دارند و در مواجهه با مردم خودشان درمانده اند. چندين حكومت طرفدار آمريكا در اروپا ساقط شدند. مردم اگر ميدان پيدا كنند، هر گونه نشانه استكبار آمريكايي را كه در اروپا مشهود است، با حضور خودشان، با قدرت خودشان خواهند زدود. امروز وضعشان اين است. خود آمريكا هم بدتر از همه. ملتها از آمريكا متنفرند. آمريكا دچار بحران است. البته ميخواهند اين بحران را منتقل كنند به آسيا، منتقل كنند به آفريقا، منتقل كنند به خاورميانه؛ با حادثه آفريني در كشورهاي ديگر و مناطق ديگر، ضعف خودشان را بپوشانند. از جمله كارهايي كه ميخواهند بكنند، اين است كه در همين منطقه، اين انقلابهاي عظيم مردمي را به ضد خودشان تبديل كنند؛ مردم را به اختلافات قومي، اختلافات مذهبي، اختلافات طائفي سرگرم كنند. ما بايد هوشيار باشيم.
امروز آمريكايي ها از تجربه انگليسي ها دارند استفاده ميكنند در ايجاد اختلاف مذهبي بين شيعه و سني. انگليس ها متخصص دشمني انداختن بين گروه هايند - از جمله بين شيعه و سني در دنياي اسلام - از چند صد سال قبل آنها اينكاره بودند. آمريكايي ها دارند از تجربه آنها استفاده ميكنند. مسئله فلسطين پيش مي آيد، مسئله مصر پيش مي آيد؛ به مجردي كه در مقابل حركت مردم قرار ميگيرند، به يك جوري، با يك ترفندي، با يك خدعه اي، فوراً مسئله مذهبي را مطرح ميكنند. همه بايد بيدار باشند؛ سني بيدار باشد، شيعه بيدار باشد، عالم مذهبي بيدار باشد، نخبه دانشگاهي بيدار باشد، آحاد مردم بيدار باشند؛ بفهمند چه كار ميكنند، بفهمند توطئه دشمن را و نقشه دشمن را؛ به نقشه دشمن كمك نكنند. اين كاري است كه امروز آنها دارند انجام ميدهند.
البته غربي ها، از جمله آمريكايي ها، حركتهاي ديوانه وار ميكنند. مسئله هسته اي را بزرگ ميكنند، براي اينكه مسائل خودشان را از نظرها بپوشانند. مسئله هسته اي ايران را در صدر مسائل دنيا قرار ميدهند، در حالي كه حقيقت قضيه اينجور نيست. به دروغ اسم سلاح هسته اي مي آورند، به دروغ مسائل را در تبليغات برجسته و درشت ميكنند؛ هدفشان اين است كه ذهنها را، افكار عمومي را از حوادثي كه در خود آمريكا دارد ميگذرد، از حوادثي كه در خود اروپا دارد ميگذرد، منعطف كنند، منصرف كنند. البته موفق هم نخواهند شد.
نگاه ما به منطقه، اميدوارانه است. كشور مصر امروز به مسائل داخلي خودش مشغول است، كه طبيعت انقلابهاست. يك حوادثي پيش مي آيد، ناچارند اين حوادث را حل و فصل كنند؛ ملت سرگرم آنهاست. اين حوادث، يك خلايي را به وجود آورده؛ يك فرصتي براي برخي از كشورها به وجود آورده كه وارد مسائل منطقه شوند، دخالتهاي غرب پسند و آمريكاپسند بكنند؛ به نيابت از آمريكا پول خرج كنند، به نيابت از آمريكا حركت كنند، سفر كنند، اينجا و آنجا بروند. ولي ان شاءاللّه كشورهاي انقلاب كرده، بخصوص كشور بزرگ مصر، به آرامش و ثبات باز خواهند گشت و بر مشكلات و ترفندها فائق خواهند شد. رژيم ديكتاتور برچيده شد، دنباله هاي آن هم ان شاءاللّه برچيده خواهد شد و ملتها خواهند توانست نقش خودشان را ايفاء كنند.
البته اينجا لازم است من با صراحت بگويم كه در حوادث منطقه، مردم بحرين در مظلوميت مضاعف به سر ميبرند؛ آنها حقيقتاً مظلومند. مردم بحرين به وسيله رژيم مستبد و ديكتاتوري، بي جهت و بدون دليل سركوب ميشوند؛ اعتراض آنها با خشن ترين وضعيت پاسخ داده ميشود؛ در حالي كه آنها چه ميخواهند؟ آنها اولين و ابتدايي ترين نيازهاي انساني يك كشور مردم سالار را طلب ميكنند؛ چيز زيادي نميخواهند. آنجا مسئله شيعه و سني را مطرح ميكنند، كه آقا اينها شيعه اند. بحث شيعه و سني نيست؛ بحث يك ملت است. حالا تصادفاً اين ملت يك اكثريت هفتاد درصدي شيعه دارد. اگر هفتاد درصدشان مذهب ديگري داشتند، حاكمان مذهب ديگري داشتند، باز هم قضيه همين بود؛ فرقي نميكرد. بحرين ملتي است با يك مذهبي - مذهب تشيع و پيروي اهل بيت (عليهم السّلام) - كه با يك حكومت مستبدي روبه رو است. مسئله اين نيست كه اين حكومت، مذهبي دارد، مردم مذهب ديگري دارند. ملت ايران با رژيم شاه كه به ظاهر مسلمان هم بود، شيعه هم بود، به حرم امام رضا هم ميرفت، درافتاد. بنابراين بحث شيعه و سني نيست. مسئله را ميبرند توي اختلافات مربوط به مذهب، براي اينكه حق مردم را كتمان كنند. ولي ان شاءاللّه همه مجاهدتها به نتيجه خواهد رسيد. بايد مراقب باشيم آتشهاي قومي و طائفي و فرقه اي دامن زده نشوند؛ اين خواسته ماست، اين نصيحت ماست به همه اطراف قضايا.
اميدواريم ان شاءاللّه خداوند متعال كمك كند و يقيناً كمك خواهد كرد. بدون ترديد، آينده براي ملتهاي مسلمان و براي اسلام و مسلمين و براي ملت ايران، از گذشته بهتر است.
والسّلام عليكم و رحمه اللّه و بركاته
ــــــــــــــــــــــــــــ
1) شعراء: 217 -220
2) فاطر: 10
3) منافقون: 8
4) نساء: 139
5) شعراء: 121 و 122
6) آل عمران: 139
7) ابراهيم: 28 و 29


نوشته شده در   سه شنبه 16 خرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode